مجله سیمدخت
0

اختلال شخصیتی خودشیفتگی

اختلال شخصیتی خودشیفتگی
بازدید 11

از نگاه علمی چه کسانی را خودشیفته می‌نامند؟ افراد خودشیفته چه ویژگی‌های بارزی دارند و راه برخورد با آنها چیست؟ در ادامه به این سوالات خواهیم پرداخت.

کسی را می شناسید که فکر می کند از همه بهتر است اما با کوچکترین انتقادی از کوره در می‌رود؟ نکات زیر می‌تواند به شما کمک کند تا ویژگی های خودشیفتگی را پیدا کنید و با یک خودشیفته مقابله کنید.

اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) چیست؟

اغلب برای توصیف فردی که بیش از حد خود را برتر از دیگران می‌داند. اما از نظر روانشناسی، خودشیفتگی به معنای عشق به خود نیست، درست تر است که بگوییم افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی (NPD) عاشق تصویری ایده آل و بزرگ از خود هستند. و آنها عاشق این تصویر متورم از خود هستند، دقیقاً به این دلیل که به آنها اجازه می دهد از احساسات عمیق ناامنی نسبت به خود اجتناب کنند. اما حمایت از توهمات بزرگ‌بینی آنها کار زیادی می طلبد و اینجاست که نگرش ها و رفتارهای ناکارآمد ظاهر می شوند.

اختلال شخصیت خودشیفتگی شامل الگوی تفکر و رفتار خود محور، متکبرانه، فقدان همدلی و توجه به افراد دیگر و نیاز مفرط به تحسین است. برخی دیگر اغلب افراد مبتلا به NPD را به عنوان افرادی خودخواه و مطالبه گر توصیف می کنند. این طرز فکر و رفتار در هر زمینه ای از زندگی فرد خودشیفته ظاهر می شود. از کار و دوستی گرفته تا روابط خانوادگی و عشقی.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی در برابر تغییر رفتار خود بسیار مقاوم هستند، حتی زمانی که برای آنها مشکل ایجاد کند. تمایل آنها این است که تقصیر را به گردن دیگران بیاندازند. علاوه بر این، آنها به شدت حساس هستند و حتی به کوچکترین انتقادات، اختلاف نظرها، یا کوچکترین انتقادها که به عنوان حملات شخصی تلقی می شوند، واکنش بدی نشان می دهند. با درک بیشتر در مورد اختلال شخصیت خودشیفته، می توانید افراد خودشیفته را در زندگی خود شناسایی کنید، از خود در برابر بازی های قدرت آنها محافظت کنید و مرزهای سالم تری ایجاد کنید.اختلال شخصیتی خودشیفتگی

علائم و نشانه های اختلال شخصیت خودشیفتگی

احساس خود بزرگ بینی

بزرگ بینی ویژگی بارز خودشیفتگی است. بزرگ بینی بیش از تکبر یا غرور، حس برتری غیرواقعی است. خودشیفته ها معتقدند که منحصر به فرد یا “خاص” هستند و فقط توسط افراد خاص دیگر قابل درک هستند. علاوه بر این، آنها برای هر چیز متوسط یا معمولی  خود را خیلی خوب فرض می‌کنند. آن‌ها فقط می‌خواهند با افراد، مکان‌ها و چیزهای با موقعیت بالا ارتباط برقرار کنند.

خودشیفته ها همچنین بر این باورند که از همه بهتر هستند و انتظار دارند که به رسمیت شناخته شوند. حتی زمانی که هیچ کاری برای کسب آن انجام نداده اند. آنها اغلب در مورد دستاوردها و استعدادهای خود اغراق می کنند یا دروغ می گویند. و هنگامی که آنها در مورد کار یا روابط صحبت می کنند، تنها چیزی که می شنوید این است که چقدر کمک می کنند، چقدر عالی هستند، و افراد در زندگی خود چقدر خوش شانس هستند که آنها را دارند. آنها ستاره بی چون و چرا هستند و بقیه در بهترین حالت کمی بازیکن هستند.

در دنیایی خیالی زندگی می کند که از توهمات عظمت آنها پشتیبانی می کند

خودشیفته ها در دنیایی خیالی زندگی می کنند که از تحریف، خودفریبی و تفکر جادویی ساخته شده است. آنها فانتزی های خود ستایشگر، موفقیت نامحدود، قدرت، درخشش، جذابیت و عشق ایده آل را در سر می چرخانند که باعث می شود احساس کنند که خاص هستند. این تخیلات آنها را از احساس پوچی و شرم درونی محافظت می کند، بنابراین حقایق و نظراتی که با آنها در تضاد هستند نادیده گرفته می شوند. هر چیزی که تهدید برای ترکیدن حباب فانتزی باشد، با حالت تدافعی شدید و حتی خشم مواجه می‌شود، بنابراین اطرافیان  افراد خودشیفته یاد می‌گیرند که با انکار واقعیت قدم بردارند.

نیاز به تحسین و تعریف مداوم دارد

حس برتری یک خودشیفته مانند بادکنکی است که به تدریج هوا را از دست می دهد، بدون اینکه جریان ثابتی از تشویق و شناسایی برای حفظ آن باد شود. تعریف و تمجید گاه و بیگاه کافی نیست. خودشیفته ها به غذای دائمی برای نفس خود نیاز دارند، بنابراین اطراف خود را با افرادی احاطه می کنند که مایلند به ولع وسواسی آنها برای تأیید پاسخ دهند. این روابط بسیار یک طرفه است. همه چیز مربوط به کاری است که تحسین کننده می تواند برای خودشیفته انجام دهد، نه برعکس. و اگر در توجه و تمجید ستایش کننده وقفه یا کاهش پیدا کند، خودشیفته آن را خیانت تلقی می کند.

احساس حقانیت

از آنجایی که خودشیفته‌ها خود را خاص می‌دانند، انتظار رفتار مطلوب را دارند. آنها واقعاً معتقدند که هر چه می خواهند، باید به دست آورند. آنها همچنین از اطرافیان خود انتظار دارند که به طور خودکار به هر خواسته و هوس آنها عمل کنند. این تنها ارزش آنهاست. اگر همه نیازهای آنها را پیش بینی نکنید و برآورده نکنید، بی فایده هستید. و اگر اعصاب مخالفت با اراده آنها را دارید یا “خودخواهانه” در ازای آن چیزی بخواهید، خود را برای پرخاشگری یا خشم آماده کنید.

بدون احساس گناه و شرم از دیگران سو استفاده می کند

این افراد توانایی این که خود را جای دیگران قرار دهند، ندارند. بنابرین گاها افراد را به عنوان یک اشیا می‌بینند. در نتیجه، آنها دو بار به سوء استفاده از دیگران برای رسیدن به اهداف خود فکر نمی کنند. گاهی اوقات این بهره کشی بین فردی بدخواهانه است، اما اغلب به سادگی فراموش می شود. خودشیفته ها به سادگی به این فکر نمی کنند که چگونه رفتارشان بر دیگران تأثیر می گذارد. و اگر به آن اشاره کنید، آنها واقعاً آن را درک نخواهند کرد. تنها چیزی که آنها درک می کنند نیازهای خودشان است.

اغلب دیگران را تهدید، قلدری یا تحقیر می کند

خودشیفته ها هر زمان که با فردی روبرو می شوند که چیزی برای ارائه دارند، احساس خطر می کنند. به خصوص کسانی که اعتماد به نفس دارند و محبوب هستند. آنها همچنین توسط افرادی تهدید می شوند که برای کارشان سر خم نکنند یا به هر طریقی آنها را به چالش می کشند. مکانیسم دفاعی آنها تحقیر است. تنها راه برای خنثی کردن تهدید و حمایت از نفس فرورفته خود این است که آن افراد را سرکوب کنند. آنها ممکن است این کار را به روشی حامی یا طردکننده انجام دهند، گویی برای اینکه نشان دهند طرف مقابل چقدر برای آنها کم اهمیت است. یا ممکن است با توهین، بدگویی، قلدری و تهدید به افراد حمله کنند.اختلال شخصیتی خودشیفتگی

انواع مختلف خودشیفته

خودشیفتگی انواع مختلفی دارد. خودشیفتگی انطباقی زمانی است که فرد مبتلا به این اختلال به صفات مثبتی مانند خودکفایی و اعتماد به نفس تمایل پیدا می کند که در واقع می تواند سالم باشد. آنها ممکن است به شخصی کمک کنند، برای مثال در کار خود جاه طلبی های بالایی داشته باشد یا از روابط رضایت بخش بدون وابستگی بیش از حد به شریک زندگی لذت ببرد.

از سوی دیگر، خودشیفتگی ناسازگار با ویژگی‌های سمی مانند احساس استحقاق و تمایل به سو استفاده از دیگران مشخص می‌شود. اشکال مختلف خودشیفتگی ناسازگار عبارتند از:

خودشیفتگی آشکار یا بزرگ

خودشیفته‌های آشکار تمایل دارند برون‌گرا باشند، اما در عین حال غیرهمکار، خودخواه، و سلطه جو هستند. تصور اغراق آمیز آنها از خود و عزت نفس بالای آنها به آنها اجازه می دهد اعتماد به نفس و قاطعیت داشته باشند. با این حال، آنها احتمالاً هوش هیجانی خود را بیش از حد ارزیابی می کنند.

خودشیفتگی پنهان یا آسیب پذیر

تصور اینکه همه خودشیفته ها در موقعیت های اجتماعی غالب هستند، امری عادی است. با این حال، خودشیفتگان پنهان درونگرا هستند. آنها نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند و از اعتماد به نفس پایین رنج می برند. آن‌ها می‌توانند تدافعی و منفعل-تهاجمی باشند، اما نسبت به خودشیفته‌های آشکار، کمتر توانایی‌های عاطفی‌شان را بیش از حد ارزیابی می‌کنند.

خودشیفتگی جمعی

خودشیفته‌های جمعی تمایل دارند که ادعا کنند که عمیقاً به عدالت اهمیت می‌دهند. آنها خود را به عنوان حامی و فداکار به دیگران نشان می دهند. با این حال، انگیزه رفتار آنها میل به قدرت اجتماعی و احساس برتری یا استحقاق است. به همین دلیل، اعمال آنها همیشه با اعتقادات آنها مطابقت ندارد.

خودشیفتگی آنتاگونیستی

برخلاف خودشیفته‌های جمعی، این نوع رویکردی کاملاً رقابتی برای تعاملات اجتماعی دارند. آنها اغلب تفکر حاصل جمع صفر را نشان می دهند و معتقدند که هر موقعیتی یک “بازنده” و “برنده” دارد. این نگاه به جهان آنها را به حالت تهاجمی و خصمانه سوق می دهد. آنها ممکن است سریع دیگران را تحقیر کنند و کند یا تمایلی به بخشش نداشته باشند.

خودشیفتگی بدخیم

خودشیفتگی بدخیم می تواند شکل مخرب تری از اختلال شخصیت باشد. علاوه بر نشانه‌های معمول خودشیفتگی، یک خودشیفته بدخیم ممکن است پرخاشگر، پارانوئید یا سادیست باشد و از درد دیگران خوشحال شود. آنها تمایل به نشان دادن رفتار ضد اجتماعی، نادیده گرفتن حقوق یا امنیت دیگران دارند.اختلال شخصیتی خودشیفتگی

برخورد با یک خودشیفته: گرفتار خیالبافی نشوید

افراد خودشیفته می توانند بسیار مغناطیسی و جذاب باشند. آنها در ایجاد تصویری خارق‌العاده و کامل از خود که ما را به خود جذب می‌کند، بسیار خوب هستند. اسیر شدن در چنگ آنها آسان است و فکر می کنیم که آنها آرزوی ما را برای احساس سودمندی و زنده تر بودن برآورده می کنند. اما این فقط یک فانتزی و در عین حال هزینه بر است.

نیازهای شما برآورده نمی شود (یا حتی شناخته نمی شود). مهم است که به یاد داشته باشید که افراد خودشیفته به دنبال شریک زندگی نیستند. آنها به دنبال تحسین کنندگان مطیع هستند. تنها ارزش شما برای خودشیفته این است که کسی می تواند به آنها بگوید که چقدر عالی هستند تا نفس سیری ناپذیر خود را تقویت کنند.

به رفتار خودشیفته با دیگران نگاه کنید. اگر خودشیفته دروغ بگوید، به دیگران صدمه بزند و به دیگران بی احترامی کند، در نهایت با شما همان رفتار را خواهد داشت. گرفتار این فانتزی نشوید که شما متفاوت هستید و در امان خواهید بود.

واقعیت را ببینید. مهم این است که افراد خودشیفته در زندگی خود را همانگونه که واقعاً هستند ببینید، نه آن چیزی که می خواهید باشد. از بهانه تراشی برای رفتار بد یا به حداقل رساندن آسیبی که به شما وارد می کند دست بردارید. انکار باعث از بین رفتن آن نمی شود. واقعیت این است که افراد خودشیفته در برابر تغییر بسیار مقاوم هستند، بنابراین سوال واقعی که باید از خود بپرسید این است که آیا می‌توانید تا ابد اینطور زندگی کنید؟

روی رویاهای خودت تمرکز کنید. به جای اینکه خود را در توهمات خودشیفته گم کنید، روی چیزهایی تمرکز کنید که برای خود می خواهید. چه چیزی را می خواهید در زندگی خود تغییر دهید؟ چه هدایایی را دوست دارید توسعه دهید؟ برای ایجاد واقعیتی رضایت بخش تر، باید از چه خیالاتی دست بکشید؟

مرز‌های سالم را تعیین کنید

روابط سالم مبتنی بر احترام و مراقبت متقابل است. اما خودشیفته ها قادر به انجام عمل متقابل واقعی در روابط خود نیستند. اینگونه نیست که آنها مایل نیستند، آنها واقعا توانایی انجام این کار را ندارند . صدایت را نمی شنوند آنها شما را به عنوان فردی که خارج از نیازهای خودشان وجود دارد، نمی شناسند. به همین دلیل، افراد خودشیفته به طور مرتب مرزهای دیگران را زیر پا می گذارند. علاوه بر این، آنها این کار را با احساس حق مطلق انجام می دهند.

خودشیفته‌ها بدون پرسیدن نامه‌ها و مکاتبات شخصی‌تان را جست‌وجو می‌کنند، مکالمات را شنود می‌کنند، بدون دعوت‌نامه وارد می‌شوند، ایده‌های شما را می‌دزدند، و نظرات و توصیه‌های ناخواسته‌ای به شما می‌دهند. حتی ممکن است به شما بگویند که چه فکر و چه احساسی داشته باشید. مهم است که این تخلفات را دقیقاً بشناسید، بنابراین می توانید مرزهای  سالم تری را در جایی که نیازهای شما رعایت می شود ایجاد کنید

یک برنامه داشته باشید

اگر الگوی طولانی مدتی دارید که به دیگران اجازه می دهید مرزهای شما را زیر پا بگذارند، پس گرفتن کنترل آسان نیست. با در نظر گرفتن دقیق اهداف و موانع احتمالی خود را برای موفقیت آماده کنید. مهمترین تغییراتی که امیدوارید به دست آورید چیست؟ آیا چیزی وجود دارد که در گذشته با خودشیفته امتحان کرده باشید که جواب داده باشد؟ چیزی که نشده است؟ توازن قوا بین شما چیست و چگونه بر برنامه شما تأثیر می گذارد؟ چگونه مرزهای جدید خود را اعمال خواهید کرد؟ پاسخ به این سوالات به شما کمک می کند تا گزینه های خود را ارزیابی کرده و یک برنامه واقع بینانه ایجاد کنید.

یک رویکرد ملایم را در نظر بگیرید

اگر حفظ رابطه خود با فرد خودشیفته برای شما مهم است، باید به نرمی قدم بردارید. با اشاره به رفتار آسیب زننده یا ناکارآمد آنها، به تصویر کمال آنها از خود آسیب می رسانید. سعی کنید پیام خود را با آرامش، محترمانه و تا حد امکان با ملایمت برسانید. به جای انگیزه ها و نیت آنها، بر احساسی که رفتار آنها به شما می دهد تمرکز کنید. اگر آنها با عصبانیت و حالت تدافعی پاسخ دادند، سعی کنید آرام بمانید. در صورت لزوم از آنجا دور شوید و بعداً دوباره به گفتگو مراجعه کنید.

حد و مرز تعیین نکنید مگر اینکه مایل به حفظ آن باشید

روی فرد خودشیفته حساب کنید تا در برابر مرزهای جدید شورش کند و محدودیت های خود را آزمایش کند. هر گونه عواقب مشخص شده را پیگیری کنید. اگر عقب نشینی کنید، این پیام را ارسال می کنید که لازم نیست جدی گرفته شوید.

برای تغییرات دیگر در رابطه آماده باشید.

خودشیفته از تلاش های شما برای کنترل زندگیتان احساس تهدید و ناراحتی می کند. برای جبران، آنها ممکن است خواسته های خود را در جنبه های دیگر رابطه افزایش دهند، از خود فاصله بگیرند تا شما را تنبیه کنند، یا تلاش کنند تا شما را مسخره کنند یا شما را مجذوب خود کنند تا مرزهای جدید را کنار بگذارید. این به شما بستگی دارد که محکم بایستید.

مسائل را شخصی نگیرید

برای محافظت از خود در برابر احساس حقارت و شرم، افراد خودشیفته باید همیشه کاستی ها، ظلم ها و اشتباهات خود را انکار کنند. اغلب، آنها این کار را با فرافکنی عیوب خود به دیگران انجام می دهند. بسیار ناراحت کننده است که برای چیزی که تقصیر شما نیست سرزنش شوید یا با ویژگی های منفی که ندارید مشخص شوید. اما هر چقدر هم که ممکن است سخت باشد، سعی کنید آن را شخصی نگیرید. واقعاً به شما مربوط نیست.

نسخه ای از خودتان را که خودشیفته به شما نشان می‌دهد باور نکنید

خودشیفته‌ها در واقعیت زندگی نمی‌کنند، و این شامل دیدگاه‌های آنها نسبت به افراد دیگر نیز می‌شود. اجازه ندهید سرزنش آنها عزت نفس شما را تضعیف کند. از پذیرش مسئولیت، سرزنش یا انتقاد ناشایست خودداری کنید. این منفی گرایی متعلق به خودشیفته است که باید آن را حفظ کند.

با یک خودشیفته بحث نکنید

هنگام حمله، غریزه طبیعی این است که از خود دفاع کنید و ثابت کنید که خودشیفته اشتباه می کند. اما مهم نیست که چقدر منطقی باشید یا استدلالتان چقدر منطقی باشد، بعید است که آنها حرف شما را بشنوند. و بحث در مورد این موضوع ممکن است وضعیت را بسیار ناخوشایند تشدید کند. نفس خود را هدر ندهید به سادگی به خودشیفته بگویید که با ارزیابی او مخالف هستید، سپس ادامه دهید.

خودتان را بشناسید

بهترین دفاع در برابر توهین ها و فرافکنی های خودشیفته، احساس قوی از خود است. وقتی نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید، رد هر گونه انتقاد ناعادلانه ای که علیه شما وارد می شود، آسان تر است.

نیاز به تایید را کنار بگذارید

مهم است که از نظر خودشیفتگان و هر تمایلی که برای خشنود کردن آنها به قیمت هزینه کردن از خود دارید جدا شوید. شما باید با دانستن حقیقت در مورد خود مشکلی نداشته باشید، حتی اگر خودشیفته وضعیت را متفاوت ببیند.

به دنبال حمایت و هدف در جای دیگری باشید

اگر می خواهید در رابطه با یک خودشیفته بمانید، در مورد آنچه که می توانید و یا نمی توانید انتظار داشته باشید با خودتان صادق باشید. یک خودشیفته قرار نیست به کسی تبدیل شود که واقعاً برای شما ارزش قائل است، بنابراین باید به دنبال حمایت عاطفی و رضایت شخصی در جای دیگری باشید.

بیاموزید که روابط سالم چگونه به نظر می رسند و چه احساسی دارند

اگر از یک خانواده خودشیفته هستید، ممکن است درک خیلی خوبی از رابطه سالم بده و بستان نداشته باشید. فقط به خود یادآوری کنید که به همان اندازه که احساس آشنا دارید، باعث ایجاد احساس بدی در شما می شود. در یک رابطه متقابل، شما احساس احترام، گوش دادن و آزادی خواهید داشت تا خودتان باشید.

وقت خود را با افرادی بگذرانید که به شما بازتاب صادقانه ای از شخصیت شما می دهند

برای حفظ دیدگاه و اجتناب از پرداختن به انحرافات خودشیفته، مهم است که وقت خود را با افرادی بگذرانید که شما را آنطور که واقعا هستید می شناسند و افکار و احساسات شما را تأیید می کنند.

در صورت لزوم، خارج از مدار خودشیفته دوستی های جدیدی برقرار کنید

برخی افراد خودشیفته برای کنترل بهتر افراد زندگی خود را منزوی می کنند. اگر وضعیت شما اینگونه است، باید برای بازسازی دوستی های از بین رفته یا ایجاد روابط جدید وقت بگذارید.

به دنبال معنا و هدف در کار، کار داوطلبانه و سرگرمی باشید

به جای اینکه به دنبال خودشیفتگی باشید تا احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید، فعالیت های معناداری را دنبال کنید که از استعدادهای شما استفاده می کند و به شما امکان مشارکت می دهد.

چگونه یک خودشیفته را ترک کنیم

پایان یک رابطه با خودشیفته هرگز آسان نیست. زیرا آنها می توانند بسیار جذاب و کاریزماتیک باشند. حداقل در شروع رابطه یا اگر تهدید به ترک آن کنید. به راحتی می توان با رفتارهای تحقیر آمیز فرد خودشیفته دچار سرگشتگی شد، یا حتی به قضاوت خود شک کرد. اگر به هم وابسته هستید، تمایل شما به وفاداری ممکن است بر نیاز شما به حفظ امنیت و احساسات خود غلبه کند. اما مهم است که به یاد داشته باشید که هیچ کس در یک رابطه مستحق آزار و اذیت، تهدید یا آزار کلامی و عاطفی نیست. راه‌هایی برای فرار از خودشیفته – و احساس گناه و سرزنش خود – و شروع روند درمان وجود دارد.

خود را در مورد اختلال شخصیت خودشیفته آموزش دهید

هرچه بیشتر درک کنید، بهتر می توانید تکنیک هایی را که یک خودشیفته ممکن است برای حفظ شما در رابطه استفاده کند، تشخیص دهید. وقتی تهدید به ترک می‌کنید، یک خودشیفته اغلب چاپلوسی و ستایش (“بمباران عشقی”) را انجام می‌دهد که در وهله اول به آنها علاقه مند شوید. یا وعده های بزرگی در مورد تغییر رفتارشان می دهند که قصد انجام آن را ندارند.

دلایل رفتنتان را بنویسید

در مورد اینکه چرا باید رابطه را پایان دهید واضح صحبت کنید. این به شما کمک می‌کند که دوباره به سمت آنها کشیده نشوید. لیست خود را در جایی مناسب مانند تلفن خود نگه دارید و زمانی که شروع به شک و تردید به خود کردید یا فرد خودشیفته به شما وعده های بزرگ برا تغییر داد، آن را ببینید.

به دنبال حمایت باشید

در طول مدتی که با هم هستید، فرد خودشیفته ممکن است به روابط شما با دوستان و خانواده آسیب برساند یا زندگی اجتماعی شما را محدود کرده باشد. اما شرایط شما هر چه که باشد، تنها نیستید. حتی اگر نمی توانید با دوستان قدیمی تماس بگیرید، می توانید از گروه های حمایتی یا خطوط کمکی و پناهگاه های خشونت خانگی کمک بگیرید.

تهدیدهای توخالی نکنید

بپذیرید فرد خودشیفته تغییر نخواهد کرد و وقتی آماده شدید، به سادگی آن را ترک کنید. تهدید یا اعلامیه فقط به فرد خودشیفته هشدار می دهد و آنها را قادر می سازد که فرار را برای شما دشوارتر کنند.

اگر مورد تهدید یا آزار جسمی قرار گرفتید، فوراً به دنبال کمک باشید

با 911 در ایالات متحده یا خدمات اضطراری محلی کشورتان تماس بگیرید. برای راهنمایی های بیشتر در مورد ترک، بخوانید چگونه از یک رابطه توهین آمیز خارج شویم.اختلال شخصیتی خودشیفتگی

بعد از رفتن

ترک یک خودشیفته می تواند ضربه بزرگی به احساس استحقاق و خود بزرگ بینی آنها باشد. نفس عظیم آنها هنوز باید تغذیه شود، بنابراین آنها اغلب به تلاش برای اعمال کنترل بر شما ادامه می دهند. اگر افسون و «بمب عشقی» کارساز نباشد، ممکن است به تهدید متوسل شوند، شما را نزد دوستان و آشنایان مشترک تحقیر کنند، یا در شبکه‌های اجتماعی یا شخصا تعقیب‌تان کنند.

تمام ارتباط خود را با فرد خودشیفته قطع کنید

هرچه تماس بیشتری با آنها داشته باشید، امید بیشتری به آنها می دهید که بتوانند شما را به عقب برگردانند. مسدود کردن تماس ها، پیامک ها و ایمیل های آنها و قطع ارتباط با آنها در رسانه های اجتماعی ایمن تر است. اگر فرزندانی با هم دارید، دیگران را برای هر گونه واگذاری حضانت برنامه ریزی شده همراه خود داشته باشید.

به خودتان اجازه سوگواری بدهید

جدایی می تواند بسیار دردناک باشد. حتی پایان یک رابطه مسموم می تواند باعث شود شما احساس غمگینی، عصبانیت، سردرگمی داشته باشید. بهبودی ممکن است زمان ببرد، پس راحت باشید و برای حمایت به خانواده و دوستان مراجعه کنید.

از خودشیفته انتظار نداشته باشید که در غم شما شریک شود

خودشیفته احتمالاً به زودی به سمت استثمار شخص دیگری می رود. آنها احساس از دست دادن یا گناه نمی کنند، فقط نیاز پایان ناپذیر برای تمجید و تحسین دارند. این بازتابی از کار شما نیست، بلکه بیشتر نشان می دهد که روابط آنها همیشه چقدر یک طرفه است.

اگر برای اختلال شخصیت خودشیفته به کمک نیاز دارید

به دلیل ماهیت این اختلال، اکثر افراد مبتلا به NPD تمایلی به اعتراف به مشکل خود ندارند و حتی بیشتر تمایلی به همکاری ندارند. حتی وقتی این کار را انجام می دهند، درمان اختلال شخصیت خودشیفته می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. اما این بدان معنا نیست که هیچ امیدی وجود ندارد یا اینکه تغییرات ممکن نیست. تثبیت کننده های خلق و خو، داروهای ضد افسردگی و داروهای ضد روان پریشی گاهی در موارد شدید یا اگر NPD شما با اختلال دیگری همراه باشد، تجویز می شود. با این حال، در بیشتر موارد روان درمانی شکل اولیه درمان است.

با کار با یک درمانگر ماهر، می توانید یاد بگیرید که مسئولیت اعمال خود را بپذیرید، حس  بهتری نسبت به خود پیدا کنید و روابط سالم تری ایجاد کنید. شما همچنین می توانید روی توسعه هوش هیجانی خود (EQ) کار کنید. EQ توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به روش های مثبت برای همدلی با دیگران، برقراری ارتباط موثر و ایجاد روابط قوی است. نکته مهم این است که مهارت هایی که هوش هیجانی را تشکیل می دهند را می توان در هر زمانی آموخت.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *