تحقیقگران توضیح جدیدی را درباره ارتفاع کوهها و محدودیت رشد آنها ارائه کردهاند.
به طور نظری، کوهها به علت خم شدن پوسته زمین به دلیل تداخل صفحات تکتونیکی، میتوانند به ارتفاع نامحدود رشد کنند. اما در عمل، این اتفاق رخ نمیدهد. فرایندهای زمینشناسی متعددی از جمله فرسایش ناشی از یخچالهای طبیعی، بارش باران و فرآیند های خردشدگی به دلیل یخ زدن و ذوب شدن آب، باعث کاهش ارتفاع کوهها میشوند. در مقالهای اخیر در مجله نیچر، جروم لاوه، یک زمینشناس از دانشگاه لورن، یک مکانیسم جالب دیگر را توصیف کرده است.
به گزارش مجله اکونومیست، دکتر لاوه شواهدی را جمعآوری کرده است که نشان میدهد در حدود سال ۱۱۹۰، زمین لغزهای بزرگ حدود ۵۰۰ متر از ارتفاع کوه آناپورنا ۴ را کاهش داد. آناپورنا ۴ یکی از کوههای رشته کوههای هیمالیا است که امروزه ارتفاع آن حدود ۷۵۰۰ متر است.
اگر استدلال دکتر لاوه درست باشد، این یکی از بزرگترین رانشهای زمینی است که تا به امروز ثبت شده است. قله کوه کاهش یافته میتوانسته حجمی معادل ۲۷ کیلومتر مکعب سنگ را جابجا کند. انرژی آزاد شده از فروریختن سنگها تقریبا شش برابر انرژی یک بمب اتمی تزار بوده است؛ بزرگترین بمب اتمی تا به حال منفجر شده.
آن روآن، یک زمینشناس از دانشگاه برگن که در مطالعه دکتر لاوه شرکت نکرده است، میگوید: “نمیتوانم تصور کنم این رخداد چه صدایی داشته باشد.”
دکتر لاوه در زمانی که در سال ۲۰۱۲ در دشت گانگا در نپال به فعالیتهای میدانی مشغول بود، به این موضوع شک کرد. او متوجه شد که زیر زمین زمینهای غیرعادی دارد. در ۵۰ متر از سنگی که از زیر زمین خارج شد، غلظت کلسیم کربنات در حدود ۱۰ درصد بود، اما در یک قطعه چهار متری، غلظت به نزدیکی ۵۰ درصد افزایش یافت که بسیار زیاد و کاملا غیرطبیعی بود. این نشان میدهد که سنگها از کوه آناپورنا واقع در صدها کیلومتری دورتر به دشت گانگا حرکت کردهاند و نشاندهنده یک زمین لغزه بزرگ در گذشته نزدیک (از دیدگاه زمینشناسی) است.
دکتر لاوه با مطالعه صخرههای اطراف و شناسایی اثرات فروریختن سنگها، متوجه شد که آناپورنا از نظر ظاهری با این رویداد همخوانی دارد. او نمونههایی از سنگهایی که از میدان سنگی، زیرزمین و دیگر مواد جمعآوری کرده برای همکاران خود ارسال کرد تا سن آنها را تعیین کنند. اگر سن نمونهها تقریباً یکسان باشد، این نشاندهنده وقوع یک رویداد مشابه در گذشته است.
همکارانش با اندازهگیری فراوانی از کلر ۳۶ (یکی از ایزوتوپهای رادیواکتیو که در سنگهای سطحی به تجمع میپردازد و پس از دفن آنها تجزیه میشود) و کربن ۱۴ (یکی از ایزوتوپهای دیگر که در موجودات زنده به تجمع میپردازد و پس از مرگ آنها تجزیه میشود)، سن نمونهها را در اواخر قرن ۱۲ و با فاصله چند دهه از هم تعیین کردند که در محدوده دقت روشهای تاریخگذاری قرار داشت.
مطالعه دکتر لاوه، علاوه بر شناسایی رویداد زمینشناسی که پیشتر شناخته نشده بود، توضیحی دیگر برای مهار رشد کوهها ارائه میدهد. طبق مدل شایع به نام “اره یخچالی”، این یخچالها بیشترین تأثیر را در مهار رشد کوهها دارند.
دکتر روآن میگوید مشکل این نظریه در این است که قلههایی وجود دارند که از اثر فرسایش یخچالها فرار میکنند و به اندازهای رشد میکنند که یخچالها نمیتوانند به آنها بچسبند. سوالی که پیش میآید این است که چه چیزی از بلندتر شدن این کوهها جلوگیری میکند.
رانش زمین ممکن است یکی از عوامل باشد. اگرچه علت دقیق زمینلغزه آناپورنا هنوز مشخص نیست، دکتر لاوه فرضیه میپردازد که کوههای بسیار بلند که مانعی از رشد آنها نیست، تا زمانی که قادر به تحمل وزن خود نباشند، به رشد خود ادامه میدهند. تعیین زمانی که کوه نمیتواند وزن خود را تحمل کند، نیازمند بررسی سنگلغزشهای مشابه است.
متأسفانه، به دلیل تأثیر یخچالها و جریان آب رودخانهها در فصل بارانهای موسمی، اثرات زمینلغزه آناپورنا در حال ناپدید شدن است و دکتر لاوه حدس میزند که فقط حدود ۱۰ درصد از موادی که جابجا شدهاند، هنوز در محل خود باقی مانده است. به فرض اینکه زمینلغزههای قدیمیتری نیز رخ داده باشند، احتمالا بررسی آنها از مدتها پیش غیرممکن شده است.
نظرات کاربران