فیلم “Furiosa: یک افسانه مد مکس” در گیشه جهانی با یک شکست بزرگ روبرو شد و احتمال ساخت دنباله مد مکس به شدت کاهش یافت. اما دلایل این موضوع چیستند؟
مدتی است که فیلم “Furiosa: یک افسانه مد مکس” به تازگی روی پردههای سینما رفته و نسخهای با کیفیت از این فیلم اکشن و پساآخرالزمانی منتشر شده است. این فیلم توانست تحسین منتقدان را بهدست بیاورد و بسیاری انتظار داشتند که در گیشه عملکرد خوبی داشته باشد، اما در نهایت به بزرگترین شکست و ناامیدی سال ۲۰۲۴ تبدیل شد. این شکست باعث شده است که احتمال ساخت دنباله فیلم “مد مکس: جاده خشم” یا حتی فیلم دیگری از دنیای مکس دیوانه بهشدت کاهش یابد.
اما چه کسی مسئول است؟ آیا تماشاگران، جرج میلر، برادران وارنر یا دلایل دیگری باعث این شکست شدهاند؟ در این مقاله به دلایل احتمالی شکست فیلم “Furiosa: یک افسانه مد مکس” در گیشه جهانی خواهیم پرداخت و بررسی میکنیم که آیا ساخت این فیلم درست بوده است یا جرج میلر میتوانست تصمیم بهتری برای آینده مجموعه مد مکس بگیرد. بنابراین، با سیمدخت همراه باشید تا بیشتر به دلایل شکست فیلم “Furiosa” پرداخته و تحلیل کنیم.
بودجه سرسامآور و مارکتینگ بحثبرانگیز فیلم Furiosa !
بدون شک، اولین نمونه برای بحث بودجه فیلم “Furiosa: A Mad Max Saga” است که بر اساس اطلاعات منتشر شده، با یک بودجه تقریبی ۱۶۸ میلیون دلار تولید شده است. از ظاهر، این بودجه به نظر میرسد که مناسب است، اما واقعیت این است که هزینه تولید این فیلم بسیار بالاست. حتی با حمایت مالی دولت استرالیا، نکته اصلی که برجسته میشود این است که آیا فیلمهای مجموعه Mad Max واقعاً موفق به فروش در گیشه شدهاند؟ در واقع، تحسینزده بودن یک فیلم در اینجا اهمیت زیادی ندارد، بلکه مهمترین معیار عملکرد تجاری آن در بازار است.
مهمترین نکته این است که فیلمهای مجموعه Mad Max هرگز به طور قابل توجهی در گیشه موفق نبودهاند و حتی نتوانستهاند تماشاگران را به سینما جذب کنند. به عنوان مثال، فیلم Mad Max: Fury Road با بودجه ۱۵۰ میلیون دلاری تنها حدود ۳۸۰.۴ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرده است، که این مقدار نمیتواند به نام موفقیت بزرگی ترقی دهد. از این رو، ساخت یک فیلم با بودجه ۱۶۰ میلیون دلار برای این مجموعه یک ریسک بسیار بزرگ به حساب میآید، بهویژه که این فیلم بر پایه یک شخصیت جدید است و شخصیت مکس، که عمدتاً شهرت دارد، در آن حضور ندارد.
در اینجا برادران وارنر و جرج میلر به طور جسارتمندانه ریسک بزرگی را پذیرفتهاند، بدون آنکه به طور دقیق به عملکرد گذشتهی این مجموعه و فیلمهای قبلی آن توجه کنند. این تصمیم عملاً آینده موفقیت این مجموعه را در معرض خطر قرار داده است. این مسئله به ویژه جالب است زمانی که بررسی کنیم که فیلم Godzilla x Kong: The New Empire با بودجه حدود ۱۳۵ تا ۱۵۰ میلیون دلار یا فیلم Kingdom of the Planet of the Apes با بودجه حدود ۱۶۰ میلیون دلار تولید شدهاند، که هر دو این فیلمها در حالی که با بودجه کمتری ساخته شدهاند، عملکرد بهتری در گیشه داشتهاند.
با این حال، این همه داستان نبود. عاملی دیگر که به گیج کردن تماشاگران منجر شده بود، بازاریابی و تبلیغات فیلم بود. بر اساس بازخوردهای ارائه شده در شبکههای اجتماعی، تماشاگران نتوانستند تفاوتی خاص بین “فیلم Furiosa” و “ماد مکس: جاده خشم” بیابند. در واقع، تریلرهای فیلم “Furiosa” به طور قابل توجهی شبیه به “ماد مکس: جاده خشم” بودند، حتی به حدی که در یک تریلر، صحنههای دو فیلم با هم ترکیب شدند. این امر باعث گیجگیجی بسیاری از مخاطبان شد؛ بسیاری فکر میکردند که این فیلم یک بازسازی یا نوسازی از ماد مکس است و شخصیت اصلی آن از مرد به زن تغییر کرده است!
بدون شک، تبلیغات نقش مهمی در عملکرد ضعیف این فیلم در صندوقهای فروش داشت. به جای اینکه هیجان و تشویق مخاطبان را به خرید بلیت برانگیزد، بیشتر مخاطبان را به گمراهی کشاند و برخی اصلاً علاقهای به تماشای فیلم نداشتند؛ زیرا فکر میکردند که این فیلم را قبلاً دیدهاند، ۹ سال پیش!
با این وجود، تصور داشتند که با توجه به محبوبیت فیلمهای قبلی، مخاطبان را به سینما جذب کنند؛ اما در عمل این تأثیر معکوس داشت و باعث شد که بسیاری از آنها از دیدن فیلم منصرف شوند. به نظر میرسید که سازندگان فیلم، با نادیده گرفتن تجربه فیلمهای گذشته، به سیاست اشتباهی روی آوردهاند و اگر با بودجه و برنامهریزی مناسبتر عمل کرده بودند، نتیجه بهتری میگرفتند.
آیا کسی منتظر فیلم Furiosa: A Mad Max Saga بود یا طرفداران، دنباله فیلم Mad Max: Fury Road را میخواستند؟
از زمان اعلام ساخت فیلم پیشدرآمد امپراتور فیوریوسا توسط جرج میلر، از ابتدا یک سوال بزرگ مطرح شد؛ آن این بود که آیا واقعاً نیازی به ساخت چنین فیلمی هست یا نه؟ نکته اول این بود که تقریباً داستان کامل فیوریوسا را میدانیم و خودمان را آگاه میدانیم که او چه سرنوشتی داشته است. حتی بسیاری اعتقاد داشتند که او شخصیت اصلی فیلم “ماد مکس: جاده خشم” است و این سؤال بیشتر این احساس را مطرح میکرد که چرا باید حالا داستان پیشدرآمد این شخصیت را تماشا کنیم؟
پرسشهای زیادی مطرح شد که آیا واقعاً بعد از ۹ سال، ساخت چنین فیلمی ضرورت داشت یا نه؟ بدون شک، جرج میلر علاقه زیادی به داستان فیوریوسا دارد و این مشخص است که برای او فیلم بیشتر به عنوان یک پروژه شخصی شناخته شده و در اولویت قرار داشته است. یک نکته این است که ساخت فیلم Furiosa در فاصله زمانی کوتاهتر از فیلم Fury Road میتوانست یک ایده جذاب باشد، اما وقتی زمان زیادی از عرضه فیلم گذشته باشد، انتظار طرفداران بیشتر برای دیدن ادامه داستان مکس دیوانه است تا اینکه تمرکز فیلم به شخصیت دیگری منتقل شود.
اگرچه جرج میلر از ابتدا تایید کرده بود که فیلم Mad Max: The Wasteland با بازی تام هاردی را ساخته، اما همزمان اعلام کرده بود که اول فیلم فیوریوسا را تولید میکند و بعد به سراغ فیلم دیگر میرود. این تصمیم ممکن بود منطقی باشد اگر فاصله زمانی بین عرضه فیلمها کمتر بود و ما تنها ۹ سال را منتظر یک فیلم پیشدرآمد نمیمانستیم که بخش زیادی از داستان و سرنوشت شخصیت آن را قبلاً میدانیم.
برای مقایسه و درک بهتر موضوع، نگاهی به فیلم Black Widow مناسب خواهد بود که به طور کامل در زمان اشتباهی ساخته شد. فیلم مستقل بلک ویدو درست زمانی عرضه شد که این شخصیت در فیلم Avengers: Endgame کشته شده بود و تقریباً همه ما با سرنوشت او آشنا بودیم. علاوه بر این، این فیلم در فاز جدید MCU تولید شده بود و دیدن گذشته یک شخصیت در این بازه زمانی به خوبی جذاب نبود؛ به طوری که فیلم باید به زودیتر ساخته و اکران میشد، حتی اگر پیشزمینه برای ظهور شخصیتها در آیندهی مجموعه فراهم میکرد.
همین دلیل است که فیلم The Wasteland باید در اولویت جرج میلر قرار میگرفت و او باید اولین کار خود را انجام میداد؛ زیرا احتمال موفقیت بیشتری داشت و میتوانست توجه بیشتری جلب کند. موفقیت این فیلم همچنین میتوانست انگیزهی بیشتری برای ساخت فیلمهای دیگر از این مجموعه فراهم کند. اما میلر در اینجا اشتباهی کرد و تصمیم گرفت به سمت یک فیلم کماهمیتتر بروند که بیشتر برای او جذاب و مهم بود تا برای طرفداران ماد مکس.
نکته دیگر این است که تغییر بازیگر برای امپراتور فیوریوسا اهمیت داشت. توانایی آنیا تیلور جوی بیشک است و بازی او به عنوان یکی از نقاط قوت فیلم شناخته میشود، اما بسیاری با شخصیت را با شارلیز ترون مرتبط میدانند. حتی اگر موضوع سنی مطرح باشد، روشهای زیادی وجود داشتند که میلر میتوانست از آنها استفاده کند. علاوه بر این، انتقال بودجهها به چه بخشی از فیلم همچنان نامشخص است. تغییر بازیگر فیوریوسا باعث شد بسیاری فکر کنند که فیلم ممکن است یک ریبوت یا یک ریمیک باشد، که این امر باعث گیج شدن تماشاگران شده بود.
این یک واقعیت است که همه افراد قرار نیست هر روز اخبار را در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام دنبال کنند و همه به اندازه کافی مشغول نیستند تا به طور منظم دنبال دلایل تغییر بازیگر باشند. این تصور اشتباهی است که تمام افراد درگیر خواندن اخبار به هر شکلی هستند و بسیاری حتی زمانی از یک فیلم آگاه میشوند که تریلر آن را پیش از تماشا یک فیلم دیگر ببینند. به همین دلیل، تغییر بازیگر نقش اصلی فیلم یک ریسک بالا بود که جرج میلر آن را قبول کرد و در نهایت نتیجه منفی از سوی تماشاگران دریافت کرد.
برای مقایسه بهتر، میتوان به فیلم Top Gun: Maverick اشاره کرد. اینکه آیا این فیلم بدون حضور تام کروز هم به همین موفقیت میرسید یا نه، مشخص نیست، اما بدون شک بدون تام کروز به این فروش نمیرسید. اگر از تام کروز در این فیلم استفاده نمیشد و یک بازیگر جوانتر برای آن انتخاب میشد، ممکن بود بسیاری از تماشاگران از تماشای فیلم خودداری کنند و این فیلم هرگز به این فروش نمیرسید. بنابراین، شناخته شدن یک شخصیت با یک بازیگر در بین مخاطبان بسیار اهمیت دارد و نباید آنها را با شخصیتهای ابرقهرمانی مانند بتمن و مرد عنکبوتی مقایسه کرد که در اصل خود این شخصیتها محبوب هستند و تغییر یک بازیگر نمیتواند باعث عدم جذب مخاطبان شود.
از سوی دیگر، محبوبیت شارلیز ترون بیشتر از آنیا تیلور جوی است و بازگشت ترون به هر نحو میتوانست به تبلیغات فیلم کمک بیشتری بکند. با این حال، یک واقعیت دیگر این است که ستارگان یک فیلم نمیتوانند به تنهایی موفقیت تجاری یک فیلم را تضمین کنند. به عبارت دیگر، حضور یک بازیگر مانند کریس همسورث نمیتواند به تنهایی فروش فیلم Furiosa را مانند فروش فیلم Deadpool and Wolverine افزایش دهد و عوامل زیادی مثل شناخته شدن و محبوبیت یک مجموعه در این میان دخیل هستند.
آینده مجموعه مد مکس؟!
آینده مجموعه فیلمهای مکس دیوانه تاریک است. فروش ضعیف و شکستآمیز فیلم Furiosa: A Mad Max Saga به طور واضح نشان میدهد که این سری در معرض خطر بزرگی قرار دارد و احتمال زیادی وجود دارد که دیگر فیلمهایی از این مجموعه ساخته نشود، مگر آنکه جرج میلر اختیار این فرصت را به اشخاص دیگری بسپارد. حتی خود میلر به تمایل خود به کار در فیلم Thor 5 اشاره کرده است، که ممکن است نشانهای از ترک این مجموعه باشد. به نظر میرسد که حتی خود میلر نیز از ادامه دادن این سری بینتیجه شده و به دنبال فرصتهای جدیدی برای خود است.
مجموعه فیلمهای مد مکس هرگز به عنوان یک مجموعه پرفروش و بسیار محبوب شناخته نشده است و در واقع، دارای طرفداران خاص خودش میباشد. اگرچه همیشه با حضور بازیگران معروفی مانند مل گیبسون، تام هاردی، شارلیز ترون، نیکلاس هولت، آنیا تیلور جوی و کریس همسورث مواجه بودهایم، اما همانطور که قبلاً گفتم، موفقیت یک فیلم در گیشه تنها به حضور بازیگران شناخته شده وابسته نیست و عوامل دیگری مانند شهرت مجموعه و شخصیتها نیز نقش مهمی دارند.
بعضی شخصیتها مانند ماوریک و ایتن هانت به نحوی با بازیگران مانند تام کروز گره خوردهاند و بدون حضور آنها، ساخت این آثار غیرممکن به نظر میرسد. اما شخصیتهایی مانند بتمن و اسپایدرمن قادر به بازی توسط بازیگران جدید در هر نسل هستند و همچنان میتوانند موفقیتهای گیشهای داشته باشند.
مکس دیوانه هیچیک از این ویژگیها را ندارد و بنابراین فیلم Furiosa نیاز به یک استراتژی بهتری برای رسیدن به گیشه بهتر داشت. میلر میتوانست با ساخت دنباله فیلم Fury Road، احتمال ادامه زندگی این مجموعه را احیا کند، اما به طور بدون شکی در انتخاب مسیر خود اشتباه کرده است.
اگرچه شارلیز ترون و تام هاردی در زمان ساخت فیلم Fury Road اختلافاتی داشتند، اما بهتر بود اگر جرج میلر تمرکز بیشتری روی فیلم The Wasteland، به ویژه بر شخصیت مکس دیوانه داشته باشد، به جای اینکه به دلیل اختلافات دو بازیگر به سراغ پروژههای دیگر با ریسک بالا برود که ممکن بود این مجموعه را که خود آن را خلق کرده بود، به خطر بیندازد.
مجموعه مد مکس شاید به طور کامل فرو رفته نباشد، اما آیندهای مشخص ندارد و بسیار کم احتمال است که برادران وارنر علاقهای به ادامه دادن آن داشته باشند. آنها در حال حاضر از موفقیت فروش فیلم Godzilla x Kong خوشحال هستند و از همین الان دنباله آن را تایید کردهاند، اما دلیلی برای تولید ادامه مد مکس وجود ندارد.
به نظر میرسد وارنر در این مسئله مقصر بوده و نیاز به بهبود مدیریت بودجه و برنامهریزی تبلیغاتی فیلم داشتهاند. حتی همین الان، برای فیلم Mickey 17 حدود ۱۵۰ میلیون دلار خرج کردهاند که ممکن است برای آینده کار بونگ جون هو خطرناک باشد و اگر فیلم فروخته نشود، او ممکن است مجبور شود به فیلمهای کمتر از این حجم برود. آنها حتی از درسی که از بودجه بالا و عملکرد ضعیف فیلم Blade Runner 2049 گرفته بودند، به نظر میرسد که از این اتفاق مثبت یاد نگرفتهاند.
با این حال، من اعتقاد دارم که مجموعه مد مکس هنوز میتواند شانس جدیدی در مدیومهای دیگر پیدا کند. به عنوان مثال، مجموعه Blade Runner توانست با ساخت سریال Blade Runner 2099 شانس مجددی داشته باشد و میتواند باعث رستگاری این مجموعه در دنیای تلویزیون شود، هرچند انتخابهایی که انجام شدهاند، بحثبرانگیز هستند. یا به عنوان مثال دیگر، انیمه Terminator Zero میتواند باعث احیای مجموعه ترمیناتور شود. با این حال، هنوز احتمال ادامه مد مکس در دنیای سینما وجود دارد، اما سؤال این است که آیا وقتی استودیوها دوباره به جرج میلر و یا بدون او فرصت خواهند داد.
نظرات کاربران