دنیای میانهی ارباب حلقهها داستانهایی که هم غمانگیز و هم خوشحالکننده بودهاند را برای ما روایت کرده است، اما یک پرسش اساسی همچنان بیپاسخ مانده است: آیا اگر بیلبو و فرودو حلقهی قدرت را نگه داشته بودند، به گالوم تبدیل میشدند؟
دو داستان پرشور ارباب حلقهها و هابیتها به ما آموختهاند که برخی هابیتها قدرت مقاومت در برابر تأثیرات حلقه را نسبت به دیگران دارند. با این حال، حلقه در نهایت هر کسی را فرمانبرداری میکند. این وضعیت به وجود آمده در ذهن بسیاری از طرفداران، به خصوص در زمینه فیلمها، سریالها و بازیهای مبتنی بر داستانهای تالکین، پرسشهای فراوانی ایجاد کرده است. یکی از پرسشهای مهم این بوده که اگر بیلبو و فرودو حلقهی قدرت را نگه میداشتند، سرنوشت آن دو چگونه شکل میگرفت؟
در قسمت آخر سهگانهی ارباب حلقهها، شاهد نابودی حلقهی قدرت بودیم، اما اگر این اتفاق را در نظر نگیریم و تصور کنیم که فرودو و حلقه به یک مکان آرام و خارج از خطر میرفتند، چه اتفاقاتی ممکن بود رخ دهد؟ همانطور که اشاره شد، هر کسی در برابر تأثیرات حلقهی قدرت زانو میزند و هیچکس از آن مصون نیست. حفظ کردن حلقه، به خصوص در نزدیکی موردور، میتواند منجر به وقوع اتفاقات بسیار ناخوشایندی شود.
ماهیت واقعی حلقه تا به امروز یک راز باقی مانده است! با این حال، با توجه به قدرت خیرهکننده حلقه در جذب افراد، میتوان آن را یک موجود زنده با هدفهای خاص در نظر گرفت. یکی از مهمترین ویژگیهای حلقه، توانایی جلب و فریب افراد در نواحی نزدیک به خود است. در سهگانه ارباب حلقهها، به وضوح شاهد فساد بارومیر و حمله وی به فرودو بودیم، حال آنکه او تنها یکبار حلقه را در دست گرفته بود. اما شخصیتهای باهوشی همچون آراگورن که از خطرات حلقه آگاه بودند، هرگز را از نزدیکی به آن باز داشتند.
آراگورن اولین شخصیت مهمی بود که از قدرت حلقه آگاه بود. هوش، تواضع و احتیاط او نسبت به نزدیک شدن به حلقه، او را به مهمترین یار فرودو تبدیل کرد. با این حال، او با هوش و اندیشه، برای جلوگیری از هرگونه اشتباهی، برخی مدتها از حلقه دوری کرد تا جلوی ورود به خطرات آن بگیرد. حلقهی یگانه، به محض فراریابی از دست یک فرد، احساسات او را به اندازهای تحریک میکند که فکر کند هیچچیز جز امتیاز به آن ندارد.
این وضعیت دلیل تمام اقدامات گالوم است و هیچ مسئلهای غیر از حلقه برای او اهمیت ندارد. همچنین، افزایش طول عمر دارنده حلقه نیز به خوبی نشان میدهد که زندگی طولانیتر از هر هابیت عادی به وجود آمده است، اما این زندگی با احساسات ترحمناکی همراه شده و او را در گرفتاری و افسوس فراوان نهاده است.
اسمیگل، همانطور که فرودو در گذشته یک هابیت معمولی بود، اما حلقهی یگانه او را به یک هیولا تبدیل کرد. اگر به گذشتهی اسمیگل نگاه کنید، او یک هابیت عادی و خوشحال بود، اما همهچیز در یکی از روزهای تولد او دگرگون شد. اسمیگل در یکی از روزهای تولدش همراه با پسر عموی خود، دیگل، در حال ماهیگیری بودند و به حلقهی یگانه دست پیدا کردند. دیگل حلقه را برداشت کرد و قدرت فریب حلقه هر دو را به سمت فساد کشاند و میان دو نسل هابیت کشمکشی رخ داد.
اسمیگل برای به دست آوردن حلقهی یگانه دست به قتل دیگل، پسر عموی خود زد و پس از آن تمام هابیتها را از خود دور کرد. او بیش از چهارصد سال را در کوهستان سپری کرد و در نهایت به یک موجود تبدیل شد که هیچگونه شباهتی به اسمیگل قدیمی نداشت. حلقه و انزوا باعث فراموشی و فساد ذهن او شد و او را به گالمی تبدیل کرد که ما امروزه میشناسیم. گالم از اسمیگل دور بود و حتی توانایی هضم غذای روزمره هابیتها را نداشت.
اندیشیدن درباره این موضوع احساس ناراحتی و اندوه به وجود میآورد، اما بیلبو و فرودو در معرض خطر تبدیل به گالم بودند! یک موضوع که در دنیای ارباب حلقهها به وضوح مشهود است، عدم توانایی در مقابل تسلیم شدن در برابر تاثیرات حلقه است. به عبارت دیگر، هیچ کس نمیتواند از جذب حلقه فرار کند و در صورت نگه داشتن آن، به آرامی به سمت فساد کشیده میشود. حتی فرودو که به دنبال نجات میانه زمین بود، در لحظه پرتاب حلقه به داخل کوه دووم شک و تردید پیدا کرد، با این حال در نهایت با اراده ایثارگرانه حلقه را به داخل کوه پرتاب کرد. ما حتی شاهد تغییر نگرش بیلبو در لحظه مواجهه او با حلقه در ریوندل بودیم.
به عقیده بسیاری، گالم در واقع نماد تمامی ویژگیهایی بود که فرودو در خود نداشت. به عبارت دیگر، گالم نمایانگر تضادهای فرودو بود و در صورتی که فرودو حلقه را نگه داشته باشد، ممکن است از آن به نحوی مثبت استفاده کند! با این حال، همانطور که اشاره شد، فرودو در لحظه پرتاب حلقه شک کرد و این ممکن بود فرودو حلقه را نگه دارد و این کار را به لطف گالم انجام ندهد. اگرچه این اتفاق نیفتاد و فرودو حلقه را پرتاب کرد، ممکن است او به شکلی کامل از جهان خارج شود. این اتفاق ممکن بود حلقه را از نظر سائورون دور نگه دارد، اما این به معنای ادامه حیات فرودو و فاصلهگرفتن از موردور و نیروهای سائورون بود.
در عین حال، ما شهادتدهندۀ رفتار وحشیانه بیلبو بودیم. او تا حد زیادی توانست وحشت خود را کنترل کند، اما واضح است که او همچنان به تغییر و تبدیل شدن به یک هیولا حساس بود. این نشان میدهد که توانایی بیلبو در کنترل خودش به علاوه اطمینان از دوری حلقه از خطر و نجات از دست سائورون، با محدودیتهایی همراه بوده است.
در نهایت، باید بگوییم که هیچکس از تاثیر حلقه در امان نیست و اگر در داستانهای بعدی ارباب حلقه، به فرار بیلبو یا فرودو با حلقه شاهد باشیم، احتمالاً خواهیم دید که آنها نیز تبدیل به گالم میشوند. نظر شما چیست؟ آیا فکر میکنید بیلبو و فرودو در ارباب حلقهها به گالم تبدیل میشوند؟ منتظر نظرات شما هستیم.
نظرات کاربران