در این قسمت از مجموعه مقالات «آخر هفته کدام فیلم یا انیمه را ببینیم؟»، ابتدا به بررسی انیمه «همین دیروز» (Only Yesterday) پرداختهایم و سپس به دو فیلم «جزیره» (The Island) و «بر گوی نقرهای» (On The Silver Globe) خواهیم پرداخت. با این مقاله همراه سیمدخت باشید.
در این شماره از «مجموعه مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟»، ابتدا به بررسی یکی از خاصترین انیمههای استودیو جیبلی خواهیم پرداخت. این انیمه که از پیچیدگیهای آثار دیگر جیبلی برخوردار نیست، با این حال، تجربهای جذاب و بسیار ملموس برای تماشاگران به ارمغان میآورد. سپس، نگاهی به فیلم «جزیره سری» خواهیم انداخت که از سینمای روسیه بهویژه آثار پاول لونگین با سبک معنوی آن یادآور سینماهای تارکوفسکی و برگمان است. در پایان، به سینمای لهستان و یکی از منحصر به فردترین کارگردانان جهان، آندژی ژووافسکی، خواهیم پرداخت. فیلم «بر گوی نقرهای» در همه ابعاد یک علمیتخیلی عجیب به شمار میرود، با داستانی غیرمعمول و ناتمامی که به دلیل سانسور، بهطور کامل از سوی ژووافسکی تکمیل نشد.
انیمه «همین دیروز» (Only Yesterday)
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- نویسنده: ایسائو تاکاهاتا
- سال تولید: ۱۹۹۱
خلاصه داستان: تائکو، دختر مستقلی که در توکیو زندگی میکند، برای گذراندن تعطیلات به یک روستای دورافتاده سفر میکند. در اینجا، او با سیل خاطرات دوران کودکیاش روبرو میشود.
«همین دیروز» یکی از انیمههای جذاب و دیدنی استودیو جیبلی است که با ایدهای ساده اما عمیق، تجربهای خاص را ارائه میدهد. این انیمه، با وجود نداشتن پیچیدگیهای آثار دیگر استودیو، بهعنوان یکی از آثار متفاوت جیبلی شناخته میشود. در داستان، تائکو که در یک روز شلوغ کاری وسایلش را جمع میکند، به مزرعه خانوادگی شوهر خواهرش میرود. با رسیدن به ییلاق، تائکو سفری درونی را آغاز میکند که او را به دوران کودکیاش میبرد. در این سفر، خاطرات و احساسات سرکوبشدهاش به یاد میآید و او با ارتباط دوباره با طبیعت، به تدریج با خود واقعیاش ارتباط برقرار میکند.
قهرمان داستان درمییابد که برای بزرگ شدن باید از سایههای کودک درونش عبور کند. «همین دیروز» بهعنوان مراقبهای آرام و تأثیرگذار، به بررسی خداحافظی با دوران کودکی و تأثیرات آن میپردازد. تائکو برای داشتن زندگی بهتر باید از شر چیزهای ناراحتکننده رهایی یابد و آماده تغییرات جدید شود. این انیمه با بهرهگیری از ایدههای روانشناسانه، انسان را موجودی وابسته به گذشته میداند و نقش خانواده را در تحقق آرزوهای فردی برجسته میکند. در نهایت، تائکو یاد میگیرد که از بند خاطرات کودکی رها شود و به سفر جدیدی در زندگی بپردازد.
«همین دیروز» که بر اساس مانگایی به همین نام ساخته شده، با موفقیت چشمگیری در گیشه روبهرو شد و توانست توجه بسیاری از مخاطبان بزرگسال را جلب کند، بهطوری که پرفروشترین فیلم ژاپنی سال ۱۹۹۱ شد. اگرچه این انیمه مورد استقبال منتقدان غیرژاپنی نیز قرار گرفت، بهدلیل برخی محتوای صریح آن، تا سالها نتوانست در خارج از مرزهای ژاپن به نمایش درآید.
فیلم «جزیره» (The Island)
- کارگردان: پاول لونگین
- بازیگران: ویکتور سوخوروکوف
- سال انتشار: ۲۰۰۶
خلاصه داستان: در شمال روسیه، در کلیسایی ارتدوکس، راهبی زندگی میکند که به دلیل قدرتهای شگفتانگیز خود، گردشگران زیادی به دیدارش میآیند.
پاول لونگین یکی از کارگردانان برجسته و معاصر سینمای روسیه است که با فیلم «جزیره» توانست جوایز متعددی کسب کند. سینمای روسیه، مانند سینمای آلمان، بهخاطر شرایط سیاسی و اجتماعی خاص خود، فضایی سرد و تیره دارد. به همین دلیل، آثار روسی از نظر فرم و لحن، نمایشهای قدرتمند و تأثیرگذاری به شمار میآیند. بسیاری از کارگردانان روسی تحت تأثیر سینمای تارکوفسکی، آثار قوی و تأملبرانگیزی خلق کردهاند که جهانبینی این کارگردان بزرگ را به یاد میآورد. پاول لونگین نیز در فیلم «جزیره»، با وجود داشتن امضای شخصی خود، تحت تأثیر تفکرات تارکوفسکی، داستان راهبی مرموز با گذشتهای پیچیده را به تصویر میکشد.
این درام روسی که برای نخستین بار در جشنواره ونیز به نمایش درآمد، توانست توجه و تحسین منتقدان را جلب کند. داستان «جزیره» به زندگی هنری نویسندهاش، سوبولوف، وابسته است. سوبولوف، که فیلمنامه این اثر را نوشته، تجربههای شخصیاش را در داستان پدر آناتولی به تصویر کشیده است. کنجکاوی او درباره رستگاری، توبه و زهد ارتدوکسی، او را به مسیری منحصر به فرد سوق داد که دیگر نتوانست بازگردد و تحت تأثیر این اندیشهها، این فیلم را خلق کرد. از سوی دیگر، بازیگر نقش پدر آناتولی نیز در حال ایفای نقش اصلی خود است، به این ترتیب، فیلم را میتوان اثری دغدغهمند درباره زندگی سازندگانش دانست.
پدر آناتولی، که در دوران جنگ سرباز بوده، اکنون زندگی عجیبی را میگذراند. او در گذشته مافوق خود را به قتل رسانده و حالا بهعنوان راهبی در مسیر توبه گام برمیدارد. فیلمساز، قهرمان داستان را با استفاده از ایدههای بودایی به تصویر میکشد و سفر قهرمانی او را با نشانههای ماورایی شکل میدهد. با وجود داشتن نیروهای عجیب، پدر آناتولی نمیتواند خود را ببخشد و از گذشته رهایی یابد. «جزیره» را میتوان در زمره فیلمهای معناگرا و هنری قرار داد؛ اثری که هم از نظر عناصر روایی قوی است و هم از نظر سبک بصری و فضاسازی، تماشاگر را مجذوب خود میکند.
فیلم «بر گوی نقرهای» (On The Silver Globe)
- کارگردان: آندژی ژووافسکی
- بازیگران: آندژی سورین، یژی ترلا
- سال انتشار: ۱۹۸۸
خلاصه داستان: گروهی از فضانوردان در سیارهای دوردست شهری را بنا میکنند. سالها بعد، یک فضانورد جدید به این جامعه میپیوندد.
سینمای اروپا، بهویژه در مقایسه با هالیوود، از عمق بیشتری برخوردار است و فیلمهای اروپای شرقی به طور خاص نسبت به آثار غربی خود از مضامین تندتری بهرهمندند. آندژی ژووافسکی، یکی از فیلمسازان برجسته اروپای شرقی، با نگاه خاص خود به سینما توانسته است در سطح جهانی شناخته شود. سینمای او به جریان هنری تعلق دارد و ارتباط زیادی با سینمای جریان اصلی ندارد. سبک فکری ژووافسکی باعث شده است که فیلمهایش ساختارشکن و به نوعی آوانگارد به نظر برسند. آثار او با پلانهای منحصر به فرد و جذاب خود، نشاندهنده جسارت او در پرداخت هنری هستند.
فیلم “بر گوی نقرهای” یک اثر علمیتخیلی منحصر به فرد و عجیب است که تمامی ویژگیهای خاص سینمای آندژی ژووافسکی را در خود دارد. این فیلم، پس از اکران، به دو قطب مخالف در میان منتقدان تقسیم شد و به سرنوشت بسیاری از فیلمهای آوانگارد دچار شد. برخی آن را شاهکار منحصربهفرد ژووافسکی میدانند، در حالی که دیگران آن را شکست در ژانر علمیتخیلی تلقی میکنند. با این حال، “بر گوی نقرهای” علمیتخیلی عمیق است که به بررسی ایدههای اجتماعی، اسطورهای، روانشناسی و فلسفی میپردازد و از کهنالگوها برای روایت داستان خود بهره میبرد. فیلمساز به بررسی توتمباوری میپردازد و از متون مقدس برای شکلگیری داستان استفاده میکند. این فیلم داستانی اجتماعی را در فضایی خارج از کره زمین روایت میکند، جایی که شباهت زیادی به تمدنهای ابتدایی زمینی دارد.
فضاسازی “بر گوی نقرهای” بسیار جذاب و منحصربهفرد است. عناصر بصری فیلم به طرز فوقالعادهای طراحی شدهاند و مخاطب را به طور کامل در دنیای داستان غرق میکنند. پالت رنگی، فضای سرد نماها، طراحی لباسها و نماهای واید همگی به خوبی به تصویر کشیده شدهاند و نمیتوان به راحتی از کنار آنها گذشت. نکته جالب در مورد این فیلم، ناتمام بودن آن است. هنگامی که تولید فیلم به نیمه رسید، دستگاه سانسور لهستان بودجه آن را قطع و مجوزش را لغو کرد. در این شرایط، آندژی ژووافسکی با خلاقیت خود موفق شد فیلم را به پایان برساند.
نظرات کاربران