برای قرنها، اروپاییها فرانسه را به عنوان مرکز اصلی هنر میشناختند. اما هیچگاه حس پیشرفت و تحول به اندازه دوران انقلابی قرن نوزدهم و بیستم قوی نبوده است. بیتردید، صنعتی شدن، توسعه شهرها و تغییر سنتها در نقاشی و مجسمهسازی تأثیرات عمیق خود را گذاشت و به شکلگیری هنرهای مدرن کمک کرد. در این دو قرن، زیباییشناسی جدید، ذهنیگرایی، موضوعات متنوع، تکنیکهای خاص قلمگذاری، انتخاب رنگهای زندهتر و فرمپردازی بهطور چشمگیری گسترش یافت. در ادامه، ۸ هنرمند برجسته و تأثیرگذار فرانسوی را در سیمدخت معرفی خواهیم کرد که برای درک بهتر هنر این دوران ضروری هستند.
۸. تئودور ژریکو (Theodore Gericault)
تئودور ژریکو، هنرمند فرانسوی مشهور، با وجود تنها ۳۲ سال عمر، آثار برجستهای در تاریخ هنر به یادگار گذاشت. او هنرمندی کنجکاو و سرکش بود که معلمانش به او توصیه میکردند تنها به سبک و روش نئوکلاسیکها نقاشی کند، اما ژریکو به شدت با این توصیهها مخالفت کرد و تمایل داشت که تحت تأثیر و پیرو آثار استادان فلاندی و اسپانیایی مانند روبنس و ولاسکز قرار گیرد. به همین دلیل، تأثیر باروک اسپانیایی، با نمایش عمیق احساسات و اجرای دقیق جزئیات در نقاشیهایش، به وضوح در آثار او مشهود است.
مشهورترین اثر ژریکو نقاشی «کلک مدوسا» (The Raft of the Medusa) است که بر اساس یک تراژدی واقعی خلق شده است. در سال ۱۸۱۶، یک کشتی فرانسوی در مسیر خود به سمت سنگال دچار سانحه شد و به دریا افتاد. از آنجا که کشتی قایقهای کافی برای نجات همه مسافران نداشت، حدود ۱۵۰ نفر مجبور شدند در یک قایق موقت جمع شوند. در ادامه، این افراد برای تقسیم منابع و فضای محدود با یکدیگر درگیر شدند.
در شب اول، ۲۰ نفر از مسافران درگذشتند و پس از هشت روز، تنها ۱۵ نفر زنده ماندند. سپس، پنج نفر از بازماندگان که توانستند جان خود را نجات دهند، گزارشهایی از آدمخواری و قتلعامهای وحشتناک ارائه دادند. با وجود تمام تلاشهای دولت فرانسه برای سانسور اخبار، جزئیات این حادثه هولناک بهطور کامل توسط مطبوعات منتشر شد.
۷. کلود مونه (Claude Monet)
کلود مونه، یکی از برجستهترین نامها در تاریخ هنر فرانسه، با تأثیرگذارترین آثار خود در سبک امپرسیونیسم شناخته میشود. در آغاز جنبش امپرسیونیسم، به دلیل استفاده از ترکیبهای رنگی غیرمعمول و خطوط مبهم توسط هنرمندان فرانسوی، این سبک مورد تمسخر قرار گرفت. اما به تدریج، ویژگیهای ناپایدار این جنبش مورد پذیرش و تحسین قرار گرفت. برخی کارشناسان معتقدند که ویژگیهای منحصر به فرد نقاشیهای مونه به دلیل بینایی ضعیف او ناشی از بیماری آب مروارید است، که بر تشخیص صحیح رنگها تأثیر میگذاشت.
زندگی مونه تحت فشار مشکلات مالی شدید ادامه داشت، با این حال، او موفق شد یکی از درخشانترین مجموعههای خود را با نقاشیهای ایستگاه قطار تازهساخت سنت لازار خلق کند. مونه برای دستیابی به اعتبار از سوی مدیریت ایستگاه، از دوست خود کت و شلوار رسمی قرض گرفت و خود را به عنوان یک هنرمند برجسته معرفی کرد. این اقدام به او این امکان را داد که نقاشیهای خارقالعادهای خلق کند و مسئولان ایستگاه تمامی هزینههای پروژه را پوشش دادند و مبلغ خوبی نیز برای تلاشهای او در نظر گرفتند.
۶. کامی کلودل (Camille Claudel)
زندگی هنرمندان زن در تاریخ هنر همیشه با دشواریهایی همراه بوده است، اما کامی کلودل، مجسمهساز افسانهای، با خلق آثار شگفتانگیز نام خود را جاودانه کرد. در برخی دورهها، به دلیل ماهیت فیزیکی سخت کار مجسمهسازی، این هنر به طور موقت ممنوع شده بود. با این حال، کامی کلودل با استفاده از موادی مانند خاک رس، مرمر و برنز، آثار چشمگیری خلق کرد که به زیبایی و هماهنگی اجزا شناخته میشدند.
متأسفانه، با وجود شکوه و تواناییهای هنریاش، زندگی کامی کلودل داستانی غمانگیز است. آزادی شخصی او غالباً توسط خانوادهاش محدود میشد و باوجود حمایت پدرش، دیگر اعضای خانواده از حضور یک هنرمند زن در میانشان احساس شرم میکردند. مادر مذهبی کلودل از فعالیت دخترش در استودیوهای هنری با مردان ناراحت بود و پس از مرگ پدرش، اطرافیان او را به آسایشگاه روانی فرستادند. برخی از مورخان هنری بر این باورند که برادر کامی، پل، نسبت به خواهرش حسادت میکرد، زیرا او نیز هنرمند و شاعر بود، اما هرگز موفق به جلب توجه و تمجید نشد.
۵. ادگار دگا (Edgar Degas)
یکی از هنرمندان برجسته سبک امپرسیونیسم فرانسه، ادگار دگا، به عنوان استاد بینظیر در خلق صحنههای روزمره شناخته میشود. او با مهارت بالا توانست ساختار و زیبایی، دو عنصر اساسی هنر، را به طور همزمان در آثارش ادغام کند و تصاویری اسرارآمیز از رقصندهها به تصویر بکشد، بهطوریکه به تعادلی دقیق در آثارش دست یافت.
امروزه، رقص باله بهعنوان یک هنر باارزش شناخته میشود، اما در زمان دگا، این هنر با مفاهیم تاریکی همراه بود. در آن دوران، شرکتهای باله فرصتی برای دختران قشر فقیر جامعه فراهم کردند تا شرایط زندگی بهتری برای خود ایجاد کنند. با این حال، واقعیت آنقدرها هم زیبا نبود و این شرایط دارای جنبههای تیرهتری بود. در حقیقت، این دختران برای بهبود وضعیت خود به راههای غیراخلاقی روی میآوردند. بنابراین، بالرینهای نقاشی شده در آثار دگا بهطور عینی، بازنمایی از فساد، فرومایگی و ساختار طبقاتی معیوب مدرنیته فرانسوی هستند.
۴. گوستاو کوربه (Gustave Courbet)
گوستاو کوربه به عنوان پیشگام هنر مدرن شناخته میشود. با تحولاتی بنیادین و کلیدی که ایجاد کرد، او به طور بینظیری اصول نوین نقاشی را پایهگذاری نمود. در زمانی که بسیاری از نقاشان معاصر به ایدهآلسازی و تقلید از زیباییهای مصنوعی مشغول بودند، کوربه به نمایش رئالیسم رادیکال در آثارش پرداخت. این رویکرد جدید باعث شد نقاشیهای او با تصویرگری واقعیت زندگی دهقانان و کارگران، بدون هرگونه فضای رمانتیک و ساختگی، به نمایش درآید. او بیشتر بر تناسبات بدنی واقعی و تفاوتهای زندگی روزمره تمرکز داشت و همواره تنها چیزهای حقیقی را به تصویر میکشید.
آثار گوستاو کوربه با وضوح تمام، نابرابریهای طبقاتی و آشوبهای سیاسی فرانسه را به تصویر میکشید. کوربه که به داشتن دیدگاههای جمهوریخواهانه شناخته میشد، حتی به دلیل سرنگونی مجسمه ناپلئون مورد انتقاد قرار گرفت. او آنچنان به تصویر کشیدن رویدادهای غمانگیز اجتماعی و سیاسی پرداخته بود که منتقدان اولیه با دیدن تابلوی معروف «تدفین در اورنان» (Burial at Ornans) باور نمیکردند که این اثر کاملاً مستند است.
۳. سوزان والادون (Suzanne Valadon)
سوزان والدون به خاطر خلق پرترههای نمادین در هنر فرانسه شناخته شده است. او هنرمندی منحصر به فرد بود که با وجود موانع فراوان به عنوان یک زن هنرمند، تواناییهای چشمگیری از خود نشان داد. سوزان به عنوان فرزند نامشروع یک مادر مجرد، با دشواریهای زیادی مواجه شد و تلاش زیادی برای ایجاد موقعیتهای تحصیلی مناسب و گذران زندگی پر پیچ و خم خود انجام داد. یکی از نقاط عطف زندگی او تبدیل شدن به مدلی برای هنرمندان دیگر بود. از این طریق، او قادر بود بهطور نزدیک با روشها و شیوههای کاری مشهورترین هنرمندان فرانسوی مانند رنوار و دو شاوان آشنا شود.
ابتدا، سوزان به نقاشی مادر و پسرش موریس پرداخت و بعدها به تصویر کشیدن مدلهای زن برهنه روی آورد. با این حال، فضای آثار او در مقایسه با کارهای هنرمندان مرد تا حدی غیرمعمول بود. آثار او مجموعهای از تصاویری هستند که احساس همدلی، محبت و احترام را بدون جنبههای جنسی به نمایش میگذارند.
۲. پل سینیاک (Paul Signac)
پل سیگناک از برجستهترین هنرمندان فرانسوی جنبش پوینتیلیسم یا نقطهچینی بود. هنرمندان این سبک برای دستیابی به ترکیبهای رنگی و ایجاد سایهها از تکنیک نقطهگذاری استفاده میکردند. بر اساس یک نظریه علمی، چشم انسان رنگها و فرمها را بر اساس ساختار خاصی میبیند؛ بنابراین، در سبک نقطهچینی، تصاویر از فاصله دور به طور منسجم به نظر میرسند. هرچند این نظریه به سرعت رد شد، اما فضایی برای آزمایشهای خلاقانه هنرمندان فراهم کرد.
فلیکس فنئون، منتقد هنری و یکی از دوستان سیگناک، معتقد بود که آثار هنری دیویزیونیست (نقطهساز) به اوج هنر تزئینی رسیده و موضوع هنر تحت تأثیر لذت خالص و زیبایی خطوط و رنگها قرار گرفته است. فنئون همچنین اولین کسی بود که هنرمندان نسل جدید پیشرو را نئوامپرسیونیسم معرفی کرد و آنها را از نسل محافظهکارتر مانند مانه و پیروانش متمایز ساخت.
۱. برت موریسو (Berthe Morisot)
برت موریسو، یکی از هنرمندان زن جنبش امپرسیونیسم، با وجود ارتباطات خوب و تواناییهای برجستهاش، کمتر شناخته شده است. او در نقاشیهایش زندگی زنان زمان خود را در زمینهای از مناظر منحصر به فرد به تصویر میکشید. موریسو که از زنان طبقه بالای جامعه بود، با محدودیتهای زیادی در خلق تصاویر دلخواهش مواجه بود و به همین دلیل بیشتر به خلق صحنههای داخلی متمرکز میشد.
آثار برت موریسو معمولاً نمایشگر فضاسازیهای بینظیر هستند. در نقاشیهای او، پنجرههای باز به عنوان درگاهی به دنیای دیگر عمل میکنند و حس صمیمیت خالصانهای را با محیط اطراف به نمایش میگذارند تا احساسی اسرارآمیز ایجاد کنند. این فضاها شخصیتها را در جادوی مکانهای داخلی آرام محصور میکنند و از نگاه دنیای بیرون، پنهان نگه میدارند.
نظرات کاربران