مجله سیمدخت
0

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند
بازدید 102

«بازی‌های گرسنگی» داستان ایستادگی و شجاعت در مقابل ستم است، با قهرمان این داستان، کتنیس اوردین، یک دختر شجاع و مقتدر که به نبرد با ظلم می‌پردازد. در این داستان، خواهر کوچک کتنیس انتخاب می‌شود تا در بازی‌های گرسنگی شرکت کند، اما خود کتنیس به جای او داوطلب می‌شود و در این مسابقات حماسی شرکت می‌کند.

بازی‌های گرسنگی یک صحنه مرگ و زندگی است که تنها افراد معمولی برای شرکت در آن انتخاب می‌شوند، در حالی که طبقه اشراف این رقابت‌ها را به عنوان یک نوع تفریح تلقی می‌کنند و جنایات انجام‌شده در آن را به عنوان بخشی از سرگرمی خود قلمداد می‌کنند. اجرای جنیفر لارنس در نقش کتنیس اوردین به یادماندنی است و شخصیت او برای همیشه در ذهن تمام بینندگان به جا می‌ماند. این مجموعه فیلم که بر پایه یک سری کتاب ساخته شده است، از بهترین نقل‌قول‌های از این رمان‌ها نیز بهره‌مند است.

بهترین نقل‌قول‌های فیلم «بازی‌های گرسنگی»

قبل از اینکه سوزان کالینز به عنوان نویسنده‌ی رمان‌های پرفروش «بازی‌های گرسنگی» شناخته شود، به‌عنوان یک فیلمنامه‌نویس در صنعت تلویزیون فعالیت می‌کرد. استعداد او در دیالوگ‌نویسی به او کمک کرد تا آینده‌ای توتالیتر و احتمالی این داستان را به وجود آورد. فیلم‌هایی که بر اساس اثرات او ساخته شده‌اند، به خوبی توانسته‌اند جوهر و مفهوم این داستان را بر صفحه‌ی سینما به تصویر بکشند و نقل‌قول‌های فراموش‌نشدنی از این رمان را در خود جای دهند.

برخی از این نقل‌قول‌ها به میم تبدیل شده‌اند، مانند زمانی که کتنیس اوردین اظهار می‌کند: «من برای ادای احترام داوطلب می‌شوم». در حالی که نقل‌قول‌های دیگر نمادها و سمبل‌هایی از این مجموعه فیلم هستند و معانی پنهانی را در خود جای داده‌اند، مانند «ممکن است شانس همیشه به نفع شما باشد» یا «پانم امروز، پانم فردا، پانم برای همیشه».

این داستان درباره ماهیت انسان، سیاست، و ظرفیت ما برای خشونت است، همچنین نحوه‌ای که رسانه‌ها می‌توانند واقعیت را در ذهن ما به شکل آزاردهنده‌ای تغییر دهند. بهترین نقل‌قول‌ها از رمان‌ها و اقتباس‌های سینمایی مفاهیمی دارند که بسیار عمیق‌تر از آنچه که به نظر می‌آید، هستند.

با انتشار اسپین‌آف جدیدش به نام «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها»، این داستان همچنان در حال حیات خود ادامه می‌دهد. فیلم جدید نیز نقل‌قول‌های نمادین زیادی را در خود جای داده است که به مدت طولانی در ذهن بینندگان باقی خواهند ماند.

۲۰. «آدم‌های احمق خطرناک‌اند»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ یکی از نقل‌قول‌های برجسته از کتنیس اوردین در «بازی‌های گرسنگی» است.

در ابتدای کتاب اول «بازی‌های گرسنگی»، یکی از داوطلبان در حال بازی‌ها، آنشی را روشن می‌کند تا خودش را گرم کند. اما این اقدام باعث جلب توجه داوطلبان دیگری می‌شود که در تلاش برای کشتن رقبای خود هستند، و این موضوع زندگی خودش و کتنیس را در خطر قرار می‌دهد.

این اقدام ممکن است به نظر پرخاشگرانه بیاید، اما با در نظر گرفتن وضعیتی که آن‌ها در آن قرار دارند، کتنیس حق دارد عصبانی باشد. رقابت برای بقا در بازی‌ها بسیار شدید است و هر اشتباهی ممکن است عواقب جدی داشته باشد. احتمالاً داوطلب مورد نظر تجربه شکار یا راهنمایی مانند هیمیچ را نداشته است (هیمیچ نیز یک شخصیت است که دارای نقل‌قول‌های نمادین زیادی است). متأسفانه، این اشتباه با قیمت زندگی او پایان یافت و اگر کتنیس به اندازه کافی آماده نبود، او هم ممکن بود یکی از جانباختگان باشد.

۱۹. «به آدم‌هایی که مجبور بودند بین مرگ و بی‌آبرویی یکی را انتخاب کنند، به چشم تحقیر نگاه نکن»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ یک نقل‌قول مهم از تیگریس اسنو در «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» است.

در این کتاب، ما به بررسی سقوط کوریولانوس اسنو، یا به عبارت دیگر تیگریس، می‌پردازیم که از یک استایلیست به یک شورشی تبدیل شده است. علاوه بر این، ما متوجه می‌شویم که او در واقع دخترعموی نزدیک اسنو بوده است. تیگریس به عنوان یک اصلاح‌طلب اخلاقی برای پسرعمویش عمل می‌کند و او را تشویق می‌کند که با مردم منطقه پانم همدلی و همدردی کند.

این شامل توصیه او برای عدم قضاوت کسانی است که تحت شرایط سخت مجبور به انتخاب‌های دشواری شده‌اند. این نقل‌قول، که از بهترین نقل‌قول‌های مجموعه فیلمی «بازی‌های گرسنگی» است، نشان می‌دهد که تیگریس به عنوان یکی از اخلاقی‌ترین شخصیت‌های کاپیتول، خودش را به جای دیگران قرار می‌دهد و سعی می‌کند از طرف آن‌ها و با در نظر گرفتن آن‌ها واکنش نشان دهد.

۱۸. «وقتی شروع به آواز خواندن می‌کند، حتی پرنده‌ها هم ساکت می‌شوند تا صدای او را بشنوند»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقلی‌قولی از پیتا ملارک در «بازی‌های گرسنگی» است.

وقتی پیتا در «بازی‌های گرسنگی» داستان اولین باری که عاشق کتنیس شد را تعریف می‌کند، توضیح می‌دهد که پدرش، که یک مرد نانوا بود، در ابتدا می‌خواست با مادر کتنیس ازدواج کند. اما از بخت بد او، آقای اوردین و صدای زیبای آوازش توجه مادر کتنیس را به خود جلب کرد. در اولین روز مدرسه، کتنیس در کلاس آهنگی خواند و پیتا، مانند پدرش که عاشق مادر کتنیس شده بود، دلباخته کتنیس شد.

موسیقی نقش مهمی در شور و هیجان مناطق در «بازی‌های گرسنگی» ایفا می‌کند، یکی از این قطعات به‌یادماندنی اجرای کتنیس از «درخت اعدام» است که تبدیل به فراخوانی برای جمع کردن مردم مناطق مختلف شد. کتنیس خود نام «زاغ مقلد» را در جریان شورش علیه کاپیتول برگزید. فریاد متمایز پرندگان (تخیلی) تبدیل به موضوعی واقعی برای کل مجموعه فیلم‌ها شده است.

بدون در نظر گرفتن سیاست، این ایده که کتنیس برای اولین بار همان‌طوری توجه پیتا را به خود جلب کرد که پدرش قلب مادرش را تسخیر کرده بود، جزییات شیرینی در داستان عاشقانه پر فراز و نشیب آن‌ها است. تاکید بر این که پیتا مدت‌ها قبل از اینکه اکثر پانم نام کتنیس را بدانند، او را دوست داشت. متاسفانه، این جمله عاشقانه و دلنشین که از بهترین نقل‌قول‌های «بازی‌های گرسنگی» است، به فیلم اضافه نشده است.

۱۷. «شما هیچ حقی ندارید که به مردم گرسنگی بدهید»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از سیجانوس پلینث در «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» است.

سیجانوس پلینث یکی از اندک افراد در کاپیتول است که به واقعیت بازی‌های گرسنگی اقرار می‌کند. او سعی می‌کند از موقعیت خود حداکثر استفاده را ببرد و تلاش می‌کند تا شرکت‌کننده‌ای به نام مارکوس را از دست دادن در بازی‌ها جلوگیری کند. اما پس از فرار مارکوس از کاپیتول و بازگردانده شدن او، اوضاع پیچیده می‌شود. سیجانوس در لحظه‌ای که بازی‌سازان مارکوس را در میدان مسابقه حلق‌آویز می‌کنند، به نقطه بحرانی‌ای می‌رسد که منجر به انفجار شدیدی می‌شود.

“شما هیچ حقی ندارید که به مردم گرسنگی زحمت بدهید یا آن‌ها را بی‌دلیل مجازات کنید! حق ندارید زندگی و آزادی آن‌ها را از آن‌ها بگیرید. این حقوقی هستند که همه انسان‌ها با آنها به دنیا می‌آیند. برنده شدن در جنگ همچنین باعث نمی‌شود که چنین حقی را داشته باشید. داشتن سلاح بیشتر همچنین باعث نمی‌شود که چنین حقی را داشته باشید. اهل کاپیتول بودن همچنین باعث نمی‌شود که چنین حقی را داشته باشید!”

هرچند حتی کوریو نیز با نقشش به عنوان مربی و مفهوم بازی‌ها مواجه است، سیجانوس به طور فعال با این رویداد وحشتناک مخالفت می‌کند. دیدن یک فرد که به کاپیتول انتقادات شدیدی می‌کند، خود به تنهایی جالب و الهام‌بخش است. بخش عمده‌ای از سخنرانی سیجانوس از فیلم «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» حذف شده است، اما انسانیتی که در آن نهفته بود، هنوز هم در این لحظه به نمایش درآمده است. این واقعیت نیز یادآوری تاریکی از نحوه عملکرد مصلحت‌گرایی در بازی‌های گرسنگی است. سیجانوس، با وجود خشم واقعی خود، قادر نیست هیچ کاری برای متوقف کردن بازی‌ها انجام دهد.

۱۶. «او نمی‌تواند به من آسیبی بزند. چون از آدم‌هایی که دوستشان داشتم، کسی باقی نمانده»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از یوهانا میسون در «بازی‌های گرسنگی» است.

در «بازی‌های گرسنگی: اشتعال»، یوهانا میسون به مخاطبان معرفی می‌شود به عنوان یکی از برندگان بازی‌های گرسنگی از منطقه ۷. او در مقایسه با دیگران، بیشتر شفافیت در ابراز احساسات واقعی خود در مورد کاپیتول دارد. توضیحات او، که از کتاب گرفته شده و در فیلم انتقال یافته، همچنان که غم‌انگیز است، قدرتمند نیز است. برنده شدن در بازی‌های گرسنگی بیشتر به مانند مجازات حبس است تا یک دستاورد قلمداد شود، و ضربه روحی و تروماهای یوهانا در طول بازی‌ها با ماندن او در کاپیتول تشدید شده است.

یوهانا کمتر درباره زندگی خود در خارج از بازی‌ها صحبت می‌کند، اما اطلاعات کمی که ارائه می‌دهد، ویرانگر است. به جز چند برنده دیگر که تا حدودی با آن‌ها دوست است، او هیچ دوستی ندارد. اما این مسأله، تا حدی او را از سلطه اسنو آزاد می‌کند و به او اجازه می‌دهد علیه رییس‌جمهور و کنگره فاسد سخن بگوید. همچنین این امر او را به یکی از متحدان قابل اعتمادتر کتنیس تبدیل می‌کند، مانند کتنیس صادق و رک. این دو هرگز واقعاً دوست نخواهند شد، اما پیوندی عجیب میان آن‌ها شکل می‌گیرد که به سختی قابل از بین بردن است. بدون شک، این جمله یوهانا یکی از بهترین نقل‌قول‌های «بازی‌های گرسنگی» است.

۱۵. «امید تنها چیزی است که از ترس قوی‌تر است»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از کوریولانوس اسنو در «بازی‌های گرسنگی» است.

در گفت‌وگو با مدیر بازی‌ساز، یعنی سنکا کرین در «بازی‌های گرسنگی»، پرزیدنت اسنو عبارتی به‌یادماندنی را بیان می‌کند. او توضیح می‌دهد که کاپیتول مناطق را به زور و ترس وحشیانه تنها کنترل نمی‌کند، بلکه از طریق امیدشان نیز آن‌ها را کنترل می‌کند. این بازی‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که این امید را به سمت وجود فلاکت‌بار خود در زیر کاپیتول هدایت کنند، تا مناطق به آزادی برسند. اما اگر امید مناطق بیش از حدی باشد، ممکن است برای کاپیتول دردسر ایجاد کند.

این نقل‌قول، که از بهترین نقل‌قول‌های «بازی‌های گرسنگی» است، چیزهای زیادی درباره طرز تفکر اسنو را نشان می‌دهد. او یک کنترل‌گر چیره‌دست است و در حالی که این ایده ممکن است خارج از زمینه خوشبینانه به نظر برسد، اسنو آن را به نفع خود به کار می‌گیرد. تنها چیزی که او به آن اهمیت می‌دهد، حفظ قدرت سیاسی خود است و او دقیقاً می‌داند که بازی‌ها در این معادله چه نقشی دارند. این بخشی از چیزی است که او را به یک شخصیت شرور بزرگ و تکرارنشدنی تبدیل می‌کند، و این ایده حتی در مکالمات او با پلوتارک هیونزبی هم تکرار می‌شود.

۱۴. «کتنیس، تو از همان اول ماموریت ما بودی»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از پلوتارک هونزبی در «بازی‌های گرسنگی: اشتعال» است.

از همان ابتدای حضور در «بازی‌های گرسنگی: اشتعال»، پلوتارک هونزبی نقشه انقلاب را در سر داشت و در حال بازی دادن با اسنو بود. به عنوان سرپرست بازی‌سازان، در پایان فیلم فاش کرد که او و بسیاری دیگر برای شروع انقلابی علیه کاپیتول تلاش‌های زیادی کرده‌اند. با توجه به اینکه اسنو جانشین خود، سنکا کرین را به قتل رساند، این اقدامات انقلابی جای تعجبی ندارد. پلوتارک به وضوح تمایلی ندارد قربانی بعدی اسنو باشد.

“کتنیس، از ابتدا وظیفه‌ی ما بودی. هدف همیشه این بود که تو را از بازی‌ها نجات دهیم. ما در میانه‌ی یک انقلاب هستیم، و تو نماد امیدی، زاغ مقلد.”

او همچنین هدف اصلی را در این میان فاش می‌کند: نجات کتنیس و تبدیل کردن او به نماد انقلاب در حال رشد. در افشاگری‌ای که در پایان فیلم «بازی‌های گرسنگی؛ اشتعال» به کتنیس می‌کند، بار سنگینی بر دوش او می‌گذارد و مهم نیست که کتنیس بخواهد یا نخواهد که این مهم را قبول کند.

خیلی‌ها قبلاً پیش از این مردند تا مطمئن شوند که کتنیس زنده می‌ماند. واقعیت غم‌انگیز این بود که بسیاری دیگر هم برای کتنیس حاضر بودند بمیرند. این حقیقتی بود که او باید می‌پذیرفت، زیرا می‌دانست که موفق شده است نماد چیزی باشد: کتنیس نماد امید به دنیایی بهتر است. این باعث می‌شود که او با اکراه به چهره عمومی شورش تبدیل شود: کتنیس حالا ظاهر زاغ مقلد را گرفته و ناحیه‌ها را برای پیروزی تشویق می‌کند.

۱۳. «بازی‌های گرسنگی برای چه چیزی هستند؟

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از ولومنیا گال در «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» است.

در طول «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها»، مکالمات بین دکتر ولومنیا گال و کوریولانوس اصولاً درباره هدف اصلی بازی‌های گرسنگی می‌چرخد. پاسخ اولیه کوریو به نوعی مورد انتظار است: مجازات مناطق. اما پس از آنکه دکتر گال او را بر اساس اعتقادات انسانی خود آموزش می‌دهد و اسنو مدتی را در منطقه ۱۲ سپری می‌کند، پاسخ او به طور قابل توجهی تغییر می‌کند. در پایان فیلم، کوریولانوس مسابقه مرگ را به زندگی خود تشبیه می‌کند و قصد دارد در آن پیروز شود.

این ممکن است به نظر برسد که یک نقل‌قول ساده است، اما اقتباس فیلم به طور کاملاً مؤثر از آن برای نشان دادن تغییر در دیدگاه کوریولانوس استفاده می‌کند. همچنین نشان می‌دهد که دکتر گال چقدر می‌تواند به اندازه‌گیری استادانه رئیس‌جمهور آینده جوان را زیر سلطه خود قرار دهد و او را به سمت خود بکشاند. تماشاگران حتی می‌توانند ببینند که چگونه اسنو در سه‌گانه اصلی بازی‌های گرسنگی از مربی خود پیشی گرفته است. تفکر اسنو این است که اگر زندگی مبارزه‌ای دائمی و قانون جنگل بر آن جکم‌فرما است، آیا به مسائلی مانند حقوق برابر یا دموکراسی نیازی است؟

۱۲. «زاغ مقلد، امیدوارم هدفت به اندازه قلبت پاک و خالص باشد»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از آلما کوین در «بازی‌های گرسنگی: اشتعال» است.

در پایان تکان‌دهنده فیلم «بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۲»، آلما کوین، رئیس جدید پانم، سخنرانی پرشوری را برای مردم ایراد می‌کند. در همین حال، زمانی که کتنیس برای اعدام کوریولانوس اسنو، رئیس جمهور مخلوع، بیرون می‌آید، کوین از زاغ مقلد خواسته تا قلب پاک کتنیس را دنبال کند و تیر واقعی را رها کند. او در حین گفتن این کلمات، به طور قطع اهمیت آنچه می‌گوید را نمی‌فهمد. در روزهای پیش از این رویداد، کتنیس متوجه شد که کوین به اندازه اسنو فاسد است و آماده است برای رسیدن به قدرت هر کاری را انجام دهد، حتی به قیامت از آدم‌های بی‌گناه.

اما مهم‌تر از همه، کوین قصد داشت بازی‌های گرسنگی را ادامه دهد و این بار از کودکان کاپیتول به عنوان بازیکنان بازی‌های گرسنگی استفاده کند. سخنرانی او قبل از کشتن اسنو، صادقانه نیست و در واقع برای پوشاندن برنامه‌های خبیثانه‌اش طراحی شده است. وقتی این کلمات را به کتنیس می‌گوید، کوین ناخواسته این انقلابی جوان را متقاعد می‌کند که کار درست را انجام دهد. به طور غیرمنتظره، کتنیس به تیر خود اجازه می‌دهد تا به سمت کوین پرواز کند و او را بکشد، رژیم ظالمانه دیگری را پیش از شروع آن پایان می‌دهد. در این فرآیند، او چرخه ثابت انتقام را می‌شکند و به پانم اجازه می‌دهد واقعاً شروع به بهبودی کند.

۱۱. «به خاطر داشته باش که دشمن واقعی کیست»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از هیمیچ آبرناتی در «بازی‌های گرسنگی: اشتعال» است.

هر چند هیمیچ آبرناتی ممکن است زمخت و اغلب مست باشد، اما به عنوان مربی کتنیس و پیتا، فردی عاقل بود. سوء استفاده از مواد مخدر او ناشی از همان آسیب‌هایی است که هر برنده در بازی‌ها تجربه می‌کند؛ او مجبور است هر سال شاهد مرگ دو جوان از ناحیه خود در بازی‌ها باشد. هیمیچ قبل از اینکه شاگردانش به میدان مسابقه بازگردانده شوند، به آن‌ها یادآوری می‌کند که دشمن واقعی دواطلبان از دیگر مناطق نیستند، بلکه دشمن واقعی خود کاپیتول است.

او به خوبی می‌داند که “برنده شدن” در بازی‌ها در واقع مجازات شدن از راه‌های دیگر است. بعداً در “بازی‌های گرسنگی: اشتعال” مشخص شد که هیمیچ بخشی از توطئه‌ای برای نجات داوطلبان از میدان و آوردن آن‌ها به منطقه ۱۳ بود، که حالا محل شورشی در حال ظهور علیه کاپیتول شده است.

هیمیچ با یادآوری به کتنیس و پیتا در مورد اینکه دشمن واقعی کیست، به آن‌ها نشان داد که نقشه وسیع‌تری در حال اجرا است و آن‌ها را به شکل ایجاد اتحادی سوق می‌دهد که جانشان را نجات خواهد داد. بعداً فینیک این نقل‌قول را برای کتنیس در میدان مسابقه تکرار می‌کند: کتنیس را آگاه می‌کند که طرف او است و کتنیس باید از شلیک به او خودداری کند.

۱۰. «جمع و جور کردن خودت ده برابر بیشتر از فروپاشی و نابود شدن طول می‌کشد»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از فینیک اودایر در «بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۱» است.

در کتاب “زاغ مقلد”، فینیک به کتنیس این توصیه را می‌کند، و این وقتی اتفاق می‌افتد که هر دوی آن‌ها در دوران سختی‌های خود قرار دارند. به عنوان یک پیروز سابق در بازی‌های گرسنگی، او همان آسیب روحی را پشت سر گذاشته که کتنیس در حال تجربه آن است، و وضعیت شبیه به بردگانش در کاپیتول به عنوان یک هشدار برای کتنیس برای آینده‌اش عمل می‌کند. هرچند کتنیس در نهایت متوجه می‌شود که اسنو از پیتا و آنی برای ضربه به او استفاده می‌کند – آنی معشوقه فینیک بود – از فینیک می‌پرسد که چگونه با این درد کنار می‌آید.

فینیک به او می‌گوید که او کنار نمی‌آید، اما بهتر است تسلیم ناامیدی نشویم. در حالی که کتنیس هنوز دقیقاً نمی‌داند که فینیک چه چیزهایی را تحمل کرده است، می‌داند که او و آنی با وقایع وحشتناکی روبرو شده‌اند. این نقل‌قول از فینیک نشان می‌دهد که هر دوی آن‌ها به یک نخ آویزان هستند، اما با وجود همه‌چیز، فینیک می‌داند که فروپاشی روانی به هیچ یک از آن‌ها کمک نمی‌کند و عزیزانشان را باز نمی‌گرداند. این نقل‌قول بر نقش فینیک در داستان تأکید می‌کند: تبدیل شدن از یک دشمن احتمالی به یکی از متحدان قوی کتنیس و در نهایت به یک شهید برای انقلاب.

۹. «اگر ما بسوزیم، شما هم همراه با ما می‌سوزید»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از کتنیس اوردین در «بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۱» است.

بعد از حمله به بیمارستان منطقه ۸، کتنیس یک سخنرانی پرقدرت درباره ضرورت مبارزه مناطق با ستم و ظلم کاپیتول ارائه می‌دهد. او با این پیام قاطع سخنرانی خود را به پرزیدنت اسنو خاتمه می‌دهد، که در اقتباس سینمایی به شعاری برای شورشیان تبدیل می‌شود. این واقعیت بسیار ساده است: مناطق ترجیح می‌دهند تا تا آخرین نفس با ظلم و ستم کاپیتول مبارزه کنند تا اینکه بی‌مقاصد نابود شوند.

این گفته کتنیس در واقع معکوس‌شده همان چیزی است که اسنو در سخنرانی‌های خود می‌گفت: مناطق بدون حمایت کاپیتول دوام نمی‌آورند. کتنیس همچنین بزرگ‌ترین ترس اسنو را عملی می‌کند. او به شهروندان مناطق مختلف امید کافی برای متحد شدن و براندازی کاپیتول را می‌دهد. ممکن است اسنو بتواند جرقه‌ای را مهار کند، اما او هیچ شانسی در مقابل کتنیس که حالا آتشش گرفته، ندارد. این نقل‌قول کتنیس، اگرچه توسط کل پانم شنیده می‌شود، اما به طور خاص متوجه اسنو است، و درگیری این دو را بسیار شخصی‌تر می‌کند. این نقل‌قول کتنیس، که از بهترین نقل‌قول‌های «بازی‌های گرسنگی» به حساب می‌آید، هشدار می‌دهد که آینده برای کاپیتول در هیچ افقی روشن نخواهد بود.

۸. «هر چیزی که می‌توانی از من بگیری، ارزش نگه داشتن ندارد»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از لوسی گری بیرد در «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» است.

در مراسم درو در «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها»، لوسی گری بیرد اولین تاثیرگذاری خود را نشان می‌دهد. پس از سیلی خوردن توسط شهردار، خانواده لوسی گری به آواز خواندن پرداختند تا به او شجاعت ببخشند. سپس خود لوسی گری این آواز را در دست گرفت و به آن اجازه داد تا معنای عمیق پنهان در آن به او دل و جرات بدهد و بینندگان کاپیتول را با طبیعت سرکشش شوکه کند. در این لحظه، لوسی گری به ماهیت اصلی خود وفادار می‌ماند.

او ممکن است قادر نباشد کارهای زیادی را در مورد شرایطش انجام دهد، اما مصمم است که اجازه ندهد کاپیتول او را به زانو درآورد. این نقل‌قول، که از بهترین نقل‌قول‌های مجموعه فیلم‌های «بازی‌های گرسنگی» به حساب می‌آید، همچنین نگرش پیتا نسبت به بازی‌ها را در اولین فیلم «بازی‌های گرسنگی» به ذهن متبادر می‌کند. لوسی گری و پیتا هر کاری که بتوانند برای حفظ انسانیت خود در بازی‌ها انجام می‌دهند و حتی حاضرند از کسانی که آن‌ها را به اسارت گرفته‌اند، سرپیچی کنند.

۷. «تو هرگز چهره آن شخص را فراموش نمی‌کنی»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از کتنیس اوردین در «بازی‌های گرسنگی» است.

در «بازی‌های گرسنگی»، کتنیس با یک آووکس مواجه می‌شود – یک شورشی یا جنایتکار از کاپیتول که محکوم به بریدن زبانش است و در حال فرار از نیروهای کاپیتول در جنگل است. این آووکس قبلاً کتنیس را دیده بود، و این برخورد سال‌ها بعد همچنان کتنیس را به آزار می‌گیرد. همانطور که این نقل‌قول نشان می‌دهد، کتنیس از این واقعیت که به دختر کمک نکرده است، پر از حس گناه است. او می‌داند که دختر چه احساسی در مورد او دارد، زیرا خودش هم وقتی پیتا نان را به سمتش پرت کرد، همین حس را داشت.

حتی اگر پیتا و کتنیس در بازی‌ها دوباره با هم ارتباط برقرار نکرده بودند، کتنیس هرگز پسری که نان داشت را فراموش نمی‌کرد. این واقعیت که او از کمک نکردن به دختر آووکس حس بسیار بدی داشت – حتی اگر انجام این کار باعث مرگ کتنیس می‌شد – چیزهای زیادی را در مورد شخصیت کتنیس افشا می‌کند و نشان می‌دهد که چرا او در نهایت به یک صدای قدرتمند برای تغییر تبدیل می‌شود.

۶. «اسنو بر فراز فرود می‌آید»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ، نقل‌قولی از کوریولانوس اسنو در «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» است.

فیلم «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» با شعار خانواده اسنو آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد: «اسنو بر فراز فرود می‌آید». در ابتدا، کوریو و تیگریس این عبارت را به یکدیگر می‌گویند تا به نوعی وعده دهند که روزگار بهتری در راه است. اما در طول فیلم، معنای این شعار برای کوریو به شدت تغییر می‌کند. پس از اینکه کوریولانوس دین کاسکا های‌باتم را مسموم می‌کند، این شعار را یک بار دیگر بیان می‌کند. او در اینجا پیروزی خود را تضمین‌شده می‌بیند و کاملاً به یک شخصیت شرور تبدیل شده است.

این نقل‌قول مسیر تکاملی کوریولانوس را در سرتاسر این پیش‌درآمد در بر می‌گیرد. سیر تکاملی این نقل‌قول، که ابتدا صرفاً رجزخوانی بود و سپس به اعلام انتقام‌جویانه یک دیکتاتور تبدیل شد، برای تماشا جذاب است و آن را در میان دلخراش‌ترین نقل‌قول‌های اسنو در سری «بازی‌های گرسنگی» قرار می‌دهد. به عنوان یک مرد جوان، این یک وعده به صاحبان قدرت است. به عنوان یک ظالم، این یک تهدید برای کسانی است که زیردست او هستند. در نتیجه، چنین نقل‌قولی بهترین انتخاب برای پایان‌بندی «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» است: همانطور که خود کوریولانوس تکامل می‌یابد، همینطور این نقل‌قول نشان می‌دهد که همه چیز در حال تغییر و تحول است.

۵. «هیچ‌کس برنده این بازی نیست»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از هیمیچ آبرناتی در «بازی‌های گرسنگی: اشتعال» است.

در «بازی‌های گرسنگی: اشتعال»، کتنیس مجبور می‌شود به بازی‌ها بازگردد، این‌بار توسط پرزیدنت اسنو که بازی‌ها برای خلاص شدن از شر کتنیس طراحی شده‌اند. کتنیس به هیمیچ اظهار می‌کند که هیچ فرد شایسته‌ای در بازی‌ها هرگز برنده نمی‌شود، اما هیمیچ با این نکته مخالفت می‌کند و فاتحان را به عنوان بازماندگان توصیف می‌کند. این مفهوم برای شخصیت‌هایی مانند فینیک و یوهانا است که بازماندگان هستند و تحت ریاضت‌های کاپیتول رنج برده‌اند.

اگر بخواهیم به یکی از بهترین نقل‌قول‌های «بازی‌های گرسنگی» اشاره کنیم که مفهوم این فیلم‌ها را در خود دارد، آن نقل‌قول قطعاً همین است. هیمیچ خیلی قبل‌تر از کتنیس در بازی‌ها پیروز بوده است، بنابراین او می‌داند که حتی اگر کسی از بازی‌ها جان سالم به در ببرد، این یک پیروزی توخالی است زیرا برندگان توسط چیزهایی که شاهد آن بوده‌اند یا کارهایی که انجام داده‌اند، گرفتار شده‌اند. در نهایت، همه آن‌ها هنوز هم قربانی ظلم کاپیتول هستند. اگرچه هیمیچ همیشه بهترین تاثیر را نمی‌گذارد، اما او بسیار عاقل‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد، و واقعاً می‌خواهد به کتنیس و پیتا کمک کند تا زنده بمانند.

۴. «امیدواریم که شانس یارتان باشد»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

این یکی از بهترین و نمادین‌ترین نقل‌قول‌های سری فیلم‌های «بازی‌های گرسنگی» است که به کرات هم تکرار شده است. در جهان این فیلم، معمول است که افراد برای شرکت‌کنندگان بازی‌های گرسنگی با گفتن جمله «امیدواریم که شانس یارتان باشد» برای آن‌ها آرزوی خوش‌شانسی کنند. کتنیس در اولین فیلم «بازی‌های گرسنگی» با حالت تمسخر این نقل‌قول را تکرار کرد، اما افی ترینکت مدت کوتاهی بعد این نقل‌قول را تکرار کرد، منتها این بار عاری از طعنه.

این نقل‌قول بسیار سرد و بی‌احساس است، و به ظلم سرنوشت در تعیین برنده یک بازی غیرانسانی و هولناک کنایه می‌زند. کاپیتول هرگز واقعا اهمیتی نمی‌داد که آیا این شانس به نفع یک فرد خاص است یا به نفع شخصی دیگر، اما این عبارت به طور حتم باعث می‌شد که شرکت‌کنندگان احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند. افی که داستان در آغاز او را به‌عنوان شهروند طرفدار کاپیتول معرفی می‌کند، اغلب از این نقل‌قول در قسمت‌های اولیه بازی استفاده می‌کند، اما در نهایت او هم ضد کاپیتول می‌شود و از شورش‌ها حمایت می‌کند.

۳. «چیزهایی که خیلی دوست داریم، نابودمان می‌کنند»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از کوریولانوس اسنو در «بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۲» است.

در حالی که نیروهای منطقه ۱۳ تلاش می‌کنند تا پیتا و دیگر پیروزمندان را از کاپیتول نجات دهند، کتنیس با اسنو صحبت می‌کند تا حواس او را پرت کند. در حین گفت‌وگوی آن‌ها، اسنو این دیالوگ دلخراش را بیان می‌کند. این نقل‌قول روش‌ها و طرز فکر شرورانه اسنو را در بر می‌گیرد. رویکرد اصلی او این است که از عزیزان آدم‌ها علیه خودشان استفاده کند.

اسنو با همین روش است که کتنیس را تهدید می‌کند که اگر مناطق را آرام نکند، خانواده‌اش را خواهد کشت و با همین رویکرد است که با صداهایی که شبیه صدای جیغ زدن پریم (خواهر کتنیس) و آنی است، فینیک و کتنیس را شکنجه می‌کند. این نقل‌قول حتی در «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» که داستان آغاز شرارت اسنو را روایت می‌کند، دوباره ظاهر می‌شود.

۲. «بازی‌های بسیار وحشتناک‌تری هم برای بازی کردن هست»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

  • این دیالوگ نقل‌قولی از کتنیس اوردین در «بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۲» است.

«بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۲» در حالی پایان می‌یابد که کتنیس و پیتا به ویرانه‌های منطقه ۱۳ بازگشته‌اند تا بقیه عمر خود را در تبعیدی خودخواسته و مسالمت‌آمیز زندگی کنند و بقیه پانم هم به بازسازی خود ادامه دهد. در لحظات پایانی فیلم، کتنیس جملات دلگرم‌کننده‌ای را در گوش کودک شیرخوار خود زمزمه می‌کند و به او اطمینان می‌دهد که همه‌چیز درست خواهد شد. این صحنه کوچک در پایان این مجموعه بارقه‌ای از امید را به داستانی بسیار تلخ می‌آورد.

کتنیس به جای اینکه تحت تأثیر آسیب‌های روحی قرار گیرد، از درد و آشفتگی خود برای محافظت از فرزندانش در برابر زندگی‌ای مشابه زندگی خودش استفاده کرد. مخاطب پس از دیدن این صحنه احساس می‌کند که زندگی فرزندان کتنیس و پیتا، نسبت به زندگی والدینشان بسیار بهتر خواهد بود و قرار نیست مسیری پر از درد و ضربه‌های روحی را پشت سر بگذارند. و به دلیل اقدامات انقلابی کتنیس، فرزندش تحت حکومتی نوع‌دوست‌تر از حکومت قبلی بزرگ می‌شود، جایی که گروگان‌ها یکدیگر را برای تفریح دسته جمعی نمی‌کشند و نسخه‌ای از دموکراسی حاکم است. «بازی‌های بسیار وحشتناک‌تری هم برای بازی کردن هست» از بهترین نقل‌قول‌های «بازی‌های گرسنگی» است که از کتنیس اوردین می‌شنویم.

۱. «من یک شی بی‌ارزش در بازی‌های آن‌ها نیستم»

«بازی‌های گرسنگی»: نقل‌قول‌هایی که به شما امید می‌دهند

در شب قبل از آغاز اولین بازی، پیتا ترس‌هایش درباره حفظ انسانیت در میدان مسابقه را با کتنیس به اشتراک می‌گذارد. در حالی که او هنوز برای زنده ماندن مبارزه خواهد کرد، پیتا در واقع انسانی خوب است و نمی‌خواهد کاپیتول این ویژگی را از او بگیرد. اما به همین اندازه می‌داند که ممکن است انتخاب‌های زیادی در اختیارش نباشد. این جمله اولیه، که از بهترین نقل‌قول‌های «بازی‌های گرسنگی» است، عمق واقعی شخصیت پیتا را نشان می‌دهد.

او ممکن است جلوی دوربین با کاپیتول راه بیاید و در فیلم بازی کند، اما با وفاداری به خودش، اشتیاقی به شورش دارد. در قسمت‌های بعد، شست‌وشوی مغزی پیتا به این نقل‌قول جنبه‌ای غم‌انگیز می‌دهد، این لحظه الهام‌بخش کتنیس می‌شود تا راه خود را برای شورش در سرتاسر بازی‌های گرسنگی پیدا کند.

از تدفین کاراکتر به شیوه‌ای مناسب و درخور شخصیت او، تا متحد کردن مناطق در برابر اسنو و حکومت ظالمانه کاپیتول. این نقل‌قول به هر دوی آن‌ها شجاعت می‌دهد تا در پایان اولین بازی‌های خود از کاپیتول سرپیچی کنند: آماده شدن هر دو برای مرگ با خودکشی تا اینکه یکی قصاب دیگری باشد. این سرپیچی گامی اولیه به سوی انقلابی تمام عیار است و جمله پیتا آن را به زیبایی بیان می‌کند.

منبعCBR

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *