مجله سیمدخت
0

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید
بازدید 172

دهه هفتاد میلادی به عنوان یک ارتقاء جدید در تاریخ سینما مطرح بود؛ زمانی که هنر سینمای اروپا به واسطه استعدادهایی چون تارکوفسکی، هرتزوگ، وندرس، فاسبیندر، بونوئل و تروفو به اوج خود رسید و در آمریکا، جنبش جدیدی به نام نوآوری هالیوود آغاز شد. در این دهه، فیلم‌های استودیویی دیگر محدودیت‌های خود را نشان نمی‌دادند و فیلم‌سازان با آزادی بیشتری می‌توانستند افکار و ایده‌های خود را به هنر برجسته تبدیل کنند.

سفر در زمان به دهه 70

از آثار وودی آلن، رابرت آلتمن، فرانسیس فورد کاپولا و جرج لوکاس تا سیدنی لومت، سیدنی پولاک، مارتین اسکورسیزی، ترنس مالیک و استیون اسپیلبرگ، فیلم‌های دهه هفتاد میلادی را می‌توان به عنوان بی‌نظیر و درخشان توصیف کرد. در میان شاهکارهای آن دوران، چند اثر سینمایی مهم نیز وجود دارد که ممکن است تاکنون آن‌ها را ندیده باشید.

ما با “پدرخوانده” در سال ۱۹۷۲ به دنیای پیچیده جنایات سازمان‌یافته و با “اینک آخرالزمان” در سال ۱۹۷۹ به قلب تاریکی وحشتناک پیش رفتیم. با “راننده تاکسی” در سال ۱۹۷۶ در خیابان‌های افسرده نیویورک قدم زدیم و با “آرواره‌ها” در سال ۱۹۷۵ شاهد اولین بلاک‌باستر تاریخ سینما شدیم. با “برخورد نزدیک از نوع سوم”، سفری به دنیای ناشناخته‌ها داشتیم و با “جنگ ستارگان” در سال ۱۹۷۷ به سفری به کهکشان‌های دور پرداختیم.

این فیلم‌ها از دهه هفتاد میلادی بی‌نظیر و بی‌همتا بودند و بسیاری از شاهکارهای تاریخی سینما نیز از همین دوره برخاستند. ۳۰ اثر برتر این مقاله، شاید همگی به عنوان شاهکار محسوب نشوند، اما بی‌تردید ارزش تماشا و شناخت از سینمای این دهه را دارند و به شما کمک ویژه‌ای در درک غنای این دوره از سینما می‌کنند.

۱- ال توپو (El Topo)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۰
  • کارگردان: آلخاندرو خودوروفسکی
  • بازیگران: آلخاندرو خودوروفسکی، آلفونسو آراو، برونتیس خودوروفسکی، داوید سیلوا
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰ از ۱۰۰

“ال توپو” همراه با “کوه مقدس” یکی از دو فیلم است که آلخاندرو خودوروفسکی را به محبوبیت و شهرت رساند و اکنون به عنوان یکی از نمادهای دهه ۷۰ میلادی در نظر گرفته می‌شود. داستان این فیلم درباره‌ی ال توپو، یک هفت‌تیرکش حرفه‌ای (با بازی خود خودوروفسکی) است که در جستجوی رستگاری قرار دارد. او همراه با فرزند کوچکش، در صحرا سفر می‌کند و به شهری می‌رسد که همه‌ی ساکنان آن به قتل رسیده‌اند. تحت‌تأثیر این منظره وحشتناک، ال توپو تصمیم می‌گیرد که به عاملان این جنایت اجازه ندهد از دست بگریزند و آن‌ها را به عدالت بکشاند.

در طول این سفر، ال توپو یک زن برده را نیز نجات می‌دهد که به او می‌گوید اگر بتواند چهار تفنگدار بزرگ منطقه را شکست دهد، به برترین هفت‌تیرکش سرزمین تبدیل خواهد شد. مشابه دیگر فیلم‌های نمادین و سورئال خودوروفسکی، “ال توپو” نیز می‌تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. هر یک از این تفنگداران، نماینده‌ای از یک ایدئولوژی خاص هستند و ال توپو با استفاده از حیله و شانس، تلاش می‌کند تا آن‌ها را شکست دهد، اما در عین حال، از تجاربش با آن‌ها چیزهای جدیدی یاد می‌گیرد که به رشد وی کمک می‌کند. با این حال، سفر تفنگدار معروف ممکن است به جای رستگاری، سقوط مطلق را تجربه کند.

۲- حتی کوتوله‌ها در آغاز کوچک بودند (Even Dwarves Started Small)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۰
  • کارگردان: ورنر هرتزوگ
  • بازیگران: هلموت دورینگ، پل گلاور
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

ورنر هرتزوگ، یکی از فیلم‌سازان برجسته سینمای هنری است که آثار جنجالی متعددی در کارنامه دارد و “حتی کوتوله‌ها در آغاز کوچک بودند” هم از این قاعده مستثنی نیست؛ این فیلم تجربی، تماشای آن برای مخاطب عام آسان نخواهد بود اما در عین حال، می‌تواند یک تجربه سینمایی متفاوت برای شما باشد. فیلم ماجراهای شورش در یک تیمارستان را روایت می‌کند، با این تفاوت که تمرکز اصلی‌اش بر آدم‌های کوتاه قامت است. اولین چیزی که توجه شما را جلب خواهد کرد، اشیاء و لوکیشن‌های فیلم است که در مقایسه با بازیگران، بزرگتر به نظر می‌رسند و حس وحال متفاوتی هم ایجاد کرده‌اند.

هرج ومرج‌هایی که کوتاه قامت‌های قصه به راه انداخته‌اند، رفته‌رفته شکل ابزورد و خشن‌تری به خود می‌گیرد و چیزهایی را خواهید دید که در نگاه اول معنایی ندارند، از میمونی که بر صلیب آویخته می‌شود تا مرغ‌هایی که کانیبال شده‌اند و گوشت مرغ‌های دیگر را می‌خورند. “حتی کوتوله‌ها در آغاز کوچک بودند” اما برخلاف ظاهر نامتعارفش، بازتابی تفکربرانگیز از جهان واقعی ما است. ورنر هرتزوگ اینجا قصد انتقاد از رفتار انسان‌های عادی با افرادی که از نظر فیزیکی متفاوت هستند یا از مشکلات روانی رنج می‌برند را دارد. فیلم البته حساسیت‌های زمانه‌اش را هم به سخره می‌گیرد. توصیه ما این است که چندان به دنبال کشف معنی این فیلم نباشید زیرا احتمال دارد که به جواب مناسبی نرسید.

۳- تی‌اچ‌اکس ۱۱۳۸ (THX 1138)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۱
  • کارگردان: جرج لوکاس
  • بازیگران: رابرت دووال، دونالد پلیسنس، ایان ولف
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰

جرج لوکاس، مخاطبان را بیشتر با “جنگ ستارگان” آشناست، اما اولین فیلم او معمولاً در حاشیه‌ها باقی می‌ماند و مورد توجه قرار نمی‌گیرد. “تی‌اچ‌اکس ۱۱۳۸”، از یکی از فیلم‌های کوتاه دانشگاهی‌اش الهام گرفته شده و نقشی بزرگ در ایجاد “جنگ ستارگان” داشته است. این فیلم، شهری سیاه و مدرن را به تصویر می‌کشد که در آن فرزندآوری ممنوع و مردم با شستشوی مغزی تحت کنترل قرار می‌گیرند تا از انجام کارهای خطرناک یا اعتراضات جلوگیری شود. “تی‌اچ‌اکس ۱۱۳۸”، با رویکرد بدبینانه‌ای به آینده، به خطرات توتالیتاریسم هشدار می‌دهد.

لوکاس در این فیلم، با تمرکز بر طراحی صحنه‌های مینیمال، فضاسازی ویژه‌ای ایجاد کرده است. سوژه‌هایی مانند شستشوی مغزی و کنترل ذهن، بخشی از پررنگی داستان هستند. با حضور بازیگرانی همچون رابرت دووال و دونالد پلیسنس، این فیلم نه تنها از نظر ظاهری بلکه از نظر بازیگری نیز برجسته است.

به هر ترتیب که باشد، “تی‌اچ‌اکس ۱۱۳۸” از جمله فیلم‌های مهم دهه ۷۰ میلادی است که ارزش دیدن را دارد، بی‌توجهی به آن می‌تواند یک فرصت از دست رفته باشد.

۴- قسمت سوم شب (The Third Part of The Night)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۱
  • کارگردان: آندژی ژووافسکی
  • بازیگران: ماوگوژاتا براونک، لشک تله‌شینسکی، یان نووینسکی، مارک والچفسکی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: –

آندژی ژووافسکی، یکی از نابغه‌های کمتر شناخته‌شده‌ی تاریخ سینماست. او با شاهکارهایی همچون “تسخیر” و “بر گوی نقره‌ای” به یاد می‌ماند، اما اولین اثرش، “قسمت سوم شب”، یکی از بهترین فیلم‌های دهه ۷۰ است که امروزه کمتر به آن اشاره می‌شود. داستان فیلم در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال لهستان توسط نازی‌ها رخ می‌دهد.

مایکل، مرد جوانی که خانواده‌اش توسط نازی‌ها به قتل رسیده، به زندگی می‌ماند و فرار می‌کند. اما آیا زندگی پس از این تراژدی ارزش دارد؟ آیا او می‌تواند پس از دیدن تمام این خشونت‌ها زندگی عادی داشته باشد؟

مایکل مجبور به فرار از سربازان نازی است و به طور اتفاقی مرد دیگری را دستگیر می‌کند، که همسر و فرزندش از دست نازی‌ها در امان است. او تصمیم می‌گیرد به این زن و فرزندش کمک کند، اما آیا این اتفاقات به‌صورت اتفاقی اتفاق افتاده‌اند؟

“قسمت سوم شب” با تصاویرش از ویرانی‌های جنگ جهانی دوم، به نمایشگران یک آینده تیره و تاریک نگاهی می‌کند. آندژی ژووافسکی این فیلم را بر اساس خاطرات پدرش از دوران جنگ ساخته و سعی کرده است تا آن را به صورت واقع‌گرایانه به تصویر بکشد.

۵- شاه لیر (King Lear)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۱
  • کارگردان: پیتر بروک
  • بازیگران: پل اسکوفیلد، آلن وب، سیریل کیوسک
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۷ از ۱۰۰

نسخه‌ی پیتر بروک از “شاه لیر”، یکی از برجسته‌ترین اقتباس‌های از این تراژدی ویلیام شکسپیر است. فیلم به شکلی سیاه و سفید تهیه شده و به هنرنمایی بی‌نظیر پل اسکوفیلد بر می‌خورد، که قبلاً در نمایش تئاتر نیز این نقش را بازی کرده و تحسین بسیاری را به دست آورده بود. با استفاده از موسیقی به حداقل، فیلم تمرکز کامل خود را بر روی فضاسازی و استفاده از ساختار “تئاتر معناباخته” متمرکز می‌کند، که این امر بیشتر به آثار ساموئل بکت تلمیح می‌دهد تا شکسپیر. این تفسیر بسیار تاریک‌تری از داستان ارائه می‌دهد.

داستان “شاه لیر” حول محور شاه لیر است که تصمیم می‌گیرد پادشاهی خود را به سه دخترش واگذار کند، با شرط این که همیشه او را تحسین کنند. اما زمانی که یکی از دخترانش به او عشق نمی‌نمایاند، او را از ارث‌بخشی محروم می‌کند و پادشاهی خود را به دو دختر فریب‌کار دیگر می‌دهد. این انتخاب، به سقوط او منتهی می‌شود.

با اینکه در دوران اکران، فیلم از منظر منتقدان به اندازه‌ی کافی تحسین نشد و انتقاد‌هایی از تضاد بین شخصیت‌های خوب و بد در آن مطرح شد، اما به عنوان یکی از برجسته‌ترین اقتباس‌ها و فیلم‌های درخشان دهه ۷۰ میلادی تلقی می‌شود، به‌خصوص توسط طرفداران مکتب پوچ‌گرایی.

۶- چهار شب یک رویابین (Quatre Nuits d’un Rêveur)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۱
  • کارگردان: روبر برسون
  • بازیگران: ایزابل واینگارتن، پاتریک ژوئان، لیدیا بیوندی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰

روبر برسون، یکی از برجسته‌ترین فیلمسازان فرانسوی تاریخ، علاقه‌ی ویژه‌ای به اثرات فئودور داستایوفسکی داشت و چندین داستان از او را به فیلم تبدیل کرد، اما در میان آن‌ها، “چهار شب یک رویابین” بسیار جذاب است. “شب‌های روشن”، یکی از داستان‌های معروف داستایوفسکی است که داستانی از انزوا و عشق یکطرفه را روایت می‌کند. ما با یک راوی گوشه‌گیر روبرو هستیم که تصادفاً در یک شب با یک دختر آشنا می‌شود و رابطه‌ی عاشقانه‌ای پیچیده با او شکل می‌گیرد. این داستان در مقایسه با سایر اثار داستایوفسکی ساده‌تر است اما همچنان امضاهای مشهور این نویسنده را دارد؛ شخصیتی که همیشه با جهان در تضاد است.

روبر برسون در این فیلم، تمام تلاش خود را می‌کند تا مفاهیم موردنظر داستایوفسکی را با حفظ تصاویر اصلی و به شکلی تاثیرگذار عرضه کند. شخصیت‌هایی که وجودشان با غم پیوند خورده است و از آن رهایشان نمی‌دهد. “چهار شب یک رویابین” شاید نامتعارف به نظر برسد، اما یکی از ملایم‌ترین آثار برسون است و اگر تاکنون هیچ‌یک از فیلم‌های او را تماشا نکرده‌اید، این فیلم گزینه‌ی مناسبی برای شروع است.

۷- گزارش (L’udienza)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۲
  • کارگردان: مارکو فرری
  • بازیگران: انتسو یاناچی، کلودیا کاردیناله، اوگو تونیاتسی، میشل پیکولی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: –

“گزارش” فیلمی ترسناک است که با شهامتی شگفت‌انگیز از مسائل زندگی سردرگم انسانیت پرده برمی‌دارد. داستان دربارهٔ مردی به نام آمدئو (انتسو یاناچی) است که قصد دارد با رهبر کلیسای کاتولیک صحبت کند، با امید به این که یک مسئله مهمی را به او اعلام کند. اما در جهان واقعی، بر خلاف انتظار، حرف‌ها و درخواست‌های طبقه‌ی ضعیف و متوسط جامعه برای صاحبان قدرت اهمیت ندارد. این فیلم یک نقد شدید به نظام‌های دینی و قدرت‌های سیاسی است که در ظاهر از هم متفاوتند، اما در واقعیت تفاوت چندانی ندارند.

انتسو یاناچی در نقش آمدئو به شکلی قابل تحسین و با شکوه عمل می‌کند. وی نشان می‌دهد که شخصیت آمدئو نه تنها یک شخصیت سینمایی است، بلکه نمادی از خود ما و انسانیت است. همانطور که در طول فیلم مشخص می‌شود، آمدئو چیزی جز یک نماد نیست، بلکه نماینده‌ای از اراده‌ی جمعی و انسانیت است که به دنبال تغییر و بهبود است. “گزارش” نه تنها یک فیلم است، بلکه یک آیینه است که ما را با خودمان و انسانیتمان روبرو می‌کند، و ما را به فکر وا داشتن و تغییر می‌اندازد.

۸- گناه در وجودت حبس شده و فقط من کلیدش را دارم (Your Vice is a Locked Room and Only I Have the Key)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۲
  • کارگردان: سرجو مارتینو
  • بازیگران: ادویژ فنش، آنیتا استریندبرگ، لوئیجی پیستیلی، ایوان راسیموف
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

“گناه در وجودت حبس شده و فقط من کلیدش را دارم” یک فیلم جالو از زیرژانر Giallo است که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی در ایتالیا بسیار محبوب بود. این فیلم از عناصر ژانرهای جنایی، اسلشر و روان‌شناختی بهره می‌برد و اقتباسی از داستان کوتاه “گربه‌ی سیاه” اثر ادگار آلن پو می‌باشد.

داستان در مورد آولیورو (لوئیجی پیستیلی)، یک نویسنده‌ی دائم‌الخمر است که با همسرش، آیرینا (آنیتا استریندبرگ)، در یک عمارت قدیمی زندگی می‌کند. او وفاداری به همسرش را نشان نمی‌دهد و رابطه نامشروعی با یک دخترک دارد. اما وقتی دخترک ناگهان کشته می‌شود، خواهرزاده‌ی آولیورو، فلوریانا (ادویژ فنش)، به خانه‌ی آن‌ها می‌آید و این اتفاقات تاریک را به شدت پیچیده می‌کند.

اگرچه داستان اصلی به یک مرد دائم‌الخمر تمرکز داشت، این فیلم از داستان پو به شکلی خلاف تفاوت‌های بنیادین استفاده می‌کند. فیلم خشونت غیرمنتظره‌ای را به تصویر می‌کشد و لحظاتی از شگفتی و ناگواری را برای مخاطب به ارمغان می‌آورد.

سرجو مارتینو از فیلم‌سازان صاحب‌سبک ایتالیایی است، اما در این فیلم از امضاهایش فاصله گرفته تا یک اثر متفاوت و متفاوت بسازد. این فیلم به طرز شگفت‌انگیزی مخاطبان را غافل‌گیر می‌کند و البته اگرچه از لحاظ منطقی در برخی بخش‌ها مشکلاتی دارد، اما برای طرفداران آثار ترسناک کلاسیک گزینه‌ای جذاب است.

۹- طبقه حاکم (The Ruling Class)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۲
  • کارگردان: پیتر مداک
  • بازیگران: پیتر اوتول، الستر سیم، آرتور لووی، هری اندروز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰

“طبقه‌ی حاکم” یک کمدی سیاه بریتانیایی است که در ابتدا در گیشه شکست خورد اما پس از مدتی به یک فیلم کالت تبدیل شد. این فیلم، نگاهی انتقادی به جامعه، به‌ویژه طبقه‌ی اشرافی دارد.

در داستان، رالف گِرنی، یکی از اعضای مجلس اعیان بریتانیا به دلیل خفگی جان خود را از دست می‌دهد و وصیت‌نامه‌اش اجرا می‌شود. او پسرش جک را به عنوان جانشین خود انتخاب می‌کند. اما جک، یک جوان مبتلا به اسکیزوفرنی است و به خاطر ادعاهای مضحکش، در بیمارستان روانی بستری شده‌است.

برادر جک، سِر چارلز نمی‌تواند بپذیرد که برادرش جانشین پدر شود، بنابراین زنی به نام گریس را اجیر می‌کند تا جک را فریب دهد و با او ازدواج کند. اما در همین حین، همسر چارلز با یک روانشناس همکاری می‌کند تا راهی برای درمان جک پیدا کند.

این فیلم اقتباسی از نمایشنامه‌ای به همین نام نوشته‌ی پیتر بارنز است که در نسخه‌ی تئاتری‌اش هم پیتر اوتول نقش اصلی را بازی کرده بود. اوتول که علاقه‌ی شدیدی به این نمایشنامه پیدا کرده بود، حق امتیاز آن را خریداری کرد و در نهایت با همکاری پیتر مداک آن را به صحنه‌ی سینما برد.

۱۰- دوباره بنواز، سام (Play It Again Sam)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۲
  • کارگردان: هربرت راس
  • بازیگران: وودی آلن، دایان کیتن، تونی رابرتس، جری لیسی، جوی بنگ
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

وودی آلن معروف به‌خاطر فیلم‌هایی چون “آنی هال”، “منهتن”، “صحنه‌های داخلی”، “درخواب‌فرورفته” و “انقلابی قلابی” است، اما “دوباره بنواز، سام” نیز یکی از آثار ممتاز او به‌شمار می‌آید، به‌ویژه در حوزه بازیگری. این فیلم داستان زندگی آلن فلیکس (وودی آلن)، یک نویسنده و منتقد سینما را روایت می‌کند که به تازگی ازدواج خود را پایان داده و اکنون به دنبال رابطه‌ای جدید است. او رابطه‌ی نامشروعی با لیندا (دایان کیتن)، همسر بهترین دوستش، دیک (تونی رابرتس)، رقم می‌زند. آلن که درگیری‌های زیادی دارد و در میان انتخاب درست و غلط گیر کرده است، به توهمات می‌پردازد و از روح همفری بوگارت (جری لیسی) در قالب شخصیت ریک بلین از فیلم “کازابلانکا” راهنمایی می‌خواهد.

“دوباره بنواز، سام” اقتباسی از نمایشنامه‌ای با همین نام اثر وودی آلن است که در سال ۱۹۶۹ به روی صحنه آمد. آلن نقش اصلی را در نمایش تئاتری ایفا می‌کرد و دایان کیتن نیز نقش لیندا را ایفا می‌کرد. سه سال بعد، هربرت راس این نمایشنامه را با بازیگران اصلی به فیلم برده است. “دوباره بنواز، سام” نقدهای مثبتی را جلب کرد و به‌خصوص آغازین شدن رابطهٔ عاشقانهٔ آلن و کیتن که به آثاری همچون “آنی هال” و “منهتن” منجر شد.

۱۱- جذابیت پنهان بورژوازی (The Discreet Charm of the Bourgeoisie)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۲
  • کارگردان: لوییس بونوئل
  • بازیگران: فرناندو ری، پل فرانکر، دلفین سریج، استفان اودران
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن ومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰

برای درک چرایی جایگاه ویژه‌ای که لوییس بونوئل در تاریخ سینما دارد، کافیست “جذابیت پنهان بورژوازی” را تماشا کنید. این فیلم نه تنها اعتقاد اینگمار برگمان را تأیید می‌کند که هیچ کس نمی‌تواند سبک فیلم‌سازی بونوئل را با سایرین مقایسه کند، بلکه همچنین نمایانگر قدرت خلاقیت بی‌دریغ این کارگردان است. “جذابیت پنهان بورژوازی” به واقع فیلم‌نامه‌ای مشخص ندارد. داستان درباره‌ی شش نفر از طبقه اشرافی است که برای شام دعوت شده‌اند، اما اتفاقاتی عجیب و غریب آن‌ها را همراهی می‌کند.

ما شاهد چندین دورهمی متفاوت از این شخصیت‌ها هستیم، و در حالی که هر بار اتفاقات ناگهانی اتفاق می‌افتد، آن‌ها کنترل خود را حفظ می‌کنند و مهمانی را ترک نمی‌کنند. جهان این فیلم از هر نظر غیرمنطقی است، اما شخصیت‌ها به نحوی عادی و طبیعی عکس‌العمل می‌کنند، به‌طوری که به نظر می‌رسد هیچ چیز غیرمعمولی رخ نداده باشد. “جذابیت پنهان بورژوازی” نمایشی است از دیدگاه بونوئل نسبت به طبقه بورژوازی، که او با طنز و کنایه به آداب و رسوم اجتماعی این طبقه می‌پردازد و آن‌ها را از هر لحاظ مورد انتقاد قرار می‌دهد. علی‌رغم ماهیت تجربی‌اش، این فیلم موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان شد.

۱۲- زمین‌های لم‌یزرع (Badlands)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۳
  • کارگردان: ترنس مالیک
  • بازیگران: مارتین شین، سیسی اسپیسک، رامون بیری، وارن اوتس، جان کارتر، آلن وینت، بن براوو
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

ترنس مالیک یکی از کارگردانان برجستهٔ دههٔ ۷۰ میلادی بود که از نسل «موج جدید سینمای آمریکا» می‌آمد و با فیلم اول خود، “زمین‌های لم‌یزرع”، به شکوه و افتخار دست یافت؛ این فیلم نشان می‌دهد که او به زودی یکی از بزرگترین فیلم‌سازان خواهد شد. “زمین‌های لم‌یزرع” نمونه‌ای برجسته از سینمای آمریکای جدید و هالیوود آن دوران است، به ویژه به دلیل لحن تاریک و سردش و موضوعاتی که مطرح می‌کند.

داستان دربارهٔ کیت (مارتین شین) است، یک زباله‌جمع‌کن جوان که با ترس‌ها و آسیب‌های جسمی و روانی جنگ مبارزه می‌کند. او با هالی (سیسی اسپیسک)، دختر ۱۵ ساله‌ای که با مشکلات خانوادگی مواجه است، آشنا می‌شود و یک رابطهٔ پیچیده با وی برقرار می‌کند. آن‌ها در نهایت پدر هالی را به قتل می‌رسانند و به دنبال فرار و شروع یک زندگی جدید در مونتانا هستند، اما گذشته آن‌ها همواره پشت سر آن‌ها است و آرامش را از آن‌ها می‌گیرد. “زمین‌های لم‌یزرع” یکی از فیلم‌های مشهور مالیک است و از طرز خلاقانهٔ تصویرسازی و توسعهٔ شخصیت‌ها معروف است، علاوه بر این، “زمین‌های لم‌یزرع” از موفقیت‌هایی چشمگیر برخوردار بود و در طول زمان جایگاه خود را در تاریخ سینما تثبیت کرد.

۱۳- آسایشگاه ساعت‌شنی (The Hourglass Sanatorium)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۳
  • کارگردان: وویچیخ یژی هاس
  • بازیگران: یان نووینسکی، گوستاف هولوبک
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: –

وویچیخ یژی هاس از جمله کارگردانانی است که اگرچه جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن را برای خود به دست آورده، اما متأسفانه بسیاری از علاقه‌مندان به سینما آثار او را به خوبی نمی‌شناسند و از آثارش آگاه نیستند. اگر می‌خواهید توانایی‌های فیلمسازی یژی هاس را ببینید، باید به «آسایشگاه ساعت‌شنی» رجوع کنید که یکی از برترین فیلم‌های دههٔ ۷۰ میلادی است. در این فیلم، داستان جوزف (یان نووینسکی) را دنبال می‌کنیم که به دیدار پدر بیمارش می‌رود و وارد دنیایی اسرارآمیز و رویاپردازی می‌شود.

وی به آسایشگاهی که پدرش در آن بستری است می‌رسد و متوجه می‌شود که آنجا وضعیت ناامیدکننده‌ای دارد؛ هیچکس به بیماران اهمیتی نمی‌دهد و هیچ چیز به نظر درست و سالم نیست. در ادامه، با پسرکی جوان به نام رودلف (فیلیپ زیلبر) آشنا می‌شود که یک آلبوم تمبر دارد و این آلبوم، او را به یک سفر ماجراجویانه به گذشته می‌برد. وویچیخ یژی هاس با این فیلم وحشتناک، ما را به عمق خاطرات یک مرد می‌برد؛ از رویدادهایی که در دوران کودکی برایش رخ داده تا ملاقات با یکی از بازماندگان یهودی لهستانی؛ یک راننده قطار که به تمثیل مرگ است و به ما یادآوری می‌کند که مرگ هر لحظه ممکن است رخ دهد.

۱۴- سیاره‌ی شگفت‌انگیز (Fantastic Planet)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۳
  • کارگردان: رنه لالوکس
  • صداپیشگان: الن گوراگوئر، دیک الیوت، کلود جوزف، اریک باوگین
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

رنه لالوکس، انیماتور برجستهٔ فرانسوی، تنها سه فیلم بلند در کارنامهٔ خود دارد، اما در میان آن‌ها، «سیاره‌ی شگفت‌انگیز» به عنوان یک شاهکار بلامنازع درخشیده است. این انیمیشن در سیاره‌ای به نام ایگم روایت می‌شود، جایی که برده‌هایی به نام اُم برای موجودات فضایی بی‌رحم به نام دراگ‌کار می‌کنند. تِر، یکی از این بردگان، با کمک یک دستگاه فرار، به آگاهی و انقلابی علیه دراگ‌ها دست پیدا می‌کند. «سیاره‌ی شگفت‌انگیز» به وضوح انتقادی از جامعهٔ مدرن است و تمثیلی از انسان‌هایی است که به پایین‌ترین نقطهٔ فروپاشی رسیده‌اند.

این انیمیشن نه تنها از نظر بصری و فضاسازی بسیار منحصربه‌فرد است، بلکه داستان و انتقادات آن نیز بسیار تفکرانگیز و ویژه است. با اینکه به ظاهر یک انیمیشن علمی-تخیلی است، اما پیام‌های اجتماعی و فلسفی عمیقی را در خود جای داده است. «سیاره‌ی شگفت‌انگیز» از نظر بصری بی‌نظیر است و داستانش وحشتناک، اما انتقادی است که به آنچه که در جامعهٔ مدرن رخ می‌دهد، اشاره می‌کند. این انیمیشن باعث شده تا برخی منتقدان آن را از بهترین انیمیشن‌های تاریخ توصیف کنند و معمولاً در فهرست انیمیشن‌های تجربی محسوب می‌شود. «سیاره‌ی شگفت‌انگیز» نه تنها برای رنه لالوکس بلکه برای سینمای فرانسه نیز یک موفقیت بزرگ بود که سزاوارانه جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ فیلم کن را به خانه برد.

۱۵- خداحافظی طولانی (The Long Goodbye)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۳
  • کارگردان: رابرت آلتمن
  • بازیگران: الیوت گولد، نینا فن پالاندت، استرلینگ هایدن، مارک رایدل، هنری گیبسون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰

ارزش برخی فیلم‌ها در گذر زمان روشن می‌شود و «خداحافظی طولانی» یکی از آن‌هاست. در دوره انتشارش، منتقدان از آن استقبال نکردند و حتی برخی آن را توهین‌آمیز به ژانر معمایی-جنایی ادعا می‌کردند. اما این ساخته‌ی رابرت آلتمن با گذر زمان تحلیل‌های متفاوتی را به دست آورد. بر اساس رمانی از ریموند چندلر، آلتمن داستان را به لس‌آنجلس دهه ۷۰ میلادی منتقل کرد و شخصیت فیلیپ مارلو را با الیوت گولد به تصویر کشید.

یک کارآگاه باهوش که همیشه سیگار می‌کشد، به گربه‌ها علاقه دارد و بیش از اندازه حرف می‌زند. آلتمن شخصیت مارلو را به شیوه‌ای نوین و فراتر از زمان جدید طراحی کرد. او یک غریبه در دنیای مدرن است که ارتباط کمی با محیط اطراف و دهه ۷۰ ندارد، اما همین ویژگی‌ها او را جذاب می‌سازند.

مارلوی آلتمن مسائل اگزیستانسیالیستی را دنبال می‌کند و می‌خواهد ثابت کند که حضور و عملکرد او تاثیرگذار است؛ او از خودش می‌پرسد که آیا وجودش مهم است یا نه و این نگرش وی را از جامعه‌ای که تحت تأثیر سلبریتی‌ها قرار دارد، باورهای غیرمتعارف، فروماندگی شخصیت‌ها و کمدی‌های تلخ، متمایز می‌کند. همچنین دوربین آلتمن همه چیز را به صورت بی‌پرده نشان می‌دهد و موسیقی متن جان ویلیامز تجربه‌ی تماشای فیلم را بهبود می‌بخشد. «خداحافظی طولانی» اکنون به عنوان یکی از برترین فیلم‌های دهه ۷۰ میلادی شناخته می‌شود و تحلیل‌هایش نسبت به جامعه مدرن، بیشتر قابل درک است.

۱۶- دیوارنویسی آمریکایی (American Graffiti)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۳
  • کارگردان: جرج لوکاس
  • بازیگران: هریسون فورد، کندی کلارک، ران هاوارد، ریچارد درایفس، سیندی ویلیامز، مکنزی فیلیپس، چارلز مارتین اسمیت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

«دیوارنویسی آمریکایی»، دومین فیلم مهم جرج لوکاس، یکی از نمونه‌های برجسته‌ی سینمای مستقل دهه‌ی ۷۰ و نماینده‌ای از فرهنگ نوجوانانه‌ی دهه‌ی ۶۰ است. در این فیلم، هریسون فورد هنوز به هان سولو و ایندیانا جونز تبدیل نشده بود و به عنوان یک بازیگر جوان در اوج حرفه‌اش به‌کار گرفته شده بود. قبل از آن‌که جرج لوکاس با «جنگ ستارگان» به یکی از بزرگ‌ترین نام‌های سینما تبدیل شود، او با «دیوارنویسی آمریکایی» نشان داد که می‌تواند فیلم‌های واقع‌گرایانه و نوجوانانه‌ای را ساخته و موفق باشد. فورد نیز در این فیلم، بازی خود را به شکلی بی‌نظیر به نمایش می‌گذارد که او را از سایر بازی‌های بعدی‌اش متمایز می‌کند.

داستان «دیوارنویسی آمریکایی» درباره‌ی چند دوست نوجوان است که قبل از رفتن به دانشگاه، تصمیم می‌گیرند یک شب را با هم سپری کنند. فورد در نقش باب فالفا، یک راننده‌ی حرفه‌ای، جان (پال له مت) را به چالش می‌کشد و او را به یک مسابقه دعوت می‌کند. اما شوخی‌های توهین‌آمیز فالفا، جان را آزار می‌دهد و او متوجه می‌شود که تنها راه ساکت کردن فالفا، شکست دادن او در مسابقه است. این فیلم نه تنها نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شد، بلکه با بودجه‌ای کمتر از ۷۷۷ هزار دلار، بیش از ۱۴۰ میلیون دلار فروش داشت و به یکی از سودآورترین فیلم‌های دهه‌ی ۷۰ میلادی و تاریخ سینما تبدیل شد.

۱۷- سلین و ژولی قایق‌سواری می‌کنند (Celine and Julie Go Boating)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۴
  • کارگردان: ژاک ریوت
  • بازیگران: دومینیک لابوریه، ژولیت برتو، مری-فرانس پیزیه، بول اوژیه
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

ژاک ریوت، یکی از نخبگان سینمای جریان جدید فرانسه، با آثاری همچون «پاریس از آن ماست» و «دار و دسته‌ی چهار نفره» شناخته می‌شود. اما «سلین و ژولی قایق‌سواری می‌کنند»، دومینیک لابوریه و ژولیت برتو را در نقش‌های اصلی به تصویر می‌کشد. این فیلم یک سرودی است به دنیای داستان‌گویی و یک تفسیر فراطبیعی از رمان «آلیس در سرزمین عجایب». ریوت در این اثر نه تنها با استفاده از عناصر سینما و سورئالیسم، بلکه با ادای دین به تئاتر نیز، ارزش‌های هنری خود را به نمایش می‌گذارد.

فیلم با داستانی پیچیده و طولانی، شخصیت‌های دوست‌داشتنی‌اش را به ما معرفی می‌کند. از طرف دیگر، این داستان از جادو و معجزه پر است، جایی که دوستان بی‌گناهمان، سلین و ژولی، به تجربه‌ی اتفاقات غیرمعمولی و پیچیده‌ای می‌پردازند. این داستان در نهایت به یک روایت قوی از دنیای درونی و خواسته‌های قلبی ما از زندگی می‌پردازد.

نام اصلی فیلم، «سلین و ژولی قایق‌سواری می‌کنند»، ایهامی به مفهومی عمیق و تأملی دارد؛ آنچه که یک نفر برای ما روایت می‌کند، ما را در دنیای خود بازسازی می‌کند. این اثر همچنین با تکنیک‌های برجسته‌ی سینمایی و نمایش تئاتری، تجربه‌ای نوآورانه از هنر سینما ارائه می‌دهد، که بی‌تردید بیانیه‌ای درخشان از توانایی هنرمندی ژاک ریوت است.

۱۸- هتلبان شب (The Night Porter)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۴
  • کارگردان: لیلیانا کاوانی
  • بازیگران: درک بوگارد، شارلوت رمپلینگ، فیلیپ لروی، گابریله فرزتی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۶ از ۱۰۰

«هتلبان شب» یکی از آثار دهه ۷۰ میلادی است که زمانی برد تا درک شود، اما با طی گذشت زمان، اهمیت و تأثیرش بیشتر به چشم می‌آید. در این فیلم، لیلیانا کاوانی با بررسی روابط پیچیده و مسموم، به ارائه‌ی تصاویر ناراحت‌کننده اما تاثیرگذار می‌پردازد. همچنین به طریقی حساس به سندرم استکهلم اشاره می‌کند، نشان دهنده‌ی اینکه چگونه فرد قربانی، به‌روانی و روحی خود آسیب می‌بیند و به سختی می‌تواند از آن جبران کند.

داستان فیلم در دهه ۶۰ میلادی اتفاق می‌افتد و به زندگی یک هتلبان سابق اس‌اس به نام مکس پس از پایان جنگ جهانی دوم در وین می‌پردازد. زندگی مکس به طور ناگهانی تغییر می‌کند زمانی که یک زن جوان به نام لوسیا، که در گذشته به دست او شکنجه دیده بود، به هتل می‌آید. این ملاقات ناگوار باعث می‌شود که خاطرات تاریک مکس از گذشته به زندگی بیاورد و بین آن دو رابطه‌ای مسموم شکل می‌گیرد.

فیلم «هتلبان شب» نه تنها به تصویر کشیدن روابط نامتعارف می‌پردازد، بلکه به ارائه‌ی یک تحلیل عمیق از ریشه‌های روابط آسیب‌زا می‌پردازد. درک بوگارد به شخصیت مکس عمق و وجدانیتی می‌بخشد، در حالی که شارلوت رمپلینگ نقش لوسیا را با قدرت و توانایی باورنکردنی ایفا می‌کند. این فیلم به طرزی دردناک و صادقانه، مسایلی همچون سوءاستفاده و تلاش برای فرار از گذشته را به تصویر می‌کشد.

۱۹- ترس روح را می‌خورد (Fear Eats the Soul)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال تولید: ۱۹۷۴
  • کارگردان: راینر ورنر فاسبیندر
  • بازیگران: بریگیته میرا، باربارا ولنتین، ایرم هرمان، راینر ورنر فاسبیندر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰

درباره راینر ورنر فاسبیندر چه باید گفت؟ او یکی از نابغه‌های سینما بوده و فیلم “ترس روح را می‌خورد” از جمله بهترین اثارش و یکی از آثار برجسته سینمای نوین آلمان است. او علاوه بر کارگردانی، نویسندگی فیلم‌نامه و تهیه‌کنندگی آن را نیز بر عهده داشته است.

داستان در دوره پساجنگ جهانی دوم در آلمان اتفاق می‌افتد؛ جایی که اِمی (بریگیته میرا)، یک زن نظافتچی ۶۰ ساله، با یک کارگر مهاجر مراکشی به نام علی (ال‌هادی بن سالم) آشنا می‌شود و رابطه‌ای عاشقانه بین آن‌ها شکل می‌گیرد که از نگاه اجتماعی محکوم به تباهی است. فشارهای اجتماعی بر روی این زوج روز به روز بیشتر می‌شود و کسی نمی‌تواند این رابطه بین یک زن ۶۰ ساله و یک مرد جوان‌تر از خودش را درک کند.

افکار اصلی فیلم، با توجه به مهارت‌های فیلم‌سازی فاسبیندر و درک دقیق او از موضوع، به یک اثر تأمل‌برانگیز و دردآور درباره نمایش‌ها، دوگانگی‌ها و ظلم انسان تبدیل شده است. با وجود اینکه ممکن است ایده اصلی فیلم امروزه کمی کلیشه‌ای به نظر برسد، اما با تلاش و نگاه عمیق فاسبیندر به موضوع، این اثر به یک شاهکار تفکری تبدیل شده است. آنچه فاسبیندر را به یکی از برجسته‌ترین فیلم‌سازان تاریخ تبدیل کرده، توانایی او در نقل تراژدی‌های شخصی، نگرانی‌ها و خستگی‌هایش به بهترین شکل ممکن به شخصیت‌هایش است.

۲۰- ماه سیاه (Black Moon)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۵
  • کارگردان: لویی مال
  • بازیگران: کاترین هریسون، جو دالساندرو، الکساندرا استوارت، ترزه گیزه
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۰ از ۱۰۰

لویی مال بدون شک یکی از فیلم‌سازان برجسته و نوآور جریان نوین سینمایی فرانسه است، حتی اگر در مقایسه با نام‌هایی مانند فرانسوا تروفو یا ژان-لوک گدار کمتر به چشم بیاید. وی در دهه ۷۰ چهار فیلم ساخت که از آن‌ها، “ماه سیاه” تفاوت‌های قابل توجهی با سایر آثار او دارد زیرا به‌عنوان یک اثر آوانگارد و تجربی شناخته می‌شود.

برخی منتقدان دهه ۷۰ را به‌عنوان زمانی اوج سینمای تجربی تلقی می‌کنند، در این دوره، بسیاری از فیلم‌سازان فرصت داشتند تا ایده‌های خلاقانه و دیوانه‌وار خود را به واقعیت درآورند. لویی مال همواره به موضوعات مثیر و مورد بحث علاقه داشته و “ماه سیاه” نیز در راستای بررسی جنسیت تولید شده است؛ یک اثر خیال‌انگیز و جذاب که بسیاری از جوانبش به فیلم‌های سورئال دهه ۳۰ میلادی اشاره دارد.

لویی مال “ماه سیاه” را به‌عنوان ادای احترامی به “آلیس در سرزمین عجایب” می‌پندارد و عناصری از داستان معروف لوئیس کارول را در فیلم می‌توان تشخیص داد. داستان در یک دنیای پسا‌آخرالزمانی رخ می‌دهد که در آن یک جنگ داخلی بین مردان و زنان صورت گرفته و آن‌ها به‌طور مداوم یکدیگر را به قتل می‌رسانند. یک زن جوان (کاترین هریسون) آرزو می‌کند از این هیاهو فرار کند و به حومه شهر پناه ببرد، اما در این مسیر با رویدادهای خیالی و غیرمعمولی مواجه می‌شود، از جمله ظاهر شدن یک اسب تک شاخ.

۲۱- فرار لوگان (Logan’s Run)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۶
  • کارگردان: مایکل اندرسون
  • بازیگران: مایکل یورک، جنی اگاتر، ریچارد جردن، راسکو لی براون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰

افکار اصلی فیلم “فرار لوگان” به “تی‌اچ‌اکس ۱۱۳۸” شباهت‌هایی دارد، اما در واقع به راهبرد متفاوتی پیش می‌رود. این فیلم برگرفته از رمانی با همین عنوان اثر ویلیام اف نولان است و داستانش در آینده‌ای دور و در یک شهر پادآرمانی اتفاق می‌افتد، در زمانی که یک سیستم هوش مصنوعی بر همه چیز، حتی زادآوری انسان‌ها، کنترل دارد. این سیستم، که ساختار استبدادی دارد، برای حفظ جامعه‌ی آرمانی خود از اقداماتی همچون کشته شدن هر فردی که به سن ۳۰ سالگی برسد، استفاده می‌کند. افرادی که از این سرنوشت می‌گریزند و فرار می‌کنند، به عنوان “رانر” شناخته می‌شوند و توسط نیروهای پلیس شهر – که به آنها مردان شنی می‌گویند – تعقیب و به کام مرگ می‌روند.

در این شرایط، لوگان ۵ (مایکل یورک)، یکی از ماموران پلیس، در میان لوازم یک رانر کشته شده، یک سمبل پیدا می‌کند و با دختری به نام جسی آشنا می‌شود که او نیز این سمبل را دارد. لوگان تصمیم می‌گیرد تا به دنبال اطلاعات بیشتر درباره این سمبل و گروه مخفیی که به رانرها کمک می‌کنند، بگردد. او مأمور می‌شود که تظاهر کند که خودش یک رانر است و به دنبال پیدا کردن و نابود کردن پناهگاهی به نام “Sanctuary” برود.

۲۲- اشتروشک (Stroszek)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۷
  • کارگردان: ورنر هرتزوگ
  • بازیگران: برونو اشلاینشتاین، اوا ماتز، نوربرت گروپ، کلمنز شیتز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

“حتی کوتوله‌ها در آغاز کوچک بودند” یک اثر تجربی جذاب است، اما باید “اشتروشک” را به عنوان یکی از شاهکارهای ورنر هرتزوگ در نظر گرفت. فیلم داستان زندگی تراژیک مردی به نام برونو اشتروشک (با بازی برونو اشلاینشتاین) را روایت می‌کند؛ یک نوازنده‌ی خیابانی که اخیراً به دلیل مصرف الکل با نیروهای پلیس برلین درگیر شده است.

پس از آزادی، برونو با دختری به نام ایوا (با بازی اوا ماتز) آشنا می‌شود که پس از سلسله اتفاقات ناگواری که برای آن‌ها رخ می‌دهد، تصمیم می‌گیرند به همراه پیرزن همسایه از آلمان به آمریکا مهاجرت کنند. ورود این شخصیت‌ها به ایالات متحده، به دقت به بررسی ایده‌ی رویای آمریکایی می‌پردازد. آن‌هایی که با هزاران امید و آرزو به آمریکا آمده‌اند تا زندگی بهتری بسازند، به سرعت دریافت می‌کنند که واقعیت کشوری که از دور به نظر می‌رسید، چندان با آرزوهایشان همخوانی ندارد.

این آدم‌های نابخرد و رویاپرداز با مهاجرت نه تنها به هیچ موفقیت یا ثروتی نمی‌رسند، بلکه با شرایط پیچیده‌تری مواجه می‌شوند. رویدادهایی که در آلمان برای برونو و دوستانش رخ داده بود، در آمریکا به شکل دیگری تکرار می‌شود. در اینجا، بانک‌داران نیز به دنبال مال و اموال آن‌ها هستند، اما با لبخند به جای خشونت.

هرتزوگ از بازیگران فرعی استفاده کرده و این انتخاب باعث می‌شود تا برخی لحظات بیشتری کمدی باشند و برخی دیگر تأثیرگذارتر. نقطه‌ی عطف فیلم در پایان آن قرار دارد که به عنوان یکی از غم‌انگیزترین پایان‌بندی‌های تاریخ سینما شناخته می‌شود. “اشتروشک” علیه هیچ کشوری نیست، اما نشان می‌دهد که رویای آمریکایی گاهی چیزی بیشتر از یک رویا نیست و امیدواری‌ها ممکن است به سقوط منتهی شود.

۲۳- جادوگر (Sorcerer)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۷
  • کارگردان: ویلیام فریدکین
  • بازیگران: روی شایدر، برونو کرمر، فرانسیسکو رابال، کارل جان، فردریش فن لدبور
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰

همچون بسیاری از فیلم‌های دهه ۷۰، “جادوگر” هم اکنون به عنوان یکی از آثار درخشان سینما شناخته می‌شود، اما در زمان اکران خود با شکست مواجه شد. احتمالاً بخاطر این بود که بسیاری انتظار نداشتند که ویلیام فریدکین، پس از موفقیت “جن‌گیر”، فیلمی از این قبیل بسازد. همچنین، زمان اکران فیلم در تابستان ۱۹۷۷ به همراه انتشار “جنگ ستارگان” و سایر آثار معروف، موجب شد که “جادوگر” به طور غیرمنتظره‌ای در سایه این آثار به حاشیه رفته و با مشکلات مالی مواجه شود.

این فیلم براساس رمان “مزد ترس” اثر ژرژ آرنو ساخته شده است، که در دهه ۵۰ قبلاً فیلمی به همین نام براساس آن تولید شده بود. “جادوگر” داستان دیدار چهار مرد را در یک روستای آمریکای جنوبی روایت می‌کند، که مأموریتی مشترک دارند: انتقال یک بار بسیار حساس از دینامیت به مقصد. این وظیفه دشوار باید در شرایطی انجام شود که هر لحظه ممکن است به فاجعه بزرگی منجر شود. “جادوگر” از جمله محبوب‌ترین فیلم‌های فریدکین بود و اگرچه از نظر اقتصادی موفقیت چندانی نداشت، اما اکنون به عنوان یکی از بهترین آثار دهه ۷۰ شناخته می‌شود.

۲۴- صلیب آهنین (Cross of Iron)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۷
  • کارگردان: سام پکین‌پا
  • بازیگران: جیمز کابرن، ماکسیمیلیان شل، جیمز میسون، دیوید وارنر، زنتا برگر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰

سام پکین‌پا شناخته شده به‌خاطر فیلم‌های وسترنی مانند “این گروه خشن” و اثر ساختارشکن “سگ‌های پوشالی” است، اما او یک فیلم جنگی هم ساخته است که باید آن را به خاطر سپرد. “صلیب آهنین” وقایع جبهه شرقی جنگ جهانی دوم را در سال ۱۹۴۳ به تصویر می‌کشد، جایی که سربازان آلمانی نمی‌توانند جلوی حمله گسترده ارتش سرخ را بگیرند. جیمز کابرن نقش یک گروهبان را بازی می‌کند که به شدت از جنگ متنفر است و به اجبار در آن شرکت کرده است. ماکسیمیلیان شل نیز نقش افسری را ایفا می‌کند که برای منافع شخصی خود و دستیابی به نشان نظامی صلیب آهنین، دیگران را به خطر می‌اندازد.

در این فیلم، پکین‌پا از داستان‌ها و پیام‌های معمول فیلم‌های جنگی دوری می‌کند و به جای آن از رنگ‌های خنثی استفاده می‌کند تا واقع‌گرایی رویدادها و شخصیت‌ها را به تصویر بکشد. “صلیب آهنین” یک فیلم تراژیک است که نگاهی تازه به سربازان آلمانی در جبهه دارد و به ما یادآور می‌شود که جنگ‌ها چقدر می‌توانند غیرانسانی و بی‌رحم باشند. این فیلم همچنین تحت تأثیر “جنگ ستارگان” قرار گرفته و دچار شکست شده است، اما همچنان جای خود را به عنوان یکی از آثار مهم دهه ۷۰ حفظ می‌کند.

۲۵- آخرین پرتوی غروب (Twilight’s Last Gleaming)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۷
  • کارگردان: رابرت آلدریچ
  • بازیگران: برت لنکستر، ریچارد ویدمارک، چارلز دارنینگ، ملوین داگلاس، جوزف کاتن، پل وینفیلد، ویلیام مارشال
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰

“آخرین پرتوی غروب” یکی از آثار جذاب برای علاقمندان به فیلم‌های سیاسی است. این فیلم هیجان‌انگیز از کارگردانی رابرت آلدریچ، داستان خیالی ژنرال لارنس دِل (با بازی برت لنکستر) را روایت می‌کند. او یک افسر سرکش از نیروی هوایی است که از زندان فرار می‌کند و یکی از انبارهای موشک‌های اتمی در منطقه مونتانا را در دست می‌گیرد. او تهدید می‌کند که ایالات متحده را به جنگ جهانی سوم می‌کشاند، مگر اینکه رئیس‌جمهور وقت (با بازی چارلز دارنینگ) در تلویزیون ملی حضور یابد و اطلاعات نظامی مخفی را به مردم اعلام کند.

رئیس‌جمهور استیونز در موقعیتی دشوار قرار می‌گیرد و تصمیم‌گیری او تأثیرات گسترده‌ای بر کشورش خواهد داشت. اگر تصمیمی نگیرد، یک جنگ هسته‌ای رخ می‌دهد و اگر اطلاعات را فاش کند، شورش و جنگ داخلی شروع می‌شود. “آخرین پرتوی غروب” در زمان اکران موفقیت چندانی نداشت، اما همانند بسیاری از فیلم‌های این موضوع، در طول سال‌ها به یک اثر کلاسیک تبدیل شده و داستان آن در زمان حال نیز اهمیت بیشتری پیدا کرده است، همچنین بازی برت لنکستر جوان نیز شما را به خودش معطوف خواهد کرد.

۲۶- خانه (Hausu)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۷
  • کارگردان: نابوهیکو اوبایاشی
  • بازیگران: کیمیکو ایکگامی، یوکو مینامیدا
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

“خانه” از آن دسته فیلم‌هایی است که تاکنون به یک زیرژانر در سینما تبدیل شده‌اند؛ صدها فیلم ترسناک از موضوعات مشابه در دهه‌های اخیر ساخته شده‌اند. این اثرها اغلب الگوی یکسانی دارند: گروهی از جوانان وارد یک خانه ترسناک می‌شوند و با ارواح یا هیولاها مواجه می‌شوند که یکی‌یکی آن‌ها را شکار می‌کنند، تا اینکه قهرمان داستان راز این اتفاقات را کشف کرده و با آن‌ها مبارزه کند. اما “خانه” به رویاهای جدیدی پا می‌گذارد و از الگوهای معمول خارج می‌شود؛ این فیلم نه تنها از دیگر آثار مشابه متمایز است، بلکه در تاریخ سینما نیز همچین چیزی ندیده شده است.

داستان فیلم درباره یک دانش‌آموز دختر و شش هم‌کلاسی‌اش است که در تابستان به خانه‌ی عمه‌ی خود در حومه‌ی شهر سفر می‌کنند تا اوقات فراغت خود را سپری کنند. اما عمه‌ی آن‌ها یک جادوگر است که به دنبال بازگشت همسرش از جنگ است. این خانه نیز هیچ خانه‌ی معمولی نیست؛ آن گوشه‌ای از شیطنت و ترس در خود جای داده است و به دنبال گلوی زدن این دختربچه‌هاست! از آنجا به بعد، شاهد رویدادهایی عجیب و ترسناک خواهید بود، از پیانویی که آدم می‌خورد تا هندوانه‌های خشمگین و یک سر معلق در هوا؛ این‌ها تنها بخش کوچکی از وحشت‌هایی است که در “خانه” به تصویر کشیده شده‌اند. این فیلم در سال‌های بعدی تأثیر زیادی روی فیلم‌های ترسناک غربی گذاشت.

۲۷- سونات پاییزی (Autumn Sonata)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۸
  • کارگردان: اینگمار برگمان
  • بازیگران: اینگرید برگمن، لیو اولمان، ارلاند یوزفسون، گونار بیورنستراند، لنا نیمان
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰

“سونات پاییزی” از آخرین آثار سینمایی اینگرید برگمن است و در آن او نقش یک پیانیست مشهور به نام شارلوت را بازی می‌کند. این فیلم به عنوان یک درام خانوادگی سوئدی معروف است که زمانی که شارلوت پس از سال‌ها به دیدار دخترش می‌رود، زخم‌های گذشته آن‌ها به طرز دردناکی به سطح می‌آید و آن‌ها باید با رفتارهای اشتباه خود در طول سال‌ها روبرو شوند و به تبادل نظر بپردازند.

اینگمار برگمان در این فیلم به دقت روابط مادر و دختر را بررسی می‌کند و نگاهی عمیق به مسائل مانند وابستگی و خشم‌های سرکوب‌شده دارد. در حین تماشای “سونات پاییزی”، بسیاری از بینندگان ناخواسته به یاد واقعیت‌های زندگی شخصی اینگرید برگمن می‌افتند و اغلب احساس می‌شود که او نقش شارلوت را به عنوان یک دریچه به گذشته خود می‌بیند.

این فیلم، اولین و آخرین همکاری بین اینگمار برگمان و اینگرید برگمن بود و برای این بازیگر هفتمین نامزدی جایزه اسکار و هفتمین نامزدی جایزه گلدن گلوب را به همراه داشت.

۲۸- طبل حلبی (The Tin Drum)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۹
  • کارگردان: فولکر اشلوندورف
  • بازیگران: دیوید بننت، ماریو آدورف، آنگلا وینکلر، دانیل اولبریخسکی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰

“طبل حلبی” برگرفته از رمانی به همین نام نوشته‌ی گونتر گراس، فیلمی است که زیر لایه‌هایی از ظهور و سقوط نازیسم در آلمان را به تصویر می‌کشد. داستان این فیلم درباره‌ی پسربچه‌ای به نام اسکار (با بازی دیوید بننت) است که در سن سه سالگی تصمیم می‌گیرد دیگر بزرگ نشود و از رشد معمولی دوری کند. او از آن زمان به بعد دیگر رشد نمی‌کند و تنها چیزی که به او احساس خوبی می‌دهد، یک طبل حلبی قرمز و سفید است که هر زمان با مشکلات روبرو می‌شود، بر آن می‌کوبد.

شخصیت اسکار نمایانگر بی‌توجهی اجتماعی در برابر شر است، که در این فیلم به شکل نازی‌ها نمایان می‌شود. او از مسئولیت‌پذیری می‌گریزد و به جای روبه‌رو شدن با مشکلات، به فرار می‌پردازد. این موضوع اصلی در فیلم به شکلی بیان شده که بر بیننده تأثیر می‌گذارد و او را به تفکر وادار می‌کند.

“طبل حلبی” برنده‌ی جایزه‌ی نخل طلای جشنواره فیلم کن و جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان در سال ۱۹۸۰ بود. این فیلم، با وجود بعضی جنبه‌های نامتعارف، انتقادات خود را به شکل واضح بیان می‌کند و نقدی تلخ به شرایط زمان خود دارد.

۲۹- حضور (Being There)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۹
  • کارگردان: هال اشبی
  • بازیگران: پیتر سلرز، شرلی مک‌لین، جک واردن، ملوین داگلاس
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

«حضور» را می‌توان با یک واژه توصیف کرد: فوق‌العاده. داستان این فیلم درباره‌ی مردی بی‌تکلف و مهربان به نام چنس (با بازی پیتر سلرز) است که چندین دهه از جامعه دور بوده و تمام این سال‌ها را در یک خانه‌ی مجلل، باغبانی کرده است. او به‌راستی چیزی از سازوکارهای دنیا نمی‌داند و اندکی اطلاعات خود را از تلویزیون به‌‎دست آورده است. هنگامی که صاحب‌خانه از دنیا می‌رود، این مرد میانسال برای نخستین بار به خیابان‌های شلوغ شهر قدم می‌گذارد و در ادامه با آدم‌های مختلفی ملاقات می‌کند. عدم آشنایی او با قوانین نانوشته‌ی اجتماعی باعث می‌شود تا مورد توجه قرار بگیرد.

این فیلم ساخته‌ی هال اشبی درباره‌ی عواقب جاه‌طلبی، طمع‌ورزی و غرور است که آدم را به حاشیه می‌برند، انسانیت او را کم‌رنگ می‌کنند و روابط اجتماعی‌اش را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. اما فیلم با شخصیت چنس شما را به چالش می‌کشد، زیرا او یک معمای بزرگ است و می‌توان از او برداشت‌های متفاوتی داشت. در “حضور”، بهترین نقش‌آفرینی پیتر سلرز نیز دیده می‌شود.

۳۰- ازدواج ماریا براون (The Marriage of Maria Braun)

سفر در زمان به دهه 70: فیلم‌هایی که ندیده‌اید

  • سال اکران: ۱۹۷۹
  • کارگردان: راینر ورنر فاسبیندر
  • بازیگران: هانا شیگولا، کلاوس لوویتچ، ایوان دسنی، گیزلا اولن
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰

راینر ورنر فاسبیندر درباره‌ی زنان آلمانی یک سه‌گانه (BRD Trilogy) ساخته است که هر سه را باید تماشا کنید. «ازدواج ماریا براون»، آغازگر این سه‌گانه، سال ۱۹۷۹ به نمایش درآمد و بازیگر نقش اصلی‌اش، هانا شیگولا، هم سریعا به یک ستاره تبدیل شد. داستان در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. ماریا (شیگولا) پس از بمباران‌شدن آلمان توسط متفقین، با سربازی به نام هرمان (کلاوس لوویتچ) ازدواج می‌کند و دقیقا دو روز بعد، هرمان به جبهه‌ی شرقی اعزام می‌شود تا آن‌ها از یکدیگر دور شوند.

هنگامی که جنگ به پایان می‌رسد، به ماریا اطلاع داده می‌شود که هرمان کشته شده و او بیوه شده است. دخترک مدتی بعد، رابطه‌ی تازه‌ای را با یک سرباز آمریکایی سیاه‌پوست به نام بیل (جورج برد) آغاز می‌کند و از او باردار می‌شود. در همین حین، هرمان ناگهان بازمی‌گردد و اعلام می‌کند که تمام این مدت را اسیر ارتش روسیه بوده است تا ماریا در یک دوراهی سخت قرار بگیرد.

«ازدواج ماریا براون» محشر است و نمی‌توان آن را تماشا کرد و عاشق سینمای راینر ورنر فاسبیندر نشد، فیلم‌سازی که در ۳۷ سالگی از جهان رفت اما نزدیک به ۳۰ اثر سینمایی و تلویزیونی برجسته تولید کرد.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید