آیا برای خوب دیدن هم نیاز به سواد داریم؟ آیا درک پیامهای بصری به دانش خاصی نیاز دارد یا اینکه این امر به سلیقه فردی بستگی دارد؟
آیا زمانی که عکس، پوستر یا پستهای تصویری را مشاهده میکنیم یا ارسال میکنیم، معیارهایی برای ارزیابی زیبایی و درستی بصری آنها داریم؟
پاسخ به این سوال حائز اهمیت است، زیرا در دنیای امروز، به ویژه با گسترش بیسابقه اینترنت و شبکههای اجتماعی، ما بیش از هر زمان دیگری با پیامهای تصویری مواجه هستیم و روزانه حجم زیادی از اطلاعات از طریق تصاویر مانند عکس، نقاشی، پوستر و غیره رد و بدل میشود. به همین دلیل، آموختن روشهایی برای ارتقاء درک دیداری نه تنها برای هنرمندان و گرافیستها، بلکه برای تمامی افراد، بهویژه کسانی که محتوایی برای انتشار دارند، ضروری است.
حتی در محتوایی که به صورت متن خالص منتشر میشود، همچنان عنصر گرافیک و تصویر اهمیت دارد. نوشتههایی که از فونت، رنگ، اندازه، زمینه و تناسب بهتری برخوردار هستند، در رسانههای اجتماعی بهتر میتوانند پیام نویسنده را منتقل کنند، نسبت به نوشتههایی که به گرافیک توجهی ندارند یا گرافیک ضعیفی دارند.
حتی اگر گرافیک دغدغه و شغل اصلی شما نباشد، آشنایی با سواد بصری همچنان ضروری است. زیرا یا شما تولیدکننده محتوا نیستید، یا اینکه هستید. اگر تولیدکننده محتوا نیستید، با یادگیری سواد بصری میتوانید لذت بیشتری از درک پیامها و هنرهای تصویری ببرید. و اگر محتوا تولید میکنید یا بهعنوان فردی که محتوای دیگران را برای کسبوکار یا علاقهتان دریافت میکنید، آشنایی با سواد بصری به شما کمک میکند تا ایدهها یا محصولات خود را به شکلی بصری جذابتر منتشر کنید، خدمات گرافیکی بهتری دریافت کنید و تعامل مفیدتری با هنرمندان هنرهای بصری داشته باشید.
همچنین ممکن است تصور شود که مهمترین عامل برای درک یا خلق پیامهای بصری، شهود و خلاقیت است. این دیدگاه زیباییشناسی سنتی، تا حدی درست است و نمیتوان نقش خلاقیت و شهود را در هنر نادیده گرفت؛ اما همانطور که در ادبیات، خلاقیت پس از یادگیری سواد پایهای خواندن و نوشتن مطرح میشود، در هنر نیز همینطور است. بدون دانش ابتدایی، نمیتوان در مورد خلق آثار برجسته صحبت کرد.
در واقع، پیامهای بصری یک سیستم ارتباطی هستند و مانند سیستمهای کلامی، برای درک آنها نیاز به سواد بصری داریم. این ضرورتی است که متأسفانه در مدارس به آن توجه کافی نمیشود.
هر روز با حجم زیادی از تصاویر در محیطهای مختلف مواجه میشویم. این تصاویر نه تنها ما را سرگرم میکنند، بلکه بر ما تأثیر میگذارند و ممکن است ما را به انجام کاری ترغیب کنند. گاهی اوقات نیز ممکن است تنها برای پر کردن فضایی خالی به کار گرفته شوند. با توجه به اهمیت سواد بصری و نقش آن در خلاقیت، در این مقاله از سیمدخت به بررسی این موضوع میپردازیم که سواد بصری چیست و چرا اهمیت دارد.
سواد بصری چیست؟
برای پاسخ به این سوال که سواد بصری چیست، ابتدا باید تعریف این مفهوم را بیان کنیم. سواد بصری به مجموعهای از تواناییها گفته میشود که به فرد امکان میدهد تا به طور مؤثر تصاویر و رسانههای بصری را بیابد، تفسیر کند، ارزیابی نماید، به کار گیرد و خلق کند.
برایان کندی (Brian Kennedy) سواد بصری را مهارتی برای ایجاد معنا از تصاویر میداند. از نظر او، سواد بصری تنها یک مهارت نیست؛ بلکه مهارتهای مختلف آن مانند یک جعبه ابزار عمل میکنند. او سواد بصری را نوعی تفکر انتقادی میبیند که به تقویت ظرفیتهای فکری افراد کمک میکند.
بنابراین، سواد بصری فرآیند دریافت و انتقال پیام از طریق تصویر است. با استفاده از تصاویر میتوان معانی مختلفی را منتقل کرد. مهارت سواد بصری یک مهارت چندبعدی است که انواع مختلف سواد، مانند سواد نوشتاری، میتوانند در خواندن و درک دنیای تصاویر به کار گرفته شوند.
فردی که مهارت و دانش لازم در زمینه سواد بصری را دارد، قادر است جزئیات زمینهای، فرهنگی، اخلاقی، زیباییشناسی، فکری و فنی به کار رفته در تولید و استفاده از مواد بصری را به خوبی درک و تجزیه و تحلیل کند. چنین فردی با تفکر انتقادی و سنجشگرانه رسانههای بصری را مصرف میکند و در عین حال مشارکتکنندهای فعال و مؤثر در عرصههای مختلف فرهنگی و علمی است.
لزوم داشتن این مهارت
همه ما جملهی “یک تصویر ارزش هزاران کلمه را دارد” را شنیدهایم. با توجه به اهمیت تصاویر، سواد بصری به ما کمک میکند تا آنها را بهتر درک کرده و از مزایای آنها در زندگی و کار خود بهرهمند شویم.
کودکان پیش از اینکه قادر به صحبت کردن و نوشتن شوند، توانایی درک تصاویر را یاد میگیرند. اولین تلاشهای آنها برای ارتباط با دیگران از طریق ایما و اشاره است. اگرچه در مدارس به آموزش سواد نوشتاری و سواد کامپیوتری توجه زیادی میشود، اما آموزش سواد حسی (Sensory literacy) چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. بنابراین، بیشتر دانش ما از سواد بصری در دوران کودکی شکل میگیرد.
حس بینایی یا بصری یکی از مهمترین حواس انسان است. عصب بینایی شامل یک میلیون فیبر عصبی است که ۳۰٪ از کورتکس مغز را تشکیل میدهد. این نسبت، بالاترین میزان نسبت به سایر حواس است. به همین دلیل، سواد بصری به عنوان کلیدیترین سواد حسی باید به افراد آموزش داده شود.
با استفاده از سواد بصری میتوانیم نحوه تشخیص، خواندن و درک تصاویر را بیاموزیم. به این ترتیب، قادر خواهیم بود ارتباط بهتری با دیگران در دنیای مملو از تصاویر برقرار کنیم.
سواد بصری به ما کمک میکند تا تجربهای مناسب از تصاویر، ویدیوها و سایر فرمتهای چندرسانهای داشته باشیم. به این ترتیب، میتوانیم تصاویر را به همان روشی که نوشتار را ارزیابی میکنیم، تحلیل کنیم. درست مثل نوشتار، تصاویر نیز ممکن است دقیق، جانبدارانه، گمراهکننده یا نشاندهنده بیدقتی باشند.
آموختن سواد بصری همچنین برای درک هنر ضروری است. هنر و آثار هنری همیشه نمونههای مهمی از ارتباطات بصری در تاریخ بشر بودهاند. برای تفسیر تصاویر، از جمله آثار هنری، روشهای مختلفی به کار میرود که حتی ممکن است با یکدیگر تضاد داشته باشند. تصاویر میتوانند به صورت غیرفعال مشاهده شوند. این نگاه معمولاً بدون دقت، توجه و تفکر است و نوعی نگاه گذرا به تصویر است.
برخلاف آن، تفکر انتقادی یا سنجشگرانه یک نگاه عمیق و پرسشگرانه به تصاویر است که در سواد بصری مطرح میشود. با این نوع نگاه فعال، به سوالاتی که با دیدن تصاویر در ذهنمان ایجاد میشود پاسخ میدهیم؛ مثلاً این تصویر برای چه هدفی استفاده شده است یا چرا به عنوان مخاطب، واکنش خاصی به آن نشان دادهایم.
چگونه سواد بصری کسب کنیم؟
در واقع، هر چیزی که در معرض دید ما قرار میگیرد، نوعی تصویر است. بنابراین، حتی متنی که میبینیم نیز میتواند به عنوان تصویر در نظر گرفته شود. از این رو، سواد نوشتاری نیز به نوعی وابسته به سواد بصری است. سواد بصری فراتر از خواندن و نوشتن است و به معنای خواندن در دنیای تصاویر میباشد.
داشتن سواد بصری برای درک معنی هر چیزی که میبینیم، ضروری است. اگرچه مفهوم سواد بصری جدید نیست، اما به دلیل تعابیر مختلفی که از آن شده، ممکن است کمی پیچیده به نظر برسد.
این سواد هم مانند سایر انواع سواد نیاز به آموزش دارد. ما باید یاد بگیریم چگونه به درستی به دنیای اطراف خود نگاه کنیم. همانطور که در پاسخ به سوال “سواد بصری چیست” اشاره کردیم، حس بینایی یکی از مهمترین حواس انسان است و ۹۰٪ اطلاعات ما از محیط اطراف از طریق این حس به دست میآید.
ما با چشم خود مجموعهای از تصاویر را دریافت کرده و آنها را در ذهنمان ذخیره میکنیم. این تصاویر ذخیره شده، تأثیر زیادی بر نحوه نگرشمان به دنیا دارند. همانطور که در ابتدای مطلب “سواد بصری چیست” اشاره کردیم، حس بینایی یکی از مهمترین حواس انسان است و باید به افراد آموزش داده شود که چگونه به درستی ببینند.
آموزش سواد بصری نیاز به زمان و دقت دارد. برای این منظور، از تکنیکهای مختلفی برای آموزش نحوه نگریستن استفاده میشود. در ادامه، یکی از رایجترین تکنیکهایی که برای یادگیری سواد بصری به کار میرود را به طور مختصر بیان خواهیم کرد.
یاد گرفتن نحوه نگاه کردن
در واقع دو نوع نگاه وجود دارد: نگاه گذرا و سطحی، و نگاه دقیق و عمیق. زمانی که نگاهی گذرا به یک تصویر میاندازیم، فرضیاتی در مورد آن شکل میدهیم و بر اساس این فرضیات، ماهیت تصویر را تشخیص میدهیم. در این نگاه، تصویر به دلیل آشنایی قبلی و تجربهمان با آن شبیهسازی میشود. در مقابل، نگاه دقیق و عمیق به یک تصویر مستلزم زمان بیشتر و تحلیل جزئیتر است.
برای کسب سواد بصری، ضروری است که به تصاویر با نگاه عمیق و دقیق توجه کنیم. با این نوع نگاه میتوانیم تصاویر را توصیف، تحلیل و تفسیر کنیم. این فرآیند چهار مرحلهای (نگاه عمیق، توصیف، تجزیه و تحلیل و تفسیر) به ما کمک میکند تا معنای تصاویر را درک کنیم و با تفکر انتقادی در مورد آنچه میبینیم، به یک بینش عمیق دست یابیم و در نهایت سواد بصری خود را تقویت کنیم.
برای کسب مهارت در سواد بصری، باید با الفبای این زبان آشنا شویم. یادگیری گرامر صحیح نگریستن نیازمند فراگیری عناصر بصری هنر (Visual Elements of Art) است. این عناصر بصری در تحلیل و درک هر نوع تصویر کاربرد دارند و شامل خط (Line)، شکل (Shape)، رنگ (Color)، فضا (Space) و بافت (Texture) هستند.
با یادگیری این عناصر بصری، میتوان هر تصویر را به اجزای تشکیلدهندهاش تجزیه کرد. به عنوان مثال، میتوان تصویر را تنها بر اساس خطوط موجود در آن تحلیل کرد. این خطوط معمولاً افقی و عمودی هستند و در تصویر به راحتی قابل شناساییاند.
باز هم میتوان سایر جزئیات تصویر را نادیده گرفت و آن را تنها بر اساس اشکال تشکیلدهندهاش تحلیل کرد. این اشکال فضاهای بستهای هستند که سایر عناصر از طریق آنها تعریف میشوند. در مرحله بعد، با کنار گذاشتن سایر جزئیات، میتوان تنها به رنگها توجه کرد و آنها را در تصویر مشاهده نمود. رنگها در این مرحله در یک طیف بین دو رنگ اصلی سیاه و سفید قرار میگیرند. نوع رنگ، میزان اشباع و ارزش آن در این مرحله اهمیت زیادی دارد.
در مرحله بعدی، باید سایر جزئیات را نادیده گرفته و تصویر را فقط بر اساس فضاها مشاهده کرد. در این مرحله، توجه باید به نواحی مختلف تصویر معطوف شود. در نهایت، بافت تصویر در مرحله آخر قابل مشاهده است و کیفیت بافتها در هر قسمت از تصویر باید مورد توجه قرار گیرد.
این پنج عنصر (خط، شکل، رنگ، فضا و بافت) در کنار هم یک تصویر را تشکیل میدهند. علاوه بر اینها، عناصر هنری دیگری مانند فرم، ارزش، زمان و … نیز در تصاویر قابل مشاهدهاند.
توصیف دیگری که از تصاویر میتوان ارائه داد، بر اساس اصول هنر است. این اصول شامل تأکید (Emphasis)، تعادل (Balance)، هارمونی (Harmony)، تنوع (Variety)، حرکت (Movement)، تناسب (Proportion)، ریتم (Rhythm) و وحدت (Unity) میباشند. در این میان، تأکید بر نقاط تمرکز تصویر اشاره دارد. تعادل میان عناصر مشابه در تصویر از طریق اصل هنری هارمونی بیان میشود. اصل هنری تنوع به کاربرد عناصر مختلف و شاید متضاد در تصویر اشاره دارد.
یکی دیگر از اصول هنری، حرکت است که بر نحوه هدایت چشم بیننده از طریق اشیاء، خطوط و سایر اجزا در تصویر تأکید دارد. تناسب نیز به نسبت ابعاد و اندازهها در تصویر اشاره میکند. با آگاهی از این اصول هنری، میتوان هر تصویری را به عناصر تشکیلدهنده آن تجزیه و تحلیل کرده و درک بهتری از آن پیدا کرد. این روش باعث میشود تا مفاهیم تصاویر را به راحتی درک کرده و توجه بیشتری به تفاوتهای موجود در آنها داشته باشیم.
ویژگی های فردی دارای سواد بصری
پس از پاسخ به سوال “سواد بصری چیست؟” و بررسی اهمیت این مهارت، لازم است ویژگیهای افراد دارای سواد بصری را نیز توضیح دهیم. به طور ساده، فردی که دارای سواد بصری است، قادر است به راحتی تصاویر بصری را بخواند و آنها را به درستی درک و ایجاد کند.
چنین فردی میتواند نوع و دامنه مواد بصری مورد نیاز را شناسایی کرده و محتوای تصاویر را تفسیر کند. او همچنین قادر است تأثیرات اجتماعی تصاویر را ارزیابی کرده و دلیل انتخاب، مخاطب و مالکیت آنها را تشخیص دهد. علاوه بر این، او دارای قدرت تخیل و خلاقیت بالاتری است و میتواند تصاویر را در ذهن خود به خوبی تجسم کند.
این مهارت به افراد کمک میکند تا با استفاده از تصاویر، ارتباط موثری با دیگران برقرار کنند. به این ترتیب، مخاطبان میتوانند تصاویر بصری را خوانده و تفسیر کرده و در مورد صحت، اعتبار و ارزش آنها قضاوت درستی داشته باشند.
افراد با سواد بصری میتوانند به طور مؤثر و کارآمد تصاویر و رسانههای بصری مورد نظر خود را پیدا کرده و به آنها دسترسی داشته باشند. آنها قادرند معانی تصاویر و رسانههای بصری را به درستی تفسیر و تجزیه و تحلیل کنند و در نتیجه، صحت و دقت آنها را ارزیابی نمایند.
علاوه بر این تواناییها، افراد دارای سواد بصری میتوانند تصاویر و رسانههای بصری معناداری را طراحی و تولید کنند. از دیگر ویژگیهای این افراد، توانایی درک مسائل اخلاقی، قانونی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط با تولید و استفاده از تصاویر و رسانههای بصری است. به همین دلیل، آنها تمامی این مسائل را در فرآیند استفاده و کاربرد تصاویر در نظر میگیرند.
زبان بصری و ذوق شخصی
زبان بصری اساس خلق در طراحی است. یک طراح علاوه بر جنبه کاربردی طراحی، باید اصول، قوانین و مفاهیم مرتبط با سازماندهی بصری طرح را مدنظر قرار دهد. البته او میتواند بدون آگاهی دقیق از این اصول و قوانین نیز کار کند، زیرا ذوق شخصی و حساسیت او نسبت به روابط بصری اهمیت بیشتری دارد. با این حال، درک عمیق این اصول قطعا در تقویت تواناییهای او در سازماندهی بصری تأثیرگذار خواهد بود.
منبع :visualliteracytoday
نظرات کاربران