ممکن است دوره هوش انسانی بسیار کوتاه باشد و سپس دوره برتری ماشینها آغاز شود. این فرضیه میتواند به ما در تخمین موقعیت احتمالی فرازمینیها کمک کند. “پارادوکس فرمی” از زمانی که انریکو فرمی، فیزیکدان، از آزمایشگاه ملی لوس آلاموس مکزیک دیدن کرد، مورد بحث قرار گرفت. در یک روز، فرمی به همراه همکارانش امیلی کونوپینسکی، ادوارد تلر و هربرت یورک در حال رفتن به محل ناهار بودند که یکی از آنها به یک کارتون روزنامه نیویورکر اشاره کرد که فرازمینیها را در حال سرقت سطل زبالههای عمومی از خیابانهای نیویورک نشان میداد. فرمی ناگهان پرسید: “پس بقیه کجا هستند؟”
هرچند همه درباره این موضوع با دیدگاه فرمی موافق نیستند، اما “پارادوکس” به عنوان عبارتی برای تعجب فرمی درباره عدم حضور سایر نشانههای تمدن هوشمند در کهکشان راه شیری تفسیر میشود؛ زیرا با استفاده از تخمینی ساده، میتوان فهمید که تمدنهای پیشرفته میتوانند در زمانی کوتاهتر از عمر کهکشان به هر نقطهای از آن دسترسی پیدا کنند
باید به روشی جدید پارادوکس فرمی را حل کنیم. به طور واضح، مغزهای زیستی محدودیتهای متابولیک و شیمیایی در اندازه و توان پردازشی دارند. در حقیقت، در حال حاضر هم این محدودیتها را تجربه میکنیم. اما اینگونه محدودیتها در کامپیوترهای الکترونیکی، به ویژه کامپیوترهای کوانتومی، وجود ندارند. بنابراین، براساس تعریف “تفکر”، ظرفیت و قدرت مغزهای زیستی در نهایت توسط هوش مصنوعی غرق خواهد شد. احتمالاً ما در پایان تکامل داروینی قرار داریم در حالی که تکامل موجودات هوشمند در فناوری در آغاز راه خود قرار دارد.
بعضی از افراد معتقدند که ماشینها به تدریج از انسان پیشی میگیرند، اما یک سوال باقی میماند: زمانی که این اتفاق رخ خواهد داد؟ ری کورزویل، دانشمند کامپیوتر، همراه با چند نفر از آیندهپژوهان، بر این باورند که برتری هوش مصنوعی در چند دهه آینده رخ خواهد داد، اما برخی دیگر این اتفاق را به دست آمدن در چند سده آینده نمیدانند. به هر حال، این بازههای زمانی پیشرفت فناوری در مقایسه با بازه تکامل بشر بسیار سریع هستند. بازههای زمانی فناوری تشکیلدهنده یک میلیونیم زمان کیهانی را تشکیل میدهند؛ اما درباره آگاهی چه میتوان گفت؟
فیلسوفها و دانشمندان کامپیوتر معتقدند که آگاهی در واقع نوعی دارایی خاص است که در مغزهای زیستی، مانند مغز انسان، میمونها و سگها، به وجود میآید. به عبارت دیگر، هوشهای الکترونیکی، حتی اگر قابلیتهای ابرانسانی داشته باشند، هنوز خودآگاهی یا حیات درونی ندارند؛ یا شاید آگاهی به شکل یک شبکه پیچیده ظاهر شود.
به نظر برخی، این فرضیهها بیمعنا هستند و مانند این است که بپرسیم آیا زیردریاییها شنا میکنند؟ پاسخ به این سوالها بر روی نگرش ما به آینده تأثیر میگذارد. اگر ماشینها بر اساس نظریه فیلسوفان “زامبی” باشند، تجربههای آنها را مانند تجربههای ارزشمند خود قلمداد نمیکنیم و آینده پساانسانی به نظر سرد و تاریک میرسد. از سوی دیگر، اگر این موجودات آگاه باشند، قطعاً از چشمانداز برتر آیندهی آنها استقبال میکنیم.
فرض کنید که سیارههای دیگری وجود دارند که در آنها حیات به تازگی شروع شده یا در برخی دیگر، تکامل حیات مشابه زمین است. حتی در این شرایط، بسیار ناممکن است که مراحل کلیدی تکامل با مراحل تکامل در زمین هماهنگ باشد. اگر ظهور هوش و فناوری در یک سیاره خورشیدی پس از زمین باشد، که میتواند به دلایلی مانند سن سیاره کمتر یا فیلترهای دیگر باشد، آن سیاره هیچ شواهدی از گونههای هوشمند را نشان نخواهد داد. از سوی دیگر، در اطراف یک ستاره مسنتر از خورشید، حیات ممکن است قدمتی به میلیاردها سال یا بیشتر داشته باشد.
موجودات زنده برای واکنشهای شیمیایی و بروز حیات به محیط سطحی سیاره نیاز دارند، اما پساانسانها از دوره هوشهای الکترونیکی عبور کردهاند و نیازی به آب مایع یا جو ندارند. حتی ممکن است برای ساخت محصولات حجیم و سنگین، گرانش صفر را ترجیح دهند؛ بنابراین احتمالاً به جای سطح سیارهها، در اعماق فضا ساکن شده و مغزهای غیربیولوژیکی دارند که قدرتی فراتر از قدرت انسان دارند.
تاریخچه تمدن هوشمند و فناورانه انسان به طور کلی به هزار سال برمیگردد، اما طول میکشد تا هوش مصنوعی غیرزیستی بتواند بر انسانها غلبه کند. فرآیند تکامل هوش مصنوعی به سرعتی بیشتر از فرآیند تکامل زندگی بر پایه داروین پیش میرود و قادر است به میلیاردها سال دوام بیاورد. همچنین، هوش زیستی در سطح انسان نیز به طور مشابه در مرحلهای کوتاه باقی خواهد ماند و سپس ماشینها غالب خواهند شد. اگر هوش فرازمینی نیز تکامل پیدا کند، احتمالاً در زمانی که هنوز در شکل زندگی زیستی خود قرار دارد، به آن برخورد نخواهیم کرد.
با این حال، یک پرسش مطرح میشود: وجود تمدنهای الکترونیکی که میتوانند تا میلیاردها سال دوام بیاورند، مسئلهی پارادوکس فرمی را بدتر میکند. بسیاری از افراد به دلیل پارادوکس فرمی و عدم وجود شواهدی از حضور فرازمینی گیج شدهاند و فکر میکنند که تمدنهای دیگر تمایل به توسعه و تهاجم دارند. اما واقعیت چیز دیگری است. انتخاب طبیعی داروین بیشترین ارزش را برای بقای “بهترینها” قائل است، اما تکامل پساانسان که شامل انتخاب طبیعی است، لزوماً توسعهطلبانه و تهاجمی نیست. ماشینهای الکترونیکی تمدنهایی با طول عمر میلیاردها سال دارند و ممکن است یک زندگی آرام و متفکرانه را تجربه کنند.
تمرکز جستوجوی SETI بر روی سیگنالهای رادیویی و نوری است، اما بهتر است همچنین به پروژههای ساخت و ساز غیرطبیعی مانند کرههای دایسون توجه کنیم که از انرژی ستارهها استفاده میکنند. همچنین نباید احتمال وجود مصنوعات فرازمینی پراکنده در منظومه شمسی را نادیده بگیریم.
اگر SETI موفق باشد، احتمالاً سیگنالی که مشاهده میشود، ساده و قابل رمزگشایی نخواهد بود. در واقع، این سیگنال ممکن است محصولی جانبی (مانند یک تصادف یا نقص) از یک ماشین فراپیچیده باشد که فراتر از درک ما قرار دارد. حتی اگر پیامها منتقل شوند، ممکن است نتوانیم آنها را به عنوان پیامهای مصنوعی تشخیص دهیم زیرا رمزگذاری آنها را نمیشناسیم. به عنوان مثال، یک مهندس رادیویی که تنها با مدولاسیون و نوسان آشنا است، ممکن است با دشواری بتواند ارتباطات بیسیم مدرن را رمزگشایی کند.
نظرات کاربران