در سال ۲۰۲۳، بازگشت عناوین محبوبی چون افسانهٔ زلدا به سینما که همگان را متعجب کرد. این سال، عناوینی مانند بالدورز گیت ۳ و ردفال، بازیهایی بزرگ و نامآشنا را به همراه داشت. اگرچه برخی از بازیها در این سال موفقیتهای چشمگیری کسب کردند، اما باید به شکستهای بسیاری نیز اشاره کرد که واقعاً تعجبآور بودند. در واقع، IGN در سال ۲۰۲۳ بیشترین تعداد نمرات زیر ۴ را به بازیها اختصاص داد که این امر حاوی اولین نمرهٔ ۱ در ده سال گذشته شد. در این مقاله، به بررسی بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ که نمرات ۴ یا کمتر را از سوی IGN دریافت کردهاند، خواهیم پرداخت.
در این فهرست، بازیها بر اساس امتیازاتی که وبسایت IGN به آنها داده است، به عنوان بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ ارائه شدهاند.
بازیهایی که نمرهٔ ۴ دریافت کردند
Wanted: Dead
به عنوان یک علاقهمند به ژانر اکشن و حرفهای در این حوزه، بازی “Wanted: Dead” در تمام جنبهها موجب ناامیدی من شد. بخش مبارزه این بازی شاید برای چند ساعت اولیه جذاب بود، اما به سرعت متوجه شدم که در مقابل یک تجربه کمعمق و محدود قرار دارم. نبردها هیچگونه چرخهی معنادار یا جذابیتی را ایجاد نمیکنند و تنوع محدود دشمنان هرگز من را به چالش نیاورد تا تاکتیکهایم را تغییر دهم. بدتر از همه، همیشه احساس ضعف میکردم حتی زمانی که در سطح بالایی از مهارتهای بازی قرار داشتم. افزودن به این مسائل، جلوههای بصری ناکارآمد، نبود هویت خاص و مشکلات مکرر در اجرای بازی، این بازی را به یکی از ناامیدکنندهترین عناوین سال ۲۰۲۳ تبدیل کرد.
Crime Boss: Rockay City
بازی “Crime Boss: Rockay City” از هر نظر، یک عنوان بسیار جاهطلب و به همان اندازه ناامیدکننده بود. از آسیبهای برجسته این بازی میتوان به گیمپلی آشفته و بیساختار و صداگذاری بسیار ناپسند اشاره کرد که حتی در برخی موارد، زحمت حذف دیالوگهای اشتباه را نکشیده است.
روحیه و جدیتی که در طراحی “Crime Boss” به کار رفته است، مسلماً قابل تحسین است و در کل، احساس تازگی در مشاهده ستارگان دیجیتال جوان هالیوود که داستان را هدایت میکنند، در بازی وجود دارد. متاسفانه، این جذابیت به اندازه کافی نیست تا تکراری بودن و طراحی مراحل مزاحمکننده را جبران کند. بخش تکنفره بازی به سرعت به یک مشق تکراری تبدیل میشود و بخش چندنفره بازی اصلاً ارزش تجربه را ندارد. مایه تأسف است که جاهطلبی “Crime Boss: Rockay City” چکهایی را کشید که تیم سازنده و بودجه آنها امکان نقد کردن آن را نداشتند.
Redfall
بازی “Redfall” به شدت ناکام است، چه در حال تجربه تنها بازیکن و چه با دوستان. این کافی است که این بازی را در جدول بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ قرار دهیم. حیرتانگیز است که این بازی از استودیوی Arkane، که تاکنون عناوینی چون Deathloop، Prey و Dishonored را منتشر کرده، به چنین حالتی وارد شده است. عملکرد آن بر روی Xbox Series X بسیار ضعیف بوده و باگها و مشکلات فنی فراوانی دارد. هوش مصنوعی دشمنان حتی قادر به انجام دفاع ساده یا پناهگیری مناسب نیستند و در محیطهای بازی به طرز ناکارآمدی حرکت میکنند. مراحل بازی یکنواخت و تکراری است و به یک پایان کمتر جذاب منتهی میشود.
دکمهها به درستی کار نمیکنند، شخصیتها گاهی از دیدگان ما ناپدید میشوند و سکانسهای داستانی به نظر ناتمام و ناقص میآیند. احساس میشود گاهی اوقات که این بازی ممکن است یک تجربه از شوتر چند نفره موفق باشد، اما در کل، “Redfall” مانند یک خونآشام به نحوی کاملاً ناپذیرای روشنایی روز است و بدترین شکل ممکن از خود را نشان میدهد: هرگز آماده برای روشن شدن نیست و خون شما را در شیشهها میریزد.
The Lord of the Rings: Gollum
The Lord of the Rings: Gollum به پاسخ به تمامی چراهای بزرگی که در ذهن شکل میگیرد، ناکام عمل میکند. چرا باید از بین همه شخصیتهای جالب و محبوب در جهان ارباب حلقهها، کسی تمایل داشته باشد که کل یک بازی را در نقش گالوم تجربه کند؟ چرا باید از یک اکشن لذتبخش و کمیاب، بازی با ماجراجوییهای پرهیجان در این دنیا، به یک بازی با سکو بازی خستهکننده، کلیشهای، و پر از سیستمهای مخفیکاری زمانبر تبدیل شویم؟
هنوز مشخص نیست که این بازی برای چه گروهی از بازیکنان ساخته شده است یا هدف اصلی آن چیست. این بازی به هیچ وجه سرگرمکننده نیست و بیتردید میتواند بهعنوان یکی از بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ در نظر گرفته شود، به ویژه برای طرفداران وفادار ارباب حلقهها.
Everybody 1-2-Switch
Everybody 1-2-Switch یک کاتالوگ کوچک از مینی گیمهای کسلکننده است که به خوبی طراحی نشدهاند و نتواستهاند هیچ گونه گرایش گروهی را موثر کنند. با وجود تعداد اندکی از ایدههای نوآورانه، گزینههای جذابی برای جلب توجه گروه در طول یک دور بازی وجود ندارد، چه برسد به چند دور بازی. از طرف دیگر، بسیاری از ایدههای داخل بازی به شدت کسلآور هستند و برخی از آنها تکرار بازیهایی هستند که در بازی اصلی استفاده شده بود. بهراحتی میتوانم بگویم که این بازی نمیتواند جلب توجه دوستانی که به آن علاقه ندارند را برای شما فراهم آورد.
Unholy
با استثنای جزئیات غنی محیطی که در جهان زیرزمینی شوم این بازی پیدا میشود، جوانب دیگر Unholy به چشم نمیآید. بازی به حدی ترسناک نیست که در قالب یک داستان ترسناک به موفقیت برسد، کنترلهایش تا حدی بدساخت هستند و امکان ارائه تجربه مخفیکاری رضایتبخش را ندارند. همچنین تنوع پازلها و دشمنانش محدود است، که بهموجب آن ماجراجویی در جهان بازی عاری از بخشهای متمایز و بهیادماندنی است. آنچه که بهصورت سفری جالب در قلمرویی فرمانروایی شده توسط یک فرقه شروع میشود، بهسرعت تبدیل به سختیکشیدنهای تکراری در کنترل شخصیت اصلی میشود. Unholy گرچه غیر قابل بازی نیست، اما بیشک تجربهای بیروح و بیقواره را ارائه میدهد که بعید است تا پایان بازی شما را مجذوب خود نگه دارد.
Gord
از هر زاویهای که به بازی Gord نگاه کنید، سرنوشت ناخوشایند آن همانند روستائیان بدبختش است. مقایسه با سایر بازیهای نقشآفرینی، استراتژی یا شبیهساز کلنی نشان میدهد که این بازی به علت جاهطلبی کمتر، بیارادگی در اجرا و افت و سقوط کمتر از سایرین از آب درمیآید. بسیاری از بازیها حداقل خود را به دوش میکشند و از پلههای موفقیت به پایین میآیند، اما Gord اینگونه نیست.
این بازی از سطح به زمین میافتد و از همان نقطه شروع به فروپاشی میکند. مدیریت وسواسی یکنواخت، رابط کاربری ضعیف و سیستم مبارزه کمتر جذاب، Gord را در یک حلقه ناامیدکننده اسیر کرده است و در واقعیت، فرصت فراری برای این بازی وجود ندارد و من راضیام که در این حلقه اسیر باقی بماند.
Avatar: The Last Airbender – Quest for Balance
ما صد سال است که منتظر یک بازی آواتار با کیفیت هستیم، اما کم کم به این نتیجه میرسم که احتمالاً باید صد سال دیگر منتظر بمانم. این نتیجهگیری تا حد زیادی مربوط به تجربه بازی Avatar: The Last Airbender – Quest for Balance است.
این بازی نیمه تمام و با ارائه داستان عالی سری تلویزیونی آواتار متناقض است. اگرچه ممکن است در آن سایهای از یک بازی آواتار خوب دیده شود، اما تصمیماتی مانند انتخاب سکانسها برای تمرکز، حرکات دوربین و سیستم مبارزه کیفیت خود را از دست دادهاند. مشکلات تعادل و اتکای بیش از حد بر روی پازلها و مأموریتهای جانبی، همچنین حوصله سربر، ماجراجویی را از یک تجربه آواتار واقعی به یک تجربه تلخ و یکی از بدترین بازیهای ۲۰۲۳ تبدیل کردهاند.
EA Sports FC 24 (نسخه سوییچ)
EA Sports FC 24 در تلاش برای جلوگیری از تکرار بازی سال گذشته، با مشکلاتی در کیفیت اجرای بازی بر روی کنسول نینتندو سوئیچ مواجه است. موتور فراست بایت هنوز نتوانسته است با تکنولوژیهای هایپر موشن رقابت کند، و گیمپلی کند و نرخ فریم پایین آن باعث بیاستفادگی از قابلیتهای جدیدی همچون PlayStyles شده است. با اینکه آلتیمیت تیم بهبود یافته است و نسخهٔ جدید بهتر از فیفا هفده FUT است، بخشهای دیگر نظیر VOLTA و Clubs به نظر میرسند که تقریباً بیاهمیت هستند؛
زیرا کمتر کسی به آنها توجه میکند و مشکلات مربوط به برقراری ارتباط آنلاین نیز به صورت متناوب وجود دارند. اگر تصمیم دارید تجربه فوتبال را در رفت و آمد خود تجربه کنید، EA Sports FC 24 بر روی سوئیچ به عنوان گزینهٔ ضعیفترین ممکن محسوب میشود. اما اگر امکان دسترسی به پلتفرمهای مدرن وجود دارد، بازی با اجرا و لذت بیشتری روبهرو خواهید شد.
Stray Souls
اگرچه چپتر آغازین باعث ایجاد اضطراب در بازی Stray Souls میشود، اما به طور کلی، این اثر ترسناک، به جایی نامطلوب و جاهطلب نمیرسد. شخصیتهای بازی کمعمق بوده و از جذابیت کافی برخوردار نیستند. هرچند مناظر و صداگذاری جهان بازی قابل تحسین است، اما افشاگری اسرار به شکلی که باید ناراضیکننده است و به نتیجهای منجر نمیشود. با بهینهسازی نهچندان عالی و وجود تعدادی از باسهای ملالآور، Stray Souls به عنوان بزرگترین دشمن خودش به چالش کشیده میشود.
The Lord of the Rings: Return to Moria
به عنوان یک هوادار ارباب حلقهها و بازیهای بقا، احساس میکردم که میتوانم به ژانر محبوب خود در جهان دوستداشتنی و پراز اتفاقات سرزمین میانه قدم بگذارم. این تصویر واقعاً شادابکننده بود، اما متاسفانه دیدن اینکه چنین کانسپت با پتانسیل بالایی در این بازی به طرزی بیفایده تلف شده، برای من تلخ و دردآور بود. سیستم مبارزه تکراری و خستهکننده است و با بهرهگیری از یک نوع دشمن و هوش مصنوعی ناکارآمد، وضعیت بدتر میشود. فرصتهای محدود برای استخراج سنگهای معدنی و محدودیتهای ساخت سکونتگاه، امکانات ابتکاری و خلاقانه بازیکنان را کاهش میدهند، که معمولاً یکی از ویژگیهای اساسی این نوع بازیها است.
Call of Duty: Modern Warfare 3 Single-Player Campaign
بخش داستانی Modern Warfare 3 به بزرگترین گناه یک بازی اکشن هیجانانگیز مبدل شده است: حوصله سربر. آنچه ممکن بود به یک سیستم پیچیده از اسرار تبدیل شود، تبدیل به یک تارعنکبوت قدیمی شده است که در گوشهی انبار بر روی کارتن اسباببازیهای قدیمی ما پیدا میشود. این بازی تقلید ضعیفی از گذشته دارد و پر از ضربآهنگهای داستانی نپخته است که همیشه در تناقض با مأموریتهای جدیدی که بازیکن را به استفاده از آزادی عمل دعوت میکند، قرار دارد و نتیجهٔ مطلوب را ایجاد نمیکند.
گانپلی هنوز هم عالی است و گرافیک و طراحی صدای بازی فوقالعاده هستند، اما احساس میکنم که در حال بازی کردن نسخهٔ پرزرقبرقتر اما ضعیفتری از چیزی هستم که پیش از این بارها تجربه کردهام. اگر کیفیت بخش داستانی سری Call of Duty انتظار ما باشد، به نظرم بهتر است این فرنچایز یک یا دو سال استراحت کند و دوباره به عرصه بازیهای ویدئویی بازگردد تا ما مجبور نشویم یکی از اصلیترین بازیهای آن را در میان بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ قرار دهیم.
Bluey: The Videogame
Bluey یکی از موفقترین سریهای انیمیشن استرالیایی به شمار میرود. این مجموعه به مدت دهها میلیارد دقیقه در شصت کشور جهان پخش شده و هوادارانش تصاویر مرتبط با آن را بر روی بیش از هزار محصول مختلف دنبال کردهاند. متأسفانه، بازی Bluey: The Videogame به نظر میرسد در زمینه بازیها یکی از محصولات افترا شده این فرنچایز باشد.
این بازی هیچ نوآوری یا ابتکاری ندارد و به نظر میرسد که سازندگان به شکلی تماماً قراردادی، یک بازی موبایل کمهزینه را به عنوان یک محصول متوسط برای کنسول و رایانه شخصی عرضه کردهاند. اگرچه ظاهر بازی به شدت شبیه انیمیشن است، اما از نظر دیگر جوانب اساسی سری اصلی که از آن الهام گرفته شده است، کمبودهای جلبتوجهی دارد؛ از جمله مینیگیمهای کم اهمیت و تکراری، باگهای مزاحم، کنترل ناگوار و مدتزمان بسیار کوتاه که حتی به دو ساعت هم نمیرسد.
The Anacrusis
The Anacrusis از Left 4 Dead الهام گرفته و در تلاش است راه خود را بپیماید، اما از تجربیات ۱۵ سالهٔ تکامل شوترهای چندنفره به نفع خود بهرهمند نشده است. اتمسفر دیسکویی بازی و حضور ارتشهای بیگانه، تنوعی زیبا از خیل بیپایان زامبیها ارائه میدهند، اما این دو مولفه به تنهایی کافی نیستند تا تنوع کم دشمنان، گیمپلی خستهکننده، و طراحی بیانرژی محیط را جبران کنند. حالت چهار نفر در برابر چهار نفر امکانات خوبی برای رقابت با دوستان فراهم میکند، اما این هم به مرور زمان خستهکننده میشود. همچنین، بخش داستانی پنج اپیزودی کوتاه، جذابیت چندانی ندارد و بازی را به یکی از بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ تبدیل میکند.
Fortnite Festival
Fortnite Festival به طور کامل از دلایلی که Rock Band را بهترین سری ریتمیک دوران خود تبدیل کرده بود، فراموش میکند و جای خود را با حقههای جیبخالی و طراحیهای غیرمعمول پر میکند. با عدم وجود قابلیت اشتراک صفحه نمایش در بخش چندنفرهٔ حضوری بازی، این مسئله با شکست مواجه میشود. حتی امکان مشاهده مسیر نتهای بازیکنان آنلاین نیز وجود ندارد، که باعث میشود حالت Main Stage اصلاً حس و حال چندنفره را منتقل نکند.
حالت Jam Stage نیز وضعیت بهتری ندارد و از شما خواهان میشود تا آهنگهای گرانقیمت خود را خریداری کنید تا بتوانید بهخوبی از آنها استفاده کنید. آیا در Fortnite Festival ردپایی از جادوی موسیقیایی Harmonix دیده میشود؟ بله. آیا یادآور بازیهای دوستداشتنی چون Frequency، Amplitude و Rock Band Blitz هست؟ بله. اما آیا من میخواهم بازی را در وضعیت فعلی آن تجربه کنم؟ به هیچ وجه.
بازیهایی که نمره ۳ دریافت کردند
Greyhill Incident
نام Greyhill Incident برای این بازی ترسناک بسیار ناگوار واژهای مناسب است که تحمیل کننده حجم تجربهٔ وحشتناک آن میباشد. این بازی با شگفتی موفق میشود تمام اهداف و برنامههای خود را به تلفن کند. از داستان تا سیستم مخفیکاری، همه چیز حاکی از یک تئوری توطئهآمیز است که به نظر میرسد دولت باید در پنهانکردن این مسائل بهتر عمل میکرد. Greyhill Incident از هر جهت ناکامی بوده و نتیجه آن چیزی جز یک تفریح خستهکننده است، اما خوشبختانه محدود به گندمزارها و خانههای دورافتاده است که به اندازه تماشای پیامهای تبلیغاتی در تلویزیون سرگرمکننده میباشد. اعتقاد دارم که نیازی به توضیح دادن ندارم که چرا این بازی را در لیست بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ قرار دادهایم.
Mortal Kombat 1 (نسخه سوییچ)
نسخهٔ سوئیچ از Mortal Kombat 1 به هیچ وجه تجربهای مشابه نسخههای پلیاستیشن ۵، ایکسباکس سری ایکس و اس، و رایانههای شخصی برای بازیکنان را فراهم نمیآورد. با این حال، میتوان در میان پسزمینههای تیره، برخی از لحظات ممتاز بازی مبارزهای را تشخیص داد. اما سرعت بارگذاری وحشتناک، عدم هماهنگی فریم ریت، جلوههای بصری کدر، و وجود فراوان باگها باعث میشود که نسخهٔ سوئیچ به عنوان یک تجربهٔ بازی، که بر روی دیگر پلتفرمها عالی است، به نوعی شکنجه آور باشد. منطقی است که چنین بازی از این ویژگیها برخوردار نباشد و مطمئناً نباید قیمتی مشابه نسخههای دیگر داشته باشد، بهخصوص با توجه به اختلالات عملکرد در نسخهٔ سوئیچ.
Skull Island: Rise of Kong
Skull Island: Rise of Kong با بیریختگی و پر از باگها عرضه شده است، اما مشکل اصلی در جلب توجه و سرگرمی نبودن بازی است. این بازی هیچ تلاش قابل توجهی برای ارائه مفهوم جدید یا گیمپلی هوشمندانه نمیکند، و بخشهای سکوبازی و مبارزه به نظر میرسد که از همه لحاظ نسخهٔ کمکیفیتتری از تمامی بازیهای اکشن منتشر شده در بیست سال گذشته است.
این بازی به دستهای از بازیهایی تعلق ندارد که میتوانید با آنها سرگرم شوید یا لذت ببرید، نه دستهای که تلاش معقولی برای ارتقاء داشته باشند و حتی نه دستهای که با ترکیب جالبی از گافهای تکنیکی به نتایج غیرمنتظره اما سرگرمکننده منتهی شوند. Rise of Kong به طور اصلی به خودش علاقهای ندارد: یک بازی با میمون عظیمالجثه که حتی در نمایش عظیمالجثه بودن میمون نیز تلاشی نمیکند.
بازیهایی که نمرهٔ ۲ دریافت کردند
Testament: The Order of High Human
این بازی به سادگی یکی از بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ محسوب میشود. Testament: The Order of High Human به سوال «اگر کمیت بر کیفیت غلبه داشته باشد، بازی ویدئویی چه شکلی به خود میگیرد؟» پاسخ منفی میدهد. ما با یک تجربهٔ نقشآفرینی فانتزی ماجراجویانه ملالآور و خستهکننده سر و کار داریم که بهصورت عذابآور به طول میانجامد. ترکیب داستان بیمعنی و گیجکننده و سیستم نبرد افتضاح آن تمامی ایدههای بد را به ایدههایی بیارتباط و بیاهمیت تبدیل کرده است. افزودن تعداد زیادی از باگها و مشکلات فنی به این موارد، تجربهٔ شما را تلخ و پر از ناامیدی میکند که به نظر میرسد تا ابد شما را همراه خواهد کرد.
Flashback 2
اگرچه Flashback اصلی یکی از بازیهای کلاسیک آمیگاست، اما Flashback 2 را نمیتوان به عنوان یک دنباله توصیف کرد. عناصر داستانی دوباره تکرار شدهاند، سیستم مبارزه خشک و کند، نمایشی ناکام و طراحیهای عجیب در کنار نقصهای فنی غیرقابلقبول، همگی در دسته با یکدیگر تجربهای را ایجاد کردهاند که در بهترین حالت ناامیدکننده و در بدترین حالت عصبانیکننده است.
The Walking Dead: Destinies
شتر گاو پلنگی حوصله را بهسر میبرد و باید با هر کوششی از آن دوری کرد. The Walking Dead: Destinies، در بهکارگیری صحیح و موثر از داستان و شخصیتهایی که از آن الهام گرفته شده، شکست کاملی را تجربه میکند. این بازی، هرچند ممکن است شبح یک کانسپت موفق را در گوشهوکنار بازی نشان دهد، اما با گرافیک تحملناپذیر، نبرد بیوزن، طراحی تکراری مأموریتها و باگهایی که تعدادشان ممکن است بهاندازه زامبیها باشد، Destinies را به معادل یک بازی ویدئویی خطر زیستی تبدیل کرده است.
بازیهایی که نمرهٔ ۱ دریافت کردند
The Day Before
The Day Before یکی از بدترین تجربیات بازی من بوده است، تا جایی که از دوباره اجرای آن بر روی رایانهام میترسم. این موضوع منجر به اضافه شدن آن به فهرست بدترین بازیهای سال ۲۰۲۳ شده است. بله، ممکن است بگویید که چهارچوبهای خوبی در بازی وجود دارد، اما حتی این چهارچوبها به نظر میآید که خرد شده و درهمشکسته هستند. نقشه بازی هیچ پویایی ندارد، دشمنان بیمعنی هستند، بخش PvP بهطور کلی نابودکننده است، داستان بیاهمیت و سیستم پیشروی ناپایدار و تحقیرآور است.
با اینکه سازندهٔ اکنون منحل شدهی FNTASTIC اعتراف کرده بود که بازی تمام نشده است، از زمان برقراری سیستم Early Access، استانداردهای اصولی و اولیه، به خصوصی نیز پایهگذاری شد و این بازی هیچیک از آنها را ندارد. بسیاری از سؤالات پیرامون توسعهٔ The Day Before به احتمال زیاد تا ابد بدون پاسخ خواهند ماند، زیرا تنها پس از چهار ماه از عرضه فروش بازی، توسعه متوقف شد و بازیکنان به حال خود رها شدند تا سرورهای بازی در نهایت خاموش شوند. استیم در حال بازپرداخت بازی برای کسانی است که اشتباه خریداری آن را انجام دادهاند و اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید که بازی را تجربه نکردهاند، میتوانید خودتان را خوششانس بدانید.
منبع: IGN
نظرات کاربران