چگونه «بوجک هورسمن» به اثری تبدیل میشود که در ژانر ترسناک قرار نمیگیرد، اما به اندازهای ترسناک است که میتواند مخاطبش را به دردسر بیندازد؟ با سیمدخت همراه باشید تا پاسخ این سؤال را بررسی کنیم.
احتمالاً شما هم مانند من و بسیاری دیگر، هنگام اولین برخورد با «بوجک هورسمن»، به آن بهعنوان یک انیمیشن کمدی و سیتکام نگاه کردید و بهسرعت متوجه شدید که تصور اولیهتان تا چه اندازه نادرست بوده است. «بوجک هورسمن» بههیچوجه یک کمدی صرف نیست؛ در حالی که عناصری از کمدی را در خود دارد، بهشدت از نوعی کمدی تاریک استفاده میکند که مخاطب را به عمق تاریکی میبرد و برای بیرون آمدن از آن به کمک نیاز دارد.
اگر فراموش کردهاید، باید بهطور مختصر داستان «بوجک هورسمن» را مرور کنیم. بوجک یک اسب سلبریتی است که سالها پیش در برنامه تلویزیونی به نام Horsin Around به شهرت رسید و حالا در خانهای مجلل در هالیوود زندگی میکند. با این حال، روزهای طلایی او در بازیگری به پایان رسیده و تلاشهای او برای اثبات تواناییهایش در هنر نمایشی، او را بیشتر در منجلاب افسردگی غرق میکند.
بوجک که اکنون کمتر به فعالیتهای بازیگری میپردازد، به دنبال هدفی برای زندگی خود میگردد تا تجربهای معنادار داشته باشد، اما نمیتواند هدفی برای خود پیدا کند و هر بار بیشتر از قبل به افسردگی دچار میشود. برای فرار از افسردگی، به نوشیدنیهای الکلی و مواد مخدر روی میآورد، از خود متنفر میشود و هر روز بدنش را به نابودی نزدیکتر میکند.
باور کنید که اگر «بوجک هورسمن» یک اسب با ویژگیهای خاص خود نبود، اگر اطراف او شخصیتها و حیوانات دیگر حضور نداشتند، و اگر تعاملات کمدی بین انسانها و حیوانات در سریال نقشی نداشتند، تماشای «بوجک هورسمن» به یک شکنجه روحی تبدیل میشد. حتی با وجود این المانهای کمدی، تماشای سریال تا انتها کار بسیار دشواری است. با این حال، همین کمدی تاریک که در قالب زندگی یک سلبریتی بازنشسته روایت میشود، چیزی است که نه تنها مشابه آن را تا امروز ندیدهایم، بلکه احتمالاً در آینده نیز اثر مشابهی نخواهیم دید.
بوجک: «احساس میکنم با یک سوراخ به دنیا اومدم. هرچی خوبی درونم بوده قطرهقطره از این سوراخ ریخته بیرون و الان فقط سیاهی مونده»
«بوجک هورسمن» بهطور گستردهای به جنبشهای مدنی و اجتماعی پرداخته و در بررسی موضوعاتی نظیر نژادپرستی سلبریتیها و هشتگهای ترند در جوامع مختلف، حضور دارد. سازندگان این سریال بدون هیچگونه ترسی، جنبههای تاریک و پیچیده زندگی سلبریتیها و دنیای سرگرمی را به تصویر میکشند. موضوعاتی که معمولاً در فضای مجازی با جذابیت نمایش داده میشود، در «بوجک هورسمن» بهطور مستقیم و بیپرده به نمایش گذاشته میشود و نشان میدهد که زندگی در هالیوود تا چه اندازه میتواند تاریک و واقعی باشد. با توجه به این نکات، پرسش اصلی این است که آیا «بوجک هورسمن» تنها قصد دارد تصویر تاریکی از زندگی هالیوودیها ارائه دهد، یا واقعا اطلاعات واقعی و مفیدی از زندگی آنها به مخاطب منتقل میکند؟
در زندگی شخصیاش، بوجک مدام تلاش میکند تا نشان دهد که فقط همان اسب محبوب برنامه Horsin Around نیست. او نهتنها میخواهد که مردم او را بهتر بشناسند، بلکه سعی دارد که اطرافیان و کسانی که بهاصطلاح دوستانش هستند نیز او را فراتر از شخصیت برنامه Horsin Around ببینند. بوجک به دنبال اثبات این است که شخصیتی بزرگتر و بهتر از آن چیزی که به نظر میرسد، دارد و چیزهای بیشتری برای ارائه دارد.
با این حال، بوجک در تمام این تلاشها با شکست مواجه میشود و نمیتواند خود را بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار و شخصیت مهم به دیگران نشان دهد. تنفر او از زندگیاش و از تصویری که دیگران از او دارند، بسیار بیشتر از تلاشهایی است که برای تغییر آن میکند. هرچه بیشتر تلاش میکند تا به زندگی بهتری برسد، هدفش از او دورتر میشود و حتی پیدا کردن هدفی برای زندگی بهتر هم ناممکن به نظر میرسد. بوجک از زندگیاش متنفر است و این تنفر بر تمام جوانب دیگر زندگیاش غالب است. برای مثال، در قسمت ششم فصل پنجم، بوجک در یک مراسم عزاداری بهقدری به فروپاشی روانی میرسد که هیچ نمونه مشابهی از آن ندیدهایم.
واضح است که بسیاری از مشکلات بوجک به دوران کودکیاش برمیگردد، همانطور که مشکلات بسیاری از افراد دیگر نیز ریشه در سنین پایین آنها دارد. به همین دلیل، مشکلات بوجک به همراه شهرت و محبوبیت او نهتنها کاهش نیافتند، بلکه ناامنی ذهنی او را تشدید کردند. هر بار که بوجک کوچکترین نشانهای از خوشحالی و امید را از خود نشان میدهد، جامعه و دنیای سرگرمی به سرعت به او میگویند که شخصیت قابل اعتمادی نیست، و این باعث افزایش تنفر او از خود میشود که تأثیر منفی زیادی بر اطرافیانش نیز دارد. این وضعیت چه پیامی درباره زندگی افراد مشهور به مخاطب میدهد؟
در نگاه اول، همهچیز منفی به نظر میرسد. بهنظر میرسد «بوجک هورسمن» فقط به بررسی جنبههای منفی زندگی افراد مشهور پرداخته است. مشکلات بوجک در دوران کودکی و مسائل روانی او در سنین بزرگسالی، بدون شک اگر او فردی معمولی و غیر مشهور بود، کمتر به چشم میآمدند. اگر او زندگی عادیتری داشت، شاید این مشکلات روانی برایش عادیتر به نظر میرسیدند. شاید اگر بوجک زندگی معمولی داشت، با مشکلات بزرگتر و مهمتری مواجه میشد که مشکلات او در هالیوود در برابر آنها ناچیز به نظر میرسیدند. توجه بیش از حد به بوجک در هالیوود به او این احساس را داده که باید هدف بزرگی در زندگی داشته باشد، اما همانطور که اشاره کردیم، او حتی قادر به یافتن این هدف نیست. حالا این مشکل ناشی از زندگی او در هالیوود است یا از مسائل تاریکی که در درون او وجود دارد؟
به سایر شخصیتهای سریال توجه کنید. برای مثال، آقای کره بادام زمینی (که ای کاش اسم من هم آقای کره بادام زمینی بود) در همان دنیای هالیوود زندگی میکند و با آغوش باز آن را پذیرفته و بهراحتی آن را به یکی از نقاط قوت زندگیاش تبدیل کرده است. آقای کره بادام زمینی با داشتن نگاهی مثبت به تمام جنبههای زندگی، حتی وقتی این دیدگاه مثبت گاهی اوقات حال آدم را به هم میزند، به راحتی توانسته است زندگی بهعنوان یک فرد بسیار معروف را بدون مشکل خاصی تجربه کند. او دوستان زیادی دارد و از زندگی لوکس و اعیانی برخوردار است، که حقیقتاً بسیاری از ما آرزوی چنین زندگیای را داریم. همه اینها به خاطر روحیه مثبت و توانایی او در حل مشکلات است که باعث میشود اطرافیانش را نیز با مشکلات خود آزار ندهد؛ درست برعکس بوجک.
بهطور کلی، میتوان «بوجک هورسمن» را بهعنوان نمایشی تاریک از هالیوود و شخصیتهای آن در نظر گرفت، یا بهعنوان منبعی از اطلاعات مفید درباره ابعاد زندگی افراد در دنیای سرگرمی. جستجوی تایید از سوی دیگران رفتاری است که در همه ما وجود دارد، هرچند در برخی بیشتر و در برخی کمتر به چشم میآید. چه بخواهیم و چه نخواهیم، دوست داریم توسط اطرافیانمان مورد قبول واقع شویم، و تنها میتوانیم میزان این نیاز را تا حدودی کاهش دهیم.
از سوی دیگر، تلاش برای تبدیل زندگی خود به یک زندگی مشهور و قرار گرفتن تحت نظارت هالیوود یا هر محیط دیگری میتواند بهعنوان یک ویروس کشنده در شخصیت فرد عمل کند. این ویروس فرد را به سوی نیاز بیشتر به تأیید از دیگران سوق میدهد و ممکن است شخصیت او را شکنندهتر کند. با این حال، زندگی بهعنوان یک فرد محبوب یا مشهور چیزی است که بسیاری از ما به آن علاقه داریم، هرچند که این موضوع بهطور کلی زیبایی و سازندگی ندارد.
برای مثال، من بهخاطر دارم که در کودکی تنها چیزی که به آن فکر میکردم این بود که روزی به فردی معروف و شناختهشده تبدیل شوم. همیشه برایم سؤال بود که افرادی که فوتبالیست یا بازیگر نیستند، چگونه زندگی میکنند. اما اکنون این سؤال بهطور کامل تغییر کرده و حالا میپرسم که این افراد مشهور چگونه زندگی میکنند.
تمایل به معروف و محبوب بودن در زندگی همه ما وجود دارد، اما زندگی عادی و دور از توجهات عمومی نیز نمیتواند بهعنوان یک عنصر سالم تلقی شود، و به نظر نمیرسد که سازندگان سریال قصد داشته باشند چنین پیامی را منتقل کنند. زندگی در هالیوود یا بهعنوان یک فرد بسیار مشهور به زیبایی آنچه در فضای مجازی میبینیم نیست و لزوماً نمیتواند چیز بدی باشد. با این حال، واضح است که این توجهات میتوانند تاریکیهای نهفته در شخصیتهای ما را بیشتر نمایان کنند و شیاطین درونی که از دوران کودکی در ما وجود داشتهاند را فعالتر نگه دارند.
بوجک: «من نیاز دارم که بهم بگی آدم خوبی هستم»
زندگی در زیر ذرهبین توجهات میتواند از زاویهای دیگر مانند یک جشن بزرگ به نظر برسد. برای مثال، اگر در زمینهای خاص بسیار موفق باشید و بسیاری شما را دوست داشته و بهترین بدانند، این موضوع لزوماً بد نیست. اما تا زمانی که تحت تأثیر این دنیای رنگارنگ قرار نگیرید، میتوانید از آن لذت ببرید. معروفیت میتواند بهطور قابل توجهی اعتیادآور باشد؛ هرچه بیشتر در آن غوطهور شوید، بیشتر به آن وابسته میشوید و نیاز شما به توجه و ستایش دیگران افزایش مییابد. بوجک هورسمن در حال حاضر در چاه عمیقی گرفتار شده است که هرچه بیشتر تلاش میکند، با سرعت بیشتری به قعر آن سقوط میکند. اگر بوجک زندگی سادهتری داشت یا نقشی کمرنگتر در آن برنامه محبوب ایفا میکرد، احتمالاً میتوانست زندگی بهتری داشته باشد، اما معروفیت به عنوان یک ماده مخدر قوی، این زندگی را از او گرفته است.
حالا به سؤال اصلی برمیگردیم: آیا «بوجک هورسمن» اطلاعات مفیدی به مخاطب ارائه میدهد یا فقط به منفیبافی درباره هالیوودیها میپردازد؟ واقعیت این است که «بوجک هورسمن» با ترسیم تصویری تاریک و منفی، اطلاعات بسیار ارزشمندی را به ما میدهد. اگر سریال تنها به منفیبافی محدود بود، به این اندازه تأثیرگذار نمیبود. پیام این سریال بسیار مهم است و بهعنوان یک هشدار عمل میکند. این موضوع در ذات همه ما وجود دارد و بیتوجهی به آن میتواند بهطور ناخودآگاه شما را به سمت افسردگی سوق دهد.
این موضوع ممکن است سوالات متعددی را در ذهن شما ایجاد کند: «آیا من فرد مفیدی هستم؟ آیا برای اطرافیانم کافی هستم؟ آیا هدفی دارم؟ آیا هدف من کافی است؟» مسیر رسیدن به این سوالات برای هر فرد متفاوت است و ممکن است حتی متوجه آن نشوید، اما باور کنید که مواجهه با این سوالات میتواند از هر چیزی در جهان ترسناکتر باشد. این سوالات قادرند سالمترین شخصیتها را به نابودی بکشند و بوجک را به شخصیتی تبدیل کنند که من را میترساند. این سوالات میتوانند به کابوسی تبدیل شوند که مدتها شما را آزار دهد.
در نهایت، باید به این نکته برسیم که برای زندگی و تأثیری که روی دیگران داریم، خوشحال باشیم. اگر یک لیوان آب به کسی بدهید، شما فردی تأثیرگذار خواهید بود و این یعنی مفید هستید. نیازی نیست به این فکر کنیم که میتوانستیم به ۱۰۰ نفر آب بدهیم؛ خیر، اینگونه نیست. ما تحت ذرهبین بزرگی زندگی نمیکنیم و همین اتفاقات و کارهای کوچک میتوانند ما را تعریف کنند. لازم نیست از کاه کوه بسازیم و بیش از حد به چیزهای کوچک فکر کنیم. همان لیوان آب برای ما معنی دارد. ما میتوانیم با شیاطین درون خود به شیوهای که مناسب خودمان است برخورد کنیم و وقتی به کسی که در کنار ماست و برایمان مهم است، یک لیوان آب بدهیم، یعنی آن فرد ما را به اندازه دنیا میپذیرد و این کافی است.
بوجک زیر ذرهبینهای طاقتفرسا قرار گرفت، به دنبال تأیید از کسانی بود که برایش اهمیت نداشتند و شیاطینی در درونش بودند که خود او آنها را ساخته بود. ما زیر آن ذرهبینها زندگی نمیکنیم و وقتی توسط کسانی که برایمان اهمیت دارند پذیرفته میشویم، این کافی است. باور کنید که در اطراف ما حداقل یک نفر وجود دارد که وقتی یک لیوان آب به او بدهیم، برایش کافی خواهیم بود و نیازی نیست تعداد این افراد بیشتر از یک نفر باشد.
«بوجک هورسمن» اثری غیرترسناک است که میتواند به اندازه صدها اثر ترسناک، ترسناک باشد. به تماشای بوجک هورسمن بسنده نکنید، آن را بهطور کامل تجربه کنید.
نظرات کاربران