مجله سیمدخت
0

بیورزونانس درمانی

بیورزونانس درمانی
بازدید 146

تمام موجودات در سطح کوانتومی امواج الکترومغناطیسی را انتشار می‌دهند که ویژگی‌های مختلفی دارند، بسته به ماهیت جسمی آن‌ها. برای مثال، فرکانس ارتعاشات این امواج متفاوت است. انسان‌ها و همه‌ی اجزای بدنی‌شان نیز امواج الکترومغناطیسی انتشار می‌دهند. افکار و احساسات، رفتارها و عادات غذایی، و حتی محیط اطراف، تأثیری بر این امواج الکترومغناطیسی بدن ما دارند.

در دهه ۱۹۷۰، دانشمندان کشف کردند که هر بافت دارای یک رزونانس الکترومغناطیسی منحصر به فرد است که در شرایط طبیعی، فرکانس ارتعاشات آن قابل اندازه‌گیری است.

رمز و راز ارتعاشات، تاریخچه بیورزونانس

تاریخچه بیورزونانس می‌تواند به درک بهتر مفهوم و اصول بیورزونانس کمک کند. اولین شخصیتی که در ارتباط با تاریخچه بیورزونانس به شما معرفی می‌شود، ابوعلی سینا است. در اغلب منابع روسی، آلمانی و روسی، ابوعلی سینا را به نوعی اولین دانشمندی می‌شناسند که مفهوم رزونانس و مفهوم ارتعاشات هماهنگ درونی را برای سلامت انسان مطرح کرد. ابن سینا به مفهومی به نام هماهنگی درونی اشاره می‌کند که در آن از هم فاز شدن با ارتعاشات درون بدن انسان صحبت می‌شود.

ابن سینا بر همین اساس توانسته بود از طریق یکسری اصوات و موسیقی خاص، ارتعاشات حیاتی را در کالبد فیزیکی بیمارانی که به او مراجعه می‌کردند، هماهنگ کند و از طریق هماهنگی درونی که در ارتعاشات زیستی بیماران ایجاد می‌کرد به درمان بیماری‌ها و ارتقا سلامت آن‌ها کمک می‌کرد. پس به نوعی حکیم ابوعلی سینا به عنوان اولین دانشمندی شناخته می‌شود که به مفهوم هماهنگی درونی و هم فرکانس شدن در محیط‌های بیولوژیک و تاثیر آن بر سلامت انسان اشاره می‌کند.

تسلا یکی از پیشگامان دانش الکترومغناطیس به حساب می‌آید و به طور نوعی به عنوان کاشف امواج اسکالر شناخته می‌شود. استفاده از امواج اسکالر در زمینه درمان و بهداشت برای اولین بار توسط تسلا مطرح شد.

تسلا اعلام کرد که برای درک بهتر جهان، باید به شناخت انرژی، امواج و فرکانس پرداخت. او باور داشت که اگر بتوانیم اثرات امواج مزاحم بیرونی که بر روی امواج طبیعی بدن اثرات مخربی دارند را کنترل کنیم، می‌توانیم وضعیت سلامت را به حداکثر برسانیم و از این طریق جلوی ابتلای افراد به بیماری‌های مختلف را بگیریم.

در دوران پهلوی اول، دستگاه‌هایی از اروپا به ایران وارد شده بودند که بر مبنای اثرات امواج اسکالر بر روی سلامت انسان عمل می‌کردند. در آن زمان، این دستگاه‌ها به طور عام با نام “دستگاه تسلا” شناخته می‌شدند، زیرا بسیار به نام تسلا شبیه بودند.

بیورزونانس درمانی

در سال ۱۹۲۵، اخوفسکی برای اولین بار با تأثیر امواج الکترومغناطیسی بر محیط‌های زیستی آشنا شد. وقتی یک آهنربا به طور اتفاقی در گلدان یکی از گیاهانش افتاد، او متوجه شد که رشد این گیاه نسبت به سایر گیاهان بسیار متفاوت است. این واقعه باعث شد تا اخوفسکی درک کند که امواج الکترومغناطیسی تأثیری بر رفتارهای زیستی موجودات زنده دارند.

پس از تحقیقات بیشتر، به این نتیجه رسید که تمامی سلول‌های زنده، شامل سلول‌های انسانی، جانوری و گیاهی، امواج الکترومغناطیسی با منشأ بیولوژیک تولید می‌کنند. نکته مهمی که اخوفسکی به آن پی برد، این بود که این امواج در سلول‌های بافت‌های مختلف در موجودات مختلف، فرکانس ثابتی دارند که از طریق این فرکانس‌ها امکان شناسایی این سلول‌ها وجود دارد.

در سال ۱۹۲۳، دانشمند روسی به نام الکساندر گورویچ مطالعاتی در زمینه بازخورد درمانی تشدید زیستی را آغاز کرد. در حین تحقیقات خود در مورد رشد و نمو گیاهان پیاز، او متوجه شد که مکانیسمی که رشد شاخه‌های پیاز را کنترل می‌کند، قادر است از شیشه کوارتز عبور کند، اما از شیشه‌های سیلیکونی عبور نمی‌کند.

پنجاه سال پس از آن، با پیشرفت فناوری، ثابت شد که تابش اشعه‌ی گورویچ در واقع نور فرابنفش بیولوژیکی است که از DNA پیاز منتشر می‌شود. به نظر می‌رسد که جوانه‌های پیاز با ارسال امواج نور به یکدیگر تأثیر می‌گذارند.

در سال ۱۹۳۶، گوستاو استرومبرگ، یک ستاره‌شناس و زیست‌شناس آمریکایی، تایید کرد که ساختار و رشد موجودات زنده به “سیستم‌های امواج غیرمادی” وابسته است، به ادعای گورویچ. سپس، دکتر رویال رایف این ایده را بررسی کرد و از یک دستگاه تولید‌کننده امواج الکترومغناطیسی برای درمان مرحله نهایی سرطان استفاده کرد. این دانشمند در سال ۱۹۳۴ در ایالت کالیفرنیا به درمان ۱۶ بیمار لاعلاج که در مراحل نهایی سرطان بودند، پرداخت.

پس از سه ماه درمان، چهارده نفر از بیماران پس از بهبودی کامل، درمان را متوقف کردند. دو نفر دیگر ادامه درمان را به مدت چهار هفته داشتند و پس از آن بهبودی کاملی را تجربه کرده و ترخیص شدند. رایف یک میکروسکوپ ویروسی را با بزرگنمایی بی‌سابقه‌ای ساخته بود. ساخت این میکروسکوپ بر اساس تعیین فرکانس تابش الکترومغناطیسی که به واسطه مولکول‌ها و سلول‌های بدن بیمار در حال نوسان است، انجام شد. سپس با تأثیرگذاری بر روی مولکول‌ها، او توانست آن‌ها را از بین ببرد. طی چندین سال، او جدولی را تهیه کرد که در آن فرکانس‌های لازم برای تحریک و از بین بردن برخی بیماری‌ها فهرست شده بود.

در سال ۱۹۳۳، رایف این فناوری را گسترش داد و یک میکروسکوپ بسیار پیچیده ساخت که حدود ۶۰۰۰ قسمت مختلف داشت و توانایی بزرگنمایی اشیاء را تا ۶۰۰۰۰ برابر فراهم می‌کرد. او اولین فردی بود که توانسته بود ویروس‌های زنده را مشاهده کند. میکروسکوپ‌های الکترونیکی مدرن تقریباً همه چیز را از بین می‌برند و در نتیجه تنها قادر به دیدن باقیمانده‌های موجودات زنده هستیم. میکروسکوپ رایف توانایی مشاهده تمامی فعالیت‌های ویروسی را داشت. این موجودات زنده به منظور سازگاری با تغییرات محیطی شکل خود را تغییر می‌دهند، به سرعت به مواد و عوامل سرطان‌زا واکنش نشان داده و قادر به تحول سلول‌های طبیعی به سلول‌های توموری می‌باشند.

رایف توانایی شناسایی طیف تابشی را که از هر میکروب منتشر می‌شد را داشت. او با آرامی منشورهای کوارتز را چرخانده تا نور با طول موج مشخصی را بر روی میکروارگانیسم مورد مطالعه متمرکز کند. انتخاب این طول موج به دلیل جذب مواد توسط طیف تابش میکروب بود: هر مولکول دارای الگوی نوسانات خاصی است. اتم‌ها با پیوندهایی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و این مولکول‌ها دارای میدان الکترومغناطیسی مشخص به خود می‌باشند و تنها آن را جذب می‌کنند. دو مولکول مختلف نمی‌توانند نوسانات الکترومغناطیسی و طیف انرژی یکسانی داشته باشند.

رزونانس نور در صورت ترکیب مانند دو موج اقیانوس یکدیگر را تقویت می‌کنند. در نتیجه میکروارگانیسم‌هایی که در نور سفید مشاهده نمی‌شوند، در صورت بازتاب نور قابل رویت می‌شوند. این باعث می‌شود که رایف بتواند ارگانیسم‌هایی را که در شرایط دیگر قابل مشاهده نبودند، ببیند و تهاجم آن‌ها به بافت‌ها را مشاهده کند. رایف در سال ۱۹۲۰ ویروس سرطان انسانی را شناسایی کرد. او ۲۰۰۰ تلاش ناموفق برای تبدیل سلول‌های طبیعی به سلول‌های تومور انجام داد و سرانجام موفق شد که ویروس مسبب سرطان را شناسایی کند و سپس آن را به حیوانات مورد مطالعه تزریق کرد تا ثابت کند که آن ویروس باعث ایجاد همان نوع سرطان در سلول‌ها می‌شود.

او از فیلم، عکس و گزارش‌های دقیق برای ثبت همه چیز استفاده می‌کرد. ابعاد ویروس سرطان بسیار کوچک بود. طول آن ۱۵/۱ میکرومتر و عرض آن ۲۰/۱ میکرومتر بود. در دهه ۱۹۸۰ هیچ میکروسکوپ عدسی قادر به دیدن ویروس سرطان نبود. در آن زمان، او توانست نشان دهد که میکروارگانیسم‌های سرطان‌زا از ۴ شکل متفاوت برخوردارند. بعداً، دانشمندان و پزشکان بسیاری وجود ویروس سرطان را با استفاده از روش‌های مختلف تأیید کردند. در آن دوران، رایف با دانشمندان برجسته همکاری می‌کرد و سپس روشی برای از بین بردن این ویروس‌های کوچک توسعه داد.

از همان اصلی که به دیدن ویروس‌ها انجامید، برای از بین بردن آن‌ها استفاده کرد. اصل رزونانس عامل موفقیت او در کشتن ویروس‌ها بود. با افزایش شدت فرکانس تابشی که با میکروب‌ها تعامل داشت، رایف شدت نوسانات طبیعی ویروس‌ها را افزایش داد تا آن‌ها نهایتاً نابود شوند. این فرکانس‌ها را نوسانات کشنده (MOR) نامید. این تابش برای بافت‌های اطراف ضرری نداشت. او سال‌های زیادی را صرف انجام تحقیقات در این زمینه کرد و به طور مداوم تلاش کرد تا فرکانس‌هایی که تعداد زیادی از میکروب‌های خطرناک را از بین می‌برد کشف کند.

در سال ۱۹۳۴، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی یک کمیته تحقیقاتی پزشکی ویژه برای درمان بیمارانی که در مرحله نهایی سرطان قرار داشتند، تشکیل داد. این کمیته شامل پزشکان و پاتولوژیست‌هایی بود که باید بیماران مورد معالجه با فناوری رایف را معاینه می‌کردند. پس از ۹۰ روز، کمیته به این نتیجه رسید که ۵.۸۶ درصد بیماران به طور کامل بهبود یافته و ۵.۱۳ درصد در طی ۴ هفته آینده بهبود یافته بودند. در نتیجه، نرخ بهبود که با کمک فناوری‌های رایف ۱۰۰درصد بود، اعلام شد.

در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۳۱، نمایندگان ۴۴ مؤسسه پزشکی معتبر در یک جلسه با عنوان «پایان همه بیماری‌ها»، که توسط دکتر میلبانک جانسون سازماندهی شده بود، شرکت کردند. اما تا سال ۱۹۳۹، تقریباً همهٔ این دانشمندان دیدار با رایف را انکار کردند. چه چیزی باعث شد تعداد زیادی از دانشمندان معروف حافظه خود را به طور کامل از دست بدهند؟

دیگران اخبار مربوط به شگفتی‌های رایف در ارتباط با بیماران مبتلا به مرحلهٔ نهایی سرطان را شنیدند. در ابتدا تلاش شد با پرداخت رشوه او را از درمان با این طریق منصرف کنند. اما از آنجایی که او از این کار امتناع می‌کرد، در عرض ۱۶ ماه، ۱۲۵ بار او را بازداشت کردند. اتهامات او شامل کار بدون مجوز بود. دادستانی او را از ادامهٔ تحقیقات باز داشت. صنعت داروسازی به دلیل انجام مطالعات درمانی که ۱۰۰٪ بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته را درمان می‌کرد، مخالف بود.

این روش درمانی که هزینه زیادی نداشت و کاملاً بدون درد بود، می‌توانست مردم را متقاعد کند که به دارو نیاز ندارند. رایف دهه‌ها صرف جمع‌آوری شواهدی مبنی بر اثربخشی روش خود کرد. اما عکس‌ها، فیلم‌ها و سوابق نوشته شده از آزمایشگاه او ربوده شد و دزد هرگز بازداشت نشد. او که تلاش بسیاری برای تکمیل مدارک گمشده انجام می‌داد، میکروسکوپ‌های ویروسی گران‌بهای او توسط فردی نابود شد.

آزمایشگاه مولتی‌میلیونر برنت در نیوجرسی به دلیل آتش‌سوزی سوخت و پلیس به طور غیرقانونی اجزای باقی‌مانده از تحقیقات ۵۰ ساله اورا مصادره کرد. هویلند تنها شرکتی بود که برای رایف تجهیزات تولید می‌کرد ولی شریک او نبود.

هویلند یک پرونده را در دادگاه باخت و شرکت به دلیل ضایعات دادگاه ورشکست شد و تولید تجاری تجهیزات رایف به طور کامل متوقف شد. علیرغم اثربخشی مطلق روش درمانی رایف، به دلیل تلاش‌های فراوان شرکت‌های داروسازی که روش درمانی جدید را خطری برای محصولات خود می‌پنداشتند، این روش درمانی به سرعت فراموش شد.

در سالهای ۱۹۴۰-۱۹۴۵ در دانشگاه ییل، پروفسور بور و دیگر دانشمندان تحقیقاتی انجام دادند. آنها دریافتند که همهٔ موجودات زنده دارای میدان الکتریکی و در نتیجه میدان مغناطیسی هستند.

سپس راینهولد وول بر پایهٔ علوم چینی آزمایشاتی بر روی نقاط مشخصی از بدن انجام داد که به بهبود یا بدتر شدن عملکرد اندام‌های خاص منجر می‌شد. پس از اینکه وول با انجام تحقیقات فراوان کشف کرد که برخی نقاط خاص از پوست انسان دارای پتانسیل الکتریکی بالاتر و تعداد بیشتری از گیرنده‌های عصبی نسبت به سایر نقاط هستند، طب سوزنی الکتریکی پدید آمد.

در سال ۱۹۷۵، فیزیکدان آلمانی به نام پاپ اثبات کرد که تمامی فرآیندهای بیولوژیکی در ارگانیسم به دلیل تعامل الکترومغناطیسی سلول‌ها اتفاق می‌افتد. در واقع، یک برهم‌کنش پیچیده بین امواج الکترومغناطیسی و فوتون‌ها در بدن موجودات زنده در حال رخ‌ دادن است، که این تعاملات از طریق رشته‌های عصبی و هورمون‌ها با سرعت بیشتری صورت می‌گیرد.

در سال ۱۹۷۷، تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شد که زمانی که دکتر فرانتس مورل آلمانی و مهندس اریش راشه مورا تراپی را اختراع کردند. در طی تحقیقاتی که مورل و همکارش انجام دادند، یک آنتن تولید شد که می‌توانست اطلاعات ارتعاشی داروها، از جمله داروهای هومیوپاتی، را با فاصله‌ای بر روی بدن بیمار منتقل کند.

دکتر مورل در تحقیقات خود به این نکته اشاره کرد که او باور داشت که داروهای هومیوپاتی در اصل دارای یکسری ارتعاشات الکترومغناطیسی بسیار ضعیف هستند که از طریق این ارتعاشات الکترومغناطیسی، تاثیرات بیولوژیک خود را بر روی بدن موجودات زنده اعمال می‌کنند.

در طول تحقیقات خود، به این نتیجه رسید که اگر اطلاعات ارتعاشی و فرکانس امواج الکترومغناطیس داروها قادر به تأثیرگذاری بر سلامت انسان باشند، اطلاعات ارتعاشی حاصل از بدن بیماران هم می‌تواند چنین خاصیتی داشته باشد. بر اساس این نتایج، دستگاه‌هایی طراحی شد که می‌توانستند امواج بیوالکترومغناطیس بدن بیمار را ضبط کرده و پس از اعمال یک سری پردازش‌ها بر روی آن، این امواج تغییر یافته را مجدداً به بدن بیمار بازتاب دهند.

این اقدام باعث می‌شد که امواج بیوالکترومغناطیس طبیعی بدن بیمار تغییرات مثبتی را تجربه کنند و سپس این امواج تغییر یافته، مورد پردازش مجدد قرار گیرند و در چندین حلقه تغییرات برگردانده شده و وضعیت بیوالکترومغناطیس بدن بیمار به حداکثر حالت طبیعی خود نزدیک می‌شد.

نفر بعدی که باید در تاریخچه بیورزونانس با آن آشنا شوید، گاتوفسکی است (۱۹۹۳). وی برای اولین بار توانایی سیستم‌های کامپیوتری را با دستگاه‌های نوین بیورزونانسی تلفیق کرد و بر این اساس، دستگاه‌های مدرن تشخیصی و درمانی بیورزونانس را ارائه کرد.

به دلیل تلاش‌های محققان در زمینه بیورزونانس، در حال حاضر بیش از ۸۰ کشور جهان دارای کلینیک‌های بیورزونانس است. در آلمان، بیش از ۱۰ هزار پزشک از این سیستم در امور تشخیص و درمان استفاده می‌کنند و در روسیه بیش از ۳ هزار کلینیک فعال در این زمینه وجود دارد. تعداد کلینیک‌های فعال بیورزونانس در سراسر جهان به بیش از ۴۰ هزار کلینیک تخمین زده شده است.

بیورزونانس درمانی

نیروی محرکه جهان، انرژی

واژه “انرژی” به توانایی بدن یا سیستم برای تولید کار اشاره دارد و هر سیستم فیزیکی حاوی انرژی است یا آن را ذخیره می‌کند. انواع مختلفی از انرژی در پشت طیف گسترده‌ای از پدیده‌های طبیعی وجود دارد.

انرژی اشکال مختلفی دارد و تمامی این اشکال در دو دسته‌ی انرژی جنبشی یا دینامیکی قرار می‌گیرند.

اصطلاح “هیچ از هیچ” (ex nihilo nihil) یکی از اصول بنیادینی است که توسط پارمنیدس، فیلسوف یونان باستان، بیان شده است. بر اساس این اصل، هیچ چیز از صفر ایجاد نمی‌شود و هیچ چیزی به آن تبدیل نمی‌شود.

قانون بقای انرژی اظهار می‌کند که انرژی نه ایجاد می‌شود و نه از بین می‌رود. وقتی انرژی مصرف می‌شود، این انرژی از بین نمی‌رود. بلکه به شکل دیگری از انرژی تغییر می‌کند.

بازده انرژی به میزان انرژی مفیدی اشاره دارد که یک سیستم دریافت می‌کند. یک ماشین کاملاً کارآمد، تمام انرژی وارد شده به آن را به صورت کاربردی تبدیل می‌کند. به عبارت دیگر، هر تغییری از یک شکل از انرژی به شکل دیگری از آن، همواره شامل تبدیل آن به انرژی مورد استفاده و غیرمصرف می‌شود. این تحولات انرژی همیشه قابل استفاده نیستند.

در اوایل قرن بیستم، علم به طور کامل با قوانین حرکت نیوتنی آشنا بود و به نظر می‌رسید که این قوانین می‌توانستند به اکثر سوالات فیزیک پاسخ دهند، به جز برای بخشی از جهان که اتر نامیده می‌شد. این باور تا سال ۱۹۰۵ وجود داشت، زمانی که آلبرت اینشتین “نظریه نسبیت خاص” را معرفی کرد و دیدگاه ما را به جهان به عنوان یک کل دوباره تعریف کرد.

معادله مشهور انرژی-جرم، که توسط نظریه نسبیت پیش‌بینی می‌شود، می‌گوید که هر جسمی به دلیل جرمش انرژی دارد. این معادله به عنوان “معادله آرام انرژی-جرم” شناخته می‌شود و توسط اینشتین ارائه شد. او کشف کرد که انرژی و جرم در واقع دو جنبه متفاوت اما متناوب از یک ماده جهانی هستند که می‌توان آنها را “جرم-انرژی” نامید. معادله ساده و شگفت‌آور اینشتین فرمول ریاضی برای محاسبه مقدار انرژی معادل جرم و بالعکس است.

بیورزونانس چگونه کار می‌کند؟

دکتر وول کشف کردند که فرکانس نوسانات بدن انسان در بازه ۱۰۰ تا ۱۵۰ هرتز قرار دارد و فرکانس‌های بافت‌های نرمال با بافت‌های بیمار متفاوت است. این کشف اساسی به تدریج به عنوان پایه‌ای برای درمان‌های رزونانسی مورد استفاده قرار گرفت. آنها متوجه شدند که فرکانس بافت مغز ۱۵۰ هرتز، فرکانس سیستم ایمنی ۶۷ هرتز و امواج بافت عصبی با فرکانس ۱۰۰ هرتز را منتشر می‌کنند. این فرکانس‌ها نشان‌دهنده وضعیت سلامت سلول‌ها و بدن ما هستند.

بدن انسان از میلیاردها سلول تشکیل شده است که در هر یک از آن‌ها به طور میانگین ۷۰۰۰ واکنش شیمیایی در ثانیه رخ می‌دهد. بنابراین، این سیستم پیچیده برای هماهنگی و ایجاد ارتباط نیازمند یک سیستم کارآمد است. سلول‌ها از طریق سیگنال‌های الکتریکی و شیمیایی با محیط اطراف و سلول‌های دیگر خود ارتباط برقرار می‌کنند. می‌توان ایجاد پاسخ‌های متفاوت در سطح سلولی در قسمت‌های مختلف بدن را به این سیگنال‌های الکترومغناطیسی مربوط کرد.

به عنوان مثال، در طی فرایند میتوز، پرتوزایی در سلول با طول موج فرابنفش محدوده رخ می‌دهد که سلول با این روش به سلول‌های دیگر سیگنال تقسیم را ارسال می‌کند و سرعت و میزان تقسیم سلولی را کنترل می‌کند. از آنجایی که همه‌ی سلول‌ها و ماکرومولکول‌ها امواج را انتشار می‌دهند، حضور هر گونه پاتوژنی مانند ویروس، باکتری، قارچ و غیره در تابش امواج سلولی تأثیر می‌گذارد و فرکانس طبیعی آن‌ها را تغییر می‌دهد. این تغییرات نه تنها به علت حضور این عوامل بلکه به دلیل ایجاد بیماری‌های مختلف مانند سرطان و غیره، بر این فرکانس‌ها تأثیر می‌گذارند و می‌توان آن‌ها را با استفاده از تجهیزات پیشرفته ردیابی کرد.

علم بیورزونانس: از تشخیص تا درمان

تشخیص در بیو‌رزونانس

اطلاعات زیادی نشان می‌دهد که سلول‌های بدن انسان قادرند به ارسال و دریافت سیگنال‌های الکترومغناطیسی باشند. هنگامی که اختلالی در امواج الکترومغناطیسی سلول‌ها ایجاد می‌شود، مانند وجود ویروس، باکتری یا عوامل بیماری‌زای دیگر، بیماری شکل می‌گیرد. دستگاه‌های بیو‌رزونانس با استفاده از ارتعاشات الکترومغناطیسی با فرکانس بسیار پایین، می‌توانند اطلاعاتی را به بدن انسان منتقل کنند.

وقتی سلول‌های بدن انسان سالم هستند، امواج الکترومغناطیسی بدن دارای یک طول موج ثابت هستند و تغییری نمی‌کنند، و دستگاه بیو‌رزونانس با توجه به این طول موج، بافت را به عنوان سالم تشخیص می‌دهد.

اما اگر یک سلول یا یک مجموعه از سلول‌ها (بافت) بیمار شوند، مشخصات نوسانات سلولی تغییر می‌کند و دستگاه بیو‌رزونانس از طریق مقایسه این تغییرات می‌تواند دریابد که بافت دچار بیماری شده است. به طور واقعی، هر DNA و هر سلولی دارای یک موج الکترومغناطیسی منحصر به فرد است که مانند اثر انگشت است و ارتعاش هر سلول با سلول دیگری متفاوت است.

روش درمانی در بیو‌رزونانس

بر اساس یکی از قوانین فیزیک عمل می‌کند که می‌گوید امواج با طول موج مشابه یکدیگر را تشدید و امواج با طول موج مخالف را ضعیف می‌کند. در واقع، دستگاه بیو‌رزونانس پس از شناسایی نوسانات ناهماهنگ، سعی می‌کند این نوسانات را اصلاح کرده و به سطح بهینه خود نزدیک کند. این باعث می‌شود سلول‌ها به انرژی لازم برای بهبود و درمان دست یابند، زیرا سلول‌ها با اخذ انرژی لازم خودشان را درمان می‌کنند.

در مقابل، برای ویروس‌ها، باکتری‌ها و عوامل بیماری‌زا، دستگاه بایو‌رزونانس یک طول موج مخالف به بدن ارسال می‌کند که باعث کاهش انرژی و کوتاه شدن دامنه آن موج می‌شود. با تکرار این فرآیند، عوامل بیماری‌زا از بین می‌روند.

به طور خلاصه، دستگاه‌های بیو‌رزونانس امواج الکترومغناطیسی را از بدن دریافت کرده، آن‌ها را تجزیه و تحلیل کرده و سپس با ارسال مجدد آن امواج، فرکانس‌های مخرب سلولی را اصلاح می‌کنند. این دستگاه‌ها فرکانس‌های دریافتی را به دو دسته فرکانس‌های سالم و ناسالم تجزیه می‌کنند و با تقویت و ارسال مجدد فرکانس‌های سالم، انرژی و کارآمدی سلول‌ها را افزایش می‌دهند و امواج ناسالم را خنثی می‌کنند تا شرایط بهبود و بازسازی مجدد بافت ایجاد شود. با توجه به قابلیت‌ها و اثرات بیو‌رزونانس، این تکنولوژی در آینده‌ی نزدیک احتمالاً یکی از مهم‌ترین ابزارهای سلامت الکترونیک و فناوری سلامت خواهد بود.

آشنایی با دستگاه بیورزونانس

دستگاه های مختلفی با تکنولوژی بیورزونانس وجود دارند که به دو دسته اصلی تقسیم میشوند:

  • دستگاه‌های خودکار بیو‌رزونانس یا دستگاه‌های بیو‌رزونانس NLS که با استفاده از هوش مصنوعی، قابلیت تجزیه و تحلیل داده‌های بسیار بزرگ را فراهم می‌کنند.

مزایا:
1. دقت بالا (تقریباً ۹۵٪، معمولاً مقایسه آن با اسکن سی‌تی‌اسکن یا ام‌آر‌آی نشانه معادلیت دقت دارد).
2. آنالیز سریع، با طول کشیدن حدود ۹۰ دقیقه برای اسکن کل بدن.
3. قابلیت اسکن کل بدن که شامل ۹۰۰ ارگان و بیش از ۵۷۰۰۰۰ فرکانس، همراه با تمامی میکروارگانیسم‌ها و پاتولوژی‌ها و غیره است.
4. دارای بیش از ۵۳۰۰ مجموعه تشخیصی و درمانی از طب های مختلف.
5. عدم نیاز به دانش بیورزونانس.
6. محیط نرم‌افزاری گرافیکی و بسیار ساده.
7. دارای چندین آپشن درمانی از جمله تولید آب مغناطیسی و متاتراپی.
8. قابلیت گزارش‌گیری در شکل‌ها و فرم‌های مختلف.
9. عدم نیاز به اپراتور متخصص و قابلیت سیستم‌سازی در مراکز درمانی.

معایب

دقت کمتر نسبت به دستگاه های خطی (در حد ۵ درصد)

بیورزونانس درمانی

  • دستگاه‌های بیو‌رزونانس خطی که هر فرکانس در بدن را به صورت مستقیم و جداگانه تحلیل می‌کنند.

مزایا:
1. دقت بسیار بالا در آنالیز.
2. امکان اسکن میکروارگانیسم‌ها و پاتولوژی.
3. وجود یک آپشن درمانی اضافه (تولید آب مغناطیسی)

معایب:
1. علاوه بر دانش آناتومی، فیزیولوژی و پاتولوژی، نیاز به دانش بیورزونانس نیز وجود دارد.
2. اسکن با این دستگاه بسیار زمان‌بر است؛ به عنوان مثال، اسکن کل بدن نیازمند بیش از ۷ روز زمان است.
3. امکان اسکن ارگان‌های بدن وجود ندارد.
4. عدم وجود متاتراپی (یک آپشن درمانی سریع و قدرتمند).
5. محیط نرم‌افزار به صورت دیجیتالی است.
6. عدم امکان دریافت و ارسال گزارش.
7. اپراتور دستگاه باید حتماً متخصص باشد و امکان سیستم‌سازی توسط اپراتورهای معمولی در مراکز درمانی وجود ندارد.
8. تحلیل و ادغام داده‌ها و تشخیص نهایی توسط متخصص انجام می‌شود.

بیورزونانس درمانی

بیورزونانس و ویژگی‌های الکتریکی سلول‌ها

بیو‌رزونانس درمانی بر پایه ویژگی‌های الکتریکی بافت‌ها و سلول‌ها عمل می‌کند، که این ویژگی‌ها به طور ذاتی در سلول‌های ما وجود دارند. بنابراین، در ابتدا این ویژگی و فرآیند شکل‌گیری آن توضیح داده می‌شود. این پیش‌فرض به ما امکان می‌دهد تا اصول اساسی که میدان‌های الکترومغناطیسی از آن طریق عمل می‌کنند را بهتر درک کنیم. امواج مغناطیسی قادرند منتشر شوند و در نتیجه می‌توانند انرژی الکتریکی را به بافت‌ها و سلول‌ها منتقل کنند. این انحراف‌ها باعث افزایش پتانسیل غشاء می‌شوند.

موجودات زنده به دلیل حضور یون‌های باردار، ترکیبات قطبی و جریان‌های الکتریکی، ویژگی‌های الکتریکی دارند. سلول‌ها دارای پتانسیل الکتریکی هستند که عدم وجود این پتانسیل غشایی نشانگر مرگ سلولی است. این پتانسیل الکتریکی در طول سلول‌های عصبی حرکت می‌کند و پیام را به سلول بعدی منتقل می‌کند و یا در سلول‌های عضلانی، این پتانسیل منجر به ایجاد انقباض می‌شود.

پتانسیل غشایی در سلول‌های ما، باعث ایجاد اختلاف غلظت ترکیبات مختلف بین فضای بیرونی سلول و داخل آن می‌شود که در نهایت، عملکرد خاصی را در سلول ایجاد می‌کند. به همین دلیل، ویژگی‌های الکترومغناطیسی سلول‌ها بسیاری از فرایندهای سلولی را هدایت می‌کنند.

در یک سلول که توسط غشا محدود شده است، بین داخل (سیتوزول) و فضای خارج سلولی، یک اختلاف پتانسیل حدود ۷۰ تا ۱۰۰ میلی ولت وجود دارد که به آن پتانسیل غشایی می‌گوییم. این اختلاف پتانسیل امکان انجام تمام عملکردهای متابولیکی سلول را فراهم می‌کند. یک سلول سالم توانایی حفظ تعادل یون‌های Na +، K +، Cl- در داخل و خارج سلول را دارد و می‌تواند غلظت مواد غذایی ضروری را درون سلول ثابت نگه دارد، از جمله یون‌های کلسیم و فسفات، و آنیون‌های پروتئینی.

هنگامی که یک ضایعه یا بیماری بروز می‌کند، بسته به شدت آن، عملکرد سلول و انرژی آن کاهش می‌یابد، غلظت اکسیژن در بافت‌ها کاهش می‌یابد و باعث تولید ناکافی ATP می‌شود. در نتیجه، فعالیت پمپ سدیم-پتاسیم کاهش پیدا کرده و ولتاژ غشای سلولی ۴۰- تا ۵۰- میلی‌وات کاهش می‌یابد (در شرایط درد و بیماری مزمن). این کاهش پتانسیل در سلول‌های توموری تا ۱۵- میلی‌وات می‌باشد.

نورون‌ها به عنوان سلول‌هایی که تقسیم نمی‌شوند بیشترین پتانسیل غشایی را دارند (۵۰- تا ۸۰- میلی‌وات) و در مقابل سلول‌های سرطانی که سرعت رشد و تکثیرشان بالاست، پتانسیل غشایی کمی دارند (۰ تا ۳۰- میلی‌وات). تحقیقات نشان داده است که کانال‌های یونی کلر در سلول‌های سرطانی فعالیت متفاوتی دارند که ناشی از تغییرات پتانسیل غشایی این سلول‌هاست.

این موضوع نشان می‌دهد که با تغییر ویژگی‌های الکترومغناطیسی سلول، رفتار سلول تغییر می‌کند، زیرا ویژگی‌های الکترومغناطیسی سلول بسیاری از عملکردهای سلول را کنترل می‌کنند و سلول‌ها به دلیل این ویژگی‌ها سطح تعاملی سریع‌تر و کارآمد‌تری با محیط اطرافشان ایجاد می‌کنند. در بافت‌های زیستی، حتی تغییرات کوچک در نفوذپذیری پتانسیل غشا می‌تواند تغییرات قابل توجهی در عملکرد سلول ایجاد کند.

سلول‌ها از خواص الکتریکی خود برای کنترل بیان ژن‌ها استفاده می‌کنند. مشخص شده است که مهم‌ترین اثر امواج الکترومغناطیسی، تحریک ژن‌هاست. ژن‌ها، واحدهای ابتدایی اطلاعات ژنتیکی مربوط به بخش‌هایی از DNA هستند که قادرند پروتئین‌ تولید کنند. امواج الکترومغناطیسی با تغییرات اپی‌ژنتیکی (بدون تغییر توالی DNA) منجر به تغییر بیان ژن می‌شوند.

برای مطالعه مطالب بیشتر  مراقبت و سلامتی با ما همراه باشید.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *