در ارباب حلقهها، سرزمین میانه ما را با دنیایهای مختلفی آشنا کرده است که هر یک از آنها به نحوی اهمیت دارند، اما هیچکدام نمیتوانند با سرزمین گاندور رقابت کنند. در این مقاله، ما به تاریخچه سرزمین گاندور در دنیای ارباب حلقهها خواهیم پرداخت.
انسانها در دنیای ارباب حلقهها بر سرزمینهای مختلفی در سرزمین میانه حکومت دارند. یکی از مهمترین این مناطق، پادشاهی گاندور بوده است که انسانها از همه نقاط این سرزمین بیشترین تسلط را داشتهاند. این ناحیه به دلیل مقاومت مردمانش، نقاط استراتژیک و تاریخچه زیبای خود به شهرت رسیده است. گاندور پس از فراموشی نومنور به وجود آمده و با مواجهه با بیماریها، جنگها و وقایع طبیعی بسیاری، جان سالم به در برده است.
سرزمین گاندور در غرب سرزمین میانه واقع شده و مرزهای آن به دریا، روهان، هاراد، کیپ آف آندراست و موردور میرسد. گاندور از نظر جغرافیایی موقعیتی بینظیر داشته که در طول دورانهای سخت به آنها کمک کرده است. یکی از مهمترین اتفاقاتی که گاندور تجربه کرده، جنگ حلقه بود. اما در دورههای پس از این جنگ، چه اتفاقاتی در گاندور رخ داد؟
لایحههای مهم دیگر در سرزمین گاندور شامل تولد و زندگی شخصیتهایی چون بارومیر، فارامیر، پدر آنها دنثور دوم و البته پادشاه ایمراهیل نیز بودهاند. در ادامه ما به تاریخ سرزمین گاندور و افراد مهم آن در داستان ارباب حلقهها خواهیم پرداخت.
در دوران طلایی خود، گاندور یکی از ثروتمندترین سرزمینهای انسانها بود که با شهرهای زیبا، منابع فراوان و مردم صادق و ماهر، سرزمین نومنور را که از دست رفته بود، دوباره به ارمغان آورد.
گاندور پس از تبعید ایزیلدور و آناریون از نومنور تأسیس شد و شهر اوزگیلیاث به عنوان پایتخت انتخاب شد، پیش از اینکه شهر میناس تیریث ساخته شود. این سرزمین در طول تاریخ به دلیل جنگها، بیماریها و حملات دشمنان، در بخشهای مختلفی از زمان به طور کامل رها شده بود، اما همیشه به شکوه بازگشت. گاندور برای مدت زمانی طولانی بدون پادشاه باقی ماند و به جای آن توسط سی نسل از معاونان کنترل میشد.
در زمان رویدادهای ارباب حلقهها، سرزمین گاندور هنوز در میان سایر سرزمینهای طرد شده جای داشت، اما با وجود اینکه در مقابل سائورون خیرهکننده مقاومت نشان داد، در نهایت در برابر نیروهای او شکست خورد. بارومیر و فارامیر، مسئولان جنگ اوزگیلیاث، پس از مقاومتی طولانی شکست خوردند و نیروهای سائورون شهر را فتح کردند. این حادثه موجب محاصره گاندور شد و در نهایت منجر به نبرد دشتهای پلنور شد.
پس از نابودی دروازه بزرگ توسط نیروهای سائورون، بخشهای زیادی از گاندور تخریب شدند، با این حال نیروهای آن با کمک روهیریم از فروپاشی بیشتر جلوگیری کردند. پس از این واقعه، آراگورن ارتشی کوچک را به سمت دروازه سیاه موردور فرستاد تا حواس سائورون را پرت کند و جلوی فرودو و سم را بگیرد. پس از موفقیت دو هابیت در شکست سائورون، جنگ حلقه پایان یافت و همچنین عصر سوم به پایان رسید.
مردان گاندور اصلیترین نسلهای اهالی تبعید شده نومنور بودند و بسیاری از رسوم و فرهنگ نومنوریها به ارث بردهاند. فارامیر در کتاب «حلقهها: دو برج» در مورد تاریخ خود میگوید:
“ما حقگو هستیم. ما مردان گاندوریم. ما به ندرت بر خود غره میشویم و یا به گفته خود عمل میکنیم، یا در تلاش برای هدف کشته میشویم. من میگویم اگر چیزی را بر مسیر ببینم، از آن خود نخواهم کرد. حتی اگر شخصی باشم که نیازمند آن چیز باشم و حتی اگر حالا که سخن میگویم ندانم آن چیز چیست، باید به سخن خود وفادار بمانم و به قول خود عمل کنم.”
گاندور پس از جنگ حلقه یگانه
جنگ حلقه یگانه در حالی که به عنوان یک پیروزی تلقی شد، ضربات جبران ناپذیری بر گاندور وارد کرد. سرزمین زیبای گاندور هزینهای بزرگ برای این پیروزی پرداخت کرد، با مرگ، تراژدی و نابودی. سختترین ضربه به نابودی بارومیر، قهرمان اصلی گاندور در جنگ حلقه و پدر او، دنث
ور دوم، معاون گاندور در زمان جنگ، وارد شد.
جنگ حلقه یگانه سرزمین گاندور را در دستان فرزند دوم دنثور دوم، یعنی فارامیر قرار داد، اما فارامیر تصمیم به یک راه دیگر گرفت و با تواضع مسند قدرت را ترک کرد و شاهزاده ایثیلین و رهبر نیروهای نظامی پادشاه شد.
بزرگترین تحول برای گاندور پس از جنگ، بازگشت آراگورن به سرزمین بود. او به عنوان پادشاه گاندور و آرنور با نام پادشاه السار تاجگذاری شد. این وقایع نهتنها نماد امید برای مردم گاندور بودند بلکه این سرزمین را در مسیری نو قرار دادند. در روز تاجگذاریاش آراگورن اینگونه گفت:
“این روز نه متعلق به یک فرد است، بلکه متعلق به همگان است. بگذارید این دنیا را از نو بسازیم تا با یکدیگر روزهایی پر از صلح را سپری کنیم.”
در دوران پادشاهی السار، روابط میان گاندور و روهان جدید شکل گرفت و این دو سرزمین در ارتشهای مشترک خود با هم متحد شدند و در برابر هارادریم و ایسترلینگها جنگیدند. آراگورن با بازگرداندن گاندور به شکوه گذشتهاش، دوباره این سرزمین را به بزرگی و ارتقاء داد و در پیمانی با پادشاهی آرنور، سرزمین پادشاهی از نو را تشکیل داد.
این تحول برای هر دو سرزمین، که سالها از یکدیگر دور شده بودند، واقعهای اهمیتدار بود. اتحاد این دو سرزمین نه تنها نماد امید برای مردم آنها بود بلکه قدرت آنها را در نبردهای آینده نیز افزایش داد.
عصر سوم با پایان جنگ حلقه یگانه به پایان رسید و عصر چهارم با تاجگذاری آراگورن و بازسازی گاندور آغاز شد. در این عصر، انسانها سلطه کاملی بر سرزمین میانه داشتند و خروج الفها از این سرزمین را همچنان تجربه کردند.
گاندور پس از پادشاهی آراگورن و با کمک مردم کارآمد خود، دوباره به شکوه پیشین بازگشت و بار دیگر تبدیل به قویترین سرزمین انسانی در سرزمین میانه شد.
گاندور در داستان ارباب حلقهها فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده است، اما همواره ارزش و اهمیت خود را حفظ کرده است. حالا ما میدانیم که این سرزمین مهم چه ماجراهایی را پشت سر گذاشته است. شما چه خاطراتی از گاندور در ارباب حلقهها دارید؟ کدام بخش یا رویداد در این سرزمین شما را به خاطرات خوب یا تلخ انداخته است؟ منتظر نظرات شما هستیم.
نظرات کاربران