مارکو پولو (1254-1324) تاجری ونیزی بود که اعتقاد بر این است که در اوج امپراتوری مغول به سراسر آسیا سفر کرده است. او اولین بار در سن 17 سالگی به همراه پدر و عمویش به راه افتاد و از طریق زمینی در امتداد جاده ابریشم سفر کرد. پس از رسیدن به چین، مارکو پولو به دربار کوبلای خان، حاکم قدرتمند مغول، راه یافت که او را برای کمک به اداره قلمرو به سفر فرستاد. مارکو پولو 24 سال در خارج از کشور ماند. اگرچه او اولین اروپایی نبود که به چین سفر کرد – پدر و عمویش و دیگران پیش از او به آنجا سفر کرده بودند – اما به دلیل سفرهایش به شهرت رسید، به لطف کتاب محبوبی که در حالی که در زندان جنوا به سر می برد تألیف کرد.
مارکو پولو: سالهای اولیه
مارکو پولو حدود سال 1254 در یک خانواده تاجر مرفه در شهر-دولت ونیز ایتالیا به دنیا آمد. پدرش، نیکولو، و عمویش، مافیو، سال قبل برای یک سفر تجاری طولانی مدت از خانه رفته بودند. در نتیجه، پس از مرگ مادرش در سنین پایین، او توسط اقوام دور بزرگ شد. نیکولو و مافیو ابتدا حدود شش سال را در قسطنطنیه (اکنون استانبول، ترکیه) گذراندند که از زمان جنگ صلیبی چهارم در سال 1204 تحت کنترل لاتین بود. سپس دو برادر به شهر بندری سولدایا (اکنون سوداک، اوکراین) رفتند که در آنجا خانه ای داشتند.
میدانستید؟ گفته میشود که کریستوفر کلمبوس با یک نسخه از “سفرنامه” مارکو پولو به دنیای جدید سفر کرده است. کلمبوس فکر می کرد که به آسیا می رسد و از فروپاشی امپراتوری مغول اطلاعی نداشت، به همین دلیل در آماده سازی برای ملاقات با نوادگان کوبلای خان، کتاب را با یادداشتها علامتگذاری کرد.
فتح مجدد قسطنطنیه توسط بیزانس در سال 1261، به همراه ناآرامیهای امپراتوری مغول، ممکن است راه بازگشت آنها را مسدود کرده باشد. بنابراین نیکولو و مافیو برای تجارت چیزهایی مانند ابریشم، جواهرات، خز و ادویه به شرق رفتند. پس از گذراندن سه سال در بخارا در ازبکستان کنونی، آنها به تشویق سفارت مغول به دیدار کوبلای خان، نوه چنگیز خان، که بخش عظیمی از آسیا را تحت کنترل داشت، رفتند. کوبلای از آنها در مورد امور اروپا پرسید و تصمیم گرفت آنها را به ماموریت حسن نیت نزد پاپ بفرستد. در سال 1269، دو برادر بالاخره به ونیز بازگشتند، جایی که نیکولو و مارکو پولو برای اولین بار یکدیگر را ملاقات کردند.
سفرنامه مارکو پولو در امتداد جاده ابریشم
دو سال بعد، نیکولو و مافئو پولو با کشتی به عکا سفر کردند. این بار مارکو، پسر نیکولو، نیز همراه آنها بود. آنها به درخواست کوبلای خان، امپراتور مغول، مقداری روغن مقدس از کلیسای مقبره مقدس در اورشلیم دریافت کردند. سپس به عکا بازگشتند و هدایا، اسناد پاپی و دو نفر از رفیقان پاپ تازه منتخب گرگوری دهم را تحویل گرفتند. اما پولوها نتوانستند قایق مناسبی برای ادامه سفر خود پیدا کنند. بنابراین، با شتر به سمت شهر بندری هرمز در ایران رفتند. آنها از یک سری مسیرهای بازرگانان زمینی استفاده کردند که در قرن نوزدهم به جاده ابریشم معروف شد.
در طول سه سال بعد، آنها به آرامی از طریق کویرها، گذرگاه های کوهستانی مرتفع و سایر زمین های ناهموار پیاده روی کردند و در طول مسیر با مردمی از مذاهب و فرهنگ های مختلف ملاقات کردند. سرانجام، در حدود سال 1275، آنها به کاخ تابستانی مجلل کوبلای خان در شانگدو، یا زانادو، رسیدند که در حدود 200 مایلی شمال غرب مقر زمستانی او در پکن امروزی قرار دارد.
کوبلای خان، که عموماً برای اداره امپراتوری خود به خارجی ها تکیه می کرد، مارکو پولو را به دربار خود برد، احتمالاً به عنوان مأمور مالیات. در یک مقطع، این ونیزی به طور رسمی به شهر بندری هانگژو (که در آن زمان کویینسای نامیده می شد) فرستاده شد، که مانند ونیز در اطراف مجموعهای از کانالها ساخته شده است. مارکو پولو همچنین ادعا می کند که به سراسر چین داخلی و به میانمار کنونی سفر کرده است.
سالها بود که پولوها تلاش میکردند از خدمت به کوبلای خان رهایی یابند. سرانجام، در سال 1292، کوبلای خان به آنها اجازه داد تا شاهزاده خانم جوانی را نزد شوهر مورد نظرش، ارغون، حاکم مغول ایران، اسکورت کنند. پولولاها به ناوگانی متشکل از 14 قایق پیوستند و از زیتون، شهری در جنوب چین، به حرکت درآمدند. آنها برای مدت کوتاهی در سوماترا، جزیرهای در جنوب شرقی آسیا، توقف کردند. پس از 18 ماه سفر، در ایران فرود آمدند. اما وقتی به آنجا رسیدند، متوجه شدند که ارغون مرده است.
شاهزاده خانم مجبور شد با پسر ارغون ازدواج کند. پولوها در همین حال، به مدت نه ماه نزد برادر ارغون ماندند و سپس از طریق ترابزون (ترکیه فعلی)، قسطنطنیه و نگریپونت (اوییا فعلی، یونان) به سمت ونیز حرکت کردند. آنها در سال 1295، یک سال پس از مرگ قوبلای خان که امپراتوری مغول را به سمت افول غیرقابل برگشتی سوق داد، به خانه بازگشتند.
مارکو پولو در ونیز
مدت کوتاهی پس از آن، مارکو پولو در جنگ توسط رقیب اصلی ونیز، یعنی جنوا، اسیر شد. او در زندان با روستیکلو دا پیزا، نویسنده داستانهای ماجراجویی آرتوری آشنا شد و در سال 1298 با او روی دستنوشتهای به نام «شرح جهان» همکاری کرد. این دستنوشته بعدها به نام «سفرهای مارکو پولو» یا به سادگی «سفرها» مشهورتر شد. مارکو پولو با کمک یادداشتهایی که در طول ماجراجوییهای خود برداشته بود، با احترام از کوبلای خان و کاخهای او، همراه با پول کاغذی، زغال سنگ، خدمات پستی، عینک و سایر نوآوریهایی که هنوز در اروپا ظاهر نشده بودند، توصیف کرد. او همچنین داستانهای خود بزرگبینی و تا حدودی اشتباه در مورد جنگ، تجارت، جغرافیا، دسیسههای دربار و شیوههای جنسی افرادی که تحت حکومت مغول زندگی میکردند، تعریف کرد.
معاهده صلح جنوا-ونیز در سال 1299 به مارکو پولو اجازه داد تا به خانه بازگردد. او به احتمال زیاد دیگر قلمرو ونیز را ترک نکرد. سال بعد، او با دوناتا بادوئر ازدواج کرد که با او سه دختر داشت. چیز زیادی در مورد سالهای طلایی او شناخته نشده است، جز اینکه او به تجارت ادامه داد و علیه پسر عمویش شکایت کرد. مارکو پولو در ژانویه 1324 درگذشت و به الهام بخشیدن به نسل بعدی کاشفان کمک کرد. همه چیزهایی که ما در مورد او می دانیم از متن خود او و چند سند ونیزی می آید. منابع آسیایی هرگز از او نام نبردند.
این عدم وجود شواهد محکم باعث شده است که تعداد کمی از افراد شکاکانه در مورد اینکه آیا مارکو پولو واقعاً به چین سفر کرده است، سؤال کنند. آنها برای اثبات ادعای خود به برخی نادرستیها در «سفرها» و همچنین عدم گزارش او در مورد برخی از اعمال مانند استفاده از چوبهای غذاخوری و بستن پا اشاره میکنند. با این حال، اکثر محققان با توجه به ماهیت دقیق گزارش مارکو پولو، که به گفته آنها، به طور قاطع با سوابق باستانشناسی، تاریخی و جغرافیایی موجود مطابقت دارد، قانع شدهاند.
نظرات کاربران