در سال ۱۹۹۵، استودیوی نسبتاً ناشناختهای به نام پیکسار، اولین فیلم بلند تماماً انیمیشنی ساخته شده با رایانه به نام «داستان اسباببازی» (Toy Story) را روانه بازار کرد. این فیلم نه تنها با استقبال منتقدان مواجه شد، بلکه از نظر مالی نیز موفقیت چشمگیری داشت و آغازگر دورهای تازه در دنیای انیمیشن شد. داستان در دنیایی جریان دارد که اسباببازیها بدون اطلاع صاحبانشان جان میگیرند و حول محور وودی، یک عروسک گاوچران سخنگو (با صدای تام هنکس)، میچرخد که با ورود اکشن فیگور فضانوردی به نام باز لایتیر (با صدای تیم آلن)، موقعیتش به عنوان اسباببازی محبوب به چالش کشیده میشود. دیالوگهای این مجموعه یکی از نقاط برجستهی آن به شمار میآید.
دیزنی و پیکسار با ساخت دنبالههایی مانند «داستان اسباببازی ۲»، «داستان اسباببازی ۳»، «داستان اسباببازی ۴» و فیلم پنجمی که برای سال ۲۰۲۶ برنامهریزی شده، به موفقیتهای بیشتری دست یافتند. مجموعه انیمیشنهای «داستان اسباببازی» به دلایل متعددی از جمله پیشرفت در تکنولوژی انیمیشن، صداپیشگی برجسته، احساسات عمیق، درام قوی و دیالوگهای بهیادماندنی، به کلاسیکهای مدرن تبدیل شده و در میان تمام گروههای سنی محبوبیت دارند. بسیاری از جملات این فیلمها به یاد ماندنی هستند، اما برخی از آنها جایگاه ویژهای به دست آوردهاند.
نخستین فیلم این مجموعه با بودجهی ۳۰ میلیون دلاری ساخته شد و در گیشه بیش از ۳۹۴ میلیون دلار فروش کرد و به دومین فیلم پرفروش سال تبدیل شد. این فیلم همچنین از منتقدان سایت راتن تومیتوز امتیاز کامل ۱۰۰ را دریافت کرد و در سه رشته نامزد جایزه اسکار شد. «داستان اسباببازی ۲» نیز امتیاز مشابهی از راتن تومیتوز دریافت کرد و با فروش بیش از ۵۱۱ میلیون دلار، به سومین فیلم پرفروش سال تبدیل شد. این دنباله همچنین جایزهی گلدن گلوب بهترین انیمیشن سینمایی را به دست آورد.
قسمت سوم از این مجموعه حتی موفقتر از فیلمهای قبلی بود و با فروشی بیش از یک میلیارد دلار، به پرفروشترین فیلم سال بدل شد. این فیلم در پنج رشته نامزد جایزه اسکار شد و دو اسکار بهترین انیمیشن و بهترین ترانه را کسب کرد. چهارمین و آخرین قسمت این مجموعه نیز موفقیت تجاری داشت و توانست بیش از یک میلیارد دلار فروش کند. «داستان اسباببازی ۴» به هشتمین فیلم پرفروش سال تبدیل شد و در دو رشته نامزد اسکار شد و اسکار بهترین انیمیشن را دریافت کرد.
۱۰. «چنگک!»
- بیگانگان با صداپیشگی جف پیجن
فیلمها:
- داستان اسباببازی
- داستان اسباببازی ۳
در سیارهی پیتزا، باز لایتیر به اشتباه یک دستگاه فروش را بهعنوان یک سفینهی واقعی تصور میکند و وودی، ناامیدانه به دنبال او میرود. وقتی وارد دستگاه میشوند، با گروهی از بیگانگان سبز سهچشمی که به “مردان سبز کوچک” معروف هستند (همه با صدای جف پیجن)، روبهرو میشوند. این بیگانگان آنها را به “چنگک” معرفی میکنند. برای مردان سبز کوچک، چنگک نماد خدای آنهاست، اما برای وودی و باز، این نشاندهنده خطری بزرگ است که به دست سید، همسایهای که اسباببازیها را شکنجه میکند، به وقوع میپیوندد. این تضاد دیدگاهها و پیچیدگیهای موقعیت، این دیالوگ را به یکی از بهترین دیالوگهای «داستان اسباببازی» تبدیل کرده است.
مردان سبز کوچک، مانند آهنربا، همیشه به هر چنگکی جذب میشوند. خوشبختانه، این ویژگی در اوج فیلم «داستان اسباببازی ۳» به نفع اسباببازیها تمام میشود. زمانی که به نظر میرسد وودی، باز و دوستانشان در آستانهی نابودی توسط آتش هستند، مردان سبز کوچک با استفاده از یک چنگک صنعتی بزرگ آنها را نجات میدهند. در لحظهای که به زیبایی از فیلم اول به فیلم سوم پیوند میخورد، مفهوم یک دستگاه مرگبار به یک ناجی تبدیل میشود. لحن خاص و آوازگونهی بیگانگان نیز این صحنه و دیالوگ را حتی جذابتر و دوستداشتنیتر کرده و آن را به یکی از بهترین لحظات «داستان اسباببازی» بدل میکند.
۹. «او خوب خواهد شد. بانی خوب خواهد شد.»
- باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن
فیلم:
- داستان اسباببازی ۴
چه طرفدار «داستان اسباببازی ۴» باشید یا نه، نمیتوان انکار کرد که این انیمیشن لحظات عمیق و تأثیرگذاری دارد. در این قسمت، وودی در یک سفر احساسی قرار میگیرد و تلاش میکند پس از اینکه دیگر اسباببازی اندی نیست، جایگاه خود را در جهان پیدا کند. آیا میتواند خود را به عنوان یکی از اسباببازیهای بانی با محیط جدید وفق دهد؟ آیا او به اندازه سایر اسباببازیها دوستداشتنی است؟ یا باید نزد عشق قدیمیاش، بو پیپ، بماند؟ این پرسشها در پایان فیلم به اوج میرسند، جایی که وودی یک تصمیم بزرگ میگیرد.
در طول «داستان اسباببازی ۴»، وودی تلاش زیادی میکند تا از فورکی (با صدای تونی هیل) محافظت کند و او را برای خوشحال کردن بانی در امان نگه دارد، و همین کار به وودی حس جدیدی از هدف میبخشد. اما پس از اینکه دوباره با بو پیپ (با صدای آنی پاتس) ملاقات میکند و با دنیایی از امکانات جدید خارج از داشتن یک صاحب آشنا میشود، نگاهش به دنیا تغییر میکند. در این لحظه است که بهترین دوستش، باز لایتیر، او را مطمئن میکند که به جای رها کردن بو، میتواند بانی را ترک کند، زیرا میداند که این همان چیزی است که وودی واقعاً میخواهد. این دیالوگ به تنهایی نقطهی عطف بزرگی در تحول شخصیت وودی است و یکی از لحظات ارزشمند و به یادماندنی در سری «داستان اسباببازی» را رقم میزند، جایی که یکی از بهترین دیالوگهای مجموعه شکل میگیرد.
۸. «به نظر میرسد هیچ نشانهای از حیات هوشمند در هیچ کجا وجود ندارد.»
- باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن
فیلم:
- داستان اسباببازی
اسباببازیهای اتاق اندی با کنجکاوی منتظر دیدن هدیه تولد جدید او، یعنی یک فضانورد به نام باز لایتیر، هستند. در اولین حضورش، باز جان میگیرد و شروع به بررسی اتاق میکند، در حالی که تصور میکند در یک سیارهی بیگانه فرود آمده است و میگوید: «هیچ نشانهای از حیات هوشمند در هیچ کجا وجود ندارد.» در صحنهای که حال و هوای یک وسترن کلاسیک را به یاد میآورد، وودی به باز نگاه میکند و باز هم به اشتباه او را یک موجود خصمانه میپندارد. این دیالوگ ماندگار، به سرعت رابطهی مهم و طولانیمدت بین وودی و باز را شکل میدهد.
این دیالوگ نه تنها یکی از بامزهترین لحظات در اولین قسمت «داستان اسباببازی» است، بلکه از محبوبترین صحنههای این مجموعه نیز به شمار میآید. این جمله در ابتدای «داستان اسباببازی ۲» نیز بازمیگردد، آنهم در یک شبیهسازی بازی ویدیویی توسط رکس (با صدای والاس شاون)، جایی که باز لایتیرِ بازی ویدیویی این جمله را قبل از اینکه تقریباً توسط رباتهای زورگ منفجر شود، میگوید. چه در قالب یک شخصیت ویدیویی و چه بهعنوان یک اسباببازی، این دیالوگ به خوبی عمل میکند و یکی از ماندگارترین لحظات و بهترین دیالوگهای «داستان اسباببازی» را شکل میدهد.
۷. «شما جان ما را نجات دادید. ما تا ابد سپاسگزاریم.»
- بیگانگان با صداپیشگی جف پیجن
فیلمها:
- داستان اسباببازی ۲
شگفتی! مردان سبز کوچک در اوج «داستان اسباببازی ۲» بار دیگر بازمیگردند. زمانی که باز و دوستانش برای نجات وودی از فرستاده شدن به فرودگاه مسابقه میدهند، آنها یک کامیون تحویل سیارهی پیتزا را که این موجودات سبز به عنوان آویز آینه در آن هستند، میربایند. در طول یک تعقیب و گریز هیجانانگیز و خندهدار، آقای سیبزمینی (با صدای دان ریکلز) بیگانگان را از سقوط از پنجره نجات میدهد، و آنها برای این لطف تا همیشه قدردان او میمانند.
پس از این اتفاق، مردان سبز کوچک وفاداری بیپایان خود را به آقای سیبزمینی، که چندان از این موضوع راضی نیست، ابراز میکنند. اما خانم سیبزمینی (با صدای استل هریس) با کمال میل آنها را به عنوان پسران خود میپذیرد. سالها بعد، در «داستان اسباببازی ۳»، سپاسگزاری بیگانگان همچنان ادامه دارد و به یک لحظهی درخشان منجر میشود. پس از اینکه آنها اسباببازیها را از سرنوشتی آتشین در زبالهدان نجات میدهند، این بار سیبزمینیها هستند که از فرزندانشان تشکر میکنند. این صحنه نمونهای عالی از بازگشت موفق به عناصر قبلی در مجموعهی «داستان اسباببازی» است که احساس تکراری یا تحمیلی نمیکند؛ بلکه شوخی همچنان طبیعی و خندهدار باقی میماند.
۶. «ما اسباببازیها میتوانیم همه چیز را ببینیم. پس خوب بازی کنید.»
- وودی با صداپیشگی تام هنکس
فیلم:
- داستان اسباببازی
در دنیای «داستان اسباببازی»، هیچ اسباببازیای نمیخواهد صاحبش از زنده بودن او باخبر شود، اما در عین حال، هیچ اسباببازی هم نمیخواهد صاحبش مثل سید (اریک ون دتن) باشد، کسی که با لذت اسباببازیها را شکنجه میکند. در «داستان اسباببازی»، وودی و باز در خانهی همسایهی اندی گرفتار میشوند؛ جایی که سید به خاطر مثله کردن اسباببازیها برای تفریح شهرت بدی دارد. درست زمانی که وودی و باز اختلافاتشان را حل میکنند، سید تصمیم میگیرد باز را به یک موشک جدید ببندد.
در ادامه، وودی با کمک اسباببازیهای تغییرشکلیافتهی سید، نقشهای برای فرار و نجات باز طراحی میکند. در این مسیر، وودی از فرصت استفاده میکند تا به سید درس مهمی در مورد مراقبت از اسباببازیها بدهد. در لحظهای هم خندهدار و هم ترسناک، وودی به سید نشان میدهد که اسباببازیها احساس دارند. این سکانس نه تنها برای سید، بلکه برای تمام کودکانی که «داستان اسباببازی» را تماشا میکنند، تأثیرگذار است و به آنها یادآوری میکند که باید با اسباببازیهایشان مهربان باشند و از آنها به درستی مراقبت کنند.
۵. «مثل باد بتاز، بولزآی!»
- وودی با صداپیشگی تام هنکس
فیلم:
- داستان اسباببازی ۲
وودی چندین عبارت معروف دارد، از جمله: «دستها بالا!»، «یه مار تو چکمهمه!» و «تو معاون مورد علاقه من هستی!» اما یکی از دیالوگهای او به کشیدن نخ پشتش مربوط نمیشود. در «داستان اسباببازی ۲»، وودی متوجه میشود که شخصیت اصلی یک برنامهی تلویزیونی قدیمی به نام «وودی دورهمی» است، برنامهای که شامل جسی (با صدای جون کیوسک)، استینکی پیت معدنچی (با صدای کلسی گرامر) و اسب وفادارش، بولزآی، میشود.
«مثل باد بتاز، بولزآی!» در واقع فریاد نبرد وودی است، بدون اینکه وارد یک جنگ واقعی شود. شاید بهیادماندنیترین لحظهای که این جمله به کار میرود، زمانی است که وودی و باز برای نجات جسی از فرستاده شدن به هواپیما در اوج معروف فیلم دست به کار میشوند. این جمله همچنین نشاندهندهی شخصیت وودی است: یک قهرمان کلاسیک که برای کسانی که دوستشان دارد اهمیت بسیاری قائل است و هر کاری برای نجات آنها انجام میدهد. این دیالوگ وودی به سرعت به یکی از بهترین و نمادینترین جملات مجموعهی «داستان اسباببازی» تبدیل شد.
۴. «تو یک مرد کوچک غمگین و عجیب هستی و من به تو ترحم میکنم. خداحافظ.»
- باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن
فیلم:
- داستان اسباببازی
وقتی وودی متوجه میشود که در اثر جا ماندن در پمپ بنزین به یک اسباببازی گمشده تبدیل شده، از ادعاهای مداوم باز درباره فضانورد واقعی بودنش خسته میشود. وودی که خشم زیادی را درون خود جمع کرده، همه آن را بر سر باز خالی میکند. او باز را بهخاطر خراب کردن زندگیاش و گرفتن جایگاهش به عنوان اسباببازی محبوب اندی سرزنش میکند و در نهایت به او یادآور میشود که او فقط یک اسباببازی و وسیلهی بازی کودک است. در مقابل، باز با آرامش به وودی واکنش نشان میدهد و به جای فریاد زدن، او را با جملهای تند و آرام توصیف میکند.
درست مانند جملهی معروف باز دربارهی «هیچ نشانهای از حیات هوشمند»، واکنش او به وودی که او را «یک مرد کوچک غمگین و عجیب» خطاب میکند، به یکی از محبوبترین لحظات «داستان اسباببازی» تبدیل شده است که بارها در فضای مجازی بازنشر شده. این لحظه حتی آنقدر معروف شده که در فیلم «بابا نوئل ۲» با بازی تیم آلن نیز به آن اشاره شده است. اگرچه وودی از نظر فنی درست میگوید، اما باز با آرامش و اعتمادبهنفس پاسخ میدهد و یکی از بهیادماندنیترین دیالوگهای «داستان اسباببازی» را خلق میکند.
۳. «این پرواز نیست، این یک سقوط با سبکی خاص است.»
- وودی با صداپیشگی تام هنکس
فیلم:
- داستان اسباببازی
مجموعهی سینمایی «داستان اسباببازی» مملو از ارجاعات به گذشتههای درخشان، بهویژه در تبادل دیالوگها بین شخصیتهاست. یک نمونهی عالی این موضوع در اولین ملاقات وودی و باز به نمایش گذاشته میشود. وودی به وضوح حسادت میکند که باز توجه دیگر اسباببازیها را جلب کرده است، بهویژه زمانی که او نشان میدهد که چگونه میتواند پرواز کند. به جای شگفتزده شدن، وودی با تلخی اظهار میکند که این فقط «یک سقوط با سبکی خاص» بوده است. این دیالوگ بلافاصله به یکی از بهترین دیالوگهای مجموعهی «داستان اسباببازی» تبدیل میشود.
در پایان بصری چشمنواز «داستان اسباببازی»، باز بالهای خود را باز میکند تا خود و وودی را از موشکی که در حال انفجار است نجات دهد. آنها در هوا به پرواز درمیآیند و وودی در کمال تعجب متوجه میشود که به نظر میرسد باز واقعاً در حال پرواز است، اما باز به او اطمینان میدهد که این فقط «یک سقوط با سبکی خاص» است. در نهایت، به نظر میرسد که باز پذیرفته است که یک اسباببازی بیشتر نیست و وودی نیز متوجه میشود که چقدر باز میتواند سادهلوح باشد. این لحظهی بزرگ از پیوند به دو اسباببازی اجازه میدهد تا شباهتها و تفاوتهای خود را بپذیرند.
۲. «خداحافظ، شریک.»
- وودی با صداپیشگی تام هنکس
فیلم:
- داستان اسباببازی ۳
بسیاری «داستان اسباببازی ۳» را بهعنوان پایان مجموعهی سینمایی «داستان اسباببازی» تلقی میکنند، اما این نظر بهطور مکرر در طول سالها نادرست ثابت شده است. در حقیقت، «داستان اسباببازی ۳» بهعنوان پایان یک دوره برای وودی و دوستانش محسوب میشود. در یکی از غمانگیزترین پایانهای فیلمهای دهه ۲۰۱۰، اندی قبل از رفتن به دانشگاه و دادن اسباببازیهایش به بانی، بار دیگر با آنها بازی میکند.
در حالی که باز، جسی و دیگر اسباببازیها به این واقعیت پی بردهاند که نمیتوانند برای همیشه با اندی بمانند، وودی سختترین زمان را در پذیرش این جدایی داشت. یادگیری این نکته بخشی از رشد و تکامل شخصیت وودی بود. او در نهایت تصمیم میگیرد این کار را انجام دهد، زیرا میداند که این بهترین گزینه برای اندی است. لحظهای که اندی دوباره با وودی بازی میکند، وودی را خوشحال میکند و این خوشحالی باعث میشود جملهی نهایی او حتی معنادارتر شود. وقتی وودی میگوید: «خداحافظ، شریک»، به معنای این است که او هرگز لحظات مشترکشان را فراموش نخواهد کرد و همواره آنها را گرامی خواهد داشت، حتی اگر این جدایی به معنای نبودن اندی باشد. این بار احساسی به شدت تأثیرگذار باعث شده است این سکانس به یکی از بهترین سکانسهای این مجموعه تبدیل شود و دیالوگ وودی به یکی از بهترین دیالوگهای «داستان اسباببازی» بدل گردد.
- باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن
فیلم:
- هر چهار فیلم
اگر از هر کسی بخواهید که اولین جملهای که از «داستان اسباببازی» به یاد میآورد را بگوید، احتمالاً خواهد گفت: «به سوی بیکران و فراتر از آن!» این جمله قطعاً به عنوان یکی از معروفترین عبارات باز لایتیر، فضانوردی ماجراجو که مأموریتش محافظت از کهکشان در برابر تهدید مهاجمان است، کاملاً مناسب است. این نقل قول بهراحتی یکی از بهترین دیالوگهای مجموعهی «داستان اسباببازی» به حساب میآید، اگر بهترین آنها نباشد.
این دیالوگ بدون شک نمادینترین نقل قول در مجموعهی «داستان اسباببازی» به شمار میرود و در هر قسمت توسط باز یا شخصی که از او نقل قول میکند، بیان میشود. در زمینهی ارجاع به جملات پیشین شخصیتها، که یکی از نقاط قوت فیلمهای «داستان اسباببازی» است، یکی از به یاد ماندنیترین لحظات زمانی رخ میدهد که وودی و باز در حال پرواز یا به عبارتی «سقوط با سبکی خاص» هستند و وودی این جمله را بیان میکند. با گفتن این جمله، وودی به طور کامل باز را به عنوان اسباببازی اندی و دوستی واقعی میپذیرد. این نقل قول به عنوان یکی از بزرگترین میراثهای «داستان اسباببازی» باقی خواهد ماند و طرفداران همچنان به یاد خواهند آورد که چقدر آن را دوست دارند؛ «به سوی بیکران و فراتر از آن.»
منبع: collider
نظرات کاربران