در حالی که در فیلمهای جدید، گودزیلا به عنوان یک هیولای خیالی با موجودات خیالی دیگر به مبارزه میپردازد، داستان تولد این هیولای خیالی یک ماجرای متفاوت و ترسناک را بازگو میکند.
در سال ۱۹۵۶، فیلم سینمایی “گودزیلا: پادشاه هیولاها” به عنوان نسخهی وارداتی فیلم ژاپنی “گودزیلا” یا “گوجیرا” (ゴジラ) اثر سال ۱۹۵۴، در سینماهای ایالات متحده به نمایش درآمد. تعداد اندکی از تماشاگران خارج از ژاپن به درستی متوجه شدند که این فیلم نوعی از عزاداری و پیامهای عمیق را در خود جای داده است؛ درحالیکه بسیاری آن را به عنوان یک اثر جدی در نظر نگرفتند.
۹ سال قبل از آن، در سال ۱۹۴۵، ایالات متحده بمب اورانیومی بر شهرهای ژاپنی هیروشیما و ناگاساکی منفجر کرد. این حوادث باعث سوزاندن بیش از ۲۰۰ هزار نفر، اکثراً غیرنظامیان، شد و شهرهای مذکور را به خاک و خون کشید.
بارش ذرات رادیواکتیو باعث گرفتار شدن بازماندگان در بحرانهای سلامتی، از جمله سرطان و بیماریهای دیگر شد. نتیجهٔ این بمبها، فرزندان آنها با نقصهای مادرزادی به دنیا آمدند. بازماندگان، که به آنها “هیباکوشا” یا زندگینخستها گفته میشود، اکنون هنوز هر روز با وحشتها و تجربیاتی روبرو هستند که تنها خودشان میتوانند توصیف کنند و به اندازه کافی احساس و درک دارند.
نمایش اولیه گودزیلا به سادگی طراحی شده است و حاوی عناصر دقیق ترورمای ملی، به ویژه سلاح هستهای، میباشد که فیلم تصمیم داشته است آن را به تصویر بکشد. در این داستان، انفجار بمب هستهای، هیولای باستانی گودزیلا را که در اعماق اقیانوس خفته بوده، بیدار میسازد. همانطور که در تریلر اصلی فیلم در یوتیوب به نمایش گذاشته شده است، گودزیلا به عنوان یک غول بزرگ از وحشت، شهری با جمعیت شش میلیون نفر را نابود میکند. این آشکارترین نشانه میدهد که آیا میتوان داستان بمباران هیروشیما و ناگاساکی را از طریق این فیلم به تصویر کشید.
در ژاپن، تماشاگران سینما با گریه سالنها را ترک میکردند. با این حال، در نسخه وارداتی ایالات متحده، عناصر اصلی از تفاهم معنای نمادین اجتماعی و سیاسی گودزیلا حذف شده است.
ویلیام تسوتسوی، نویسنده کتاب “گودزیلا در ذهن من: پنجاه سال پادشاه هیولاها” از سال ۲۰۰۴، اظهار میکند که گودزیلا به اندازهی کودکان زمینهای بازی هیروشیما بیگناه بود. در فیلم سال ۱۹۵۴، حمله اتمی این هیولا را از خواب در اعماق اقیانوس بیدار کرد. بدن او پر از زخمهای سنگین بود، زخمهایی که بازماندگان انفجارهای هیروشیما و ناگاساکی را به خاطر داشتند. گودزیلا، به عنوان یک قربانی بمب هستهای بازدیدی شدید از زخمها، پر از درد و خشم است. این در حالی است که شاخصهای آشکاری که گودزیلا را با حمله اتمی آمریکا پیوند میزنند، از نسخه وارداتی آمریکا حذف شدهاند.
به نظر تسوتسوی، فیلم گودزیلا پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک بیانیه سیاسی قوی عمل کرد و تروماها و اضطرابهای مردم ژاپن را در دورانی نمایش داد که به دلیل اشغال آمریکا در پایان جنگ، سانسور گستردهای در ژاپن وجود داشت. تسوتسوی افزود که حملات هستهای هیروشیما و ناگاساکی نهتنها منبع درد و وحشت بلکه “گناه و شرمساری” برای جامعهی ژاپن بود.
ژاپنیها نمیتوانستند به طور مستقیم احساسات خود را بیان کنند؛ بنابراین به داستانگویی روی آوردند. اما مخاطبان آمریکایی این مفاهیم را درک نکردند. در سال ۱۹۵۶، نیویورک تایمز گودزیلا را با لحنی تحقیرآمیز صرفاً مینیاتوری از دایناسور با ساختار لاستیکی ضدآب و ساختمانها و قطارهای اسباببازی با ارزش ۲۰ دلار توصیف کرد.
اکنون پس از گذشت چندین دهه از اکران نسخه اصلی گودزیلا و پروژههای سینمایی چند میلیون دلاری برای ساخت نسخههای جدید، معنای اصلی گودزیلا به تدریج برای بسیاری از افراد از دست رفته است.
پس از اولین ظهور گودزیلا در سال ۱۹۵۴، بسیاری از فیلمهایی با موضوع گودزیلا ساخته شدند و در آنها، موضوع اصلی که ابتدا در فیلم نمایش داده شده بود، به نحوی از دست رفت. گودزیلا به یک هیولای بزرگ و بیاحساس تبدیل شده است که با هیولاهای دیگر مبارزه میکند، شهرها را به لگد میزند، باعث مرگ تصادفی میشود و تماشاگران را سرگرم میکند. با این وجود، نسخههای جدیدتر گودزیلا که توسط ژاپن ساخته شدهاند، مانند “گودزیلا منهای یک” (نه نسخههای هالیوود)، گودزیلا را به ترس و وحشت اولیه باز میگرداند و او را دوباره به جنگ جهانی دوم متصل میکند.
در ژاپن (جدا از بینش فیلمسازان مشتاق)، گودزیلا به عنوان یک نماد مثبت تجسم شده است. سر و پنجههای او به عنوان زینتبخشی بر روی ساختمان سینمای توهو در کابوکیچو توکیو (که در تصویر بالا مشاهده میشود) خدمت کردهاند. گودزیلا همچنین مجموعهای از افتخارات تشریفاتی را از سوی شهرداری محلی دریافت کرده است، از جمله شهروندی ژاپن، سفیر گردشگری، و حضور روی فرش قرمز. اینکه بازماندگان هیروشیما و ناگاساکی با دیدن این افتخارات چه احساسی میکنند، مسالهای پرسشبرانگیز و ناشناخته میماند.
نظرات کاربران