طی هزاران سال گذشته، روشهایی که بشر برای پیگیری زمان به کار میبردند، تغییر یافته و تأثیرات چشمگیری بر زندگی انسان گذاشتهاند. این امر ناگوار نیست که سازندگان ساعت عاشق دنیای زمان باشند. گاهسنجی یا هنر و علم زمانسنجی، دنیای گستردهای را شامل میشود. نه تنها قطعات پیچیده درونی فناوری ساعتسازی منحصر به فرد نیستند، بلکه تأثیر این دنیای کوچک به شگفتی محدود نمیشود و بسیار فراتر از تنها ردیابی زمان میرود. هر نوآوری اساسی در فناوری زمانسنجی، تجربه ما از زمان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
زمان نامنظم
در زمانی که دستگاههای الکترونیکی فردی به زندگی روزمره ما گره خوردهاند، تصور اینکه دنیا صرفاً به چرخههای طبیعی وابسته بود، دشوار است. قبل از ظهور ابزارهای اندازهگیری زمان، درک بشر از زمان بسیار نامنظم بود. در ابتدا، تقویمهای قمری ظاهر شدند که قدمت برخی از آنها حداقل به ۱۰ هزار سال پیش میرسد.
برای تقسیم روز به بخشهای کوچکتر و سازماندهی مواردی مانند روز کاری، کسبوکار و سفر، بشر به یک دستگاه نیاز داشت. از میان نخستین نمونهها میتوان به ساعت آفتابی اشاره کرد. قدمت قدیمیترین ساعت آفتابی به ۱۳۰۰ پیش از میلاد بازمیگردد و در درهی پادشاهان مصر کشف شده است.
قدیمیترین ساعت آبی یا کلپسیدرا که منشأ نام آن کلمهی یونانی “دزد آب” است، نمونهای باستانی به شمار میرود. مصریان باستان از ظرفهای بازالت سیاه و مرمر سفید بهعنوان ساعت آبی استفاده میکردند که دارای حفرههایی برای جریان آب بودند و کنترل آب در یک بازهی زمانی از پیشتعیین شده بود. از سویی، برخی از ساعتهای رسی به عصر برنز بازمیگردد و در سواحل دریای سیاه یا اوکراین کنونی کشف شدند. تغییرات در سیستم ساعتها به کل دنیا از بابل تا ایران و هند، چین و آمریکای بومی شمالی و روم باستان گسترش یافت.
اولین تیک تاک
برای شاهد اولین پیشرفت در زمینه گاهشماری، باید به سال ۱۰۸۸ میلادی در استان هنان چین بازگشته و به دوران امپراتوری سونگ مراجعه کرد. در این دوره، سو سونگ به دستور امپراطور مسئولیت ساخت یک ساعت آبی بیمانند را به عهده گرفت. هدف از ساخت این ساعت، نمایش علم و مهارت سلسلهی سونگ شمالی بود.
نکته جالب وارد شده در حوزه مهندسی پیشتاز سو سونگ، معرفی اولین نمونه چرخ دنگ است. این مکانیزم قادر به کنترل و آزاد کردن توان چرخ دندههای ساعت بود. این مجموعه از اجزا، که قابلیت قفل کردن و آزادسازی انرژی محرکهی مثل آب، گرانش یا یک چشمه را داشتند، در اختراع اولین ساعتهای مکانیکی اروپایی در قرن چهاردهم مورد توجه قرار گرفت. علاوه بر این، برای اولین بار در تاریخ، صدای “تیکتاک” با این ساعتها شنیده شد.
ماشینهای زمان
نیاز به ماشینهای لحظهشمار پیشرفته و قابل حمل در طی زمان به افزایش رسیده است. دانشمندان، به ویژه ستارهشناسان که در گذشته به روشهای متغیر یا کمتر قابل اعتماد گاهشماری برای رصدهای خود اعتماد میکردند، نیاز به دستگاهی داشتند که بتواند به شکلی منظم ساعتها و دقیقهها را بشمارد. ساعت آبی همچون ساعت سوسونگ در شمال مناطق منجمد قادر به باقی ماندن بدون نیاز به منابع انرژی بود.
تاریخ اهمیتپذیر دیگری که به مهندسی پیشتاز سو سونگ اشاره میکند، معرفی اولین نمونه چرخ دنگ است. این مکانیزم توانایی کنترل و آزاد کردن توان چرخ دندههای ساعت را داشت. این مجموعه از اجزا از وزنههای سنگین استفاده میکردند که با طناب متصل و حول محورهای استوانهای میچرخیدند. این سیستم باعث میشد ابعاد ساعتها بسیار بزرگ باشد، به طوری که در زمان ظهورشان، منحصر به معماریهای خاص بودند. این ساعتها فاقد صفحهی مدرج بودند و با گذر هر یک از ساعتها، زنگها به صدا درمیآمدند. در دهکدههای اروپایی قرون وسطایی و شهرها، این صدا از برج کلیساها و نمازخانهها شنیده میشد.
واژه انگلیسی “ساعت” (clock) از کلمه لاتین clocca گرفته شده و به معنای “زنگ” است. این نام در نتیجه صدای زنگی است که تنها هر یک ساعت یک بار شنیده میشود. این امر باعث تبدیل زمان به یک تجربه مشترک در جوامعی شد که بر اساس ساعت محلی خود عمل میکردند. در یک دنیا بدون حمل و نقل عمومی، رسانه، تلفن یا اینترنت، بخشهای کوچکتر زمان ارزش کمی برای تودهی مردم داشت.
در اوایل قرن شانزدهم، اولین ساعتهای کوچک ظاهر شدند که مناسب حمل و استفاده در زندگی روزمره بودند. این ساعتها با وجود دسترسی محدود به افراد ثروتمند، دوباره تحولی در رابطه انسان و زمان را آغاز کردند.
ساعت کاری ۹ تا ۵
در حوزهی صنعت ساعتسازی کهن، انقلاب صنعتی به یک فرآیند شناخته شده به نام “تخریب خلاق” تبدیل شد، به وصف ژوزف شومپیتر، اقتصاددان. این انقلاب برای ساعتسازانی که در کارگاههای کوچک به تولید تعداد کمی از قطعات ارزشمند مشغول بودند، به معنای کاهش رونق کسب و کار مطرح شد. پیشرفت در روشهای تولید و دانش مواد، باعث افزایش تولید و کاهش هزینههای ساعتسازی شد.
پیشرفتهای فناوری مانند اختراع زمانسنج دریایی توسط جان هریسون که برای محاسبه ارتفاع از سطح دریا استفاده میشد، ساعت را از وسیلهای محدود به طبقهی اشراف تبدیل به یک ابزار علمی مهم کرد.
اهمیت ساعت را در قرن هجدهم در بریتانیا از دیدگاه ایپی تامسون به شکلی شاعرانه بیان میکند: “ابزاری کوچک که ریتمهای جدیدی از زندگی صنعتی را تنظیم کرد.” این ترکیب به معنای همگام بودن با زمان همراه با تجربهی مالکیت ساعت، یک تضاد ایجاد کرد. وابستگی زیاد به شیفتهای کاری در کارخانهها و سوءاستفاده از طبقهی فقیر و کارگر، فرصتهایی را برای اربابان بیوجدان کارخانهها فراهم کرد که تا حد امکان از کارگرانشان بهرهمند شوند. یک کارگر کارخانه در دوران نوزدهمین قرن در اسکاتلند، شرایط کاری را به این صورت توصیف کرده است:
در واقع، هیچ ساعت منظمی وجود نداشت: اربابان و مدیران به همان نحوی که میخواستند با ما رفتار میکردند. ساعتهای کارخانه اغلب هنگام صبح به جلو و هنگام شب به عقب کشیده میشدند و به جای اینکه ابزاری برای اندازهگیری زمان باشند، بهعنوان ابزاری برای پوشاندن تقلب و ظلم به کار میرفتند. گرچه همه این را میدانستند، از حرف زدن میترسیدند و حتی کارگران از حمل ساعت واهمه داشتند زیرا معمولا افرادی که دربارهی علم زمانسنجی میدانستند اخراج میشدند.
شاید بشود انقلاب صنعتی را بهخاطر برهمزدن تعادل زندگی و کار سرزنش کرد. در آن دوران از زمانسنجی به عنوان شکلی از کنترل اجتماعی استفاده میشد.
زمان یکبار مصرف
تا اوایل دهه ۱۹۶۰، ساعتهای مکانیکی حکمرانی میکردند تا اینکه در روز کریسمس ۱۹۶۹، ساعتسازان ژاپنی به نام سیکو، با معرفی ساعت آسترون (Astron)، اولین ساعت تجاری کوارتز جهان را معرفی کردند.
ساعت آسترون ادعا میکرد که دقت آن بیش از ۱۰۰ برابر رقبای مکانیکی است، اما با وجود این ادعا، قیمت آن بسیار بالا بود. ابتدا تنها ۱۰۰ نمونه از آن با قیمت ۴۵۰ هزار ین تولید شد که با توجه به ارزش ارز امروز، معادل ۱۰ هزار پوند یا ۱۲ هزار دلار است. این رویداد، به شکل دائمی ادامه نیافت. در طول دورهی سرمایهگذاری انبوه در فناوری، سادهسازی تولید و افزایش اتوماسیون، تولید ساعتهای کوارتز به مراتب مقرونبهصرفهتر شد.
تا قرن بیستم، تنها طبقهی ثروتمند میتوانست ساعت شخصی داشته باشد. صنعت سنتی ساعتسازی که در سوییس گسترش یافته بود، برای تغییر به این آمادگی نداشت. سرمایهگذاری آهسته آنها در فناوری جدید بود و باید بخشهایی را از کشورهای دیگر تأمین میکردند. این مشکل همراه با افزایش ارزش فرانک سوییس، این ساعتها را از بازار کمارزش خارج کرد. در اوایل دههی ۱۹۸۰، صنعت ساعت سوییس به دلیل تولید انبوه، در شیب فاجعهبار سقوط قرار داشت و فروپاشی صدها شرکت به رکود دنیای ساعتسازی کلاسیک انجامید. این دوران به نام “بحران کوارتز” شناخته میشود.
صنعت ساعت سوییس توسط نیکولاس هایک نجات یافت. هایک به نوسازی اساسی باور داشت و ایدهی تولید ساعتهای کوارتز مقرونبهصرفه از مواد ارزان قیمت مانند پلاستیک و رزین را در طیف گستردهای از طراحیهای جسورانه و مد روز معرفی کرد و برند جدید خود را سواچ (Swatch) نامید.
ساعتهای سواچ به قدری جذاب و مقرونبهصرفه بودند که روش خرید مردم و چگونگی استفاده از ساعتها را بهطور کلی تغییر دادند. پانصد سال پیش، ساعت یکی از گرانقیمتترین وسایل لوکس به شمار میرفت. امروزه میتوانید هر ساعتی را در رنگهای دلخواه از فروشگاهها خریداری کنید.
تخریب خلاقانه ۲
یکی از بهسزایترین تغییرات دوره گذشته برای صنعت ساعتسازی، گذار سریع از صنعتگری به ماشین بود. بحران کوارتز، جنگهای قیمت و کاهش بودجه از دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ همگی یک معنی را نشان میدادند: فضای محدود برای مهارت صنعتگران. انسانها به مراتب بیشتر از ماشین هزینه میکنند و به همین دلیل ساعتهایی که بهوسیله ماشین تولید میشوند، بهتر عمل میکنند.
در حال حاضر، ما دوباره در فازی جدید قرار داریم. فناوری حتی از ساعتهای کوارتز نیز پیشرفت کرده است. ابتدا گوشیهای موبایل و سپس ساعتهای هوشمند به عنوان ابزارهای اصلی زمانسنجی در زندگی روزمرهمان تبدیل شدند. بهعنوان مثال، اپلواچ نهتنها ساعتی دقیق با دقت ۵۰ میلیثانیه است، بلکه میتوان از آن بهعنوان گوشی، مرورگر اینترنت، کلید خودرو و حتی ردیاب تناسب اندام و تعیین سطح اکسیژن و ECG استفاده کرد.
ساعتهای هوشمند دیگر تنها یک وسیله برای ردیابی زمان نیستند، بلکه بهعنوان ابزارهای ارتباطی و منبع اطلاعات گسترده نیز شناخته میشوند. این دستگاهها امکان خرید قهوهی صبحانه را فراهم کرده و به همراه آن اطلاعات مرتبط با سلامتی را بررسی میکنند. به وضوح میتوان دید چگونه این دستگاهها تعامل ما با دنیای اطراف را تغییر دادهاند.
نظرات کاربران