در کشفی که میتواند راهگشای توسعه داروهای ضد افسردگی و ضد روانپریشی نسل آینده باشد، پژوهشگران مدرسه پزشکی آیکاهن در کوه سینا به یافتههای جدیدی در مورد نحوه عملکرد یک گیرنده حیاتی مغزی در سطح مولکولی دست یافتهاند و توضیح دادهاند که چرا این مسئله برای درمانهای سلامت روان اهمیت دارد.
بر گیرنده سروتونینی 5-HT1A تمرکز دارد که نقش مهمی در تنظیم خلق و خو دارد و هدف اصلی داروهای ضد افسردگی سنتی و درمانهای جدیدتری مانند مواد روانگردان است. با وجود اهمیت بالینی این گیرنده، هنوز بسیاری از ویژگیهای مولکولی و فارماکولوژیکی آن بهطور کامل تا کنون مورد مطالعه قرار نگرفته بود.
دکتر دانیل واکر، استاد کمکی علوم داروشناسی و علوم اعصاب در مدرسه پزشکی آیکاهن در کوه سینا، که نویسنده ارشد این مطالعه است، میگوید: «این گیرنده مانند یک پنل کنترل است که کمک میکند تا سلولهای مغزی به سروتونین، یک ماده شیمیایی کلیدی در خلق و خو، احساسات و شناخت، واکنش نشان دهند.»
او افزود: «یافتههای ما روشن میکند که این پنل کنترل چگونه عمل میکند؛ چه دکمههایی را فشار میدهد، چگونه سیگنالها را تنظیم میکند و محدودیتهای آن کجا هستند. این درک عمیقتر میتواند به ما کمک کند درمانهای بهتری برای بیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب و اسکیزوفرنی طراحی کنیم.»
با استفاده از تکنیکهای نوآورانه آزمایشگاهی، تیم پژوهشی کشف کرد که گیرنده 5-HT1A بهطور ذاتی طوری طراحی شده که برخی مسیرهای پیامرسانی سلولی را نسبت به مسیرهای دیگر ترجیح میدهد، صرفنظر از اینکه چه دارویی برای هدفگیری آن استفاده شود.
با این حال، داروها همچنان میتوانند بر شدت فعالسازی این مسیرها تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، مشخص شد که داروی ضد روانپریشی آسناپین (با نام تجاری ساپریس) بهطور انتخابی یک مسیر پیامرسانی خاص را فعال میکند، زیرا عملکرد نسبتاً ضعیفی در این گیرنده دارد.
برای بررسی دقیقتر این سازوکارها، پژوهشگران آزمایشهایی را در سلولهای کشتشده در آزمایشگاه انجام دادند و آنها را با میکروسکوپی کرایو الکترونی با وضوح بالا ترکیب کردند؛ فناوری تصویربرداری پیشرفتهای که ساختارهای مولکولی را با دقتی نزدیک به سطح اتمی آشکار میکند. تمرکز آنها بر نحوه فعالسازی گیرنده 5-HT1A توسط داروهای مختلف و چگونگی تعامل این گیرنده با پروتئینهای سیگنالدهنده داخلی به نام پروتئینهای G بود.
مسیرهای پیامرسانی مختلفی که توسط گیرنده 5-HT1A کنترل میشوند، با جنبههای گوناگونی از خلقوخو، ادراک و حتی درد در ارتباط هستند. هرچه دانشمندان بیشتر درک کنند که کدام مسیرها و چگونه فعال میشوند، بهتر میتوانند داروهایی طراحی کنند که بهطور دقیق علائم یا اختلالات خاصی را درمان کنند، بدون عوارض جانبی ناخواسته.
آدری ال. وارن، دکترای تخصصی و نویسنده اول این مطالعه، که دانشآموخته سابق آزمایشگاه دکتر واکر و اکنون پژوهشگر فوقدکتری در دانشگاه کلمبیاست، میگوید: «پژوهش ما نقشهای مولکولی ارائه میدهد از اینکه چگونه داروهای مختلف دکمههای خاصی را روی این گیرنده فشار میدهند و مسیرهای خاصی را که بر عملکرد مغز تأثیر میگذارند، فعال یا خاموش میکنند.»
با درک دقیق نحوه تعامل این داروها با گیرنده، میتوانیم پیشبینی کنیم کدام رویکردها احتمال موفقیت بیشتری دارند و کدامها احتمالاً مؤثر نخواهند بود. این یک گام مهم در مسیر طراحی درمانهای نسل جدید با دقت بالاتر و عوارض جانبی کمتر است.
در یکی از یافتههای غیرمنتظره این مطالعه، پژوهشگران دریافتند که یک فسفولیپید، نوعی مولکول چربی موجود در غشای سلولی، نقش مهمی در هدایت فعالیت گیرنده ایفا میکند؛ گویی مانند کمکخلبانی پنهان عمل میکند. این نخستین بار است که چنین نقشی برای یکی از بیش از ۷۰۰ گیرنده مشابه شناختهشده در بدن انسان شناسایی شده است.
در حالیکه داروهای ضد افسردگی کنونی معمولاً چند هفته زمان میبرند تا اثر بگذارند، دانشمندان امیدوارند این درک جدید از مسیرهای پیامرسانی گیرنده 5-HT1A بتواند علت این تأخیر را توضیح دهد و به توسعه داروهایی با اثرگذاری سریعتر منجر شود.
دکتر واکر میگوید: «این گیرنده ممکن است توضیح دهد چرا داروهای ضد افسردگی معمولی دیر اثر میگذارند. با شناخت عملکرد آن در سطح مولکولی، مسیر روشنتری برای طراحی درمانهایی سریعتر و مؤثرتر داریم نه فقط برای افسردگی، بلکه برای اختلالاتی مانند روانپریشی و درد مزمن. این یک قطعه کلیدی از پازل است.»
گام بعدی تیم پژوهشی، بررسی دقیقتر نقش این «همکار» فسفولیپیدی و آزمایش یافتههای آزمایشگاهی در مدلهای پیچیدهتر است. آنها همچنین در حال کار روی تبدیل این کشفیات به ترکیبات واقعی هستند که بتوانند به داروهای روانپزشکی آینده تبدیل شوند بر پایه موفقیتهای قبلیشان در توسعه ترکیباتی با منشأ مواد روانگردان.
منبع خبر : neurosciencenews.com




نظرات کاربران