در این نوشتار، قصد داریم ۱۰ فیلم برتر را که به عنوان پیشنهادهای ویژه برای علاقمندان به سری بازی جیتیای (GTA) محسوب میشوند، معرفی نماییم؛ از فیلمهای مرتبط با سرقت تا سهگانهی پدرخوانده.
مدتی پیش تریلر رسمی بازی GTA VI به شکلی غیرمنتظره و ناگهانی منتشر شد که هواداران این سری را در جلبه جذابیت و هیجان فرو برد. این اتفاق به دلیل جاذبه بالای تریلر و جزئیات جذاب مربوط به بازی بود و همچنین به خاطر اینکه قبل از زمان مقرر منتشر شد. به گفته راکاستار، بازی GTA VI در سال 2025 عرضه خواهد شد. بنابراین، با توجه به اینکه تاریخ دقیقتری اعلام نشده است و تنها سال عرضه اعلام شده است، فاصله زیادی تا زمان عرضه باقی مانده است.
داستان بازی Grand Theft Auto VI در ایالت لیونیدا (الهام گرفته از فلوریدا) و شهر وایس سیتی که نسخهای ساختگی از میامی است، جریان دارد. این شهر که پیشتر نیز در این مجموعه حضور داشته است، محلی است که داستان قسمت ششم این سری را روایت میکند، داستان یک زوج خلافکار به نام لوسیا (اولین شخصیت اصلی زن از سال 1999) و پارتنر او. با توجه به اینکه تا موعد عرضه بازی بیش از یک سال زمان داریم، بهترین زمان برای مرور مجموعههای قبلی است. علاوه بر این، گزینه دیگری هم وجود دارد؛ تماشای فیلمهایی با سبک و مضمونی مشابه با این بازی اکشن و ماجراجویی. در این نوشتار به شما ۱۰ فیلم پیشنهاد میشود که تا حد زیادی میتوانند انتظارات شما برای عرضهی قسمت جدید این سری محبوب را کاهش دهند.
فیلم برتر برای طرفداران GTA
۱۰- فیلم سرقت (Heist)
- کارگردان: اسکات من
- نویسنده: استیفن سایروس سفر و مکس آدامز
- بازیگران: رابرت دنیرو، جفری دین مورگان و کیت باسورث
- سال اکران: ۲۰۱۵
- ژانر: اکشن، جنایی و درام
- امتیاز میانگین Heist در IMDB: ۶.۱
“هرگز شرطی نزن که نتوانی از پس باخت آن برآیی.” آنها تصمیم به سرقت از یک کازینو گرفتهاند، جایی که به یک گانگستر ترسناک به نام فرانسیس “پوپ” سیلوا تعلق دارد. اما این نقشهی سرقت، به خوبی پیش نمیرود و ناکامی در اجرای آن، منجر به انفجار تلاشهایشان میشود. بنابراین، وان و کاکس مجبور به فرار پیاده میشوند و اقدام به دزدیدن اتوبوس ۶۵۷ شهری میکنند و مسافران آن را به عنوان گروگان درمیآورند. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است. علیرغم عملکرد نسبتاً ضعیف در باکس آفیس (با بودجه ۱۵ میلیون دلار و درآمد ۴.۱ میلیون دلار) و عدم جذب زیاد منتقدان، ماجرای سرقت، تعقیب و گریز در این فیلم، به اندازهی کافی جذاب و مهیج بوده و توانسته است از طرفداران سری بازی مذکور رضایت بخشد.
۹- فیلم برای زندگی و مرگ در لس آنجلس (To Live and Die in L.A.)
- کارگردان: ویلیام فریدکین
- نویسنده: ویلیام فریدکین و جرالد پتیویچ
- بازیگران: ویلیام پیترسن، ویلم دفو و جان پانکو
- سال اکران: ۱۹۸۵
- ژانر: اکشن، جنایی و درام
- امتیاز میانگین To Live and Die in L.A. در IMDB: ۷.۳
ریچارد چنس، یک مامور بیپروای سرویس مخفی ایالات متحده، با از دست دادن همکار قدیمیاش، که توسط هنرمند قلابی کشته شده است، روبرو میشود. این حادثه، او را به تصمیم گیری برای گرفتن انتقام از اریک مسترز، فرد خطرناکی که در این جرم دوراندور اشتباه دیده میشود، میانجامد. چنس با همکار جدید و سختگیر خود، جان وکوویچ، یک نقشه محکم برای دستگیر کردن مسترز را طراحی میکند. اما در طی این ماجرا، یک افسر مخفی به طور تصادفی جان خود را از دست میدهد. با گذر زمان، تمایل چنس به اجرای عدالت به یک وسواس و عقده تبدیل میشود و وکوویچ نیز موظف به مواجهه با روشهای غیرقانونی او میشود.
۸- فیلم راه کارلیتو (Carlito’s Way)
- کارگردان: برایان دی پالما
- نویسنده: دیوید کپ
- بازیگران: آل پاچینو، شان پن و پنلوپه آن میلر
- سال اکران: ۱۹۹۳
- ژانر: اکشن، دلهرهآور و درام
- امتیاز میانگین Carlito’s Way در IMDB: ۷.۹
این فیلم بر اساس کتابهای Carlito’s Way و After Hours نوشتهٔ ادوین تورس، داستان شخصیت کارلیتو را روایت میکند که پس از پنج سال از زندان آزاد شده است. او بلافاصله پس از آزادی به دیدار گیل، نامزد سابق خود، میرود و رابطهشان دوباره شکل میگیرد. کارلیتو تصمیم میگیرد از فعالیتهای خلاف و خطرناک دوری کند تا رابطهاش با گیل دچار مشکل نشود. اما در این مسیر، شخصیتی به نام دیوید با مشکلاتی روبرو میشود و از کارلیتو درخواست کمک میکند. همانطور که گیل پیشبینی کرده بود، کارلیتو در این مسیر با دشواریها روبرو میشود و برای حل مشکلاتش از مهارتهای خود استفاده میکند و باید با خطرات این مسیر مقابله کند. این فیلم با بودجه ۳۰ میلیون دلار توانست به درآمد ۶۴ میلیون دلاری دست یابد و موفقیتهای قابل توجهی را برای سازندگان خود به همراه آورد. داستان این فیلم، تا حد زیادی براساس کتاب دوم یعنی “After Hours” ساخته شده است. اما به دلیل وجود یک فیلم دیگر با همین عنوان که به کارگردانی مارتین اسکورسیزی است، نام کتاب دیگری برای این فیلم انتخاب شد تا هرگونه سردرگمی ایجاد نشود.
۷- فیلم بانی و کلاید (Bonnie and Clyde)
- کارگردان: آرتور پن
- نویسنده: دیوید نیومن و رابرت بنتون
- بازیگران: وارن بیتی، فی داناوی و مایکل جی. پولارد
- سال اکران: ۱۹۶۷
- ژانر: اکشن، بیوگرافی و جنایی
- امتیاز میانگین Bonnie and Clyde در IMDB: ۷.۷
“عجیبترین باند جهنمیای که اسمش به گوشتان خورده است. آنها جوان هستند. آنها عاشق هستند. آنها از بانکها دزدی میکنند.” شاید شما هم بارها به داستان بانی و کلاید گوش داده باشید. کلاید بارو، یک کلاهبردار جوان، در تلاش برای دزدیدن یک خودرو با دختری به نام بانی پارکر، که یک دختر ناراضی از زندگی در شهر کوچک است، آشفته میشود. گام به گام، این باند جوان از دزدیهای کوچک به سرقت از بانکها پیش میروند. اما این تحولات نمیگذارد که تنشها درون این گروه خلافکار به وجود نیاید؛ باک، برادر بزرگتر و مودب کلاید، و سی. دبلیو، رانندهٔ ناراضی، و همچنین همسر پرحرف باک به نام بلانچ، تشکیلدهندگان این باند هستند. تنش به اندازهای بالا میرود که ممکن است همگان را نابود کند. Bonnie and Clyde یکی از نخستین فیلمهای عصر جدید هالیوود و یک اثر برجسته به شمار میآید. این فیلم با شکستن تابوهای سینمایی، موفق به ارتقاء آزادی نمایش جنسیت و خشونت در فیلمها شد. پایان فیلم به عنوان “یکی از خونینترین صحنههای مرگ در تاریخ سینما” شناخته میشود.
۶- فیلم صورت زخمی (Scarface)
- کارگردان: برایان دی پالما
- نویسنده: الیور استون
- بازیگران: آل پاچینو، استیون باوئر و میشل فایفر
- سال اکران: ۱۹۸۳
- ژانر: درام و جنایی
- امتیاز میانگین Scarface در IMDB: ۸.۳
داستان فیلم به زندگی تونی مونتانا میپردازد؛ نحوهٔ پناهندگی او در آمریکا و چگونگی زندگی او بهعنوان یک پناهنده. ما با سخنرانی مشهور فیدل کاسترو به ماجرا وارد میشویم. این فیلم تلاش دارد تا داستان پناهندگان کوبایی را به تصویر بکشد؛ افرادی که پس از باز شدن دروازههای بندر ماریل به آمریکا وارد شدند. تونی مونتانا یکی از آن ۱۲۵ هزار نفری بود که وارد آمریکا شدند و البته یکی از آن چندین هزارنفری که پیشینه جنایی داشتند. فیلم تا حد زیادی بر اساس رمانی با همین نام از دهه ۱۹۳۰ ساخته شده است. البته، به عنوان بازسازی یک فیلم هم نظیر از دهه ۱۹۳۲ شناخته میشود که در سال ۱۹۳۲ اکران شد. جالب است بدانید که خود آل پاچینو تحت تاثیر این فیلم اصلی قرار گرفت و تمایل داشت یک نسخه بازسازی از آن را بسازد. در ابتدا، سیدنی لومت برای کارگردانی استخدام شد، اما در نهایت، برایان دی پالما جایگزین او شد.
۵- فیلم کشتن (The Killing)
- کارگردان و نویسنده: استنلی کوبریک
- بازیگران: استرلینگ هیدن، کالین گری و وینس ادواردز
- سال اکران: ۱۹۵۶
- ژانر: درام، نوآر، جنایی
- میانگین امتیاز The Killing در IMDB: ۷.۹
داستان فیلم به کارگیری شخصیت جانی کلی میپردازد که تصمیم به انجام آخرین پروژهی خلافکاری خود میگیرد، پیش از آنکه به دلیل ازدواج با نامزدش فی، از حرفه خلافکارانهاش دست بکشد. برای اجرای این نقشه، او یک تیم متشکل از یک تیرانداز حرفهای، یک افسر پلیس فاسق، یک متصدی بار و یک فرد ماهر در حوزهی شرطبندی را استخدام میکند. اما ماجرا تغییر مسیر میدهد زمانی که یکی از اعضای تیم به نام جورج جزئیات نقشه را درباره سرقت میلیونها دلار از یک پیست مسابقهای به نام شری، همسرش، فاش میکند. شری به سرعت نقشهای خود را برای به دست آوردن ثروت بهطور مستقل میسازد، تازه از نقشه خلافکارانهای که در حال اجرا بودهاند، بهخبر میرسد.
استنلی کوبریک و جیم تامپسون فیلمنامهی این اثر را بر اساس رمان Clean Break نوشته لیونل وایت ساختهاند و این اثر بازتاب موفقیت خود را در امتیازات مثبت در IMDB با امتیاز ۷.۹ نشان داده است.
۴- فیلم داستان عامهپسند (Pulp Fiction)
- کارگردان و نویسنده: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: ساموئل ال جکسون، بروس ویلیس و اوما تورمن
- سال اکران: ۱۹۹۴
- ژانر: درام و جنایی
- میانگین امتیازات Pulp Fiction در IMDB: ۸.۹
داستان فیلم “پالپ فیکشن” به دو آدمکش مزدور به نامهای جولز وینفیلد و وینسنت وگا میپردازد که دستور میگیرند چمدانی را که از سارقان دزدیده شده است، از طرف کارفرمایشان بازیابی کنند. این مأموریت به نحوی عجیب و غریب توسط آن دو تکمیل میشود. رئیس این دو آدمکش، ماسلوس والاس نام دارد و رئیس یک گروه اوباش است.
بعد از این مأموریت، والاس وینسنت را به گردش با همسرش، میا، مأمور میکند. اما اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد و میا اوضاع را دستکاری میکند که باعث پیچیدگی و آشفتگی در داستان میشود.
“پالپ فیکشن” با بودجهای ۸ میلیون دلاری تولید شده و با فروش بینظیری به مبلغ ۲۱۴ میلیون دلار، جایگاه خود را در تاریخ سینما به ثبت کرد. این فیلم علاوه بر نامزدی در هفت بخش مختلف اسکار، جوایز مهمی از جمله بهترین فیلم سال، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را به خود اختصاص داد. از آثار برجسته دهه ۹۰ سینما، “پالپ فیکشن” بهعنوان یک اثر بیفراموش و تاثیرگذار توسط منتقدان و علاقمندان به هنر سینما به یاد میماند.
۳- فیلم رفقای خوب (Goodfellas)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- نویسنده: نیکولاس پیلگی و مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: رابرت دنیرو، جو پشی و ری لیوا
- سال اکران: ۱۹۹۰
- ژانر: درام، بیوگرافی و جنایی
- امتیاز میانگین Goodfellas در IMDB: ۸.۷
“از وقتی که یادمه، دوست داشتم یک گنگستر باشم.” احتمال دارد که هنری هیل یک گانگستر کوچک باشد؛ شاید با جیمی کانوی و تامی دی ویتو، دو گانگستر دیگر، در یک سرقت شرکت کرده باشد. این دو شخصیت همراه او، دارای اهداف بزرگی بوده و میتوانند هر فردی که در این دزدی دخیل بوده باشد را به قتل برسانند. این دو همکار با موفقیتهای خود به نظر میرسد که هرچه بیشتر از سلسله مراتب اوباش و افراد خلافکار بالا بروند.
پس از مدتی، موفقیتهای آنها به نحوی آثار منفی بر هنری هیل دارد. اما آیا او اخلاقیات را به اندازه کافی کنار گذاشته است تا سبب سقوط جیمی و تامی شود؟ فیلم “رفقای خوب” اقتباسی از یک رمان غیرداستانی به نام “Wiseguy” است که در سال ۱۹۸۵ توسط نیکولاس پیلگی نوشته شده بود. طبق گفته بازیگران، به خصوص جو پشی، مارتین اسکورسیزی به هنرمندان خود آزادی زیادی داد تا هر کاری که صلاح میدانند، انجام دهند. این آزادی منجر به برگزاری انواع و اقسام بداهه پردازیها در تمرین شد و کارگردان از آنها برای بهترین نتیجهها استفاده میکرد.
۲- فیلم مخمصه (Heat)
- کارگردان: مایکل مان
- نویسنده: مایکل مان
- بازیگران: آل پاچینو، رابرت دنیرو و تام سایزمور
- سال اکران: ۱۹۹۵
- ژانر: درام، اکشن و جنایی
- امتیاز میانگین Heat در IMDB: ۸.۳
بدون هیچ شکی، فیلم “Heat” یکی از بهترین و مشهورترین اثار سرقتی تاریخ است، حتی اگر بهترین نباشد. شخصیت وینسنت هانا، یک کارآگاه بسیار باهوش، در تعقیب و دستگیر کردن نیل، یک خلافکار بزرگ، قرار دارد. این فیلم نشان میدهد که چگونه بازیهای موش و گربه بین این دو شخصیت، تأثیر گذار بر روابط حرفهای و البته زندگی شخصی آنها هستند. هر دو شخصیت اصلی داستان دارای ذکاوت بسیار بالا هستند و تعقیب و گریز آنها، تماشاگر را در داستان فیلم غرق میکند. سکانس دیدار این دو شخصیت در یک رستوران، که بهصورت فیالبداهه نمایان شده است، ممکن است یکی از بهیادماندنیترین لحظات تاریخ سینما باشد. مایکل مان فیلمنامه اصلی این اثر را در سال ۱۹۷۹ نوشت، بر اساس داستان واقعی چاک آدامسون، یک افسر پلیس شیکاگو و تعقیب نیل مککالی، یک جنایتکار.
۱- فیلم پدرخوانده (The Godfather)
- کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
- نویسنده: ماریو پوزو و فرانسیس فورد کاپولا
- بازیگران: مارلون براندو، ال پاچینو و جیمز کان
- سال پخش: ۱۹۷۲
- ژانر: درام و جنایی
- امتیاز میانگین The Godfather در IMDB: ۹.۲
“پیشنهادی که نمیتوانی آن را رد کنی.” این فیلم بر اساس رمانی با همین نام است که پوزو در سال ۱۹۶۹ آن را منتشر کرده بود و به شدت موفق و پرفروش بود. «دون» ویتو کورلئونه، پدرخوانده و رئیس خانواده مافیایی کورلئونه در نیویورک، تصمیم میگیرد امپراطوری خود را به کوچکترین پسرش، مایکل، واگذار کند. اینکه مایکل در ابتدا هیچ تمایلی به حضور در کارهای مهم و تجارت خانواده نداشته باشد، تصمیم دون کورلئونه را با خود به خطر میاندازد و جان عزیزانش را در معرض خطر جدی قرار میدهد.
لازم به ذکر است که پارامونت برای ساخت این فیلم و پیدا کردن کارگردان با مشکلاتی روبرو بوده و نتوانسته بود فرد مناسبی برای کارگردانی این اثر را پیدا کند. قبل از اینکه کاپولا قرارداد را امضا کند، پیشنهاد این پروژه به چند فیلمساز دیگر نیز ارائه شده بود، اما هیچکدام از آنها پروژهای این اندازه را نپذیرفتند. نتیجهٔ این همکاری در انتها به گونهای بود که فیلم “خداپدر” نهتنها لقب پرفروشترین فیلم سال ۱۹۷۲ را کسب کرد، بلکه برخی مدتها به عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ شناخته شد.
نظرات کاربران