سینماخانه همواره میزبان اثرهای فیلمی پرطرفدار و محبوب بوده است که در آنها شخصیتهای خسته و از عشق بریده، جادوی عشق را بازکشف میکنند یا حتی برای اولین بار تجربه میکنند. این آثار از جمله اثرات کلاسیک ادبی مشهور گرفته تا کمدیهای رمانتیک نمادین، درامهای تلخ و اقتباسهای فراموشنشدنی، تاریخچهای درخشان را در به تصویر کشیدن قهرمانان بدشانس در عشق دارد.
تماشاگران قادر به بهرهمندی کامل از ترکیب بینظیر بیل ماری و اسکارلت جوهانسون در شاهکار فکری سوفیا کوپولا، یعنی “گمشده در ترجمه”، محال بودند بدوند چه قدر خوششانسند. به همان اندازه که حاضر به تجربه ارتباط عاطفی متفاوت با دنیای این دو بازیگر در این اثر بینظیر نمیشدند. در آن حد که آنها شاهد حمله مخاطبان به سینماها برای تماشای آخرین آفرینش سوفیا کوپولا بر روی پرده بزرگ شدند، همانطور که در فیلم اقتباس سینمایی از رمان کلاسیک “غرور و تعصب” نوشته جین آستین، برند برای حضور در آن خود را موظف کرد. این نمایشنامهنویس باعث شد تا تماشاگران با هیجان و شگفتی، تبدیل به شاهد حواشی و اتفاقات ناگواری شوند که زندگی مغرور آقای دارسی توسط الیزابت بنت را شکل میدهد.
با توجه به این مثال و دیگر مثالهای جذاب، در ادامه این مقاله قصد داریم شما را با ده اثر سینمایی زیبا آشنا کنیم که توانستهاند باز هم روح عاشقانهی شما را زنده کنند.
10. 10 Things I Hate About You
فیلم کمدی رمانتیک محبوب ساخته شده در سال ۱۹۹۹، با حضور بازیگران برجسته ای چون جولیا استایلز، هیث لجر، جوزف گوردون لویت و لاریسا اولینیک، یک بازنویسی مدرن و دلفریب از نمایشنامه مشهور ویلیام شکسپیر است. داستان به روایت دانشجوی جدید، نا کامرون (گوردون لویت) میپردازد، که به شدت تحت تأثیر زیبایی و شهرت بیانکا (اولینیک) قرار میگیرد. او با ترغیب دوست خود، پاتریک (لجر)، دانشجوی ناراضی و مشکلساز دانشگاه، تصمیم میگیرد دل خواهر گوشهگیرش (استایلز) را به دست آورد.
این کالت کلاسیک، محبوبیت زیادی به خاطر عشق زنده شده بین کاترین بدبین و پاتریک در یک داستان دردآور، اما تماشایی دارد. با وجود اینکه ابتدا کاترین اعتقاد ضعیفی به احساسات عاشقانه نشان میدهد و تجربه شکست عاشقی را پشت سر گذاشته، او با خواستگار جذاب خود یک ارتباط عمیق برقرار میکند. شعر عاشقانه و عمیق کاترین، که او در کلاس میخواند و در نهایت عشق او به پاتریک را نشان میدهد، اتفاقی قابل فراموش نیست. در پایان فیلم، این دو با هم آشتی میکنند و بینندگان به چیزی که دوست داشتهاند، میرسند.
9. About Time (2013)
تیم لیک، جوان و عاشق (دومنهال گلیسون)، دارای توانایی خارقالعاده سفر در زمان به لحظات خاصی که پیشتر تجربه کرده، است. او تصمیم میگیرد از این قدرت شگفتانگیز برای جلب دل زن محبوب خود (مارگو رابی) استفاده کند. توضیح دادن زمان، مأموریت تیم برای سفر در زمان و فتح قلب شارلوت را شرح میدهد. اما وقتی متوجه میشود که او به عشق علاقهای ندارد و نمیتواند نظرش را تغییر دهد، او به شدت دلخور میشود.
تیم، خسته و ناامید، با مری، زن مهربان و بیخیال (ریچل مکآدامز) آشنا شده و فرصت دوبارهای برای عشق پیدا میکند که زندگی اش را برای همیشه تغییر میدهد. هرچند تیم به امید تغییر آینده به گذشته بازمیگردد، اما متوجه میشود که نمیتواند دیگران را وادار به دوست داشتن خود کند، که این باعث از دست دادن امید به رابطه عاشقانه میشود. نگاه بدبینانه او به عشق پس از تحقیر شدن توسط شارلوت به کلی تغییر میکند، زمانی که به شدت به ماری علاقهمند میشود و تصمیم میگیرد با شجاعت، پس از اتفاقاتی که مسیر زندگی او را تغییر دادهاند، باز هم با ماری روبرو شود. “درباره زمان” با پیام احساسی و داستان عاشقانه تاثیرگذارش، مخاطبان را مجذوب خود کرده و به یک موفقیت هنری و تجاری تبدیل شده است.
8. When Harry Met Sally… (۱۹۸۹)
عنوان “وقتی هری سالی را دید…” در سال ۱۹۸۹، به امضای راب راینر، به عنوان یک شاهکار سینمایی وارد صحنه شد. این فیلم با بازی بیلی کریستال و مگ رایان، به نظر بسیاری از منتقدان به عنوان یکی از برترین کمدیهای رمانتیک تاریخ سینما شناخته میشود. داستان در مورد دو دوست صمیمی است که سعی دارند به سوالی مهم پاسخ دهند: “آیا مردان و زنان میتوانند تنها دوست صمیمی باشند؟”. علیرغم اینکه در مکانهای مختلفی قرار دارند و هرکدام روابط عاشقانه خود را دارند، این دو با وجود تفاوتهایشان، رابطهای بسیار عمیق و ویژه با یکدیگر دارند.
“وقتی هری سالی را دید…” یک اثر کلاسیک بیزمان است که در تصویرکشی از فراز و نشیبهای فراوان این دو شخصیت، به نمایش گذاشته شده و همزمان با این موارد، قوت عمق و تأثیر جاودانه عشق را به مخاطبان نشان میدهد. داستان عاشقانه طولانی و پایدار آنها، به سرعت توجه مخاطبان را جلب کرد و نقل قول از روایت غیرمتعارف و تضاد شخصیتی هری و سالی، این فیلم را به عنوان یکی از برترین فیلمهای کمدی رمانتیک بهشمار آورد.
7. Eternal Sunshine of the Spotless Mind (2004)
جیم کری، یکی از بهترین بازیهای حرفهای خود را در سال ۲۰۰۳ ارائه داد، زمانی که در درام عاشقانه علمی تخیلی مقابل کیت وینسلت به تحسین شدید خود برخورد. او در فیلم “درخشش ابدی یک ذهن پاک” بازی کرد، یک اثر که به داستان جوئل باریش، یک عاشق دلخسته، متمرکز است. جوئل با ناباوری متوجه میشود که دوست دختر سابقش، کلمنتاین روندی، به درمانی مختصر تا خاطرات مشترکشان را از بین ببرد. درمان کلمنتاین انجام شده است و حالا جوئل نیز تصمیم به اجرای همان درمان میگیرد. اما وقتی شروع به تجربه مجدد خاطرات میکند، تصمیمش را تغییر میدهد.
“درخشش ابدی یک ذهن پاک” به خاطر به تصویر کشیدن از دست دادن عشق و پیچیدگیهای یک رابطه تحسین شده است و به ویژه به نگاهی تلخ به دلسوزی و آسیبپذیری افراز و نشیبهای عشق میپردازد. با وجود احساسات درماندهگی و خستگی جوئل، او درک میکند که عشقشان، با وجود دشواریها و دردسرهای زیاد، واقعی و زیبا بوده و نمیخواهد این خاطرات را، هر چند دردناک، از دست بدهد. حتی بعد از فراموش کامل یکدیگر، جوئل و کلمنتاین مسیر بازگشت به یکدیگر را پیدا میکنند و ثابت میکنند که ارتباط آنها عمیقتر از حافظه و خاطرات است.
6. The Holiday (2006)
کامرون دیاز، کیت وینسلت، جک بلک، و جود لا به عنوان بازیگران اصلی فیلم کمدی رمانتیک “تعطیلات” در سال ۲۰۰۶، نقش آفرینی کردند که به محبوبیت و موفقیت بسیاری دست یافت. این فیلم داستان آیریس سیمپکینز (با بازی کیت وینسلت)، یک روزنامهنگار دلشکسته، و آماندا وودز (با بازی کامرون دیاز)، یک تهیهکننده تلویزیونی بدشانس در عشق را روایت میکند. این دو زن جوان تصمیم میگیرند برای فرار از شکستهای عاشقانه خود، خانههایشان را با یکدیگر عوض کنند. در حینی که آماندا به لندن سفر میکند و در محیط برفی زمستانی قرار میگیرد، آیریس به لس آنجلس میرود و در محیط آفتابی آنجا با وجود عدم تمایل هرکدوم به داشتن ارتباط با مردان، خود را در برابر پیشنهادهای جذاب خواستگاران مییابد.
فیلم “تعطیلات” به دلیل داشتن شخصیتهای کاریزماتیک و داستان عاشقانهای فوقالعاده، به عنوان یک کلاسیک کریسمسی مدرن شناخته میشود. آیریس، هنگامی که احساسات و علاقهاش به دیگران جوابی نمیدهد و به دنبال واکنش و عشق متقابل میگردد، با دیدار با آرتور ابوت (با بازی الی والاش)، فیلمنامهنویس پیر، دیدگاه خود را نسبت به زندگی و عشق به طور کاملاً متفاوت تجربه میکند. تحت تأثیر تشویقهای آرتور، او تصمیم میگیرد بانوی اصلی فیلم خود شود و از عشق به دیگران دست بکشد.
5. Her (2013)
اسپایک جونز در سال ۲۰۱۳، این درام عاشقانه علمی تخیلی که برنده جایزه اسکار شد، را به کارگردانی خود تولید کرد. در این فیلم، داستان تئودور تامبلی (واکین فینیکس)، یک فرد تنها و افسرده را به تصویر میکشد که وقت خود را صرف نوشتن نامههای عاشقانه برای افرادی میکند که خود نمیتوانند این کار را انجام دهند. در دوران کنار آمدن با طلاق نزدیک به اتفاقات، تئودور به مهربانی و آگاهی یک دستیار مجازی هوش مصنوعی به نام سامانتا (اسکارلت جوهانسون) پیوسته و از طریق ایجاد پیوندی قدرتمند، قلب خود را به روی عشق باز میکند.
تئودور از پوسته خود، احساساتی و حساس جدا میشود و با کمک سامانتا، از نظر عاطفی و اجتماعی رشد میکند. این دو عاشقانه عمیقی را تجربه میکنند که بر خلاف عشق دیگران است و توانایی درک عمق عشقشان به هم را دارند. زمانی که سامانتا در زندگی تئودور ظاهر میشود، تئودور در مقابل نیازهای او محکم میشود و سامانتا به بهبود قلب شکسته او کمک میکند، این کمک به شکل یک داستان عاشقانهای عمیق و صادق منجر میشود که تاثیر ماندگاری بر مخاطبان دارد. این فیلم به خاطر بازی هیجانانگیز بازیگرانش در فهرست بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۳ قرار گرفت و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
4. Safe Haven (2013)
با بنیاد رمان مشهور نیکلاس اسپارکس با همان نام، درام رمانتیک و فانتزی “پناهگاه امن” در سال ۲۰۱۳ به تصویر کشیده شد. داستان کیتی فلدمن (جولیان هاف)، زنی که از دست شوهر آزارگر و خشن خود با موفقیت فرار میکند و به امید شروع یک زندگی جدید به شهر ساحلی کوچک ساوت پورت در کارولینای شمالی میرود، را دنبال میکند. هرچند کیتی نیت دارد زندگی خود را به صورت آرام و بیصدا ادامه دهد، اما او خود را درگیر جامعهای مهربان و صمیمی مییابد و عاشق بیوهای مهربان (جاش دوهامل) میشود که سعی در بزرگ کردن دو فرزند کوچکش دارد، اما در این راه با چالشهایی روبرو میشود.
هنگامی که کیتی به ساوت پورت میآید، قلبش شکسته و زخمی است و از اینکه شوهر کارآگاه خطرناکش او را پیدا کرده و زندگی جدیدش را بهم میزند، بسیار میترسد. او سعی در مقابله با تجربیات ناخوشایند گذشتهاش و حفظ شیفتگی به الکس و علاقه به فرزندانش دارد، اما متوجه میشود که این مرد متفاوت از شوهر سابقش است و یک رابطه عاشقانه سالم و عمیق برای او امکانپذیر است. با الهام از استعداد خاص اسپارکس، “پناهگاه امن” دل تماشاگران را لرزانده و آنها را وادار به تمرکز بر داستان دلپذیر کیتی میکند.
3. Forgetting Sarah Marshall (2008)
بعد از اینکه دوست دختر معروف هنرپیشه از پنج سال ارتباطشان دست کشید، یک آهنگساز دلگرمی، غمگین و دلخور به امید فراموش کردن عشق اخیرش، به سفری درمانگرانه به هاوایی میرود. داستان فیلم “فراموش کردن سارا مارشال”، یک کمدی رمانتیک محبوب از سال ۲۰۰۸ است. پیتر برتر (جیسون سیگل) در یک استراحتگاه در خلیج لاکپشتها به دنبال ترمیم قلب شکستهاش و پیدا کردن خود است، اما متوجه میشود که نامزد سابقش سارا (کریستن بل) با نامزد جدید ستاره راک (راسل برند) در همان هتل اقامت دارد. در حین تلاش برای فراموش کردن روابط عاشقانهاش، پیتر با مشکلات مواجه میشود و به آهستگی عاشق ریچل (میلا کونیس)، دختر زیبا و مصممی که در بخش پذیرش هتل کار میکند، میشود.
در نیمه اول فیلم، پیتر با افسردگی و حنین به گذشته خود مبارزه میکند، اما با گذر زمان و با همکاری ریچل، زندگیاش دوباره پرانرژی و شاداب میشود. این عشق جدید پیتر را ترغیب به دنبال رویاهایش کرده و او را به دنبال اعتماد به نفس درونی خود میبرد. اصلیترین صحنه و جذابیت فیلم در اپرای عروسکی با حضور دراکولا است. “فراموش کردن سارا مارشال” یک کمدی خندهدار و دلپذیر است که بینندگان را همانند پیتر به ماجراجویی عاشقانهای جذاب میبرد.
2. Lost in Translation (2003)
سوفیا کوپولا در سال ۲۰۰۳ با بهرهگیری از استعدادهای بازیگری بیل ماری و اسکارلت جوهانسون، درام کمدی بیفراموش ترجمهناپذیری را کارگردانی کرد تا ارتباط مهربان و دوستداشتنی بین باب هریس و شارلوت را به تصویر بکشد. باب یک ستارهی قدیمی اما در حال فراموشی سینماست و در حال کنارآمدن با یک ازدواج رو به زوال و بحران میانسالی است، زمانی که با فارغالتحصیل جوان و زیبای دانشگاه ییل و تازهعروس کرده به نام شارلوت آشنا میشود و این دو با هم یک ارتباط عجیب اما تغییردهنده مسیر زندگی را در کشوری غریبه تجربه میکنند.
کوپولا میخواست فیلمی تاثیرگذار خلق کند که در آن دو شخصیت اصلی یک «مالیخولیای رمانتیک» را تجربه کنند و معتقد بود که آنها با وجود قرار داشتن در دو مرحله بسیار متفاوت از زندگی، در حال عبور از یک بحران داخلی قابل مقایسه هستند. باب و شارلوت پیوندی منحصر به فرد با هم دارند و به خاطر داستانهای عاشقانه پیچیده گذشتهشان، از رفتار کردن بر اساس احساسات در حال شکوفا شدنشان نسبت به یکدیگر خودداری میکنند. به جای آن، آنها یک آشنایی و صمیمیت را خلق میکنند که عمیقتر از یک رابطه جنسی است و این ویژگی آن را به یک کلاسیک رمانتیک غیرمتداول تبدیل میکند.
1. Pride & Prejudice (2005)
درام عاشقانه “غرور و تعصب” ساخت جو رایت در سال ۲۰۰۵ که از شاهکار مشهور جین آستین الهام گرفته شده است، به طور خاص بر خواهران بنت تمرکز دارد. در شرایطی که این خواهران با فشارها و انتظارات روزافزون اجتماعی و چالشهای زیاد زندگی و عشق مواجه هستند، داستان بر روی خواهر بزرگتر به نام الیزابت (کیرا نایتلی) و نامزد متکبر و مغرور او، آقای دارسی (متیو مکفایدن) تمرکز دارد. الیزابت با شادابی و هوشنگاری خود، دارسی را مسحور میکند، حتی اگر دونسته شود که هر یک از طبقات اجتماعی مختلفی به خود دارند، و دارسی باید بر غرور و افتخار خود غلبه کند تا بتواند عشق و محبت این دختر زیبا را جلب کرده و با او ازدواج کند.
داستان “غرور و تعصب” که در سراسر جهان محبوب و مورد توجه مخاطبان است، چندین بار در صفحات نمایش سینما روایت شده است، اما همچنان به دلیل داستان جذاب عاشقانهاش، هواداران را به خود مشغول میکند. الیزابت و دارسی اگر چه از بسیاری نقاط نگاه متفاوت و گاهاً متناقض بوده و گذشتههایی متفاوت داشتهاند، اما ارتباطی که بین آنها شکل میگیرد، از محدوده تفاوتهای ظاهری خود فراتر میرود. این زن قدرتمند به دارسی کمک میکند که از پوسته خود خارج شود و ظرفیت او برای تجربه عشق و احساسات را بپذیرد. اقتباس سال ۲۰۰۵ از داستان “غرور و تعصب” یکی از بهترین و احساساتیترین نسخههای اقتباسی از این رمان کلاسیک آستین به شمار میرود.
نظرات کاربران