مجله سیمدخت
0

بررسی فیلم “Meg 2: The Trench” – مگ 2: گودال

بازدید 142

در بررسی فیلم “Meg 2: The Trench”، ما نگاهی داریم به آخرین اثر جیسون استاتهام و مقایسه می‌کنیم که آیا این فیلم نسبت به نسخه‌ی اول پیشرفت کرده است یا پسرفت؟

نزدیک به نیم قرن از زمانی که فیلم “آرواره‌ها” به کارگردانی استیون اسپیلبرگ روی پرده نقره‌ای آمد، گذشته است. این فیلم نه تنها ترس از کوسه‌ها را در دل تمام مخاطبان جهان فراهم کرد، بلکه زیرژانر کوسه‌ها را به وجود آورد. جالب‌تر اینجاست که در گذشته‌ی نزدیک هیچ کارگردانی نتوانسته است اثری بسازد که نه بهتر از “آرواره‌ها” باشد، بلکه حداقل به همان ارتفاعات و کیفیت آن برسد. فیلم “The Meg” هم از این قاعده مستثنی نیست.

قسمت دوم با نام “Meg 2: The Trench” تولید شده است و مدتی قبل نسخه بلوری آن برای علاقه‌مندان به فیلم‌های کوسه‌ای و به ویژه هواداران جیسون استاتهام در دسترس قرار گرفته است. چند سال از اولین رویای مگالودون گذشته است و اعضای گروه مشغول تحقیقات در مورد هیچی هستند. مگالودونی که توسط ژیومینگ تربیت شده است. آن‌ها نیز به طور منظم به گودال می‌روند و مناطق مختلف را برای کشف‌های جدید بررسی می‌کنند. این موضوع ادامه دارد تا زمانی که متوجه می‌شوند گروهی در گودال به دنبال استخراج چیزی خاصی است.

در مورد یک فیلم کوسه‌ای صحبت کنیم، ذهن ما به سمت احساساتی از نگرانی، تنش و استرس که از روبرویی انسان با یک موجود بی‌رحم و ترسناک می‌آید، معطوف می‌شود. قسمت اول این مفهوم را به خوبی ارائه کرد (به ویژه در صحنه‌ای که جیسون استاتهام مشغول بازی با کنترل‌های گوی خود می‌شود و در همان لحظه مورد حمله مگالودون قرار می‌گیرد)، اما در قسمت دوم حتی در انجام همین کار، موفق نیست. حتی یکی از شخصیت‌ها در ابتدای فیلم مورد حمله قرار می‌گیرد که مخاطب از نتیجه آن اطلاع دارد، زیرا این شخصیت توسط یک بازیگر مشهور اجرا می‌شود.

یکی از مهم‌ترین اموری که باعث می‌شود استرس و نگرانی در بین مخاطبان ایجاد نشود، عدم توجه به عمق و توسعه شخصیت‌هاست. یک فیلم کوسه‌ای معمولاً شامل مرگ چندین شخصیت می‌شود و این ویژگی در “مگ 2: گودال” نیز وجود دارد. با این حال، مرگ این شخصیت‌ها هیچ ارتباطی با مخاطب برقرار نمی‌کند، زیرا نه این شخصیت‌ها زمان کافی در صحنه حضور دارند و نه تلاشی برای نشان دادن عمق آن‌ها انجام می‌شود. یک نقطه ضعف دیگر در فیلمنامه، نادیده گرفتن برخی مسائل است. البته هیچ کس انتظار ندارد که فیلمی مانند “مگ 2” به جزئیات بپردازد، اما نمی‌توان از چشم‌ها برخی از این مسائل را پوشاند.

وجود لی بینگ بینگ در نقش سویین در “مگ” نقطه مثبتی بود که در قسمت دوم وجود ندارد. هر چند دلیل غیبت او ذکر می‌شود، اما مخاطب به طور دقیق نمی‌فهمد چه اتفاقی برای او افتاده است. در اینجا، جای مطرح کردن جیومینگ است که ناگهان از ناکجاآباد ظاهر شده و به عنوان وارث شرکت وارد صحنه می‌شود. این کاملاً روشن است که سازندگان یک شخصیت آسیایی دیگر را به جای او قرار داده‌اند تا بتوانند با به نمایش گذاشتن فیلم در سالن‌های چین و افزایش فروش، جذابیت بیشتری به فیلم بدهند.

یک مورد دیگر، عدم وجود منطق در داستان است. می‌بینیم که جیسون استاتهام در یک لحظه فاصله زیادی را شنا می‌کند و جان خود را به خطر می‌اندازد تا یک نفر را نجات دهد، اما چند لحظه بعد و در شرایط بسیار خطرناک‌تر، تنها برای نجات خود تلاش می‌کند و به دیگرانی که اطرافش هستند توجه ندارد. همچنین، تغییر ناگهانی در لحن فیلم یک موضوع دیگر است. المان‌های طنز در نسخه اول احتمالاً برای نشان دادن نوعی ارتباط بین دو شخصیت استفاده می‌شدند، نه برای خنده‌داری کردن مخاطبان، اما این ویژگی در قسمت دوم وجود دارد اما در نیمه دوم فیلم، همه چیز متفاوت می‌شود. علاوه بر این، عناصر طنز به تیکه‌ها و نحوه حرکت بازیگران در دست‌نویسی شخصیت‌ها تلخی

می‌آفرینند. به عبارت دیگر، احساس می‌شود که دارید یک فیلم کومیدی و کوسه‌ای تماشا می‌کنید! در واقع، به نظر می‌رسد که نیمه اول و نیمه دوم فیلم به ترتیب توسط دو کارگردان مختلف ساخته شده‌اند و این موضوع به ناپیوستگی در لحن فیلم منجر شده است.

“مگ 2: گوال” تنها به مگالودون‌ها محدود نیست و در کنار نمایش یک دایناسور در صحنه ابتدایی، دو موجود ماقبل تاریخی دیگر را نیز به مخاطب معرفی می‌کند: یک اختاپوس عظیم و موجوداتی شبیه به مارمولک که اندازه‌های بزرگتری دارند و گوشت‌خوار هستند. این افزودنی‌ها نمی‌توانند به تزریق استرس و اضطراب در مخاطبان کمک کنند؛ زیرا مخاطب می‌داند جوناس تیلور به عنوان یک قهرمان جلوی دوربین آمده و هر طور که شده، راهی غیرمنطقی برای مقابله و بقا خواهد یافت.

“مگ 2: گوال” به دلیل حضور کوسه‌های عظیم و موجودات ماقبل تاریخی‌اش شاید تنها به عنوان یک فیلم در زیرژانر کوسه مطرح شود اما بیشتر به فیلم‌های اکشن شباهت دارد که جیسون استاتهام در آن‌ها به تصویر کشیده شده است. در این اثر، هیچ نشانه‌ای از تعلیق و اضطراب معمول در فیلم‌های کوسه‌ای وجود ندارد و از همه مهم‌تر، استاتهام همان شخصیت‌های روزمره‌ای را به نمایش می‌گذارد که در بسیاری از فیلم‌هایش دیده‌ایم. بنابراین، تماشای “مگ 2: گوال” با هدف تجربه استرس و اضطراب به هیچ وجه توصیه نمی‌شود. این فیلم ممکن است تنها برای طرفداران استاتهام و البته مخاطبان چینی جذاب باشد، زیرا از تماشای یک قهرمان بازی‌های هنرپیشه‌های کشورشان لذت خواهند برد.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *