وایکینگها در دوره حکومت خود به قلمروهای دورافتاده از وطن خود گسترش یافتند؛ اما آیا موفق به نفوذ در خاورمیانه، آفریقا یا شرق دور شدند ؟ وایکینگها در کمتر از ۳۰۰ سال حداقل به چهار قاره راه یافتند و در تمام جهات از اسکاندیناوی به سوی اروپا و حتی فراتر از آن، به دنبال غارت یا مبادله با بومیان آن مناطق بودند. اما تا چه اندازه وایکینگها در این مناطق نفوذ کردند و چرا به این اندازه ماجراجو بودند؟
به طور اصلی، انگیزه اصلی وایکینگها قدرت و ثروت بود. آنها از آنچه در انگلستان و اروپا به وقوع میپیوسته بود آگاه بودند و مدتی طولانی با اروپاییها تجارت میکردند.
کدام نقطه از جهان توسط وایکینگها فتح شد؟
در آغاز، ناوگانهای سازمانیافتهای از جوانان در دوران وایکینگ (۷۹۳ تا ۱۰۶۶ میلادی) در فصل تابستان از سوی اسکاندیناوی به مقصد دریابردی میپرداختند و در پاییز با غنیمتهای خود به وطن بازمیگشتند. با گذر زمان، این فاتحان در قلمروهای جدید سکنی یافتند و خانوادههایشان را به همراه خود برای ایجاد مستقرات دائمی و نقاط ایستگاهی در مسیرهای اصلی برداشتند.
در برخی دورهها، وایکینگها سلطنت بر مناطق گستردهای از سرزمینها را بر عهده میگرفتند، اما بهجز کانوت بزرگ، امپراطور دریای شمال، آنها امپراتوری نداشتند؛ بلکه به عنوان سرداران جنگی یا رهبرانی شناخته میشدند که به عنوان ارتشهای بزرگ و گاهی در گروههای مستقل کوچک با یکدیگر همکاری میکردند. ایشان هیچ گونه غرور ملی نداشتند و نبرد آنها اغلب به دنبال قدرت و ثروت شخصی بود.
اولین حمله غربی وایکینگها به شمال اسکاتلند بود، که سریعاً مردمان بومی را غلبه کرده و مستوطنات وایکینگی را تأسیس کردند. از این نقطه، آنها به سوی جزایر فارو و هیبرید حرکت کرده و در نهایت در سال ۸۷۰ میلادی، ایسلند را فتح نمودند.
یکی از سفرهای تأثیرگذارترین وایکینگها، حدود سال ۱۰۰۰ میلادی، سفر در اقیانوس اطلس به سوی جنوب غرب گرینلند بود. آنها برای رسیدن به مزارع آنس (L’Anse aux Meadows) در نیوفاندلند کانادا، مسافت ۳۹۰۰ کیلومتری را از نروژ طی کردند. این دستاورد تنها یک نمونه از شگفتانگیزی مهارتهای استثنایی وایکینگها بهعنوان دریانورد و کشتیران بود. مدارک حاکی از این است که آنها مدت زمان زیادی را در سکونتگاه خود در آمریکای شمالی سپری کردند.
بدون شک، گرینلند برای سفرهای مکرر وایکینگها اهمیت داشت. یکی از منابع اساسی که وایکینگها در این سرزمین کشف میکردند، فیل دریایی بود که به دلیل دندانهای ارزشمند عاج مانند آن، به شکار آن میپرداختند. بر اساس یک تحقیق منتشر شده در سال ۲۰۲۳ توسط مجلهی Antiquity، این ماجراجویان حتی از آمریکای شمالی درختان بزرگ را برای ساخت و ساز در سکونتگاههای گرینلند خود به همراه میآوردند.
هنوز به دلایلی معلوم نیست که چرا ساخت سکونتگاه در نیوفاندلند (در کانادای امروزی) متوقف شد، اما این سرزمین از وطن اصلی آنها دور بود و منابع آن محدود و مشابه منابعی بودند که در خانه مادری خود دسترسی به آنها داشتند؛ بنابراین، انگیزهای واقعی برای سفر به این منطقه وجود نداشت.
با این حال، یورش وایکینگها به سمت شرق طبیعتاً متفاوت بود. جنگجویان وایکینگ که در سفرهای دریایی مهارت یافته بودند، از دریای بالتیک عبور کرده و به رودخانههای داخلی اروپای شرقی و روسیه راه یافتند. در نهایت، در سده ۹ میلادی به کیف کنونی در اوکراین و نوگورود روسیه دست پیدا کردند. این حضور آنها در سال ۱۰۰۰ میلادی حتی به قسطنطینیه در امپراتوری بیزانس و بغداد گسترش یافت.
تأثیر وایکینگها در مواجهه با فرهنگ شرقی بسیار شدیدتر بود. آنها با ساختمانها، لباسها و حتی سکههای عربی که کاملاً با فرهنگ خود تفاوت داشتند روبرو شدند. در این دوره، وایکینگها بیشتر به داد و ستد تمرکز داشتند تا به قتل و غارت. در واقع، ممکن است وایکینگها حتی به فراتر از شرق اروپا فتح کرده باشند. تحقیقات از طریق کاوش در گورستانها، سکونتگاهها و منابع تاریخی این تأثیرگذاری را اثبات کردهاند.
در سوئد، تجلیهایی از ابریشم چینی مشاهده میشود، اما چگونگی بهدستآوردن وایکینگها از این مواد به دقت معلوم نیست. اطمینان حاصل است که آنها ارتباطی با چین و هند داشتهاند. از سوی دیگر، ما اطلاعات محدودی از تجاوز وایکینگها به سوی جنوب را داریم، که شامل حاشیه شمالی فرانسیا (فرانسه امروزی)، شبهجزیره ایبری (اسپانیا و پرتغال) و در نهایت سواحل شمالی آفریقا در قرن یازدهم میشود. با اینحال، به دلیل دلایلی از جمله آب و هوای خشک و عدم وجود مسیرهای آبی، وایکینگها هرگز تلاش برای فراگیری به صحرای آفریقا و افزایش حملات به آفریقا را نکردند.
با پیشرفت سیاسی ناشی از تعامل با سایر فرهنگها و گسترش مسیحیت که منجر به تغییرات در نگرشهای اجتماعی شد، دوره وایکینگها حدود اواسط قرن یازدهم به پایان رسید. با اینحال، در طول دوران روزگاری که در اوج بود، وایکینگها تأثیر قابل توجهی را بر جهان گذاشتند. از نظر مسافت، ممکن است اقامتگاه نیوفاندلند دورترین نقطهای باشد که به آن دست یافتند، اما از نظر فرهنگی، احتمالاً بغداد به عنوان نقطه ناشناختهترین برای وایکینگها توصیف میشود.
نظرات کاربران