واژه زیبای “پزشکی” یکی از واژههای کهن ایرانی است که با وجود تحولات ۸ هزار ساله، ریشه و بن آن همچنان حفظ شده است. نخستین بار این واژه در اوستا بهصورت “بئشهزه” به معنای “آسیبزدا” آمده است.
در میان انواع پزشکان، میتوان به اشوپزشک (متخصص بهداشت)، داتوپزشک (پزشک قانونی)، گیاهپزشک (اوروپزشک)، کرتوپزشک (جراح)، مانترهپزشک یا رانپزشک (درمان از طریق تلقین کلام مقدس)، تنپزشک (Tan, Beshaze) و هماگپزشک (پزشک عمومی) اشاره کرد. این واژه اوستایی در زبان پهلوی به “بئشهزک” تغییر یافت و در دورههای بعدی به “بزشک” و سپس “پزشک” تبدیل شد.
در فرهنگ پزشکی ایران، وجود انسان بهعنوان “جهان کوچک” بازتابی از جهان آفرینش در نظر گرفته شده است، که در آن مفاهیمی مانند:
- تئو (وجود فیزیکی)،
- بئوذ یا بوی (بو و خاصیت انسان)،
- دئنا (وجدان و وجود اجتماعی)،
- اوروان (جان دوم)،
- اهو (جان و زندگی)،
- پیکر (قالب انسانی)،
- بیمار (ویمار، بیماری روان)،
- ناخوش (بیماری تن)
- بهعنوان عناصر اصلی حیات و سلامت در انسان شناخته میشوند.
تاریخچه طب سنتی ایرانی: سفری به عمق تاریخ و فرهنگ
طب سنتی ایرانی، یکی از کهنترین و تأثیرگذارترین نظامهای پزشکی در جهان، نه تنها به درمان بیماریها بلکه به سلامت کلی انسانها و هماهنگی آنها با طبیعت نیز توجه دارد. این سیستم پزشکی، با ریشههای عمیق در فرهنگ و تاریخ ایران، ترکیبی از دانش، فلسفه و هنر است که هزاران سال پیش شکل گرفته و همچنان مورد استفاده قرار میگیرد. این مقاله به بررسی تاریخچه طب سنتی ایرانی میپردازد و نشان میدهد که چگونه این علم بخشی از میراث فرهنگی ماست و هر فرد در جامعه مسئولیت دارد که از این دانش بهرهمند شود و آن را به نسلهای آینده منتقل کند.
اصول و مبانی طب سنتی ایرانی
- عناصر چهارگانه:
یکی از اصول بنیادین طب سنتی ایرانی، نظریه چهار عنصر است. این نظریه بیان میکند که بدن انسان از چهار عنصر اصلی تشکیل شده است: آتش، هوا، آب و خاک. هر یک از این عناصر ویژگیهای خاصی دارند که بر سلامت و بیماریهای انسان تأثیرگذارند.
- مزاجها:
مزاجها نیز بخش مهمی از طب سنتی ایرانی به شمار میروند. این سیستم طبقهبندی افراد را بر اساس ترکیب عناصر چهارگانه به چهار نوع مزاج اصلی تقسیم میکند: دموی، صفراوی، بلغمی و سوداوی. شناخت مزاج هر فرد برای تعیین روشهای درمانی مناسب و بهبود سلامت او بسیار حائز اهمیت است.
- گیاهان دارویی:
گیاهان دارویی نقش بسیار مهمی در طب سنتی ایرانی دارند. استفاده از گیاهان برای درمان بیماریها و ارتقاء سلامت کلی، یکی از ارکان اساسی این سیستم پزشکی به شمار میرود. هر گیاه دارای خواص منحصر به فردی است که میتواند در درمان انواع بیماریها مورد استفاده قرار گیرد.
نقش فرد در حفظ و انتقال دانش طب سنتی
طب سنتی ایرانی نه تنها به عنوان یک علم، بلکه به عنوان بخشی از فرهنگ و میراث ما از اهمیت بالایی برخوردار است. هر فرد در جامعه نقش مهمی در حفظ و انتقال این دانش به نسلهای آینده ایفا میکند. با یادگیری و به کارگیری روشهای طب سنتی، میتوانیم به بهبود سلامت خود و جامعه کمک کنیم. همچنین، از طریق تحقیق و پژوهش در این زمینه، میتوانیم به توسعه و پیشرفت این علم یاری رسانده و آن را به نسلهای آینده منتقل کنیم.
پژوهشهای علمی و طب سنتی ایرانی در سالهای اخیر
پژوهشهای علمی متعددی در زمینه طب سنتی ایرانی انجام شده است. این تحقیقات نه تنها به تأیید اثربخشی روشهای درمانی سنتی پرداختهاند، بلکه منجر به کشف ترکیبات جدیدی از گیاهان دارویی و روشهای نوین درمانی نیز شدهاند. همچنین، بسیاری از پژوهشهای بالینی نشان دادهاند که روشهای درمانی طب سنتی ایرانی میتوانند در بسیاری از موارد به طور مؤثری در کنار پزشکی مدرن مورد استفاده قرار گیرند.
نقش دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی
دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی نقش حیاتی در حفظ و توسعه دانش طب سنتی ایرانی ایفا میکنند. با ایجاد رشتههای تخصصی و ارائه دورههای آموزشی در این حوزه، میتوان به تربیت نسل جدیدی از پزشکان و محققان پرداخت که قادر باشند این دانش ارزشمند را در سطح جهانی ترویج دهند. علاوه بر این، همکاریهای بینالمللی و تبادل دانش با سایر کشورها میتواند به پیشرفت و غنیسازی این علم کمک کند.
چالشها و آینده طب سنتی ایرانی
با وجود تمامی مزایا و اثربخشیهای طب سنتی ایرانی، این علم با چالشهای متعددی روبهرو است. یکی از این چالشها، کمبود مستندات علمی و پژوهشهای جامع در این حوزه است. همچنین، نیاز به استانداردسازی روشها و داروهای گیاهی از دیگر مسائل مهمی است که باید به آن توجه ویژهای شود.
فرهنگ یونان پیشتاز فرهنگ ها در جهان؟
الگود، سرینا و بسیاری از پژوهشگران دیگر بر این باورند که پزشکی یونان بهطور قابل توجهی تحت تأثیر ایران بوده است. فاصله زمانی بین دوران طلایی دانش و تمدن یونانی (ظهور سقراط و …) و دوره بربریت یونان تنها ۲۰۰ سال است، و در این مدت کوتاه، امکان پیشرفتهای چشمگیر در علم وجود نداشت. بنابراین، بخش بزرگی از این دانش از مناطق دیگر، بهویژه سومر، آشور، دشت سوزیانا (شوش) و سایر مراکز علمی ایران منتقل شده است. این انتقال دانش با فرار مغها، که نخستین اندیشمندان ایرانی بودند و پس از کشتار مغها در ایران به یونان پناه بردند، آغاز شد و سپس با حمله اسکندر و انتقال نوشتههای ایرانی به یونان، این روند ادامه یافت.
ریشه های پزشکی بقراطی:
چهار عنصر اصلی آب، آتش، خاک و هوا (یا باد) در طب سنتی به عنوان پایههای اساسی طبیعت معرفی شدهاند و سپس به دوگانههایی مانند سردی و گرمی، تری و خشکی تقسیمبندی شدهاند. بر اساس این مفاهیم، مزاجهای مختلف شکل گرفته است. تاریخ نشان میدهد که این مفاهیم از ایران به یونان انتقال یافتهاند. در پزشکی ایران نیز واژه «ضحاک» (آژیدهاک اسطورهای) مورد استفاده قرار گرفته است.
- حرف “Z” از واژه «زمیک» در اوستا به معنای زمین یا خاک گرفته شده است.
- حرف “A” از آب نشأت میگیرد.
- حرف “H” نمایانگر هوا یا باد (وای) است.
- حرف “A” نیز از «آتور» (آتش) گرفته شده و بهطور کلی به وجود زمینی انسان اشاره دارد.
پزشکی ایران قبل از ورود آریاییها (مکتب مزدیسنا)
در تمدنهای اولیه فلات ایران، در متون اوستایی مانند «وندیداد» و «یشتها» به پزشکی ایران اشاره شده است. برخی معتقدند که انسان، پزشکی را از مشاهده حیوانات آموخته است. بهعنوان مثال، رازی، پزشک مشهور ایرانی، نوشته است: «اگر جوجه پرستو به یرقان مبتلا شود…» یا درباره درمان نزدیکبینی در مناطق دورافتاده ایران صحبت کرده است. در آن دوران، ایرانیان بومی، بیماریها را نتیجه اراده خدایان میدانستند و برای فرونشاندن خشم آنها قربانیهایی تقدیم میکردند.
تمدنهای اولیهای که در شهرهایی مانند شهر سوخته در سیستان، سیلک در کاشان، ماسوله در گیلان، حسنلو در کردستان، لیان در بوشهر، سوزیانا در شوش، خوروین در تهران، و تپه حصار در دامغان شکل گرفتند، از جمله نمونههای برجسته این تمدنها هستند. به گفته فردوسی، این اقوام اولیه دارای دانش و خط پیشرفتهای بودند.
انواع بیماری ها در اوستا :
به دلیل تقسیم دوگانه جهان به آفرینش خوب و آفرینش بد، تمامی بیماریهای جهان به عنوان پدیدههایی ناشی از نیروهای مینوی بد محسوب میشوند.
بیماریهای ذکر شده در وندیداد عبارتند از:
- واورشی (نوعی بیماری مقاربتی)
- تب زایمانی
- اسکندا (شامل بریدگیها و زخمهای مختلف)
- آگهوستی (راشیتیسم)
- دروکا (سنگ کلیه یا سنگ کیسه صفرا)
- کوره گا (کورک یا آبسه امروزی)
- استائیریا (جوشهای بدن مانند آبله یا سرخک)
نمونه های پزشکی بومی در ایران پهناور
آبلهکوبی در بلوچستان از قرنها پیش از کشف ادوارد جنر رواج داشته است. در شهر سوخته سیستان، شواهدی از جراحی جمجمه و استفاده از چشم مصنوعی به دست آمده است. همچنین در شاهنامه، به نوعی درمان به نام “رستمینه” اشاره شده است.
درمان نزدیکبینی در روستاهای دورافتاده کویر ایران نیز انجام میشده است.
در فرگرد سوم وندیداد اوستا به موضوع “سگ دید کردن” اشاره شده است؛ زمانی که فردی جان میسپارد، اگر سگی کنار پای او باشد، میتواند بین مرگ ناگهانی و بیهوشی تفاوت قائل شود، زیرا توانایی تشخیص بوی زندگی در باد را دارد.
همچنین سگها برای یافتن گمشدگان در جنگلها یا زیر آوار زلزلهها، با دنبال کردن بوی خون، استفاده میشدند.
بر اساس کتاب سوم دینکرد، برگرفته از اوستای کهن، در هر شهر ایران بیمارستانهایی وجود داشته که زنان و مردان به طور جداگانه در آنها درمان میشدند. پزشکان زن و مرد در بیمارستانهایی در مرو، بلخ، ری، نیشابور، خوارزم، پاسارگاد و نهایتاً در بیمارستان دانشگاهی بزرگ شوش در زمان داریوش هخامنشی به درمان و آموزش ادامه میدادند.
(شایست و نشایست، متنی که از زمان انوشیروان ساسانی به زبان فارسی میانه باقی مانده است.)
پرشکی در دوران پیشدادیان (مکتب هندو و ایرانی )
در کتاب ودا، جمشید پسر خورشید نخستین کسی است که اهورا مزدا دین خود (مزداییسم) را به او سپرد. او نمونهای از سرزمینی بهشتگونه ایجاد کرد که در آن بیماری جایی نداشت و پزشکی و درمان مردم را سامان داد. جمشید جامعه را به چهار گروه دانایان، لشکریان، دبیران و پزشکان و منجمان، کشاورزان و بازرگانان تقسیم کرد.
در اوستا، اولین پزشک را فریدون (تراتئون) معرفی کردهاند که در دامنه کوه مقدس و اساطیری البرز رشد یافت. در اوستا آمده است که زرتشت از اهورا مزدا پرسید: «نخستین طبیب خردمند که مرگ را مغلوب کرد و با استفاده از چاقو، آتش، تب و ناخوشی را درمان نمود، که بود؟» و پاسخ شنید: فریدون.
پزشكي ایران در زمان كیانیان (مكتب زرتشت)
بر این باورند که اصول و مبانی پزشکی از ایران به یونان منتقل شده و مکتب زرتشت بسیار قدیمیتر و جامعتر از مکاتب پزشکی یونان بوده است. سیریل الگود نشان داده که کتاب «بندهش» از نوشتههای بقراط کهنتر بوده و بسیاری از عبارات بندهش در آثار او ترجمه و آورده شده است.
در مکتب زرتشت، پزشکی از طریق دین و با کمک از خداوند انجام میشده است. در این مکتب، همواره مبارزهای بین خرد نیک و خرد بد وجود دارد و پزشک با عمل خود، مانند دیگر انسانهای شایسته، به اهورامزدا در دفع بیماریها، شر و بدی کمک میکند.
پزشکی ایران در زمان مادها (مکتب سده اکباتان )
صد سال پس از زرتشت، یکی از شاگردان او به نام “سنئا پوراهوم” این مکتب را تأسیس کرد. بر در ورودی این مکتب، اشعار زرتشت نوشته شده بود: «راه در جهان یکی است و آن راه اشویی (پاکی و راستی) است و باقی راهها بیراهه هستند.»
پلوتارک، مورخ یونانی، خود به مکتب “اکتابان” راه یافته بود. او اظهار میکند که در این مکتب، علوم مختلفی از جمله حکمت، نجوم، و پزشکی با حضور صد شاگرد آموزش داده میشده است. ورود به این دانشکده بسیار دشوار و برای همگان مقدور نبوده است. علوم مغان (مجوس) از جمله پزشکی در اینجا تدریس میشد، و یکی از شاگردان این مکتب آموزگار فیثاغورث بود. نام “سنئا” که به معنای “حکیم خردمند و خرد جاودانی” است، بعدها به شکل “سئن مرو” و سپس “سیمرغ حکیم” تغییر یافت.
پزشکی ایران در زمان هخامنشیان (مکتب هخامنشی)
دانشکده پزشکی پاسارگارد نمایانگر ترکیب پزشکی ایران با پزشکی یونان و مصر است. گزنفون به عظمت این دانشکده اشاره کرده و هرودت نیز بیان میکند که بسیاری از پزشکان مصری در این دانشگاه و دربار هخامنشی فعالیت میکردهاند. دموکودس، پزشک یونانی، در برخی از درمانهای جراحی این دانشگاه مشارکت داشته است.
بر اساس نوشتههای دینکرد، منابع دانش پزشکی ایران در سه نسخه مهم اوستا ثبت شده و متأسفانه در کتابخانه دژ نپشت تخت جمشید به دست اسکندر سوزانده شدند. نسخههای باقیمانده در آتشکده شیزگان در آذربایجان به یونان منتقل شده و توسط ارسطو ترجمه گردیدند، که این امر سبب ورود نام “طب یونانی” به تاریخ ما شد. گزنفون نیز میگوید که کوروش معتقد بود بیشتر بیماریها ناشی از پرخوری و عوامل مشابه هستند.
پزشکی ایران در زمان اشکانیان
به هر حال، حداقل طبق شواهد تاریخی، تأثیر قابلتوجهی بر فرهنگ، ادب، و پزشکی نداشتهاند. ابتدا تحت سلطه یونانیها بودند و از زمانی که استقلال یافتند، دین مغان زرتشتی را انتخاب کرده و مکتب هخامنشی را ادامه دادند.
در این دوره، نفوذ عمیق پزشکی و فرهنگ یونانی مشهود است. مهرداد ششم، روش میترایتیسم (عادت دادن بدن به سم) را که نوعی ایمنشناسی به شمار میرود، ابداع کرده است. در این دوران، دو پزشک نامی در متون تاریخی به چشم میخورند: یکی آزونکس و دیگری پزشک دانشمندی به نام فرایتس (فرهاته یا فرهاد) که در قرن چهارم میلادی میزیسته و به دانشمند پارسی مشهور بوده است.
آینده طب سنتی ایرانی
با توجه به افزایش علاقه به درمانهای طبیعی و گیاهی در سراسر جهان، میتوان آینده روشنی را برای طب سنتی ایرانی متصور شد. پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی این امکان را فراهم میآورد که روشهای جدیدی برای بهرهبرداری از طب سنتی توسعه یابد. همچنین، با توجه به اهمیت سلامت کلی و پیشگیری از بیماریها، میتوان از این دانش برای بهبود کیفیت زندگی و سلامت جامعه بهرهمند شد.
کلام آخر
مسئولیت هر فرد در ارتباط با طب سنتی ایرانی، نه تنها به عنوان یک علم، بلکه به عنوان بخشی از فرهنگ و هویت ما است. هر فرد در جامعه موظف است از این دانش بهرهبرداری کرده و آن را به نسلهای آینده منتقل کند. با یادگیری و به کارگیری روشهای طب سنتی، میتوانیم به بهبود سلامت خود و جامعه کمک کنیم. همچنین، از طریق تحقیق و پژوهش در این حوزه، میتوانیم به توسعه و پیشرفت این علم یاری رسانده و آن را به نسلهای آینده انتقال دهیم.
در نهایت، حفظ و توسعه طب سنتی ایرانی نیازمند همکاری و تلاش جمعی است. هر فرد با افزایش آگاهی و دانش خود در این زمینه میتواند نقش مؤثری در حفظ و انتقال این میراث ارزشمند ایفا کند. با توجه به اهمیت سلامت کلی و هماهنگی با طبیعت، استفاده از طب سنتی ایرانی میتواند به بهبود کیفیت زندگی و ارتقاء سلامت جامعه کمک کند. بیایید با هم این میراث گرانبها را حفظ کرده و به نسلهای آینده منتقل کنیم.
نظرات کاربران