احساس و هیجان دو وجه مختلف از تجربه انسانی هستند که توانایی تمایز آنها برای مدیریت بهتر هیجانات انسانی بسیار ضروری است. هیجانات عموماً ناشی از قسمتهای مغز، مانند آمیگدال و قشر پیشانی، هستند که به طور خلاصه به استیمولها پاسخ میدهند، از جمله واکنشهایی مانند ترس، لرزش اندام، و تغییرات در رنگ پوست.
این واکنشهای اولیه و سریع به تهدیدها، پاداشها، و محیط اطراف، با هدف بقا و زنده ماندن، پاسخ میدهند و از زمان انسانهای اولیه تا به امروز نقش بسیار مهمی در ایفای وظایف زندگی داشتهاند. درک تفاوت میان احساس و هیجان، انسان را قادر میسازد بهتر رفتار خود را مدیریت کند.
ماهیت خشم
خشم، یک احساس شدید از ناخشنودی و خصومت نسبت به فرد یا موقعیتی میباشد که باعث اذیت یا ناراحتی شما شده است. این احساس اولیه و طبیعی در انسانها، ممکن است به دلیل عدم رضایت، تحقیر، تهدید، ناراضی بودن از خود و دیگران، و یا به دلیل عدالتخواهی و حس ظلم پدید آید.
خشم در واقع، یک واکنش قوی و شدید به تحریکات محیطی است که به صورت فیزیولوژیکی و عصبی رخ میدهد. این واکنشها شامل افزایش ضربان قلب، تنفس سریع، ترشح عرق، افزایش فشار خون و سایر واکنشهای فیزیکی است که به منظور مقابله با تهدیدات و خطرات محیطی ایجاد میشوند. اما لازم است به یاد داشته باشیم که خشم ممکن است ناشی از فشارهای شخصی و اجتماعی نیز باشد، از جمله استرس، اضطراب، افسردگی، و مشکلات ارتباطی.
خشم: راز جعبه سیاه احساسات
تفسیر ما از یک موقعیت خاص میتواند باعث بروز احساس خشم در ما شود. به این معنی که چگونگی نگاه ما به مسئله و به فاکتوری که باعث بروز خشم در ما شده یا به فردی که موجب خشم ما شده، بسیار اهمیت دارد. به عبارت دیگر، دو نفر در یک موقعیت مشابه ممکن است احساسات متفاوتی از خشم را تجربه کنند. رفتار و واکنشهای ما به یک موقعیت میتواند به عوامل مختلفی بستگی داشته باشد از جمله:
۱. تجربههای کودکی و فرآیند تربیت ما.
۲. تجربیات گذشتهی ما در مواجهه با موقعیتهای مشابه.
۳. شرایط و محیط فعلی ما.
همه این عوامل میتوانند زمینهای برای بروز احساس خشم در انسان فراهم کنند.
- تهدید و تجاوز، ناراحتی و آسیب
- احساس بیامیدی و ناتوانی
- نادیده گرفته شدن و لغو شدن، تحقیر شدن
- تجربه برخورد ناعادلانه
- نادیده گرفتن حقوق و احساسات
جنبه های مثبت و منفی خشم
خشم یک احساس هیجانی است که با توجه به نحوهی بروز و بیان آن، میتواند مفید یا مخرب باشد. در حد متعادل، خشم میتواند به انسان کمک کند تا از حریم شخصی و حقوق خود مراقبت کند. اما اگر کنترل نشود و بیش از حدی که با محیط و شرایط فعلی متناسب باشد، به وجود آید، میتواند به سلامتی جسمی و روانی او، و حتی دیگران آسیب بزند.
اگرچه خشم به عنوان یک احساس طبیعی و متداول شناخته میشود، اما این معنا را ندارد که همیشه قابل قبول است. گاهی اوقات، مانند علائمی مثل تب و درد، میتواند به عنوان یک نشانه مفید و هشداردهنده عمل کند. اما این موضوع به این معنی نیست که خشم را بهانهای برای بروز و بیان آن اعتبار ببخشیم. خشم همانند بسیاری از احساسات منفی دیگر، مثل اضطراب، نگرانی، یا اندوه، در برخی موارد به عنوان یک سیگنال هشدار داده میشود.
به عنوان مثال، میتوان تصور کرد که هنگامی که در خودرو سوار هستید و کمربند ایمنی خود را بسته نمیکنید، صدایی به شما هشدار میدهد که بهتر است آن را ببندید. در این مرحله، هشدار میتواند مفهومی روشن داشته باشد. اما اگر کمربند به جای شانههای شما بسته شود، این امر احتمالاً نشانهای از خطر و وضعیت نامطلوب است که نمیتوان به راحتی از آن گذشت.
خشم و عصبانیت: دو روی یک سکه یا دو احساس مجزا؟
همانطور که اشاره کردیم، خشم یکی از احساسات قوی انسانی است. اما انسان قادر است با بهرهگیری از شناخت خود، استفاده از قابلیتهای منطقی مغزش، و کنترل این احساسات به نوعی آنها را مدیریت و تنظیم کند. این کنترل و مدیریت، میتواند به شکل یک رفتار مناسب و سازگار با محیط اطراف، بهطور معناداری ظاهر شود. عصبانیت همچنین بهطور معمول در رفتارهای گفتاری ما نیز بروز میکند.
خشم و پرخاشگری دو مفهوم متفاوت را نشان میدهند. خشم به عنوان یکی از احساسات طبیعی و اولیه در انسانها، به عنوان واکنشی فیزیولوژیکی به تحریکات محیطی پدید میآید. در واقع، خشم به صورت واکنشی به موقعیتهای خاص ایجاد میشود و معمولاً پس از رفع تحریک، این احساس کاهش مییابد.
به عبارت دیگر، خشم میتواند به صورت سالم و قابل کنترل باشد و فرد به عنوان پاسخی مناسب به یک وضعیت خاص این احساس را اظهار کند. اما پرخاشگری به معنای عملیاتی کردن خشم است، که ممکن است به صورت فیزیکی یا شفاهی بروز کند. به عبارت دیگر، پرخاشگری نشانهای از این است که فرد از کنترل خشم خود خارج شده و رفتار نامناسبی را به نمایش میگذارد. از این رو، پرخاشگری معمولاً نشانهای از مشکلاتی در کنترل خشم فرد است.
چرا از کوره در می رویم؟
انسان یک موجود است که از درد و رنج میگریزد و از مرگ و نابودی هراسان است. بنابراین، هر عاملی که برای او درد و رنجی ایجاد کند یا او را در معرض خطر مرگ و نابودی قرار دهد، با ناراحتی او روبهرو میشود. به همین دلیل، خشم یا عصبانیت زمانی رخ میدهد که مواجه با مخالفت در آرزوها، خواستهها، احتیاجات و یا حقوق انسانی اتفاق بیفتد. بنابراین، انسان به دلایل و عوامل مختلفی خشمگین میشود. از این رو، خشم به عنوان یک واکنش عادی، طبیعی و عام میتواند در نظر گرفته شود.
آیا همه ما در یک قایق هستیم؟
احساس خشم، در تمامی موجودات زنده وجود دارد. بین هورمون کورتیزول که بدن را در حالت آمادهباش و دفاع از خود نگه میدارد، و هورمون تستوسترون و احساس خشم و عصبانیت ارتباط نزدیکی وجود دارد.
چرا بعضیها آتش زیر خاکسترند؟
بیش از حد خشمگین بودن افراد ممکن است به دلایل متعددی برگردد. برخی از این عوامل عبارتند از:
1. عوامل ژنتیکی: برخی از افراد ممکن است ژنهای خاصی داشته باشند که باعث میشود آنها به خشم و تحریکات بیشتری واکنش نشان دهند.
2. تجربههای گذشته: افرادی که در گذشته تجربههای ناراحتکننده و پرخاشگری داشتهاند، ممکن است به دلیل فشار و تنشهای روانی بیشتر، به خشمگینی دچار شوند.
3. فشار و استرس: افرادی که تحت فشار و استرس زیادی هستند، ممکن است به خشم و تحریکات بیشتری واکنش نشان دهند.
4. مشکلات روانی و عصبی: برخی از مشکلات روانی و عصبی مانند اضطراب، افسردگی، و اختلالات خواب میتوانند باعث افزایش خشم و تحریک پذیری شوند.
5. فرهنگ و تربیت: در برخی فرهنگها و تربیتها، اظهار خشم به عنوان نشانهای از قدرت و مردیت تلقی میشود که این موضوع میتواند باعث شود برخی از افراد آموزش ببینند که با ابراز خشم میتوانند به دستیابی به اهدافشان کمک کنند.
6. مصرف مواد مخدر: مواد مخدر مانند آمفتامین و کوکائین ممکن است باعث افزایش تحریک پذیری و خشمگینی در افراد شوند.
7. عوامل فیزیولوژیکی: عواملی مانند نقصهای هورمونی و نارسایی خواب نیز ممکن است به خشم و تحریک پذیری بیش از حد در افراد منجر شوند.
بطور کلی، بیش از حد خشمگین بودن ممکن است نتیجه ترکیبی از این عوامل باشد و برای درمان آن نیاز به بررسی دقیق هر فرد و تحلیل عوامل مؤثر در وضعیت او داریم.
خشم را مهار کن، زندگی را بچش
- به آرامی از محلی که نشستهای بلند شو و محیط را ترک کن.
- حرف هایت را به صورت ایمیل یا پیامک انتقال بده.
- یک فعالیت غیر خشمآور انجام بده؛ به عنوان مثال، لباسهای خود را بشوی. سپس تا ده بشمار و یک حالت آگاهی کوتاه و موثر برای تمرکز انجام بده؛ مثل کشیدن نفس عمیق، فشار دادن به انگشتان.
- دوش گرفتن
- با گیاهان کار کردن.
- قدم بزن و تکنیک آرامسازی را انجام بده؛ در یک فضای آرام بنشین و با مراحل مختلف، تنش را از بدنت بیرون بکش.
- سعی کن با دیگران به مراعات و همدلی رفتار کنی. اگر هنوز احساس خشم میکنی، یک کاغذ را خط خطی و مچاله کرده و به آرامی پرتاب کن.
- همچنین میتوانی یک لیوان آب را جرعه به جرعه بنوشی یا به بالشت خود فشار بیشتری دهی یا به یک کیسهی بوکس ضربه بزنی.
خداحافظی با خشم با تکنیکهای شناختی مدیریت خشم
آگاهی شخصی قوی: خودتان را به خوبی بشناسید و بدانید که در چه زمانی صبرتان لبریز میشود. افراد عصبانی معمولاً احساس واضحی از خشم خود ندارند و ممکن است نفهمند که خشم از کجا میآید یا چه اتفاقی برایشان میافتد. برای اطمینان از رفتار خود، به دنبال اطلاعات بیشتری بگردید. خطاهای شناختی خود را شناسایی کنید و باورهایتان را منطقی کنید؛ آیا واقعاً دنیا همیشه باید بر طبق خواستههای ما باشد؟
فکر کنید که شخصی که آسیب میبیند، شخصیت شما هم است و سیستم فیزیولوژیکی بدنتان به مرور تخریب میشود. گاهی ساختن طنزهای احمقانه هم میتواند کمک کننده باشد.
لازم است گاهی آدمها را همانطور که هستند، بپذیریم و به آنها اجازه دهیم مسیر خودشان را بروند. افزایش مهارتهای شخصی نیز اهمیت دارد؛ مانند مهارت مدیریت مخارج خانه که از بحث و مشاجرههای مرتبط با بیپولی جلوگیری میکند یا مهارتهایی که در تربیت فرزندان یا حل تعارض با همکاران موثر هستند و از خشونت پیشگیری میکنند.
اگرچه در زندگی، سرخوردگی، شکست و گاهی خشم اجتنابناپذیرند، اما نیازی نیست که به قربانی عصبانیت کنترل نشده، شدید یا مکرر تبدیل شویم. مجموعهای از روشهای شناختی-رفتاری موثر برای کنترل خشم را مطرح کردهایم. قبل از واکنشهای عصبانی و پرخاشگرانه، به تکنیکهای رفتاری و شناختی کنترل خشم فکر کنید.
خشم ناکنترل شده ابتدا به خودتان، سلامتی و فرصتهای زندگیتان آسیب میزند. روان درمانی میتواند به شکل موثری در مدیریت خشم کمک کند. این راهحلها ممکن است برای کاهش خشم و کمک به شما و دیگران در زندگی، و همچنین برای روبرو شدن با چالشهای زندگی، مفید باشند.
برای مطالعه مطالب بیشتر مراقبت و سلامت با ما همراه باشید.
نظرات کاربران