فیلمها دارای توانایی است که میتوانند طیف گستردهای از احساسات کودکانه درون شما را برانگیزند؛ گاهی اوقات حتی یک انیمیشن به تنهایی میتواند حسها و خاطراتی را که در گذشته در دوران کودکی تجربه کردهاید، به یاد آورد. لحظاتی از اضطراب، خیالپردازی، و شادی اضافه، همه ما نمونههای مختلفی از این احساسات را در کودکی تجربه کردهایم، اما حالا به عنوان بزرگسالان با مسئولیتهای خود روبرو هستیم. با این حال، گاهی اوقات بدون اختیار به گذشتهی کوچکتر خود بازمیگردیم و همهی ترسها، هیجانات، آرزوها و خاطرات قدیمی به سوی ما غرق میشوند.
15 انیمیشن نوستالژیک
قبل از آنکه به ۱۵ انیمیشن خاطرهانگیز این مقاله بپردازیم، بهتر است مفهوم “کودک درون” را به طور دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم. کودک درون در واقع یک اصطلاح روانشناختی است که برخی از احساسات و واکنشهای ما را به دوران کودکی بازمیگرداند؛ احساساتی که به شکل نمادین یا مستقیم از گذشتهی کودکی ما منشأ میگیرند. به عبارت دیگر، برخی از رفتارها و احساساتی که در مواجهه با وقایع خاص به نمایان میشوند، از دوران کودکی ما نشأت میگیرند و حتی ممکن است با شخصیت کنونی ما تضاد داشته باشند. این میتواند احساسات مثبتی مانند کنجکاوی و تمایل به بازی یا احساسات منفی مانند ترس، عدم اطمینانی و کمبود اعتماد به نفس باشد.
۱۵ انیمیشن خاطرهانگیز که در این مقاله معرفی میشوند، هر کدام میتوانند کودک درون شما را بیدار کنند؛ شاید به شما تأثیر مستقیم نداشته باشند، اما به یاد داشته باشید که همهی ما یک کودک درون داریم که ممکن است در لحظات خاص به نمایان شود، زیرا جزئی از ناخودآگاه ماست و حسها و خاطرات قدیمی ما را در خود نگه داشته است.
۱- سرویس تحویل کیکی (Kiki’s Delivery Service)
- سال اکران: ۱۹۸۹
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: مینامی تاکایاما، ری ساکوما، کاپی یاماگوچی، کوئیچی یامادرا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
“سرویس تحویل کیکی” در ظاهر به نظر میرسد که یک انیمه آرام و ساده است. اولین نگاه، داستان یک دختر جوان است که در حال تحصیل است تا به یک جادوگر تبدیل شود، اما در مقابل اتفاقات معمول مرتبط با جادو که در فیلمهای دیگر دیدهایم، چیزی متفاوت است: در اینجا کیکی یک گربه سخنگو دارد و بر روی یک جارو پرواز میکند و این همه.
بدون شک، هایائو میازاکی به دنبال هدف دیگری است: او میخواهد تحلیل روانی یک دختر نوجوان ۱۳ ساله را ارائه دهد که در حال مقابله با چالشهای زندگی است تا به سن بزرگی برسد. این به نظر میرسد که در فیلم، هیچ تضادی وجود ندارد؛ هیچ شروری که با قهرمان روبرو شود و هیچ رویداد مهمی که داستان را به اوج برساند.
اما اگر دقت کنید، در فیلم یک تضاد واقعی وجود دارد، اما این بار درونی است: مبارزهی کیکی با خودش برای مقابله با ترسها و اضطرابهایش و بدست آوردن اعتماد به نفس. فیلم خلاصهای است از احساسات یک کودک یا نوجوان که در حال فهمیدن است روزی بزرگ خواهد شد. اینکه کیکی به تدریج قدرتهایش را برای مدتی از دست میدهد.
برای بیننده قابل فهم است؛ زیرا همهی ما تجربهای مشابه از شکست و دوباره شروع کردن را داشتهایم. “سرویس تحویل کیکی” بازتابی از دوران کودکی پرفراز و نشیب ماست، روزهایی که بهتازگی درک کرده بودیم زندگیمان در حال تغییر است و روبرویی با ناشناختهها (ورود به بزرگسالی) برایمان استرسزا بود، آیا حس ترسناکِ دوران کودکی و نوجوانی را به یاد دارید؟
۲- جیمز و هلوی غولپیکر (James and the Giant Peach)
- سال اکران: ۱۹۹۶
- کارگردان: هنری سیلیک
- صداپیشگان: پل تری، سایمون کالو، ریچارد درایفس، سوزان ساراندون، جین لیوز، دیوید تیولیس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
انیمیشن جذاب «جیمز و هلوی غولپیکر» اگر در دوران کودکی تماشا کردهاید، ممکن است در دیدار دوباره با آن احساسات مختلفی را تجربه کنید. اما حتی اگر این اولین باری باشد که با آن آشنا میشوید، همچنان میتواند شما را متاثر کند. این انیمیشن برگرفته از یکی از معروفترین رمانهای رولد دال است و در آن موضوعاتی چون جادو، سوءاستفاده از کودکان، و فرار از واقعیت از طریق رویاپردازی، به چشم میخورد.
کارگردانی هنری سیلیک با اقتباس وفادارانهای کار کرده است که به داستان اصلی افزوده و به آن عمق داده است. این انیمیشن تلفیقی از لایواکشن و استاپموشن است و با استفاده هوشمندانه از تکنیکهای مختلف، موفق شده تا سیاهیهای داستان را به طور موثر کاهش دهد.
داستان انیمیشن دربارهی جیمز است، یک پسر یتیم که در کنار عمههای ناپسندش زندگی میکند. اما همه چیز ناگهان تغییر میکند زمانی که جیمز با یک پیرمرد مرموز آشنا میشود که به او چند تکه زبان تمساح جادویی هدیه میدهد. این زبانها تبدیل به یک درخت هلو میشوند و از آن پس، زندگی جیمز دچار تغییرات عجیبی میشود.
در واقع، «جیمز و هلوی غولپیکر» بازتابی از نیاز کودکان به پناه بردن به دنیای خیالی برای فرار از فشارهای روانی است. زندگی کودکانه ما همیشه شیرین و روشن نیست؛ گاهی با موانعی چون مسائل مدرسه، رفتارهای ناراحتکننده اعضای خانواده، یا تنبیه برای اشتباهات کوچک مواجه میشویم. این انیمیشن یکی از مکانیزمهای دفاعی ما، یعنی خیالپردازی را به تصویر میکشد.
۳- علاءالدین (Aladdin)
- سال اکران: ۱۹۹۲
- کارگردان: ران کلمنتس، جان ماسکر
- صداپیشگان: اسکات وینگر، رابین ویلیامز، لیندا لارکین، جاناتان فریمن، فرانک ولکر، گیلبرت گوتفرید
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
انیمیشن «علاءالدین» شاید به معرفی نیازی نداشته باشد، این اقتباس درخشان از ادبیات کلاسیک، یکی از آثار برجسته دیزنی است که تلاش کرد تا مسیر جدیدی را برای خود بسازد. در دورانی که دیزنی با «دیو و دلبر» و «پری دریایی کوچولو» به داستانهای فولکلور اروپایی مشهور پرداخته بود، «علاءالدین» با محیط شرقی (به دقت خاورمیانه) خود، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. اما این انیمیشن نیز انتقاداتی را به همراه داشته است، برخی از شخصیتها با الگوها و دیدگاههای غربی غلط پیوند خورده و از واقعیت دور شدهاند.
قصه «علاءالدین» دربارهی پسرکی فقیر است که رویاهای یک زندگی بهتر – و آرزوی نزدیک شدن به پرنسس جاسمین – را در سر دارد. داستان درخود جذاب است، اما اصلیترین دلیل محبوبیت این انیمیشن خاطرهانگیز، غول چراغ جادو است که از قضا یکی از آن چیزهایی است که کودک درون ما را میپراند. حتماً به آن روزها یاد میآورید که معصوم و باورکننده بودید و تصور به حقیقت پیوستن آرزوهایتان شما را شورانگیز میکرد.
آرزوهایی که باور داشتید ممکن است به واقعیت تبدیل شوند. و ما همیشه منتظر آن شخص – یا چیزی – بودیم که میآمد و ما را به این رویاهای غیر قابل دسترسی میرساند. واقعاً چه هیجانی در این تصورات بیمنطق و واهی بود. «علاءالدین» نسخهای بازسازی شده از لایواکشن هم دارد که تماشای آن نیز جذاب است، اما انیمیشن اصلی بویژه احساس متفاوتی را القا میکند.
۴- داستان اسباببازی (Toy Story)
- سال اکران: ۱۹۹۵
- کارگردان: جان لستر
- صداپیشگان: تام هنکس، تیم آلن، دان ریکلس، جیم وارنی، والاس شاون، جان راتزنبرگر، آنی پاتس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
انیمیشن «داستان اسباببازی» برای کودکانی که به اسباببازیها علاقه دارند، بهترین تجربه را ارائه میدهد؛ اما برای بزرگسالان همانقدر جذاب و خاطرهانگیز است، زیرا به دورانی از زندگی ما میبرد که همه چیز ساده و روشن بود و اسباببازیها به عنوان جزئیات مهم زندگی ما محسوب میشدند. در این انیمیشن، ما به دنیایی از اسباببازیها وارد میشویم که زمانی که صاحبانشان حاضر نیستند، زنده میشوند و ماجراهایشان را تجربه میکنند. وودی، یک گاوچران محبوب، با ورود یک اسباببازی فضایی به نام باز لایتیر، به موقعیت رهبری گروه خود تهدید میشود، اما در نهایت دوستی با این اسباببازی ناشناخته را پیدا میکند.
«داستان اسباببازی» به دیدگاههای مختلف وجوهی از روابط اجتماعی و عواطف درونی هر اسباببازی را برای کودکان درک پذیر میکناند. علاوه بر این، وودی و باز لایتیر با بحران هویت روبرو میشوند که در آن زمان، انیمیشنهای کودکانه به این مسائل پیچیده پرداختند. این انیمیشن پیامهای مهمی انتقال میدهد اما همچنان با طنز و سرگرمی تا انتها جذاب است و تجربه تماشای آن را نمیتوان فراموش کرد، برای هر سن و هر کس. این مجموعه هنوز به اتمام نرسیده است و استودیوی پیکسار اخیراً کار روی قسمت پنجم آن را آغاز کرده است، این انیمیشن موردانتظار به هر حال، احتمالاً مرزهای جدیدی را برای خاطرات بیفراموشی خواهد باز کرد، به ویژه برای کسانی که با «داستان اسباببازی» بزرگ شدهاند.
۵- درون و بیرون (Inside Out)
- سال اکران: ۲۰۱۵
- کارگردان: پیت داکتر
- صداپیشگان: امی پولر، فیلیس اسمیت، بیل هیدر، لویس بلک، میندی کالینگ، دایان لین، کایل مکلاکلن، جان راتزنبرگر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
انیمیشن “درون و بیرون” به گونهای مواضع متناقض و چالشهای احساسی دوران کودکی را به تصویر میکشد، یک آینهای است که به بزرگسالان یادآوری میکند که دوران کودکی پر از تناقضات و چالشهایی بوده است. این انیمیشن همچنین به کودکان نشان میدهد که چگونه باید با احساسات درونی و خارجی خود تعامل کنند و چگونه میتوانند با مواجهه با مشکلات زندگی خود رشد کنند.
هنگامی که رایلی به یک محیط جدید میرود، باید با تغییرات بسیاری روبرو شود و این تغییرات بر احساساتش تأثیر میگذارد. این انتقال باعث میشود که شادی، دوست صمیمی رایلی، نیز با مشکلات و تغییرات در زندگی رو به رو شود و باید یاد بگیرد که چگونه با این تغییرات کنار بیاید.
“درون و بیرون” به دلیل قرار گرفتن در محیطی شناخته شده و نزدیک به دلها، توانسته است مخاطبان خود را به خود جلب کند و با شخصیتهای قابلتشخیص و داستانهایی که به آنها مرتبط میشوند، جایگاه ویژهای در دلهای مخاطبانش داشته باشد.
۶- گوژپشت نتردام (The Hunchback of Notre Dame)
- سال اکران: ۱۹۹۶
- کارگردان: گری تروزدیل، کرک ویس
- صداپیشگان: تام هولس، دمی مور، آنتونی جی، کوین کلاین، جیسن الکساندر، چارلز کیمبرو، ماری ویکس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
انیمیشن “گوژپشت نتردام” از آثاری است که در دهه ۹۰ میلادی کمتر دیده شد، اما به عنوان یک انیمیشن خوب، خاطرهانگیز و موضوعی قابلتامل توجه میکند. این انیمیشن نسخهای سیاه و سنگین از داستان مشهور ویکتور هوگو است که ابتدا توسط برخی از مخاطبان در دهه ۹۰ به عنوان یک انیمیشن کودکانه رنگارنگ درک نشد، اما با گذر زمان، ارزش خود را نشان داد و پیروزیهای زیادی کسب کرد.
داستان این انیمیشن دربارهی گوژپشتی به نام کازیمودو است که در کلیسای نتردام زندگی میکند و وظیفهی به صدا درآوردن ناقوس را دارد. او به دلیل ظاهر ناخوشایندش مورد تبعیض قرار میگیرد و به خاطر آن در کلیسا زندانی است. اما رویای او این است که بتواند نشان دهد که هیچگاه یک هیولا نبوده و ارزش دوستی و قبولیت را داشته باشد.
در طول داستان، وقایع پیچیدهتر میشوند زمانی که کازیمودو عاشق یک دختر جوان میشود و از وی نجات مییابد. این داستان نشان دهندهی موضوعاتی مانند پذیرش و تبعیض است که همچنان اهمیت دارند و میتوانند برای هرکسی آموزنده باشند.
“گوژپشت نتردام” در بخشهای مختلف میتواند یادآور دوران کودکی باشد، از جمله تحتکنترل بودن، احساس ضعف در مواجهه با دیگران، یا تجربه کنارهگیری و انزوا. این انیمیشن نگاهی مثبت به این رویدادهای دوران کودکی دارد و به ما یادآوری میکند که هر فرد ارزشمندی است و ارزش قبولیت و دوستی را دارد.
۷- ماجرای فوقالعادهی گوفی (An Extremely Goofy Movie)
- سال اکران: ۲۰۰۰
- کارگردان: داگلاس مککارتی
- صداپیشگان: جیسون مارسدن، بیل فارمر، جف بنیت، جیم کامینگز، ویکی لوئیس، بیبی نیوورتس، راب پالسن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰
در انیمیشن “ماجرای فوقالعاده گوفی”، ما با مکس همراه میشویم که قصد دارد خانه و پدرش گوفی را ترک کند و به دانشگاه برود. این موضوع برای هرکسی که پدر یا مادر است، قابل فهم است. حتماً با گوفی همدلی میکنید؛ پدری که متوجه میشود کودکش در حال بزرگ شدن است و باید او را رها کند. این تجربهی تغییراتی است که رابطه آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و همه چیز دیگر مانند قبل نیست.
این تغییرات در دوران کودکی و نوجوانی همیشه اتفاق میافتد. در لحظات کلیدی زندگی ما، مانند روز اول مدرسه، ناگهان از زندگی آرام خانوادگی به دنیایی ناشناخته وارد میشویم و مواجهه میشویم. این ممکن است برای برخی اضطرابآور باشد، اما برای دیگران میتواند فرصتی برای استقلال و جدایی از خانواده باشد.
جدایی از خانواده معمولاً اضطرابآور است، اما برای برخی از ما، بهترین اتفاق ممکن است. برای کودکانی که خانواده برایشان مانند یک کابوس است، آمادهاند از هر فرصتی برای فرار از آن استفاده کنند. این تغییرات و احساسات متناقض، ضروری است تا حداقل برای مدت کوتاهی، استقلال و اعتماد به نفس را تجربه کنیم، و این تجربهها ما را برای دوران بزرگسالی آماده میکند.
۸- لوک خوششانس و افسانهی دالتونها (Lucky Luke: Ballad of the Daltons)
سال اکران: ۱۹۷۸
کارگردان: هنری پویریه
صداپیشگان: ژاک بالوتن، روژه کارل، دانیل سکالدی، برنارد هالر، جرارد ارناندس، ژاک لگرا، ژاک مورل
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: –
برای کسانی که با انیمیشن محبوب “لوک خوششانس” بزرگ شدهاند، حتی فقط شنیدن نام او احساس خوبی به شما منتقل میکند. اما اگر از بزرگسالانی هستید که به هر دلیلی فرصت دیدن انیمیشنهای این شخصیت محبوب را نداشتهاید، هنوز هم فرصت دیر نیست تا یک سفر کوتاه به دوران کودکی داشته باشید. “لوک خوششانس” یکی از برجستهترین انیمیشنهای وسترن تاریخ است و اقتباسی از مجموعه کمیک محبوب به همین نام است. این انیمیشن شاید محبوبیت جهانی مثل “تن تن” یا “استریکس” را نداشته باشد، اما هنوز هم جایگاه خاصی در قلب مخاطبان دهه ۶۰ دارد.
“لوک خوششانس و افسانهی دالتونها” یک وسترن اصیل است. چهار برادر خلافکار، که با نام دالتونها شناخته میشوند و در زندان به سر میبرند، متوجه میشوند که عموی آنها، هنری دالتون اعدام شده است. هنری اما پیش از مرگ وصیت میکند که اگر برادرزادههایش بتوانند انتقام قتل او را از قاضی پروندهاش بگیرند، همهی ثروت خود را به آنها میگذارد. دالتونها از زندان فرار میکنند تا این وصیت را عملی کنند، اما در مقابل یک کلانتر سرسخت به نام “لوک خوششانس” قرار میگیرند. “لوک خوششانس” یادآور بازیهای پلیس و دزد و خرابکاری کودکانه ما است، زمانی که در حال بازی ماشینهای پلیس بودیم و در دنیای انیمیشنها قهرمانانی مثل خودمان را میدیدیم.
۹- زندگی من به عنوان یک کدو (My Life as a Zucchini)
- سال اکران: ۲۰۱۶
- کارگردان: کلود باراس
- صداپیشگان: گاسپارد شلاتر، لو ویک، پائولین ژاکود، میشل ویلرموز، رائول ریبرا، الیوت سانچز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۹ از ۱۰۰
“زندگی من به عنوان یک کدو” یک انیمیشن غمانگیز اما در عین حال شیرین است که داستان پسربچهای کوچک را روایت میکند که پس از مرگ مادر، روزهای سختی را پشت سر میگذارد و با بحران روبهرو شده است. او خیلی زود، یک دوست تازه پیدا میکند، افسر پلیسی به نام ریموند که پسرک را به یتیمخانه منتقل میکند، جایی که بچههای یتیم دیگری هم حضور دارند. در این یتیمخانه، پسربچهی دوستداشتنی به دنبال یک خانوادهی جدید است، دوستان تازهی دیگری پیدا میکند و یاد میگیرد که دوباره اعتماد کند.
“زندگی من به عنوان یک کدو” از آن آثاری است که پتانسیلها و ظرفیتهای مدیوم انیمیشن را یادآور میشود و به روزهای تاریک دوران بچگی میبرد؛ بسیاری از ما شاید به خوبی یادمان باشد که اولین برخوردمان با مرگ چگونه بود؛ شاید یکی از عزیزان نزدیکمان از جهان رفت یا سوگواری اعضای خانواده برای مرگ یکی از فامیلهای دور را میدیدیم. ما درک درستی از مقولهی مرگ و زندگی یا غم فقدان نداشتیم اما کاملاً متوجه بودیم که یک اتفاق بد رخ داده است، یک اتفاق ناراحتکننده. یافتن پاسخ سوالها و عبور از این روزهای تاثرانگیز آسان نبود اما راهی وجود نداشت، باید عبور میکردیم.
۱۰- لئو (Leo)
- سال اکران: ۲۰۲۳
- کارگردان: رابرت اسمایگل، رابرت ماریانتی
- صداپیشگان: آدام سندلر، بیل بر، سسیلی استرانگ، جیسن الکساندر، راب اشنایدر، آلیسون استرانگ، جو کوی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰
انیمیشن “لئو” جدیدتر از آن است که بخواهیم آن را خاطرهانگیز توصیف کنیم، اما از این جهت خاطرهانگیز است که شک و تردیدهای کودکانهی ما در مسیر بزرگ شدن را یادآور میشود؛ بیدلیل نیست که این محصول نتفلیکس در همین مدت کوتاه هم طرفداران زیادی پیدا کرده است. قصه پیرامون یک سوسمار پیر به نام لئو است که در آکواریومی شیشهای در کلاس درس زندگی میکند. او یک روز از والدین میشنود که سوسمارها تنها ۷۵ سال عمر میکنند. لئو که ۷۴ ساله است، متوجه میشود که فاصلهی زیادی تا پایان زندگی ندارد و تا اینجا، آنطور که میخواست زندگی نکرده، دنیا را ندیده و آرزوهایش را هم دنبال نکرده است.
هنگامی که معلم مدرسه عوض میشود و معلم جدید به بچهها اجازه میدهد تا لئو را آخر هفتهها به خانه ببرند، مسیر زندگی او تغییر پیدا میکند. “لئو” انیمیشن دلخوشکنندهای است که به مضمون بزرگ شدن میپردازد. هر کدام از کودکان، با موانعی روبهرو هستند که باید از آنها عبور کنند و ما این چالشها را درک میکنیم زیرا در زندگی شخصی و در دوران کودکی، تجربههای مشابهی داشتهایم. “لئو” همچنین به این مسئله اشاره میکند که گذر عمر تا چه اندازه برای بزرگسالان سخت است. این انیمیشن شاید برای کودکان مناسبتر باشد اما مخاطب بزرگسال را هم سرگرم میکند و حتی به فکر فرو میبرد.
۱۱- کلاوس (Klaus)
- سال اکران: ۲۰۱۹
- کارگردان: سرجیو پابلوس
- صداپیشگان: جیسون شوارتزمن، جی. کی. سیمونز، رشیدا جونز، جون کیوسک، ویل ساسو، نورم مکدانلد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
جسپر پستچی جوان تنبل و خودخواهی است که پدرش برای اینکه مسئولیتپذیری را به پسرک بیاموزد، او را به دهکدهای در نروژ میفرستد. جسپر موظف است که تا قبل از پایان سال، شش هزار نامه برساند، در غیر این صورت از ارثیه محروم خواهد شد اما او خیلی زود متوجه میشود که این دهکدهی کوچک وضعیت پیچیدهای دارد. شرایط ناامیدکننده است تا اینکه جسپر با یک نجار مرموز به نام کلاوس (جی. کی. سیمونز) آشنا میشود. “کلاوس” ضمن اینکه یکی از بهترین برداشتها از قصهی بابانوئل را ارائه میدهد، از هر نظر فوقالعاده است و قصهی دلگرمکنندهای دارد که حس خوشایندی به شما منتقل میکند، حتی اگر علاقهای به آثار دوبعدی نداشتید.
“کلاوس” اما کودک درون شما را هم تحریک میکند زیرا یادآور روزهایی است که در اوج کودکی، باید گاهی به وادی مسئولیتپذیری قدم میگذاشتیم یا مجبور بودیم مطابق انتظارات و خواستههای خانواده رفتار کنیم که بههیچوجه آسان نبود. از کودکانی که مجبور بودند شبانهروز درس بخوانند تا از والدین توهین نشنوند یا همیشه این حس را داشتند که کافی نیستند و باید تغییر کنند تا پدر و مادرشان آنها را دوست داشته باشند. دوران کودکی شاید شیرین باشد اما گاهی کودک بودن آسان نیست، و برای آنهایی که قبل از دههی ۷۰ متولد شدند، شرایط به مراتب سختتر بود زیرا اکثر والدین طرز رفتار با کودکان را بلد نبودند.
۱۲- کورالاین (Coraline)
- سال اکران: ۲۰۰۹
- کارگردان: هنری سیلیک
- صداپیشگان: داکوتا فانینگ، تری هچر، جنیفر ساندرز، دان فرنچ، جان هاگمن، ایان مکشین، رابرت بیلی جونیور
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
اقتباسی از رمان کوتاه محبوبی به همین نام اثر نیل گیمن، داستان دربارهی دخترکی ۱۱ ساله به نام کورالاین جونز است که وجودش را وحشت و نگرانی فرا گرفته است. ماجراهایی که برای او رخ میدهد، اگرچه بهصورت انیمیشن استاپموشن و در فضایی کودکانه عرضه شده است اما از وهمانگیز بودن رخدادها کم نمیکند.
دنیای پر از رنگ اطراف کورالاین، باعث نشده تا غمی که در وجود او نهفته است، کاهش پیدا کند و او به هر دری میزند تا از دنیایی که والدینش برای او ساختهاند فاصله بگیرد. کورالاین اخیرا همراه با خانوادهاش به شهر تازهای نقل مکان کرده است و با تنهایی و انزوا دستوپنجه نرم میکند. والدین اغلب سرگرم کار هستند و کورالاین سرگرمی خاصی ندارد و روزها را در خانه میگذراند.
شرایط زمانی عوض میشود که او یک درب مخفی پیدا میکند و با باز کردن آن، به یک دنیای موازی قدم میگذارد. این دنیای موازی از هر نظر مشابه دنیای فعلی است با این تفاوت که آنجا پدر و مادرش به او اهمیت بیشتری میدهند. کورالاین در ادامه متوجه میشود که این دنیای دروغین را جادوگری به نام بلدام طراحی کرده است تا او را فریب دهد و روحش را به سرقت ببرد.
مانند “جیمز و هلوی غولپیکر” (که آن را هم هنری سیلیک ساخته است)، انیمیشن خاطرهانگیز “کورالاین” هم دربارهی فرار از شرایط است، با این تفاوت که نگاه واضحتری به ارتباطات خانوادگی دارد. بسیاری از ما، در دوران کودکی از محبت و توجه والدین محروم بودهایم و حتی به یاد آن روزها افتادن هم به مثابه شکنجه است. ما میخواستیم که پدر و مادرمان حامی ما باشند اما آنها اغلب سرگرم کارهای دیگر بودند تا مجبور شویم به چیزهای دیگر پناه ببریم و به شکل دیگری کمبودهای خود را جبران کنیم یا سرگرم شویم.
۱۳- خانه هیولا (Monster House)
- سال اکران: ۲۰۰۶
- کارگردان: جیل کنان
- صداپیشگان: میچل موسو، سم لرنر، اسپنسر لاک، استیو بوشمی، نیک کانن، مگی جیلنهال، کوین جیمز، جیسون لی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
«خانه هیولا» انیمیشنی خاطرهانگیز و ترسناک است که اگرچه اکنون -بصریاً- جذابیت زمان اکران خود را از دست داده، اما ترسهای دوران کودکی شما را به خوبی زنده میکند. داستان دربارهی چند کودک است که میخواهند راز پشت خانهای جنزده که آدمها را میبلعد را کشف کنند. ابتدا، آقای نبرکرکر (Nebbercracker) به عنوان عامل اصلی اتفاقات عجیب قصه معرفی میشود، یک پیرمرد که با رفتارهای نامتعارفش ترس اهالی محل را برانگیخته و بسیاری از کودکان از او میترسیدند، اما به تدریج مشخص میشود که شرور اصلی این داستان همسر وی، کنستانس نبرکرکر است.
کنستانس از ابتدا شیطانی نبوده، بلکه قربانی یک حادثهی تراژیک است که باعث شده روح او با خانهی نبرکرکر ادغام شود و اکنون این خانهی عجیبوغریب، هر کسی که به آن نزدیک شود را به قتل میرساند. ایدهی اولیهی این انیمیشن خلاقانه است ولی سازندگان به همین ایده اکتفا نکردهاند و هیولای این داستان به معنای واقعی کلمه ترسناک است و نه فقط کودکان را بلکه بزرگسالان را هم مضطرب میکند. حتماً به یاد دارید که در دوران کودکی، چه قصههای ترسناکی را میشنیدید و به سرعت آنها را باور میکردید. این داستانها که گاهی توسط بزرگسالان تعریف میشدند، رعشه بر تن ما میانداخت و به خاطرشان کابوس میدیدیم؛ «خانه هیولا» تجسم همان داستانهای وحشتناک است.
۱۴- فرار مرغی: طلوع ناگت (Chicken Run: Dawn of the Nugget)
- سال اکران: ۲۰۲۳
- کارگردان: سم فل
- صداپیشگان: تندی نیوتن، زکری لیوای، بلا رمزی، ایملدا استنتون، دیوید بردلی، جین هرکس، دنیل میز
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز سایت راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
با توجه به ترسیم خاطرههای گذشته، فیلمی همچون “فرار مرغی: طلوع ناگت” برای طرفدارانی که با قسمت اول آشنایی دارند، به نوعی رویایی به نظر میرسد. بسیاری از این طرفداران کنونی، پس از گذشت حدود ۲۴ سال، ازدواج کردهاند و این فرصت زیباست که همراه با فرزندانشان، قسمت دوم “فرار مرغی” را تماشا کنند و به یاد روزهای کودکی و نوجوانی خود بیفتند.
داستان اصلی این فیلم مرتبط با دو شخصیت اصلی، یک خروس آمریکایی به نام راکی و یک مرغ شجاع انگلیسی به نام جینجر است. این دو پس از تجربههایی ازدواج کردهاند و حالا در مکانی امن و آرام زندگی میکنند، جایی که انسانها وجود ندارند و خوشبختانه زندگیشان به خوبی پیش میرود. اما زمانی که انسانها به آنها نزدیک میشوند و شروع به ساختن مزرعهای برای مرغها میکنند، آنها مجبور به اتخاذ تصمیماتی برای حفظ امنیت خود میشوند.
“فرار مرغی: طلوع ناگت” به نوعی یادآور تغییراتی است که از کودکی تا بزرگسالی ما تجربه کردهایم. همچنین این فیلم، به خوبی نشان میدهد که همیشه میتوانیم گاهی به خاطرات کودکیمان بپردازیم و به فرزندان خود اجازه دهیم که لحظاتی از کودکیشان را تجربه کنند.
۱۵- زندگی جدید امپراتور (The Emperor’s New Groove)
- سال اکران: ۲۰۰۰
- کارگردان: مارک دیندال
- صداپیشگان: دیوید اسپید، جان گودمن، ارتا کیت، پاتریک واربرتون، باب برگن، جان فیدلر
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز سایت راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
انیمیشن “زندگی جدید امپراتور” یکی از آن انیمیشنهایی است که تماشایش حال شما را خوب میکند. داستان دربارهی امپراتور جوانی به نام کوزکو است که بسیار مغرور و بیاحترامی است و به دیگران اهمیتی نمیدهد. او قصد دارد یک روستا را تخریب کند تا برای خود یک کاخ تابستانی بزرگ بسازد، اما با مخالفت رهبر روستا، پاچا روبرو میشود.
پس از آن که وزیر سابق کوزکو و دستیار کمعقلش او را به لاما تبدیل میکنند، او ضمن عبور از یک بحران جدی، انسانیت و مهربانی را بهتدریج میآموزد. در این انیمیشن، به جای اینکه قهرمان از فقر به ثروت و موفقیت برسد، غرور و گستاخی باعث میشود کوزکو سقوط مطلق را تجربه کند و او از عرش به فرش میرسد.
سازندگان این انیمیشن به تلاش کردهاند تا پیامهای تاثیرگذاری دربارهی اهمیت دوستی، درک متقابل و احترام به عقاید دیگران ارائه دهند. تمرکز اصلی فیلم بر روی دوستی پاچا و کوزکو است که از طبقههای اجتماعی کاملا متفاوتی آمدهاند و سنخیتی با یکدیگر ندارند. این انیمیشن ما را به روزهایی میبرد که تلاش میکردیم تا تفاوتهای خود و دیگران را درک و با آنها ارتباط برقرار کنیم. گاهی مغرور و گستاخ میشدیم اما اغلب تاوانش را هم میدادیم و همیشه یاد میگرفتیم و از این تجربیات عبور میکردیم.
نظرات کاربران