رودخانههای بزرگ همچون کارون، زایندهرود، کرخه، دز، کشکان، سیمره، سزار و سیروان همگی جزئی از زاگرس هستند. هزاران چشمه و آبشار را میتوان در کنار این رودها که نامشان در این گزارش ذکر شده و یا نشده، به تصویر کشید تا گوشهای از عظمت زاگرس را به تصویر آورد، اما این همه زاگرس را نمیسازد. منابع آبی زاگرس نه تنها برای این کوهستان، بلکه برای تمام ایران از اهمیت بالایی برخوردار است.
زاگرس به اندازهای وسیع است و رودخانههایش آنقدر شناختهشدهاند که تقریباً هر ایرانی حداقل از یکی از این منابع آبی چیزی شنیده است. حتی اگر نداند که زندگیاش به زاگرس و البرز وابسته است، چرا که کوهها بزرگترین ذخیرهگاههای آب شیرین در کشور هستند.
چگونه میتوان بدون آب زندگی کرد؟
برای درک عظمت زاگرس کافی است به خوزستان فکر کنید تا رودهایی همچون کرخه، کارون، دز، زهره و بهمنشیر در ذهنتان جاری شوند، یا لرستان را در ذهن مجسم کنید تا آبشارهایی مانند افرینه، بیشه، نوژیان و کاکاشرف در جلوی چشمانتان رقص کنند. کشکان و سزار نیز در افق نگاه شما به خروش در میآیند. سیمره، که در مرز لرستان و ایلام قرار دارد، به همین ترتیب تصویری به یادماندنی از این سرزمین را شکل میدهد.
این رودخانهها در همآمیختگی با یکدیگر داستانی طولانیتر از این متن دارند، اما نکته اصلی آن است که زاگرس منبع تأمین ۴۵ تا ۵۵ درصد از آب شیرین کشور است. کوهستانها در دیدگاه جغرافیدانان و زمینشناسان، منابعی حیاتی هستند. این اهمیت به حدی است که کارشناسان به زاگرس و البرز لقب «برج آب» دادهاند. برج آب شیرین، اصطلاحی جهانی که در سه دهه اخیر برای تأکید بر نقش کوهها در نگهداری آب بهکار میرود. این واژه ابتدا در اروپا به کار رفت و سپس در زبانهای مختلف دنیا تکرار شد.
جریان زندگی
آب از دل صخرههای عظیم زاگرس به پای بلوطها میرسد که نماد این منطقه هستند، ریشههای درختان را آبیاری میکند، گیاهان مختلف را سیراب میکند و این روند باعث رشد و شکوفایی گیاهان مختلف از جمله افرها، کیمکمها و ارغوانها میشود. این آب، ابتدا به خاک نفوذ کرده و در نهایت پوششی سبز در بهار و تابستان و رنگهای زرد و نارنجی در پاییز بر تن زاگرس میپوشاند. این گردش آب، علاوه بر تأمین نیازهای گیاهی، نقش بسزایی در شکلگیری رودخانههای عظیم کشور ایفا میکند.
زاگرس مرکزی یکی از منابع اصلی تأمین آب برای دو حوزه آبریز عمده ایران است: خلیجفارس-دریای عمان و فلات مرکزی ایران. این کوهستان تأمینکننده آب رودخانههایی چون زایندهرود، کارون، کر، سمیرم، خراسان، جراحی، دالکی و همچنین منشأ تالابهای بینالمللی مانند بختگان، پریشان، مهارلو، گندمان، چغاخور و گاوخونی است. بهعبارت دیگر، زاگرس زندگی میبخشد.
از نظر منابع آبی، هر هکتار جنگل زاگرس قادر به ذخیرهسازی هزار مترمکعب آب است و این روند در طول سال به تدریج آزاد میشود. این ذخیرهسازی به جبران کمبود آبهای زیرزمینی کشور کمک زیادی میکند. جنگلهای زاگرس بهطور سالانه حدود ۶ میلیارد مترمکعب آب را در خود ذخیره کرده و آزاد میکنند. جنگلهای شمال کشور نیز سالانه سه میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب ذخیره میکنند که بخشی از تأمین آب کشاورزی در استانهای شمالی، از جمله گلستان، مازندران، خراسان شمالی و جنوب البرز از این طریق انجام میشود.
طبق آمارها، بیش از دو پنجم از جمعیت ساکن در این مناطق، مدیون جنگلهای زاگرس هستند. کارشناسان منابع طبیعی معتقدند که با تزریق ۵۰ میلیارد مترمکعب آب به مراتع جنگلهای زاگرس، ایران میتواند بدهی آبی خود را به طبیعت در عرض سه سال پرداخت کند. اما متأسفانه، کمبود اعتبار برای اجرای برنامههای آبخیزداری و آبخوانداری موجب شده که زاگرس، این منبع حیاتی، به دلیل کمبود منابع مالی آسیب ببیند.
بزرگترین پهنهی جنگلی کشور
زاگرس دارای ۶ میلیون هکتار جنگل است. این جنگلها بهعنوان یک کاتالیزور طبیعی عمل میکنند و پس از بارش باران، کمک میکنند تا قطرات آب به آرامی به سطح خاک نفوذ کند. ریشههای درختان وظیفه جذب و نگهداری آب در خاک را بر عهده دارند. مطالعات نشان میدهند که جنگلهای زاگرس با کنترل ۴۰ درصد از نزولات جوی و تأثیرگذاری بر ۳۵ درصد از آبهای جاری، بهطور سالانه حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیارد مترمکعب آب را به خاک نفوذ میدهند. همچنین، این جنگلها با داشتن ۴۲ سد مخزنی به حجم ذخیره ۳۴ میلیارد مترمکعب، نقش مهمی در تنظیم جریان اصلیترین رودخانههای ایران از جمله کارون، دز، کرخه، مارون، سیروان، زاب و زایندهرود دارند.
زاگرس جاری در جان هر ایرانی
این رودخانههای بزرگ تنها در رگهای زاگرس جریان ندارند و صرفاً به درختانی چون بلوط، بنه، افرا و بادام حیات نمیدهند. آنها رگ حیات ایران و ایرانیاناند. هر ایرانی که آب شرب خود را از کارون در خوزستان یا سیروان در کردستان تأمین میکند، زندگیاش را مدیون زاگرس است.
آبهای جاری در زاگرس در رگ هر ایرانی که محصولات کشاورزی دشت خوزستان را به سفرهاش میآورد یا از محصولات استانهای ایلام، کرمانشاه و فارس بهره میبرد، جاری است.
هر کسی که پروتئین مصرفیاش را از دامهای زاگرس میگیرد، همانقدر که زایندهرود در اصفهان و پریشان در فارس به حیات او کمک میکند، زاگرس را در رگهای خود حس میکند. ارس در آذربایجان غربی همانطور که به بلوطها و بنههای زاگرس زندگی میدهد، به انسانها نیز حیات میبخشد. مارون در کهگیلویه و بویراحمد همانقدر جان زبانگنجشکها را تأمین میکند که به ساکنان شهرها و روستاهای زاگرس.
این همان آبی است که زاگرس را به خاستگاه نخستین تمدنهای بشری تبدیل کرده است. آبی که در سرزمینی خشک و نیمهخشک مانند ایران، با ۳۰۰ روز آفتاب، باید به اندازه طلا قدر دانسته شود.
باید به داد زاگرس رسید
آیا با وجود زیباییهای زاگرس میتوان گفت که وضعیت منابع آبی این منطقه خوب است؟ آیا همهچیز در این پهنهی وسیع کوهستانی بهدرستی پیش میرود؟ پاسخ منفی است. وضعیت زاگرس اصلاً خوب نیست. اگر دولت به میزان کافی اعتبار برای برنامههای آبخیزداری و آبخوانداری زاگرس اختصاص ندهد، این سرزمین آسیب خواهد دید و منابع آبی آن به هدر میروند. آبخیزداری بهعنوان یک برنامهریزی جامع برای مدیریت منابع آب، خاک و سایر منابع طبیعی، کشاورزی و انسانی تعریف میشود. این برنامهها باید بهگونهای طراحی و اجرا شوند که هیچگونه اثر منفی بر منابع طبیعی باقی نگذارند و در برخی موارد میتوانند بهطور مکانیکی یا بیولوژیکی انجام شوند.
طرحهای آبخیزداری با کاهش فرسایش خاک، امکان نفوذ آب به داخل خاک را فراهم میکنند و آن را به منبع آبی برای مناطق پاییندست تبدیل میکنند. برای آنکه دچار کمآبی نشویم، باید به کمک زاگرس آمده و از بهرهبرداری بیرویه از آن جلوگیری کنیم.
اگر از سدسازیهای بیرویه و انتقال آبهایی که تنها باعث تخریب منابع اولیه و بیفایده برای مقصد میشوند دست برنداریم، حیات در این منطقه از کشور به شدت تهدید خواهد شد. برای حفظ این سرمایهی بیپایان، حتی اگر همین امروز هم اقدام کنیم، باز هم دیر خواهد بود.
نمونه بارز آن مشکلات آبی برخی از روستاها در استانهای زاگرسنشین مانند چهارمحال و بختیاری و لرستان است. در کنار این، تشنگی مردم خوزستان در نزدیکی سد کرخه نیز گواهی بر وضعیت بحرانی این منابع آبی است.
نظرات کاربران