در هیچ سبک ادبی به اندازهی شعر حماسی، چه باستانی و چه مدرن، موضوعات مربوط به صعود و سقوط تمدنها مورد توجه قرار نگرفته است. ۲۰ شعری که در ادامه معرفی خواهند شد، با ترکیب درونمایههای عظیم همچون جنگ، خیانت، عشق و عاشقی، ماجراجویی و دروننگری، در قالب زبان شکوهمند، موفق به ارائه عصارهی وجودی یک ملت در یک اثر (هرچند گسترده) شدهاند. این آثار از روایتهای نیمهتاریخی جنگ تا نقد قهرمانسازیهای افراطی را در بر میگیرند در این مقاله از مجله ی سیمدخت به معرفی 20 شعر حماسی برتر تاریخ پرداختیم.
شعر حماسی، که برخی از شاعران قرون وسطی آن را شعر قهرمانانه نیز نامیدهاند، با استفاده از فرمولی که در طول قرنها اعتبار خود را حفظ کرده است، تصاویری باشکوه و بزرگنمایانه از قهرمانان و یاران آنها به نمایش میگذارد. برای درک کامل شعر حماسی، لازم است به مجموعهای از الگوهای تکرارشونده توجه کنید:
- در شعر حماسی، معمولاً در آغاز، شاعران از الههها و خدایان شعر و موسیقی درخواست کمک میکنند تا بتوانند داستان خود را با تأثیرگذاری بیشتری روایت کنند. این درخواستها غالباً به این دلیل است که شاعران میخواهند نشان دهند که شعرشان تحت تأثیر نیرویی الهی قرار دارد، حتی اگر برخی از این درخواستها صرفاً به قصد ایجاد این تصور باشد.
- بسیاری از اشعار حماسی از میانهی داستان (in medias res) آغاز میشوند و به مرور زمان ممکن است به وقایع گذشته بازگردند تا زمینهی داستان را توضیح دهند.
- سفر به جهان زیرین یا دنیای مردگان از جمله رخدادهای متداول در شعر حماسی است.
- شعر حماسی معمولاً شامل صحنههای نبردی با شکوه و پیچیده است که با تشبیهها و مقایسههای طولانی و آرایههای ادبی پیچیده به تصویر کشیده میشود. هدف این توصیفهای مفصل، نمایش قدرت ادبی حماسهسرا است.
- در بسیاری از این اشعار، بخشی از متن به توصیف قدرت نظامی طرفین درگیر، و نیز به شرح اسلحهها، نیرنگها و فنون جنگی آنها اختصاص داده میشود.
۱. حماسهی گیلگمش (The Epic of Gilgamesh)
- حماسهسرا: ناشناس
- سال انتشار: حدود ۲۰۰۰ پیش از میلاد
جای تعجب نیست که یکی از کهنترین آثار ادبی تاریخ، یک شعر حماسی بزرگمقیاس باشد. این اثر، که بر پایهی افسانهای دربارهی یک پادشاه آشوری واقعی نوشته شده، به بررسی موضوعاتی میپردازد که بعدها هومر نیز به آنها پرداخته است: فاصله میان انسانها و خدایان، فناپذیری، فریبندگی، و میراثی که از خود به جای میگذاریم. در این شعر، گیلگمش، پادشاهی نیمهانسان و نیمهخدا، به خاطر ظلمهای ناشی از غرور بیپایانش به مردمش، باعث نارضایتی همگان شده است. اما ورود انکیدو، مردی وحشی که توسط یک الهه آفریده شده، به صحنه، قدرت پادشاه را به چالش میکشد. با وجود اینکه این اثر حدود ۴۰۰۰ سال پیش نوشته شده، منتقدان آن را بسیار انسانگرایانه میدانند، زیرا در آن نیمهخدایان به لذت و ماجراجویی بیش از قدرتطلبی بیرحمانه اهمیت میدهند.
۲. ایلیاد (The Iliad)
- حماسهسرا: هومر (Homer)
- سال انتشار: حدود ۸۰۰ پیش از میلاد
در مورد هویت واقعی هومر اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما اهمیت شاعر (یا شاعران) «ایلیاد» و «اودیسه» به اندازهای که این دو اثر بر فرهنگ غرب تأثیر گذاشتهاند، شناخته شده نیست. «ایلیاد»، اولین اثر، حماسهای دربارهی جنگ تروآست. وقتی هلن از اسپارتا ربوده میشود، یونانیان به رهبری آشیل به سوی تروآ لشکرکشی میکنند تا دشمنان خود را شکست دهند. اگرچه خدایان نیز در این جنگ دخالت میکنند، این جنبهی انسانی است که به جذابیت آن افزوده است. برای مثال، دوئل سرنوشتساز آشیل با هکتور نه تنها به ستایش قهرمانی نظامی میپردازد بلکه سوگ و حزن برای شکست در جنگ را نیز به نمایش میگذارد. بسیاری از اصطلاحاتی که در گفتوگوهای روزمره استفاده میشود، ریشه در این شعر دارد، از جمله «پاشنهی آشیل» که به نقطهضعف آشیل اشاره دارد و «اسب تروجان» که به هدیهای فریبآمیز اطلاق میشود که از طریق آن یونانیها توانستند سربازان خود را به درون شهر تروآ وارد کنند.
۳. اودیسه (The Odyssey)
- حماسهسرا: هومر
- سال انتشار: حدود ۸۰۰ پیش از میلاد
«اودیسه» به طرز قابل توجهی با «ایلیاد» متفاوت است. در حالی که «ایلیاد» دربارهی یک جنگ بزرگ با تعداد زیادی شخصیت و رویداد است، «اودیسه» یک ماجراجویی مستقل به شمار میرود و با وجود ارتباطش با جنگ تروآ، دنبالهی مستقیم آن نیست. به عبارت دیگر، «اودیسه» را میتوان به عنوان اسپینآف («ایلیاد» تصور کرد. این حماسه داستان اودیسیوس (Odysseus)، جنگجویی است که پس از پایان جنگ تروآ به دلیل خشم پوسایدون، خدای دریا، در دریا گرفتار میشود و باید راهی برای بازگشت به خانهاش در جزیرهی ایتاکا (Ithaca) بیابد. در این سفر، او نه تنها با خدایان کینهتوز و کالیپسوی (Calypso) اغواگر مقابله میکند، بلکه باید پیش از آنکه لشکر خواستگارها همسرش را متقاعد به ازدواج کنند و جایگاهش را تصاحب نمایند، به خانه برگردد. «اودیسه» تأثیر عمیقی بر ادبیات غرب گذاشته و بسیاری از روایتها و آرایههای ادبی بهکاررفته در این شعر به تار و پود ادبیات غربی راه یافتهاند.
۴. مهاباراتا (The Mahabharata)
- حماسهسرا: ویاسَ (Vyasa)
- سال انتشار: ۳۰۰ پیش از میلاد مسیح (جمعآوریشده)
این حماسهی هندی، با حجم عظیم خود، به یکی از بنیادیترین آثار ادبی در تاریخ تبدیل شده است و به رغم طولانی بودنش، نقش مهمی در شکلگیری هویت فرهنگی مردم هندوستان دارد. «مهاباراتا»، که شامل بیش از یکصد هزار بیت است، به توصیف جنگی بزرگ بین دو شاخه از یک خاندان سلطنتی — پانداوا (Pandava) و کاوراوا (Kaurava) — برای تصاحب تاجوتخت شهر افسانهای فیل یا هاستیناپورا (Hastinapura) میپردازد. این حماسه بر چالشهایی که خانوادهی پانداوا با آنها مواجه میشود، مانند خیانت، تبعید و نبرد، تمرکز دارد. یکی از مشهورترین بخشهای «مهاباراتا»، با عنوان «بهگود گیتا» (Bhagavad Gita)، دیالوگی فلسفی میان ارجونا (Arjuna)، یکی از شاهزادگان پانداوایی، و کریشنا، یکی از خدایان اصلی هندوئیسم، را به تصویر میکشد که به مسائل اخلاقی جنگ و وظیفهشناسی میپردازد. «مهاباراتا» به دلیل نگاه جامعاش به مسائل مهم از جمله معنویت و مرگ، هزاران سال است که تأثیر عمیقی بر جامعهی هند داشته است.
۵. انئید (The Aeneid)
- حماسهسرا: ویرجیل (Virgil)
- سال انتشار: ۱۹ پیش از میلاد مسیح
«انئید»، که در دوران اوج قدرت امپراتور آگوستوس سروده شده، به عنوان حماسهای ملی برای امپراتوری روم شناخته میشود و داستان پیدایش این امپراتوری قدرتمند را روایت میکند. این شعر پس از پایان «ایلیاد» آغاز میشود و سفر آنئیاس، اشرافزادهی تروا، از تروا به کارتاژ را دنبال میکند. در کارتاژ، او رابطهای کوتاه با دیدو، ملکهی کارتاژ، برقرار میکند. پس از ترک دیدو، آنئیاس به ایتالیا میرود تا در برابر مهاجمان ایستادگی کند و روم را تأسیس نماید. هرچند او به اندازهی دیدو عاشق و عاطفی نیست (دیدو به خاطر دلشکستگی خودکشی میکند)، اما رویکرد سختگیرانه و غیرعاطفی او در انجام وظیفهی ملی، نمایانگر غرور و حس ملیای بود که آگوستوس در پی ترویج آن میان مردم خود بود.
۶. دگردیسیها (Metamorphoses)
- حماسهسرا: اوید (Ovid)
- سال انتشار: ۸ میلادی
حماسهی اوید به اندازهی حماسههای هومر و ویرجیل از خونریزی و سفرهای قهرمانانه بهره نمیبرد، اما مهمترین عامل شباهت آن به حماسه، زبان برجسته و متعالی به کار رفته در آن است. این شعر در قالب متر حماسه (Dactylic Hexameter) نوشته شده است، قالبی که در یونان و روم باستان برای حماسهسرایی مرسوم بود و شامل شش سیلاب بلند با سیلابهای کوتاهتر بین آنها میشود. رویکرد اوید به حماسه با ویرجیل متفاوت است؛ در حالی که حماسهی ویرجیل هدفش نمایاندن برتری روم و ایجاد حس میهنپرستی بود، «دگردیسیها» به بازتعریف و روایت مجدد اساطیر یونان و روم میپردازد و تغییر شکل خدایان به انسانها را به تصویر میکشد. برخی از داستانهای این حماسه به شهرت زیادی دست یافتهاند، مانند داستان پیگمالیون، مجسمهسازی که عاشق مجسمهی خود میشود، یا داستان تبدیل دفنه به درخت هنگام فرار از یک خواستگار مزاحم. به نظر میرسد هدف اوید از نگارش این شعر دو چیز بوده است: اول، از بین بردن تصور دستنیافتنی بودن اسطورهها و دوم، آگاهسازی مردم.
۷. شاهنامه
- حماسهسرا: فردوسی
- سال انتشار: ۱۰۱۰ میلادی
یکی از شباهتهای اصلی «شاهنامه» با شعرهای حماسی باستانی، حس نوستالژی به دوران گذشتهای از دست رفته است. این حماسهی ایرانی تلاشی است برای نگاه به گذشتهی زرتشتی و مهرپرستانهی ایران و ارائهی تاریخچهای از کلیت سرزمین ایران، از افسانههای ابتدایی تا حوادث تاریخی مانند سقوط ساسانیان بهدست اعراب در قرن هفتم میلادی. شاید در نگاه اول به نظر برسد که فردوسی در این اثر بیشتر بهعنوان تاریخنگار عمل کرده است تا شاعر، اما او با روایتهایی دربارهی توطئههای سیاسی، خیانتها، نبردهای افسانهای و تراژدی معروف رستم و سهراب، آن را به اثری جامع تبدیل کرده است که از نظر تاریخی، اساطیری، فولکلور و داستانی بسیار باارزش است. «شاهنامه» عموماً بهعنوان یکی از برجستهترین متون فارسی شناخته میشود و بهدلیل نوشته شدن به پارسی سره (زبان پارسی بدون واژههای عربی) نقش عمدهای در حفظ زبان فارسی بهصورت امروزیاش دارد. با این حال، اهمیت شاعرانه و زبانی «شاهنامه» در ترجمه ممکن است تا حد زیادی نادیده گرفته شود.
۸. بیوولف (Beowulf)
- حماسهسرا: ناشناس
- سال انتشار: قرن ۸ تا ۱۱ میلادی
ممکن است برخی «بیوولف» را بهعنوان حماسهی ملی بریتانیا بشناسند، اما این اثر برای بسیاری از کشورهای اسکاندیناوی نیز اهمیت ملی دارد. داستان «بیوولف» روایتگر این است که هروتگار (Hrothgar)، رئیس یک طایفهی دانمارکی، قهرمان قدرتمند بیوولف را استخدام میکند تا قلمروی او را از یک هیولای وحشتناک به نام گرندل (Grendel) محافظت کند. بیوولف نهتنها گرندل را شکست میدهد، بلکه با مادر گرندل، موجودات دریایی ترسناک و یک اژدهای آتشافروز نیز روبرو میشود. «بیوولف» بهخاطر چندین ویژگی مورد توجه و تحسین قرار گرفته است: یکی از آنها جنبههای تخیلی این حماسه است که الهامبخش نویسندگان فانتزی مانند جی آر. آر. تالکین بوده (که حتی ترجمهای از آن نیز ارائه داده است)؛ ویژگی دیگر آن این است که یکی از معدود آثار ادبی بلند به زبان انگلیسی باستانی (Old English) است و به این ترتیب از نظر زبانشناسی اهمیت زیادی دارد؛ و جنبهی مهم دیگر این است که این حماسه اطلاعات زیادی دربارهی فرهنگ طایفهای اسکاندیناوی و ژرمانیک، بهویژه پیش از تبدیل آنها به مسیحیت، ارائه میدهد. برای مثال، این اثر نشان میدهد که قلمروهای کوچک پادشاهی که زمانی در امتداد دریای شمال وجود داشتند، به جای متحد شدن در برابر تهدیدات خارجی، غالباً بر سر مسائل جزئی با یکدیگر در حال جنگ بودند.
۹. سرود نیبلونگها (Nibelungenlied)
- حماسهسرا: ناشناس
- سال انتشار: حدود سال ۱۲۰۰ میلادی
«سرود نیبلونگها» مجموعهای از چندین هزار بند شعر است که عمدتاً به صورت پراکنده باقی مانده و حدوداً در سال 1755 شناخته شد. این حماسه بهقدری بزرگ و باشکوه است که باعث احیای دوبارهی اساطیر توتنیک در آلمان شد. داستان این شعر به افول تدریجی و اجتنابناپذیر مردم بورگوندی (Burgundians)، قبیلهای ژرمانیک که در دوران امپراتوری روم زندگی میکردند، میپردازد. تمرکز اصلی شعر بر روی زیگفرید است، قهرمانی مشابه به آشیل که با اژدهاها میجنگد، سرزمین نیبلونگها را فتح میکند و با استفاده از ردای نامرئیکنندهاش دشمنانش را شکست میدهد. در قرن نوزدهم، ریچارد واگنر، موسیقیساز آلمانی، با الهام از محتوای این حماسه، شاهکار خود را با نام «حلقهی نیبلونگ» (The Ring-Cycle) خلق کرد. هرچند که بعداً نازیها از این شعر و اپرا برای ترویج ایدههای اشتباه دربارهی یک «نژاد توتنیک» سوءاستفاده کردند.
۱۰. سرود رولان (The Song of Roland)
- حماسهسرا: ناشناس
- سال انتشار: بین ۱۰۴۰ تا ۱۱۱۵ میلادی
همزمان با خروج اروپا از دوران تاریکی، شاعران با ترکیب سبکهای حماسی، افسانههای سلحشورانه و زبانی فاخر، اشعار بلندپروازانهای خلق کردند که هدفشان تجلیل از اسطورهی شوالیهی دلیر بود. «سرود رولان» (Le Chanson de Roland) دربارهی نبردی در قرن هشتم میلادی بین مسلمانان مهاجم و فرانکهای مدافع است که بر سر تصاحب قلمرو در ایبریا (Iberia) و پیرنه (Pyrnees) درگیر بودند. این شعر به نمایش بسیاری از فضیلتهای شوالیهگری مانند شجاعت و از جان گذشتگی میپردازد. این سبک، که «سرود رولان» یکی از برجستهترین نمونههای آن است، تا انتشار «دون کیشوت»، که به نقد رومانسهای سلحشوری پرداخته بود، محبوبیت خود را حفظ کرد.
۱۱. حماسهی گرتیر زورمند (The Saga of Grettir the Strong)
- حماسهسرا: ناشناس
- سال انتشار: قرن ۱۳ الی ۱۴ میلادی
حماسههای ایسلندی مجموعهای از دهها داستان اساطیری هستند که به زندگی وایکینگهای مشهور قرنهای ۱۰ و ۱۱ میلادی در سرزمینهای مختلفی که در آنها سکونت داشتند، میپردازند. یکی از برجستهترین نمونهها، حماسهی گرتیر زورمند است که داستان یک فرد نیرومند و قانونشکن را روایت میکند که با شکست دادن دشمنان متعدد، شهرت مییابد، اما در نهایت به دلیل عصبانیت و قدرت بیحد و حصرش به نابودی میرسد. این حماسه نه تنها سختیهای زندگی در اسکاندیناوی را با جزئیات به تصویر میکشد، بلکه مانند «بیوولف» بهعنوان یک کپسول زمانی عمل میکند که گذار شمال اروپا از پاگانیسم به مسیحیت را نشان میدهد.
(توضیح مترجم: البته ساگاهای ایسلندی بهطور کلی به نثر نوشته شدهاند و در برخی از بخشهای آن، چند بیت شعر آورده شده است.)
۱۲. اورلاندو فوریوسو (Orlando Furioso)
- حماسهسرا: لودویکو آریوستو (Ludovico Ariosto)
- سال انتشار: ۱۵۳۲ میلادی
«اورلاندو فوریوسو» ادامهای بر سنت حماسهسرایی قهرمانانه است که «سرود رولان» پایهگذار آن بود. در واقع، اورلاندوی این شعر همان شخصیت رولان در «سرود رولان» است. این شعر با نگاهی خیالیتر به نبرد میان فرانکها و سارازنها (که در لاتین و یونانی به مسلمانان عرب اشاره دارد) پرداخته است. اورلاندو جنگجویی شجاع است که هدفش نجات مردمش میباشد، اما بهخاطر دلباختگی به شاهزادهخانمی به نام آنجلیکا به جنون دچار شده و از مسیر خود منحرف میشود. همانند «انئید» ویرژیل، این حماسه وظیفهشناسی را در مقابل عشق قرار میدهد، اما با به تصویر کشیدن عشق بهعنوان نوعی جنون که هویت را متزلزل میکند، تصویری رمانتیکتر ارائه میدهد. با این وجود، پیام اصلی شعر این است که عشق نقطه ضعفی است که هیچ شوالیهای نباید به آن دچار شود، و وظیفهشناسی از هر چیز دیگری مهمتر است.
۱۳. کمدی الهی (The Divine Comedy)
- حماسهسرا: دانته آلیگیری (Dante Alighieri)
- سال انتشار: ۱۳۰۸ تا ۱۳۲۱
تی. اس. الیوت بالاترین تقدیری که میتوان به یک شعر اعطا کرد، به شاهکار دانته اختصاص داده است. او گفته بود: «[کمدی الهی] والاترین نقطهای است که شعر در طول تاریخ به آن رسیده، یا میتواند برسد.» همانگونه که ویرژیل حماسهی خود را از نقطهی پایانی «ایلیاد» آغاز کرد، دانته نیز در بخش اول این شعر، ویرژیل را به عمق قلمروی گناه، یعنی دوزخ، همراه میکند. پس از آنکه این دو در هفت لایهی جهنم که هرکدام گناهآلودتر از قبلی است، به سفر میپردازند، دانته صعود خود را به سمت برزخ (بخش دوم) و سپس بهشت (بخش سوم) آغاز میکند. از آنجا که ویرژیل مسیحی نبود، نمیتواند دانته را تا پایان این سفر همراهی کند.
یکی از جنبههای شگفتانگیز «کمدی الهی» این است که در حالی که شعری بسیار شخصی و پر از ارجاعات به معاصران دانته است، شاید بزرگترین مقیاس را در میان تمام اشعار حماسی داشته باشد؛ زیرا تمرکز شعر فقط به یک ناحیهی جغرافیایی محدود نیست، بلکه کل کائنات را در بر میگیرد. یکی از بزرگترین دستاوردهای دانته با نوشتن این اثر، ایجاد جریانی فرهنگی در اروپا بود که در زمانی که زبان لاتین بر فعالیتهای ادبی، فرهنگی، مذهبی و فکری سلطه داشت، او شعر خود را به گویش محلی ایتالیایی نوشت. این حرکت، ادیبان را تشویق کرد که به جای لاتین، به زبان مادری خود ادبیات خلق کنند. همچنین این شعر به پذیرفته شدن گویش توسکانی، که دانته از آن استفاده کرده بود، بهعنوان ایتالیایی استاندارد کمک کرد. اکنون «کمدی الهی» بهعنوان بزرگترین اثر ادبی قرون وسطی در غرب شناخته میشود، اثری که موفق شد اندیشهی معاصر اروپایی را به اندیشههای یونان و روم باستان پیوند بزند.
۱۴. لوسیادها (The Lusiads)
- حماسهسرا: لوییس واز د کاموئس (Luís Vaz de Camões)
- سال انتشار: ۱۵۷۲
پیش از آنکه فیلمهای جنگی بتوانند از نمادهای ناسیونالیستی برای نمایش قدرت یک کشور استفاده کنند، شعر حماسی ابزاری مؤثر برای امپراتوریها بود تا خود را به جهانیان معرفی کنند. «لوسیادها»، حماسهی ملی پرتغال و برجستهترین اثر ادبی به زبان پرتغالی، این نقش را برای کشورش ایفا کرد؛ آن هم در دورهای که پرتغال در اوج قدرت امپریالیستی خود بود و به کشف قارهها و دنیایی جدید میپرداخت. این حماسه به زندگی واسکو د گاما، کاوشگر معروف پرتغالی، و کشف مسیر دریایی به سوی هند میپردازد. از لحاظ ساختار و معنا، این شعر شباهت زیادی به آثار هومر، بهویژه «اودیسه»، دارد، زیرا در عین اینکه به جغرافیای واقعی اشاره میکند، آن را با عناصر خیالپردازی آمیخته است.
یکی از جنبههای جالب و ظریف این شعر این است که نهتنها به ماجراجوییها، نبردها و عاشقانههای مرسوم در اشعار حماسی میپردازد، بلکه خستگی و دلزدگی اروپاییها از فتح و تصرف همهچیز را نیز به تصویر میکشد. حس دلتنگی و نوستالژی کاوشگران آن دوران برای بازگشت به خانه و داشتن یک زندگی آرام، به شکلی زیبا در این حماسه موج میزند.
۱۵. ملکهی پریان (The Faerie Queen)
- حماسهسرا: ادموند اسپنسر (Edmund Spenser)
- سال انتشار: ۱۵۹۰
ادموند اسپنسر در سرودن این حماسهی طولانی تحت تأثیر منابع متعددی قرار گرفت که پیشتر در این فهرست به آنها اشاره شده است. این شعر از آثار ویرجیل و آریوستو، و همچنین از فلسفهی ارسطو و سخنرانیهای سیسرو، خطیب رومی، الهام گرفته است. داستان شعر دربارهی شوالیههای گوناگونی است که هر یک نماد فضیلتی خاص هستند، اما همهی آنها در تلاشاند تا به ملکهی پریان و قلمرو او خدمت کنند.
«ملکهی پریان» در دوران سلطنت ملکه الیزابت اول نوشته شد؛ دورهای که بهواسطهی حمایت الیزابت از ادبیات، عصر طلایی جدیدی در تاریخ ادبیات انگلستان رقم خورد (شکسپیر نیز در همین دوران به اوج رسید). اسپنسر در این شعر تلاش کرده است تا بهصورت نمادین، الیزابت را بهعنوان بهترین و والاترین ملکه به تصویر بکشد و حتی او را به معروفترین اسطورهی بریتانیایی، یعنی شاه آرتور، پیوند دهد.
این شعر در زمان انتشار مورد استقبال درباریان قرار گرفت، اما زبان آن که به انگلیسی قرون وسطایی و بهویژه آثار جفری چاوسر نزدیک است، حتی در زمان خودش نیز حالوهوایی قدیمی داشت، چه برسد به امروز. علاوه بر این، بسیاری از ابیات شعر بسیار مبهم هستند و نمیتوان بهطور قطعی دربارهی معنای آنها نظر داد. با این حال، اگر بتوان از پیچیدگی زبانی شعر عبور کرد و زیباییهای نهفته در آن را کشف نمود، مطالعهی آن به تجربهای بسیار لذتبخش تبدیل خواهد شد.
۱۶. بهشت گمشده (Paradise Lost)
- حماسهسرا: جان میلتون (John Milton)
- سال انتشار: ۱۶۶۷
«بهشت گمشده» را میتوان معادل پروتستان «کمدی الهی» دانست، اما بهجای اینکه صرفاً یک حماسهی ملی انگلستان باشد، بیشتر به عنوان حماسهی مذهبی پروتستانها شناخته میشود. این شعر حماسی داستان سقوط شیطان از بهشت و نیز سقوط آدم و حوا از باغ عدن را روایت میکند. جان میلتون، در زمانی که این اثر را میسرود، با چالش نابینایی دستوپنجه نرم میکرد، اما این محدودیت نتوانست مانع از آن شود که او به قول خودش «راه و روش خدا را برای انسانها روشن کند».
در «بهشت گمشده»، شیطان که در جنگی طاقتفرسا با خدا در بهشت درگیر است، شخصیتی بسیار پیچیده و چندوجهی دارد، بهطوری که بسیاری میلتون را به همذاتپنداری پنهانی یا ناخواسته با او متهم کردهاند. با این حال، میلتون هر نیتی که داشته، با استفاده از آرایههای ادبی هومری نظیر توسل به الههی شعر، تشبیههای خلاقانه و نفسگیر و توصیفهای حماسی از جنگی آسمانی که در تاریخ ادبیات بینظیر است، توانسته جایگاه خود را در ادبیات جهان تثبیت کند.
۱۷. ربودن گیسو (The Rape of the Lock)
- حماسهسرا: الکساندر پوپ (Alexander Pope)
- سال انتشار: ۱۷۱۴
«ربودن گیسو» شاید یکی از خندهدارترین هجوهای شاعرانه در ادبیات انگلیسی باشد. اگر ایدهی اصلی آن را بشنوید، احتمالاً بهسرعت متوجه ظرفیت بالای آن برای کمدی خواهید شد. این شعر ماجرای دو خانوادهی اشرافی در لندن را روایت میکند که به دلیل بریده شدن تار موی دختری اشرافزاده، وارد جدالی شدید میشوند. اما نکتهی جالب اینجاست که این درگیری با همان زبان فاخر و توصیفاتی روایت میشود که معمولاً در اشعار حماسی و بسیار جدی به کار میرود! در واقع، پوپ با استفاده از سبک ادبی والا برای به تصویر کشیدن اتفاقی بسیار کماهمیت، بهطرزی هوشمندانه سطح دغدغههای مردم زمانهی خود را به سخره میگیرد.
این شعر پر از صحنههای بهیادماندنی است، مانند توصیف حماسی و بزرگنمایی شده از یک بازی ورق یا سفری مسخره به «غار طحال» که در این شعر بهعنوان معادل جهان زیرین در اشعار حماسی عمل میکند و نمادی از محل تجمع احساسات منفی و اغراقآمیز است. با وجود جنبههای طنزآمیز و مضحک، این شعر آنقدر در بهکارگیری اصول و آرایههای شعر حماسی مهارت دارد که نمیتوان آن را از فهرست آثار «جدیتر» کنار گذاشت.
۱۸. حماسهی مناس (Epic of Manas)
- حماسهسرا: ناشناس
- سال انتشار: ۱۷۹۲ میلادی (تاریخ واقعی نوشته شدن اثر نامعلوم است)
شاید قرقیزستان، کشوری در آسیای مرکزی، بهخاطر ادبیاتش در سطح جهان چندان شناختهشده نباشد، اما مقیاس حیرتانگیز «حماسهی مناس»، حماسهی ملی قرقیزها، واقعاً شگفتآور است. این اثر که بهعنوان یکی از طولانیترین اشعار حماسی در جهان شناخته میشود، داستان قهرمانی به نام مناس را روایت میکند که رهبر قرقیزهای جنگجوی دورانهای گذشته بوده است. مناس به عنوان نمادی فرهنگی در قرقیزستان شناخته میشود، بهطوری که نام بسیاری از نهادهای مهم این کشور از او الهام گرفته شده است. همانطور که در ایران فرهنگ شاهنامهخوانی رواج دارد، در قرقیزستان نیز فرهنگ مناسخوانی بسیار محبوب است.
۱۹. دون جوان (Don Juan)
- حماسهسرا: لرد بایرون (Lord Byron)
- سال انتشار: ۱۸۱۹
«ربودن گیسو» تنها اثری شبهحماسی نبود که به هجو سبک والا و جدی شعر حماسی پرداخت. بایرون که همواره در هر موضوعی به بزرگنمایی علاقه داشت، از عناصر شعر حماسی بهره میگیرد تا داستان دون جوان، مردی زنباره و عیاش، را روایت کند؛ اما این بار بهصورت وارونه: در این داستان، بهجای اینکه دون جوان زنان را اغوا کند، خود او مورد اغوای زنان قرار میگیرد. این شعر در زمان انتشار به دلیل محتوای مبتذل مورد انتقاد قرار گرفت، اما با گذشت زمان، طنز و ذکاوت بایرون و همچنین استفاده هنرمندانهاش از قالب شعری اوتاوا ریما، که به نظر میرسد برای این اثر ساخته شده بود، توانست توجه و علاقه مردم را جلب کند.
۲۰. کانتوس (The Cantos)
- حماسهسرا: ازرا پاوند (Ezra Pound)
- سال انتشار: ۱۹۱۵ تا ۱۹۶۲
«کانتوس» ازرا پاوند بهعنوان یکی از تفرقهبرانگیزترین آثار ادبی قرن بیستم شناخته میشود. برخی آن را شاهکاری استثنایی میدانند، در حالیکه دیگران آن را اثری نامفهوم و بیارزش تلقی میکنند. گرایشهای سیاسی پاوند، به ویژه تمایل او به فاشیسم و سخنرانیهای فاشیستی که در دوران جنگ جهانی دوم از رادیوی ایتالیا پخش شد، در ایجاد این اختلاف نظرها بیتأثیر نبوده است. با این حال، هدف بلندپروازانه پاوند در سرودن «کانتوس» قابل توجه است؛ او تلاش کرده تا بسیاری از آثار کلاسیک را به دوران مدرن مرتبط کند، از «اودیسه» و «انئید» گرفته تا اشعار سافو و نوشتههای کنفوسیوس (که در این شعر حروف الفبای چینی بهصورت ترجمهنشده آمدهاند). این شعر با رویکردی دایرهالمعارفی، اما پراکنده و غیرمتمرکز، بیشتر بهخاطر پژوهشهای آکادمیک بهعنوان اثری معتبر شناخته شده است تا بهخاطر استقبال عمومی.
نظرات کاربران