اختلال ساختگی یک وضعیت سلامت روانی است که شامل دورهای از علائم جسمی یا روانی ساختگی یا اغراقشده میشود. بسیاری از افراد ممکن است گاهی اوقات بیماری خود را جعل کنند، مثلاً برای فرار از امتحان سخت، گرفتن مرخصی از محل کار، یا وقتی که کار دیگری دارند که ترجیح میدهند انجام دهند. اما در اختلال ساختگی، تظاهر به بیماری هیچ منفعت شخصی ندارد.
کارشناسان بر این باورند که این اختلال عمدتاً با تمایل به جلب توجه و محبت دیگران، از جمله دریافت احساسات مثبت ناشی از مراقبت دیگران، ارتباط دارد. همچنین، بیماری ساختگی میتواند راهی برای مقابله با استرس یا مشکلات روزمره زندگی باشد. در این مقاله از سیمدخت، قصد داریم شما را با اختلال ساختگی، علائم آن و روشهای بهبود آن بیشتر آشنا کنیم.
اختلال ساختگی چیست؟
آخرین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، دو نوع مختلف از این اختلال را معرفی میکند:
- اختلال ساختگی که به خود تحمیل میشود: در این نوع، فرد خود را بیمار یا مجروح نشان میدهد یا عمداً خود را بیمار میکند.
- اختلال ساختگی که به دیگری تحمیل میشود (به صورت نیابتی): در این حالت، فرد شخص دیگری مانند یک کودک، حیوان خانگی یا یکی از عزیزان خود را بیمار یا مجروح جلوه میدهد، که گاهی ممکن است با ایجاد آسیب واقعی به آنها همراه باشد.
جعل علائم جسمی یا روانی ممکن است در کوتاهمدت موجب جلب همدردی و توجه دیگران شود، اما این وضعیت میتواند در نهایت بر سلامت جسمی و عاطفی فرد تاثیر منفی بگذارد. همچنین بیمار کردن کسی مانند کودک، شریک زندگی یا یکی از اعضای خانواده، نوعی سوءاستفاده به شمار میرود.
علائم و نشانههای اختلال ساختگی
اختلال ساختگی ممکن است با علائم زیر همراه باشد:
- گزارش آسیب جسمی، بیماری یا علائم سلامت روانی که در واقع وجود ندارند.
- اغراق مکرر در مورد علائم جزئی سلامتی.
- تغییر در نتایج آزمایشها یا سوابق پزشکی.
این علائم ممکن است شامل موارد ساده و غیرواقعی زیر نیز باشد:
- احساس افسردگی و ناامیدی یا داشتن افکار خودکشی.
- احساس سرگیجه و تاری دید.
- درد شدید کمر و گردن.
همچنین ممکن است فرد:
- این علائم را بهطور ناشناس در گروههای پشتیبانی آنلاین به اشتراک بگذارد.
- آنها را برای دوستان، عزیزان یا همکاران خود توصیف کند.
- بهطور مکرر به پزشک مراجعه کند تا آزمایش و درمان دریافت کند.
بعضی از افراد مبتلا به این اختلال، علائم واقعی را با انجام اقداماتی مانند موارد زیر ایجاد میکنند:
- بلعیدن مواد شوینده یا مواد شیمیایی سمی.
- مصرف داروهایی برای ایجاد اسهال و استفراغ.
- وارد کردن خاک، مدفوع یا سایر مواد غیربهداشتی به داخل بریدگیها برای ایجاد عفونت.
- تماس عمدی با موادی که باعث واکنش آلرژیک میشود.
- جلوگیری از بهبودی زخمها یا محل جراحی.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۴ نشان داد که افراد مبتلا به این اختلال حتی زمانی که بخواهند نیز نمیتوانند این رفتارها را متوقف کنند. به همین دلیل، کارشناسان اختلال ساختگی را یک وضعیت سلامت روانی جدی میدانند.
اختلال ساختگی تحمیلی به دیگری (به صورت نیابتی)
افراد مبتلا به این نوع اختلال ساختگی، فرد دیگری را درگیر فریب خود میکنند. آنها ممکن است یکی یا تمامی موارد زیر را انجام دهند:
- کودک را به پزشکان مختلف ببرند و علائمی را توصیف کنند که کودک در واقع تجربه نمیکند.
- به اعضای خانواده درباره افسردگی، اضطراب و افکار خودآزاری یا خودکشی نوجوان بگویند، در حالی که نوجوان هیچکدام از این علائم را تجربه نکرده است.
- به شریک زندگی خود غذایی بدهند که میتواند علائم جدی سلامتی ایجاد کند، مانند دادن نان سفید به فردی که به گلوتن حساسیت دارد یا دادن خوراکیهای شیرین به فرد دیابتی.
دروغ گفتن درباره وضعیت سلامتی دیگران، حتی اگر آسیب فیزیکی مستقیمی ایجاد نکند، میتواند نگرانکننده باشد و بیمار کردن عمدی دیگران نوعی سوءاستفاده و رفتار پرخطر به حساب میآید. این کار میتواند به شدت فرد را بیمار کرده و حتی به مرگ منجر شود.
علت بروز اختلال ساختگی
کارشناسان اطلاعات زیادی در مورد شیوع یا علت دقیق اختلال ساختگی ندارند، زیرا شناسایی آن میتواند دشوار باشد. علاوه بر این، افرادی که با این اختلال زندگی میکنند، اغلب تمایلی به صحبت کردن درباره علائم خود یا شرکت در مطالعات ندارند.
طبق تخمینهای DSM-5، حدود ۱ درصد از افرادی که تحت مراقبتهای بیمارستانی قرار دارند و بستری شدهاند، ممکن است معیارهای تشخیصی اختلال ساختگی را داشته باشند. با این حال، تحقیقات سال ۲۰۲۲ نشان میدهد که این اختلال ممکن است در این افراد هرگز تشخیص داده نشود.
با اینکه محققان به نتیجهای قطعی در مورد علت این اختلال نرسیدهاند، چند نظریه کلیدی در این زمینه مطرح شده است:
- بیماری جدی دوران کودکی
سابقه یک یا چند بیماری عمده در دوران کودکی، بهویژه بیماریهایی که نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارند، به نظر میرسد نقش مهمی در بروز اختلال ساختگی داشته باشد. - آسیب یا سوءاستفاده در دوران کودکی
یک مطالعه در سال ۲۰۱۴ نشان داد که درصد زیادی از افرادی که بهطور آنلاین به دنبال پشتیبانی برای این اختلال بودند، از سوءاستفاده در دوران کودکی خبر دادهاند. شواهدی از سال ۲۰۰۶ نیز نشان میدهند که احساس گناه و تصویر بیارزش از خود میتواند بهعنوان عوامل موثر در این اختلال مطرح باشد. هر دو این موارد ممکن است ناشی از سوءاستفاده باشند. - رشد مغز
تحقیقات در مورد شیمی مغز و تفاوتهای رشدی در افراد مبتلا به اختلال ساختگی هنوز محدود است، اما برخی شواهد نشان میدهند که ممکن است تفاوتهایی در رشد مغز، مانند اختلال در عملکرد نیمکره راست مغز، با این اختلال مرتبط باشد.
عوامل خطر احتمالی دیگر عبارتند از:
- سن: یک مطالعه در سال ۲۰۰۶ نشان میدهد که این اختلال ممکن است در افراد بین ۲۰ تا ۴۰ سال شایعتر باشد.
- جنسیت: بهطور کلی، اختلال ساختگی در زنان بیشتر دیده میشود. با این حال، برخی شواهد نشان میدهند که اختلال ساختگی مزمن یا سندرم مونچاوزن ممکن است در مردان شایعتر باشد.
- شغل: افراد مبتلا به این اختلال اغلب در زمینه مراقبتهای بهداشتی یا پزشکی مشغول به کار هستند.
- وضعیت تاهل: بیشتر افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، مجرد هستند.
با این حال، این اختلال میتواند در افراد از هر سن و جنسیتی رخ دهد. بهعنوان مثال، برخی گزارشهای موردی این وضعیت را در کودکان نیز نشان میدهند.
سندروم مونچاوزن یا نشانگان مونچاوزن (به آلمانی: Münchhausen syndrome) نوعی اختلال ساختگی است که در آن بیمار شرح دقیق و باورکردنی و اغلب دراماتیک از یک بیماری حادّ میدهد که همراه با وانمودکردن به علائم و نشانههای بالینی است؛ تا توجه یا همدردی دیگران را به خود جلب کند.
اختلالات و حالات روانی مشابه اختلال ساختگی
چند اختلال و حالت روانی مشابه اختلال ساختگی وجود دارند که در ابتدا ممکن است شبیه به هم به نظر برسند، اما با کمی دقت میتوان تفاوتهای آنها را شناسایی کرده و هر یک را از دیگری تشخیص داد. در این بخش به معرفی این حالات مشابه پرداختهایم.
تمارض
اختلال ساختگی بهطور عمدی برای منفعت شخصی ایجاد نمیشود. کارشناسان رفتارهایی را که برای طفره رفتن از حضور در یک رویداد یا تعهدات کاری انجام میشود، با نام تمارض شناسایی میکنند. این وضعیت قابل تشخیص با علائم واضح نیست، اما بسیاری از متخصصان معتقدند که با بررسی دقیقتر میتوان آن را شناسایی کرد.
تمارض به معنای اغراق یا تظاهر در مورد علائم جسمی یا روانی به منظور کسب مزایای خاص، مانند مرخصی با حقوق از محل کار یا زمان بیشتر برای انجام یک امتحان یا پروژه در مدرسه است. این رفتار معمولاً در پاسخ به شرایط خاص بروز میکند.
اختلال تبدیلی
اختلال تبدیلی به مجموعهای از علائم گفته میشود که بر عملکرد حرکتی و حسی تاثیر میگذارد. نمونههایی از این علائم عبارتند از تشنج، مشکلات در راه رفتن یا حرکت ماهیچهها و از دست دادن حس در برخی نواحی بدن.
این علائم هیچ تطابقی با بیماری پزشکی یا عصبی شناختهشدهای ندارند، علت مشخصی ندارند، بر عملکرد روزانه تاثیر میگذارند و باعث اضطراب میشوند. همچنین ممکن است توسط بیماری یا آسیبدیدگی ایجاد شوند.
در حالی که علائم اختلال تبدیلی ممکن است توضیح پزشکی یا علت مشخصی نداشته باشند، افراد مبتلا واقعاً آنها را تجربه میکنند. این اختلال معمولاً به دلیل تروما یا استرسهای شدید ایجاد میشود و افراد علائم بیماری را جعل نمیکنند. درمان اختلال تبدیلی اغلب شامل ترکیبی از درمان شناختی رفتاری (CBT) و فیزیوتراپی است.
اختلال علائم جسمانی
این اختلال سلامت روان بر علائم جسمی تمرکز دارد. در اختلال علائم جسمانی، علائم ممکن است شامل ضعف عضلانی، خستگی، درد یا مشکلات تنفسی باشد. هرچند این مشکلات واقعی هستند، اما نگرانی شدید نسبت به این علائم میتواند باعث پریشانی عاطفی قابل توجهی شده و تاثیر زیادی بر زندگی روزمره فرد بگذارد.
افراد مبتلا به اختلال علائم جسمانی ممکن است موارد زیر را تجربه کنند:
- زمان زیادی را صرف نگرانی درباره علل احتمالی علائم کنند.
- به دلیل علائم خود دچار پریشانی، ناراحتی و مشکل در عملکرد شوند.
- باور کنند که بیماری جدی و خطرناکی دارند، حتی زمانی که آزمایشهای پزشکی نشاندهندهی خلاف آن باشد.
- برای دریافت تشخیص بیماری به پزشکان مختلف مراجعه کنند.
درمان این وضعیت معمولاً شامل درمانهای روانشناختی و ویزیتهای منظم با پزشکان میشود.
علائم ناشناخته لزوماً ساختگی نیستند
باید به یاد داشته باشید که پزشکان و متخصصان مراقبتهای بهداشتی همیشه قادر نیستند بیماریهای پزشکی یا اختلالات سلامت روان را به سرعت تشخیص دهند. همچنین برخی افراد ممکن است علائمی را تجربه کنند که از الگوی شناختهشدهای پیروی نمیکنند. در لیست زیر، دیگر نگرانیهای بالقوهای که ممکن است شبیه اختلال ساختگی به نظر برسند، آورده شده است:
- مشکلات جسمی ناشی از شرایط سلامت روانی مانند اضطراب یا افسردگی.
- عوارض جانبی فیزیکی ناشی از مصرف یا قطع دارو.
- نگرانی و اضطراب شدید والدین درباره بیماریهای شایع در دوران کودکی.
- شرایط سلامت جسمی یا روانی که هنوز تشخیص داده نشدهاند.
روشهای درمان اختلال ساختگی
اختلال ساختگی میتواند ناشی از پریشانی عاطفی شدید باشد که به آن دامن میزند. اگر فکر میکنید که ممکن است علائم اختلال ساختگی را تجربه کنید، درمان میتواند به شما کمک کند. به جای مقابله یا چالش کشیدن افراد مبتلا به این اختلال، متخصصان سلامت روان معمولاً بر ارائه دلسوزی و ایجاد یک رابطه درمانی موثر تمرکز میکنند. به جای شرمسار کردن، قضاوت یا متهم کردن شما، ممکن است احساسات تنهایی یا نیاز شما به محبت و حمایت عاطفی را تایید کنند.
خواستن توجه، محبت و همدردی بیشتر از عزیزانتان اصلاً اشتباه نیست، به ویژه زمانی که این نیازها نادیده گرفته میشوند یا برآورده نمیشوند. درمانگر میتواند به شما کمک کند تا راههای موثرتری برای برقراری ارتباط با نیاز خود به حمایت و محبت پیدا کنید. او ممکن است شما را تشویق کند تا اعضای خانواده را در روند درمان دخیل کنید تا به دستیابی به این هدف کمک کنند.
در جریان درمان، شما میتوانید:
- از حمایت و کمک برای مواجهه با تروما یا سوءاستفادههای گذشته بهرهمند شوید.
- روشهای جدیدی برای مقابله با استرس یاد بگیرید.
- یک چکلیست برای مراقبت از خود ایجاد کنید.
- تمرین کنید که چگونه به شیوهای مفید درخواست حمایت عاطفی کنید.
- علائم جدی سلامت روان خود را درمان کنید.
علائم اختلال ساختگی معمولاً با درمان شرایط سلامت روانی همزمان، مانند اضطراب، افسردگی یا اختلال شخصیت، بهبود مییابند. در برخی موارد، روانپزشک ممکن است داروهایی برای درمان اضطراب یا افسردگی تجویز کند، اما این داروها به طور مستقیم اختلال ساختگی را درمان نمیکنند.
حمایت از عزیزان مبتلا به اختلال ساختگی
اگر متوجه شدید که شریک زندگی، دوست یا یکی از اعضای خانوادهتان در مورد سلامت جسمی یا روانی خود دروغ میگوید، مواجهه مستقیم با آنها ممکن است کمکی نکند. به یاد داشته باشید که اختلال ساختگی یک وضعیت سلامت روان است و افراد مبتلا به آن ممکن است دلایل خود را برای ساختن علائم درک نکنند یا احساس نکنند که قادر به متوقف کردن این رفتار هستند. بهترین راهکار معمولاً شامل ارائه درک و دلسوزی است، بدون اینکه این رفتار را تایید کنید. تشویق آنها به دریافت کمک از یک درمانگر نیز میتواند اقدام مناسبی باشد.
در این شرایط میتوانید اقداماتی مانند موارد زیر را امتحان کنید:
- فرد مبتلا را تشویق کنید که با یک درمانگر در مورد مشکلات عاطفی و روانی خود صحبت کند.
- بیشتر درباره کار، سرگرمیها یا حیوانات خانگی آنها صحبت کنید و از علائم سلامتیشان صحبت نکنید.
- با کلمات محبتآمیز و حرکات مهربانانه از آنها پشتیبانی کنید، یا فعالیتهایی برای انجام با هم پیشنهاد دهید.
- پیشنهاد دهید که برای بهبود ارتباطات و سلامت روابط با یکدیگر مشاوره دریافت کنند.
اگر مشکوک هستید که یکی از عزیزانتان شما، فرزندتان یا شخص دیگری را عمداً بیمار کرده است، اقدامات زیر را انجام دهید:
- برای فرد بیمار یا مجروح به پزشک مراجعه کنید.
- اگر لازم است، یک مکان امن برای اقامت او پیدا کنید.
- با یک وکیل یا مشاور قانونی تماس بگیرید تا در مورد اقدامات بعدی راهنمایی دریافت کنید.
در مورد کودکان مبتلا به اختلال ساختگی، بعضی تحقیقات نشان دادهاند که بیان مستقیم این رفتار میتواند به کاهش احتمال ادامه دروغگویی کودک در مورد علائمش کمک کند. یک درمانگر متخصص در کار با کودکان میتواند به شناسایی و رسیدگی به دلایل بالقوه این رفتار کمک کند.
وقتی کسی از خودآزاری یا خودکشی صحبت میکند
همیشه به صحبتهای مربوط به خودکشی به طور جدی توجه کنید، حتی اگر فکر نکنید که فرد واقعاً قصد آسیب زدن به خود یا اقدام به خودکشی دارد. او را تشویق کنید که بلافاصله از اورژانس اجتماعی (شماره ۱۲۳) کمک بگیرد یا به او در ترتیب ملاقات فوری با یک مشاور کمک کنید.
کلام آخر
ابتلا به اختلال ساختگی شما را به فردی بد تبدیل نمیکند، اما تأثیرات منفی آن بر سلامت و روابط شما غیرقابل انکار است. دریافت حمایت از یک درمانگر دلسوز میتواند گامی مؤثر در جهت بهبود باشد. یک درمانگر میتواند به شما کمک کند تا عوامل محرک ایجاد علائم سلامتی را شناسایی کرده و استراتژیهایی برای تغییر این رفتارها بیاموزید.
نظرات کاربران