نوار کاست، به عنوان هدیهی طلایی از دههی گذشته، یک گنجینهی جادویی از خاطرات و شوالیهی فناوری و فرهنگ را در خود جای داده است. این نوارها به عنوان یک نمایش زنده از زیبایی زندگی در گذشته، از آنجا که نشانگر زندگی است، شناخته میشوند.
نوار کاست به تنهایی یک جعبهی کوچک موسیقی نیست؛ بلکه یک قطعه درخشان و باشکوه از تلاش و تجربهی بیپایان انسان برای ثبت و ضبط خاطرات و افکار است. این خاطرات و افکار نشانگر سفر بیپایان انسان از مواجهه با چالشها و رخدادهای زندگی تا رسیدن به اوج توسعه و پیشرفت است.
اگرچه تلاش برای ثبت وقایع اغلب به شکلهای مختلفی از جمله صدا و تصویر انجام میشود، اما در اساس، تمام این تلاشها بر مبنای یک منطق ساده از ثبت و نگهداری اطلاعات استوار شدهاند. این نوارهای کاست به عنوان شاهکارهایی از هنر و تکنولوژی، داستان زندگی انسان را از زاویههای مختلف نمایان میکنند و از زیبایی زندگی در گذشته شگفتزده میسازند.
ثبت اطلاعات در واقعیت به معنای ثبت انرژی پایدار است. بشری که در غارهای لرستان ۴۰ هزار سال پیش نقشهای خود را با گل اخرا بر دیوار نقاشی کرد، به نوعی انرژی فیزیکی خود را به صورت جاودانه ثبت کرد. در دنیای امروز نیز، با ثبت تغییرات انرژی و تبدیل آن به دادههای دیجیتال، همان فرآیند را به شیوهای مدرن و تکراری برای ذخیرهی اطلاعات ادامه میدهیم.
از میان تمام این وسایل و ابزارها، برخی به چنان شکلی خوش درخشیدهاند که به راه اندازی انواع فعالیتها منجر شده و تأثیرات بسیاری از جمله تحولات اقتصادی، پیشرفت فناوری، ایجاد سبکهای هنری، گسترش فرهنگ، تعمیق ارتباطات اجتماعی، و حتی تسریع در وقایع سیاسی گردیدهاند.
نوار کاست، که هنوز هم بخشی از واقعیت ماست، در گذشته یکی از معجزههای علمی شناخته میشد. داستان شروع این سرزمین حیرتانگیز به سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲) بازمیگردد، زمانی که در میان دستگاههای پرحجم و پرصدا، نوارهای کاست با اندازهی کوچک خود به عنوان یک پیشوای بزرگ معرفی میشدند. این داستان به عنوان حکومت سلسلهمراتبی نوارهای کاست ادامه یافت تا زمانی که تاج و تخت با شکوه آنها توسط سیدیها به سرنگونی کشیده شد.
اولین نسخههای نوار کاست، ابتدا به عنوان یک ابزار محبوب برای ضبط خانگی در میان مصرفکنندگان خانگی شناخته میشدند. اما با نمایش کیفیت برتر ضبط صدا، کاستها به سرعت خود را از یک وسیله محدود به ضبط خانگی به یک پلتفرم برجسته و گستردهتر تبدیل کردند. نفوذ آنها به گونهای بود که به تاخیر نخواهد افتاد و تقریباً در تمام رسانههای صوتی، به عنوان قدرت بیمنازع و گزینه اول شناخته میشدند.
نوار کاستها و تسخیر جهان
با ظهور نوارهای کاست یا کاست فشرده در دهه ۴۰ شمسی (۶۰ میلادی) و تأثیر بینظیری که بر جهان و زندگی امروز ما گذاشتهاند، آغاز حماسهی آنها به تلاشهایی بازمیگردد که در اوایل قرن گذشته توسط مهندسان کمترشناخته شده، اما با کوشش فراوان انجام شد. این مهندسان، با تأسیس و توسعهی اختراعاتی که بنیانگذار و رشد نوارهای کاست را شکل داد، به یک پیشروی خیرهکننده دست یافتند. جانمایه و بخش اساسی هر نوار کاست را نوارهای مغناطیسی به طول دهها متر تشکیل میدهند.
در اوایل قرن بیستم، تقویت شیوههای ضبط آنالوگ پایهگذار ساخت دستگاههای ضبط صدایی متنوع بود، که مشهورترین آنها گرامافون بود. این دوره را میتوان به عنوان “عصر ضبط آنالوگ” نامگذاری کرد، جایی که انواع مختلف مدیومهای ضبط صدا به رقابت نفسگیر پرداختند و تلاش برای شکستن حاشیه از دیگر رقبا داشتند. علاوه بر روش ثبت بافت فیزیکی، ایدهی استفاده از نوسان و خاصیت الکترومغناطیسی مواد نیز به توجه میپیوست. نخستین نمونه این تفکر، در سال ۱۲۷۷ (۱۸۹۸) توسط ولادمیر پولسن در دستگاهی به نام “وایر رکوردینگ” معرفی شد که در آن ضبط بر روی یک سیم فولادی انجام میشد.
هنگامی که ضبط بر روی مواد جدید با موفقیت در حال رشد بود، دغدغههای جدید برای اصلاحات در زمینه ضبط صدا به وجود آمد. پارامترهایی از جمله ظرفیت، هزینه، دوام و کیفیت مورد بررسی قرار گرفت تا مدیوم موفقتر به عنوان حاکم در دنیای صداها شود. با ترقیهای مثبت در زمینه ضبط صدا در آن دوره، هنوز کیفیت به تعریف امروزی نمیپیوست و تنها در دهههای بعد، مدیومها توانستند با موفقیت از مشکلات ابتدایی برآیند و پارامتر کیفیت ضبط جایگاه اساسی خود را پیدا کند.
در اوایل قرن بیستم، تقویت شیوههای ضبط آنالوگ پایهگذار ساخت دستگاههای ضبط صدایی متنوع بود، که مشهورترین آنها گرامافون بود. این دوره را میتوان به عنوان “عصر ضبط آنالوگ” نامگذاری کرد، جایی که انواع مختلف مدیومهای ضبط صدا به رقابت نفسگیر پرداختند و تلاش برای شکستن حاشیه از دیگر رقبا داشتند. علاوه بر روش ثبت بافت فیزیکی، ایدهی استفاده از نوسان و خاصیت الکترومغناطیسی مواد نیز به توجه میپیوست. نخستین نمونه این تفکر، در سال ۱۲۷۷ (۱۸۹۸) توسط ولادمیر پولسن در دستگاهی به نام “وایر رکوردینگ” معرفی شد که در آن ضبط بر روی یک سیم فولادی انجام میشد.
هنگامی که ضبط بر روی مواد جدید با موفقیت در حال رشد بود، دغدغههای جدید برای اصلاحات در زمینه ضبط صدا به وجود آمد. پارامترهایی از جمله ظرفیت، هزینه، دوام و کیفیت مورد بررسی قرار گرفت تا مدیوم موفقتر به عنوان حاکم در دنیای صداها شود. با ترقیهای مثبت در زمینه ضبط صدا در آن دوره، هنوز کیفیت به تعریف امروزی نمیپیوست و تنها در دهههای بعد، مدیومها توانستند با موفقیت از مشکلات ابتدایی برآیند و پارامتر کیفیت ضبط جایگاه اساسی خود را پیدا کند.
در آن دوران، قطعات موسیقی به صورت آلبومهای Long Play و Extended Play منتشر و توزیع میشدند. بستر توزیع این آلبومها از صفحات گرامافون یا فونوگراف بهره میبرد که از حدود ۷۰ سال پیش از ظهور نوار کاست، جاذبهاش را در دنیای موسیقی ایجاد کرده بود. طبق گزارشهای رسمی، توماس ادیسون، خالق اولین گرامافون یا فونوگراف، در سال ۱۸۸۷ میلادی بود و هنوز هم اصولی که او در ضبط اطلاعات به کار میبرد، توسط ابزارهای مدرنتر بهبود یافته است. ظاهر گرامافون همچنین توسط امیل برلینر با اختراع صفحه گرامافون به شکلی نزدیکتر به آنچه امروزه میشناسیم، تغییر یافت. این صفحات نیز در طول سالها ابعاد مختلفی داشتند که امکان ضبط صدا برای مدت زمان بیشتر را فراهم میکردند. بزرگترین مدلهای این صفحات تا ۳۰ دقیقه در هر سمت قابلیت ضبط داشتند. اما علاوه بر ابعاد، یک نکته کلیدی در موفقیت صفحات گرامافون، استفاده از ماده پلی وینیل کلراید بود که آن را به نام صفحات وینیلی هم معروف ساخت.
پلی وینیل کلراید یا PVC، که به اختصار PVC شناخته میشود، از خانواده پلیمرها به شمار میرود. صفحات وینیلی این امکان را فراهم کردند که یک آلبوم کامل موسیقی (Long Play) درون خود جا بگیرد و این موضوع باعث شد تا این صفحات به یک رقیب سرسخت برای سایر رقبا، به ویژه نوارهای کاست، تبدیل شوند. صفحات کوچکتر نیز وظیفه پخش مینی آلبومها یا آلبومهای چند آهنگی (Extended Play) را برعهده داشته و تلاش در حفظ علاقهمندی همه کاربران داشته است. با وجود تمایل به جلب توجه در اوایل دهه ۳۰ شمسی (۵۰ میلادی) با صفحات با ابعاد ۱۲ اینچ و قابلیت ضبط آهنگهای بیشتر، صفحات وینیلی گرامافون جایگاه مستحکمی داشتند؛ اما تلاشهایی در جریان بودند تا نشان دهند حاکمیت این صفحات، همچنان که جذاب است، مواجه با چالشهایی نیز است. به همراه رشد صفحات گرامافون و استفاده از پلیمرها، روشهای دیگری برای ضبط صدا با استفاده از فیلمهای پلاستیک یا پلیمری نیز وجود داشت تا جایگاه مورد نظر خود را بدست آورد.
در اینجا، توضیح داده شده است که فیلم پلاستیکی به عنوان یک ورق نازک از مواد پلیمری ساخته میشود. این مواد پلیمری هم میتوانند در طبیعت یافت شوند و هم در آزمایشگاهها ساخته شوند. برای مثال، وقتی یک قطعه تولید میشود و از آن به تعداد زیادی در کنار هم چیده میشود، میتوان از مفهوم پلیمر استفاده کرد. نمونهی دیگر این مفهوم، نخ تسبیح است که همانند رابطی است که پلیمرها در کنار یکدیگر قرار دارند. البته فرآیند پلیمر با چیدمان اتمها و به طور معمول ترکیب هیدروژن و کربنها ساخته میشود، اما درک این مفهوم کلی به درک قدرت شگفتآور پلیمرها در تغییر زندگی انسانها کمک میکند. یکی از نمونههای این قدرت، استفاده از پلیمرها برای ساخت مدیوم ضبط صدا با روشی متفاوت بود؛ همانند صفحات گرامافون و دیگر فیلمهای پلاستیکی.
وقتی پلیمر به صورت ورقهای نازک تولید میشود، این محصولات متنوع از نایلونها و نایلکسها تا سلفونها، انواع مختلفی از فیلمهای پلیمری را در اختیار ما قرار میدهد. با اضافه کردن یا تغییر مواد افزودنی در ساختار این فیلمها، خصوصیات مختلفی از جمله استحکام، تحمل کشش، یا تحمل حرارت در آنها کنترل میشود و اینجاست که مواد پلیمری به نام پلاستیک شناخته میشوند. هنگامی که به جای هیدروژن از کلر در ترکیبها استفاده میشود، موادی به نام تجاری PVC (پلی وینیل کلراید) به وجود میآیند که امروزه از پرکاربردترین پلیمرها به شمار میآید و در زمینه صفحات گرامافون وینیلی در دنیای ضبط و پخش صدا، جایگاه برتری دارد.
فیلمهای پلاستیکی یک شیوه نوین برای ضبط اطلاعات را ارائه میدهند که باعث تحول در دنیای صدا، تصویر، و اطلاعات شدهاند. این فناوری به انسانها اجازه داد تا اولین دستگاههای ضبط و پخش صدا، تصویر، و اطلاعات را با استفاده از فیلم پلاستیکی به وجود آورند. تبدیل متغیرهای فیزیکی به سیگنالهای الکترونیک و سپس تبدیل آنها به امواج الکترومغناطیس یک فرآیند استوار بود که با استفاده از روشها و مواد متنوع، در جهت پیادهسازی آن توسعه یافت.
بخشی از استفاده جالب از فیلمهای پلاستیکی، مرتبط با استفاده از مادهای فرومغناطیس به نام اکسید فریک (Fe2O3) به عنوان پوشش نوارها بود. این اکسید، همان گل اخرا است که بشر هزاران سال پیش به خاطر رنگ قرمز آن در نقاشیهای غارها از آن بهرهمند بوده است. آن زمانی که انسان با گل اخرا نقاشی غارها را ثبت میکرد، به دورانی رسیده بود که از آن به عنوان پوشش نوارها برای ضبط صدا استفاده میشد. گل اخرا، که به هماتیت هم شناخته میشود، از خانواده اکسید آهن (FeO) میآید و قابلیت تبدیل به آهنربا را دارد. این خاصیت آهنربایی، البته به عنوان یک ویژگی طبیعی آهن، در میانهی یک میدان مغناطیسی ظاهر میشود؛ اما موادی مانند اکسید فریک، حتی با قطع میدان مغناطیسی، این خاصیت آهنربایی را حفظ کرده و به عنوان مواد فرومغناطیس شناخته میشوند. به همین دلیل، به موادی چون اکسید فریک، فرومغناطیس گفته میشود.
خاصیت فرومغناطیسی اساسی برای روشهای ضبط مغناطیسی استفاده میشود. این تکنولوژی با استفاده از قطعات ریز فلزی که بر روی یک فیلم پلاستیکی قرار میگیرند، تحولات قابل توجهی را به وجود آورده و منجر به تولید مدیومهای ضبط گوناگون شده است؛ از نوارهای حلقه به حلقه (Reel-To-Reel Tape) و نوار کاستها تا فلاپی دیسکها (Floppy Disks) و هارد دیسکهای امروزی. ستون فقرات عصر الکترونیک، ضبطکنندههای مغناطیسی هستند. روش ضبط مغناطیسی (Magnetic recording) یک پیشنهاد عالی برای داشتن قدرت ضبط دائمی اطلاعات به مواد مورد استفاده بود. کاربری آسان و هزینهی پایینتر ضبطکنندههای مغناطیسی، این ابزارها را به عنوان برگ برنده در مقایسه با سایر روشهای ضبط جا انداخته است.
داستان نوارهای مغناطیسی در سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۸) در آلمان آغاز شد. یک مهندس آلمانی-استرالیایی نوارهای مغناطیسی را اختراع کرد تا یک جایگزین بهتر برای ضبط روی سیم (Wire Recording) ارائه دهد. ساخت این نوار به شرکت AEG فرصت داد تا در سال ۱۳۱۴ (۱۹۳۵) دستگاه Magnetophon را به عنوان مادر دستگاههای پخش ریل تو ریل (Reel To Reel) تولید کند. نوارهای حلقهای آلمانی، که قصد داشتند صفحات گرامافون را از بازار خارج کنند، اساساً اجداد سلسله مراتب نوارهای کاست بودند. این حلقهها با اندازهها و ظرفیتهای گوناگون به سرعت طرفداران خود را جذب کردند. استودیوهای ضبط حرفهای و ایستگاههای رادیویی با حلقههای بزرگ نوار پر شدند. حتی تا اوایل دههی ۳۰ شمسی (۵۰ میلادی) نمونههای کوچکتری با اندازه ۱.۴ اینچ نیز به مدارس و خانهها وارد شده بود. در دههی ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی) حلقههایی با اندازه کوچکتر نیز به بازار عرضه شدند، اما تسلط در دنیای موسیقی به نام نوار کاست بود.
نوار ویدیو (Videotape) به عنوان یک فرزند دیگر از خانواده نوار کاستها، به ضبط همزمان تصاویر و صدا میپرداخت. از تکنولوژی ضبط نوارهای مغناطیسی بهره میبرد و در آغاز دههی ۳۰ شمسی (۵۰ میلادی) از شهر لسآنجلس شروع به جلب توجه کرد. در این زمان، تلاشهای جدی برای گسترش حوزه ضبط تصویر و صدا با استفاده از روشهای مدرن در جریان بودند. این دوره مشهود به زمانی بود که فناوریهای نوین برای ثبت گوناگون اطلاعات از جمله صدا و تصویر به کار گرفته میشدند و تحولات در حوزه تکنولوژی به سمت بهبود این روشها حرکت میکرد.
برای مثال، در دههی ۳۰ شمسی (۵۰ میلادی) برای ذخیرهسازی اطلاعات به حدود ۵ مگابایت، یک کامپیوتر با وزنی حدود یک تن مورد نیاز بود، اما در دههی ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی) با پیشرفت تکنولوژی، این وزن به ۲۵۰ کیلوگرم کاهش یافت و قابلیت حفظ اطلاعات به ۲.۵ گیگابایت ارتقا یافت. این فرآیند به راحتی انجام نشد و در طی این دوره، محصولاتی به بازار عرضه شدند که توانمندی لازم برای جایگاه برتری را کسب نکردند، اما برای نسلهای آینده راه را باز کردند.
در سال ۱۳۳۷ (۱۹۵۸)، عضو جدیدی از خانواده نوارهای مغناطیسی به دنیا آمد که به عنوان پدر نوارهای کاست شناخته میشود. این نوع کاست به نام RCA شناخته میشود و در مقایسه با دیگر اعضای خانواده، ویژگیها و نوآوریهای خاصی داشت. در کاست RCA، نوارها درون یک قاب قرار گرفتند که به نام “کارتریج” شناخته میشد. این کاستها ابعادی حدود ۱۳×۲۰ سانتیمتر داشتند و توانایی ضبط دوطرفه با ظرفیت ۳۰ دقیقه را فراهم میکردند. از نظر طراحی، RCA tape cartridge تلاش داشت تا وسیلهای کاربرپسند ارائه دهد، اما با مشکلاتی مانند سرعت پایین ضبط روبرو بود. این کاستها در دنیایی که هنوز رقابت فشردهای بین رادیو، تلویزیون و سینما برای کسب اولویت رسانه برتر وجود داشت، معرفی شدند. سرانجام، این نسل از نوارهای کاست به دنیا آمد که از نظر تغییرات جهانی، تأثیرگذار بوده و اثرات آن را کمتر کسی پیشبینی کرده بود.
در سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲)، شرکت فیلیپس با معرفی یک محصول نوین، که شباهت زیادی به پدر خود یعنی کاست RCA داشت، اعلام کرد. این نسل جدید با ابعاد کوچکتر نسبت به نسل قبلی خود و با نام Compact Cassettes، با شجاعت وظیفه ضبط صدا را برعهده گرفت. نوار کاست فیلیپس توجهها را به خود جلب کرد و به سرعت به عنوان یک استاندارد پذیرفته شد. این وضعیت منجر به فعالیتهای فراوان شرکتها در زمینه ساخت و تولید این فرمت شد.
دو سال بعد، اولین دستگاههای سازگار با تکنولوژی کاست صدا در آمریکا به بازار عرضه شدند. همین سال، یک رقیب سرسخت به نام 8-Track Tape نیز برای کاستهای جدید ساخته شده بود که اصلیترین بازار هدف آن، خودروسازان بودند و در نهایت توانست در میان رانندگان جایگاه خوبی را پیدا کند.
نوارهای کاست با ارائه مدلهای فیدلیتی Hifi خود، ارتقاء کیفیت صدا را نشان داده بودند، اما در عین حال، در مقابل رقبا در این زمینه، که اکثراً از خانواده نوارهای مغناطیسی بودند، قرار گرفتند. نوار کاست نیز تلاش کرد با استناد به مزایای طراحی و ساخت مهندسی خود، از سرنوشتی مانند پدر خود جلوگیری کند.
اگر بهصورت منصفانه بخواهیم بررسی کنیم، نوارهای کاست ساختاری بسیار ساده دارند. دو قرقره و یک نوار مغناطیسی باریک و طولانی که در یک قاب قرار گرفتهاند. این نوارها بستگی به زمان ضبط هر کاست، طولهای متفاوتی دارند؛ بهعنوان مثال، برای یک کاست ۹۰ دقیقهای، حدود ۱۳۵ متر از این نوار در نظر گرفته میشد. بخش ابتدایی نوار کاست به نام Leader شناخته میشد که شفاف بود و خاصیت ضبط مغناطیسی نداشت. این بخش بیشتر برای فرصتی بود تا سرعت وضعیت نوار به حد و کفایت لازم برای خواندن یا ضبط کردن هد برسد. هر قرقره دارای یک سوراخ با دندانههای ریز بود که محل قرار گرفتن آن را درون چرخندههای دستگاه پخش ثابت میکرد. قطعه مهم دیگری که قابل مشاهده است، فلت پد (felt pad) است که در زیر نوار مغناطیسی قرار گرفته است. وظیفه این قطعه نگهداشتن نوار در زیر هد دستگاه هنگام عمل خواندن یا ضبط و البته پاک کردن است.
اما موفقیت کاستها به عوامل دیگری نیز بستگی داشت. یکی از برجستهترین آنها، هد نوار (Tape head) بود که ابعادی کوچکتر از یک نخود داشت و در داخل دستگاه پخش نوار کاست جای میگرفت. آنچه که ظلمی بزرگ نامیده میشود این است که از نوار کاست و خانواده نوارهای مغناطیسی بدون یادی از هدها صحبت شود. این هدها هنوز هم به صورت مدرنتر در هارد دیسکهای رایانه به کار گرفته میشوند؛ ولی هد نوار کاست ماجرای خود را داشت. وظیفه Tape head تبدیل سیگنالهای الکترونیک به نوسانهای مغناطیسی بود و قابلیت داشت که نوسانهای مغناطیسی را نیز به سیگنالهای الکترونیک تبدیل کند. به نوعی با تبدیل انرژی از یک مدل به مدل دیگر توسط یک مبدل (Transducer) که به Tape head و در ایران به هد معروف بود، ضبط و پخش صدا ممکن میشد. این اسلحه بزرگ کاستها برای فتح حکومت صفحات گرامافون بود.
بخش حیاتی دیگری در دستگاه پخش، دو غلتک که در کنار هم قرار میگرفتند بودند و نوار از میان آنها عبور میکرد. این همنشینی جهت کنترل و تنظیم سرعت نوار بهکار گرفته میشد. سرعت عبور نوار از میان Pinch Roller و Capstan با دقت بسیار بالا تنظیم میشد و این سرعت معمولاً حدود ۴.۷۶ سانتیمتر در ثانیه بود.
تعداد هدها در دستگاههای پخش ممکن است متنوع باشد. بهطور عمومی، دستگاههای پخش دارای دو هد برای پخش و ضبط صدا، و یک هد برای پاک کردن (پاکسازی) هستند. البته، برخی دستگاههای پخش ارزان قیمتتر، احتمالاً فقط یک هد برای تمام وظایف دارند. همچنین، برخی از دستگاههای پخش هوشمند تر، یک هد چندوظیفه را اجرا میکنند. با ملاحظه به وسط هد، میتوانید دو الکترومگنت کوچک را مشاهده نمایید.
هر یک از این الکترومگنتها بر روی نیمی از سطح نوار فعالیت میکنند. در سمت مقابل نوار، یک راهنمای حرکت نوار (Tape Guide) و یک فلایویل (Flywheel) نوار را قبل از ورود به زیر هد تنظیم میکنند.
هر یک از این الکترومگنتها بر روی نیمی از سطح نوار فعالیت میکنند. در سمت مقابل نوار، یک راهنمای حرکت نوار (Tape Guide) و یک فلایویل (Flywheel) نوار را قبل از ورود به زیر هد تنظیم میکنند.
در حین عملیات پخش، نوار که اکنون با اکسیدهای تنظیم شده مجهز شده است، با عبور از زیر هد خواننده، باعث ایجاد یک میدان مغناطیسی مناسب در هسته هد میشود. این سیگنالها سپس توسط یک تقویتکننده به بلندگوها منتقل میشوند و ما با گوش دادن مجدد به اصوات ضبط شده، تجربه صدای گذشته خود را این بار از طریق پخش نوار دوباره میکنیم.
نوارهای کاست این قابلیت را داشتند که اطلاعات را در دو نیمهٔ نوار مغناطیسی ذخیره کنند. این کار توسط هدها انجام میشد و به همین دلیل برای گوش دادن به سمت دیگر نوار کاست، نیاز به خروج نوار از دستگاه و چرخاندن آن به سمت دیگر بود. اما به سرعت، این مشکل از بین رفت و دستگاههای پخشی طراحی شدند که بدون نیاز به خروج نوار، قادر به بازنگری سمت دیگر آن بودند. حتی نوارهای کاست با تقسیم سطح نیمهٔ نوار مغناطیسی به چندین کانال، فرصت ضبط و ارائه صدای استریو را نیز فراهم کردند.
همراه با نوارهای کاست شرکتی و درون قاب، صفحات کاغذی نیز وجود داشتند که با نشانهها و تصاویر محتوای نوار، آن را به نمایش گذاشتند. طرحها و تصاویر این صفحات به قدری نوآورانه بودند که برخی از آنها را با جلد کتابها و پوسترها مقایسه میکردند. این صفحات، که به عنوان “Jcard” شناخته میشدند، معمولاً دارای دو یا سه صفحه بودند، اما گاهی نیز تا ۸ صفحه طراحی میشدند. نسل جدیدی از این نوع جلد با نام “Ocard” نیز وجود داشت که یک قاب مقوایی برای نوار کاست بود. Ocard نه تنها نوار کاست را در خود جای میداد، بلکه تصاویر و اطلاعات لازم را نیز بر روی آن نشان میداد.
قابهای شفاف با لبههای کاملاً صاف و شکل مانند شیشه نیز به عنوان محافظ مناسب و جذابی برای نوارهای کاست شناخته میشدند. این قابها با طرحها و رنگهای متنوع از پلاستیک سخت ساخته میشدند و به عنوان “Case Tape” شناخته میشدند.
همراه با نوارهای کاست شرکتی و درون قاب، صفحات کاغذی نیز وجود داشتند که با نشانهها و تصاویر محتوای نوار، آن را به نمایش گذاشتند. طرحها و تصاویر این صفحات به قدری نوآورانه بودند که برخی از آنها را با جلد کتابها و پوسترها مقایسه میکردند. این صفحات، که به عنوان “Jcard” شناخته میشدند، معمولاً دارای دو یا سه صفحه بودند، اما گاهی نیز تا ۸ صفحه طراحی میشدند. نسل جدیدی از این نوع جلد با نام “Ocard” نیز وجود داشت که یک قاب مقوایی برای نوار کاست بود. Ocard نه تنها نوار کاست را در خود جای میداد، بلکه تصاویر و اطلاعات لازم را نیز بر روی آن نشان میداد.
قابهای شفاف با لبههای کاملاً صاف و شکل مانند شیشه نیز به عنوان محافظ مناسب و جذابی برای نوارهای کاست شناخته میشدند. این قابها با طرحها و رنگهای متنوع از پلاستیک سخت ساخته میشدند و به عنوان “Case Tape” شناخته میشدند.
جذب مخاطبان به کاستهای فشرده باعث شد که هنرمندان نیز به این روش توجه بیشتری داشته باشند و در سال ۱۳۴۵ (۱۹۶۶)، هنرمندانی چون نینا سیمون (Nina Simone)، ارتا کیت (Eartha Kitt) و جانی ماتیس (Johnny Mathis) آلبومهای خود را در قالب نوار کاست عرضه کردند.
در همان سال، شرکت فیلیپس دستگاهی نوآورانه به نام “بومباکس” را به بازار عرضه کرد. این محصول جالب امکان استفاده از برنامههای رادیو و نوار کاست مورد علاقه را به کاربران میداد؛ اما جذابترین قابلیت این دستگاه در این بود که به کمک نوار کاست، بدون نیاز به کابل یا میکروفن، برنامههای رادیو را ضبط میکرد – یک ویژگی که برای اولین بار در بازار به چشم میخورد. بومباکس به عنوان یک دستگاه قابل حمل هم مورد استفاده قرار گرفت و این ویژگی باعث شد که محبوبیت بیشتری در میان جوانان و نوجوانان پیدا کند. تا دهه ۷۰ شمسی (۹۰ میلادی)، بومباکس و جمع علاقهمندانش به خلق خاطرات جدید میپرداختند.
در همان سال، شرکت فیلیپس دستگاهی نوآورانه به نام “بومباکس” را به بازار عرضه کرد. این محصول جالب امکان استفاده از برنامههای رادیو و نوار کاست مورد علاقه را به کاربران میداد؛ اما جذابترین قابلیت این دستگاه در این بود که به کمک نوار کاست، بدون نیاز به کابل یا میکروفن، برنامههای رادیو را ضبط میکرد – یک ویژگی که برای اولین بار در بازار به چشم میخورد. بومباکس به عنوان یک دستگاه قابل حمل هم مورد استفاده قرار گرفت و این ویژگی باعث شد که محبوبیت بیشتری در میان جوانان و نوجوانان پیدا کند. تا دهه ۷۰ شمسی (۹۰ میلادی)، بومباکس و جمع علاقهمندانش به خلق خاطرات جدید میپرداختند.
توانایی دوام، ابعاد کوچک، و کیفیت بالا، نوار کاست را به همراه مردان و زنان در سفرهای خود، به ویژه در حین رانندگی، در سرتاسر جهان معرفی کرد. افرادی که با انگیزه به دستگاه پخش خودروی خود نگاهی چون دوست وفادار داشتند، اوقات فراوانی را با این دستگاه در اتومبیلهای خاموش و همچنین دستگاه پخش فعال، سپری میکردند.
بجز بخشهای فنی، ابعاد کوچک نوار کاستها اولین چالشی بود که در دهههای گذشته، کاربران را به خود جلب کرد. این نوارها با ابعاد ۱۰ در ۶.۳ در ۱.۳ سانتیمتر عرضه شده بودند، اما با بهبود ابعاد خود، در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹) مینی کاستها (Microcassettes) نیز به بازار وارد شدند. این کاستها، که ابعادی ۱.۴ برابر کاستهای معمولی داشتند، در دو مدل ۳۰ و ۴۵ دقیقه ارائه میشدند.
اصلیترین کاربرد این مینی کاستها در ضبط صداهای کوچک و استفاده در دستگاههای منشی تلفن بود. با ارتقاء کیفیت نوارها، این فرآیند رشد و پیشرفت باعث شد تا کاربردهای جدیدی نیز مانند ضبط اطلاعات در رایانهها ممکن شود. انعطافپذیری ساختار نوار کاست منجر به ارائه سه سایز متفاوت نوار کاست در بازار شد. این سه سایز شامل میکرو کاستها (Micro Cassettes) یا همان مینی کاستها، کاستهای استاندارد (Standard Cassettes) که بیشترین فروش را داشتند، و کاستهای حرفهای (Executive Cassettes) بودند.
اما رقبا نیز، به همان اندازه که از خلاقیت و یادگیری به نحو بهینه استفاده میکردند، با نوآوریهای خود پیشی گرفته و برتری خود را حفظ میکردند. در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹)، سونی وارد بازار شد با معرفی سلسله ویدیو کاستها که حاوی نوار ویدیو بود. این نوارها باعث ظهور محصولات جدید شدند و تأثیرگذاری بسیاری داشتند؛ اما این تنها قسمتی از داستان نبود.
مدلی که در پخش و ضبط تصاویر و صدا، به خصوص در خانهها، به استاندارد Video Home System (VHS) ساخته شد، جایگاه خود را پیدا کرد و به طور گسترده در میان افراد جامعه مورد استفاده قرار گرفت. دهه ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی) دورانی بود که رسانههای نسل جدید به رادیو، سینما و تلویزیون رقابت میکردند. این رسانهها با مزیتهای جدیدی مانند استقلال ضبط و پخش، حمل و کاربری آسان و… سعی در جایگزینی رسانههای قدیمی داشتند.
حلقههای نوار همچنان در حوزه حفظ اطلاعات مورد استفاده قرار میگرفتند، اما به ویژه در زمینه Tape Library به عنوان مخازن بزرگ اطلاعات رایانهها تبدیل شدند. مدلهای دیگری نیز از آنها در ابعاد کوچکتر با کارتریجهای ۱/۴ اینچ از سال ۱۳۵۱ (۱۹۷۲) برای ذخیرهی اطلاعات استفاده میشدند که با وجود شباهتهایی به نوارهای کاست، دارای ظرفیت حافظهای متغیر از ۱۲۰ مگابایت تا ۴۰۰ مگابایت بودند. البته با ضبط اطلاعات به صورت فشرده، میزان این ظرفیت میتوانست دو برابر بالاتر رود.
در اوایل دههی ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی)، فلاپی دیسکها به عنوان یک عضو جدید از خانوادهٔ مگنت رکورد با ابعاد بسیار بزرگ وارد دنیای تکنولوژی شدند. این دیسکها از یک صفحهٔ نرم پلاستیک با مواد فرومغناطیسی ساخته شده بودند که در یک قاب مربع شکل نگهداری میشدند و به تدریج اندازه کمتری به خود میگرفتند. با این حال، در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰)، نوارهای کاست به عنوان رقیب محبوب فلاپی دیسکها، که به عنوان یکی از انتخابهای محبوب رانندگان آمریکایی شناخته میشدند، به بازار وارد شدند. حتی اگر تا دههی ۶۰ خورشیدی (۸۰ میلادی) فلاپی دیسکها به مبارزه و مقاومت برای حفظ جایگاه خود ادامه داده باشند، گسترش و نفوذ نوارهای کاست در سطح جهان به شکلی بینظیر ادامه یافت.
شرایط اجتماعی، تحرکات اقتصادی، و تغییرات سیاسی نیز به عنوان یک زمینه مفید برای ظهور و تقویت رسانههای جدید، جذاب، و پویا عمل کردند. این شرایط، به نوعی بستری فراهم کردند که نوار کاستها با بهرهگیری از مزیتهای خود، برای دستیابی به جایگاههای برجسته و خاطرهانگیز، از آن بهرهمند شدند. این رسانهها در تاریخ ایران نیز جایگاه ویژهای را اختصاص داده و با بخشی از خاطرات ایرانیان ترکیب شدهاند.
در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) و در طول دورههای مختلف، نوار کاستها نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری را در مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی بر عهده داشتند. تا جایی که گاهی حمل و نگهداری این نوار کاستها برای صاحبانش عواقب جدی به همراه داشت. اینکه نوار کاست به عنوان یک رسانه جایگزین در مقابل رسانههای رسمی ایران انتخاب شد، نشان از کارایی و تأثیرگذاری ژرف این وسیله نمایشی داشت. تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹)، به دلیل مسائل سیاسی، نوار کاستها به عنوان یک رسانه جایگزین در بین مختلف مکتبهای فکری ایران تأثیرگذاری خود را حفظ کرده بودند و در انتقال عقاید و نظریات، در نهایت به شکلگیری انقلاب بسیار مؤثر بودند.
پس از انقلاب، نوارهای کاست هنوز هم به دلیل جایگاه خاص و دسترسی آسان، نقش یک رسانه جایگزین در تأثیرگذاری تهاجم فرهنگی مخالفان انقلاب را حفظ کردند. در اوایل دههی ۶۰ خورشیدی (۸۰ میلادی)، زمانی که جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق با ایران آغاز شد، نوارهای کاست به بهانههای مختلف در میان مردم کوچه و بازار توزیع میشدند. فرآیند ضبط، گوش دادن، و کپی کردن نوارهای کاست به حدی رایج بود که بهعنوان یک قسمت اساسی از فرآیند ثبت و ضبط تاریخ ایرانیان تبدیل شد. گزارشها حاکی از وجود ۳۰ هزار ساعت نوار کاست ضبط شده از وقایع دوران جنگ تحمیلی میباشند. یکی از برجستهترین حضورهای نوارهای کاست در تاریخ ایران، استفاده از جایگاه آن به عنوان بخشی از یک حمله تروریستی بود.
نوارهای کاست در دست اکثر افراد، از علاقهمندان به موسیقی گرفته تا پژوهشگران و خبرنگاران و غیره، قرار داشتند. انواع گوناگون سخنرانیها، سرودها، آوازها، حتی خاطرات مرتبط با مسائل دینی و سیاسی به راحتی بر روی نوارهای کاست ضبط، پخش و به طور طبیعی منتشر میشدند. حتی کاستهای معیوب به دست کودکان به عنوان وسیلهای برای خلق خانههای بازی یا قطعات دومینو استفاده میشدند. بهنظر میرسید که نوارهای کاست هرگز از مد نمیافتادند و خود را همانند تلویزیون و رادیو به عنوان یک رسانه معرفی میکردند. شکلگیری بازارهای زیرزمینی نوار کاست نیز این ادعا را تأیید میکرد.
در دههی ۶۰ (۷۰ میلادی) و حتی ۷۰ (۸۰ میلادی)، گروهها و بازارهای زیرزمینی با اهداف و مقاصد متنوع، به اندازه یا حتی بیشتر از بازارهای رسمی رونق داشتند. این گروهها به عنوان یک فرصت برای اعتراض اقشار کمتری از جامعه و کسانی که اغلب دسترسی کمی به بازارهای رسمی داشتند، عمل میکردند.
واقعیتی که باعث شد نوارهای کاست، بهطور متفاوت از رقبا، جایگاه خاصی در میان مردم با هر گونه فکر و عقیدهای به خود بگیرند، این بود که به عنوان یک دوست صمیمی و همراه جادویی در چشمان مردم شناخته میشدند. این نوارها با هزینه کمتری قابل تهیه بودند و دستگاه پخش نوار کاست را نیز به راحتی و با هزینه کمتری میتوانستند تهیه کنند. ترکیب دستگاه رادیو و ضبط بهعنوان یک دستگاه ترکیبی، تبدیل به تجربهای عادی شده بود. از طرف دیگر، در مقابل خرید دستگاههای پخش نوارهای ویدیو که به صورت جداگانه از تلویزیون به فروش میرسیدند، این مزیتها به چشم نمیآمد. وجود دستگاههای پخش نوار کاست در خودروها، که بوسیله تلاش گسترده تراکها به یک گزینه پرطرفدار و محبوب در خودروها تبدیل شده بود، به گسترش و تقویت ارتباط روزمره مردم با نوارهای کاست کمک بزرگی میکرد.
نوارهای کاست، با طراحی و برچسبهای مختلف و همچنین محتواهای گوناگون، به صاحبان خود امکان میدادند که بدون نگرانی، هر کدام را به همراه خود ببرند. گاهی این اقدام ممکن بود تأثیرات طولانیمدتی روی افراد بگذارد و ممکن بود حتی چند روز بعد از فراموش کردن یک نوار کاست، شخصی به شدت اعصاب خود را از دست بدهد. بهعنوان مثال، اگر این فراموشی در سفر به شمال اتفاق بیافتد، ممکن بود حتی جادههای شمال نیز احساس جذابیت خود را از دست بدهند.
شاخص یک نوار کاست عالی، در حفظ کیفیت صدا و اجزای مکانیکی به منظور دستیابی به عملکرد طولانی است. از طرف دیگر، نوار کاستها با تکنولوژی ساده خود، به افراد امکان انجام تعمیرات و اصلاحات را میدادند. تا جایی که خطوط بازیافت نوار کاستها در خانهها فعال بودند و از چند کاست معیوب، یک نوار کاست کارآمد ایجاد میشد.
از نوارهای مغناطیسی که با چسبهای نواری به یکدیگر متصل میشدند، تا قطعات کوچک پنبه که به عنوان پد زیر نوار استفاده میشد، تعمیر نوار کاست از روشهای رایج و متداول بود. نگهداری و حفظ نوارهای کاست از رویکردهای خاصی بهره میبرد که برای بسیاری از افراد به یک فعالیت مقدس و لذتبخش تبدیل شده بود. به هر حال، نوارهای کاست نیز یک ماشین کوچک به حساب میآمدند و از اجزای مکانیکی مانند اسپول، نوار و حتی پد فنری ساخته میشدند. کیفیت و دوام این اجزا نقش مهمی در عملکرد نوارهای کاست و ماندگاری آنها ایفا میکردند به عنوان یک وسیله فرسایشی.
اکسید فریت به عنوان یک ماده فرومغناطیس نرم دستهبندی میشود و خواص مغناطیسی آن تحت تأثیر قرارگیری در مقابل یک آهن ربا معمولی نیز تغییر میکند. به همین دلیل، در نگهداری نوارهای کاست، ضروری بود که آنها را از آهن ربا دور نگهداشت. با این حال، این ضعف موجب شد تا این مواد برای پاک کردن سریع اطلاعات در کاستها نیز استفاده شود. در ادامه، دستگاههایی مانند نمونهای که ذکر شد، ساخته شدند، حتی اگر باعث کاهش کیفیت نوارها شوند. نه تنها کاستها بلکه دستگاههای پخش نوار کاست نیز نیاز به مراقبت داشتند. این مراقبتها شامل پاکسازی هد دستگاه که یک وظیفه مهم بود و تجهیز دستگاهها به بلندگوهای جدید و اکولایزرهای بهتر و … که آرزوی رایج جوانان آن زمان بود. به همین دلیل، در کنار نوارهای کاست، چندین بازار پررونق دیگر نیز شکل گرفته بود.
یکی از محصولات خاصی که در پایان هر شیفت نوار کاستی با آن سر و کار داشتیم، هد کلینر دستگاه پخش بود که به صورت نوار هد کلینر (Tape head cleaner) نیز در بازار عرضه میشد. روشهای موازی و خانگی برای پاکسازی هد با استفاده از گوش پاککن و مقداری الکل نیز وجود داشت که هر فرد با رعایت دقت میتوانست این کار را انجام دهد. این تمیزکاری گاهی شامل حال ولومهای تغییر صدا و برخی از کلیدهای دستگاه پخش نوار کاست نیز میشد.
مهارتهای استفاده و کنترل بر روی دستگاه پخش نوار کاست به تبدیل به اسرار مگو و گرانبههایی در دنیای موسیقی میپرداخت. یکی از مهارتهای جالب، توانایی سریع رسیدن به آهنگ بعدی بود. مابین هر دو آهنگ نوار کاست، زمانی برای تنفس و بدون صدای ضبط شده وجود داشت تا آهنگ بعدی آغاز شود. این کار با انجام یک شمارش ذهنی با اعدادی همچون سری ۱۰۰۱، ۱۰۰۲، ۱۰۰۳ و به همین ترتیب انجام میشد، به گونهای که هر شماره برابر با یک ثانیه فرض میشد. این فاصله زمانی بین دو آهنگ گاهی تا ابد طول میکشید و در اینجا، با فشردن دکمه بعدی (Next) به صورت موقت، کاربر نوار را به قدری سریع حرکت میداد که در آغاز آهنگ بعدی زیر هد قرار بگیرد. این روش برای پیدا کردن آهنگ مورد نظر از روی نوار، کارایی فراوانی داشت. البته روشهای دیگری نیز مانند استفاده از کنتر دستگاه پخش، علائم مدرج روی شیشه نوار کاست، حتی لیست ترتیب زمان و آهنگها روی کاورها نیز در دسترس بود، اما لذت این اقدام و دستیابی به نتیجه دلخواه به وصف نمیپذیرفت. به گونهای که کاربر، نوار کاست، و دستگاه پخش همچون سه تفنگدار، عملیاتی غیرممکن را به نتیجه میرساندند.
از مهارتهای دیگر در استفاده از نوار کاست، میتوان به عقب و جلو بردن نوار مغناطیسی با استفاده از مداد یا خودکار اشاره کرد. عادتاً دستگاهها همچنین دارای قابلیت عقب و جلو بردن نوار با سرعت بیشتری بودند؛ اما قرار دادن یک خودکار بیک درون قرقره نوار کاست و اتصال آن به دندانههای قرقره به طریقی عجیب، برای عقب و جلو بردن نوار بسیار رایج بود.
نوارهای کاست همیشه با مشکلاتی روبهرو نمیشدند. گاهی اتفاق میافتاد که نوار مغناطیسی در حین پخش بههمراه هد جمع میشد و تا زمانی که یک طرف نوار به انتهای آن نمیرسید، کاربر از این اتفاق تلخ خبر نداشت. این مسئله یکی از بزرگترین نقاط ضعف برای عاشقان نوارهای کاست بود، به خصوص بعد از اشتباهی در فشردن دکمه پاک کردن نوار یا گذاشتن نوار بر روی باند و تحت تأثیر قرار گرفتن نوار به خاطر آهنربای بلندگو. در حین پخش، کاربران با دقت از حدقه دستگاه پخش به شیشه مدرج نوار کاست نگاه میکردند تا اطمینان حاصل کنند که نوار آنها به سمت هد جمع نمیشود و در برخی موارد این نگاه محقق نمیشد و نوار به طور غافلگیرانه جمع میشد، که بسیاری از بارها به عنوان یک تجربه ناخوشایند به یاد میماند.
با ظهور بخش نوینی در دستگاههای پخش به نام اکولایزر، مهارتهای کاربری جدید نیز مطرح شدند. اکولایزرها به خوبی برای جبران تفاوتهای کیفیت در نوارهای مغناطیسی و ارضای کاربرانی که از کاستهای ارزان استفاده میکردند، مورد استفاده قرار گرفتند. این اقدام نشان از یک معامله دو سویه بین دستگاههای پخش و نوارهای کاست برای حفظ و گسترش جایگاه خود داشت.
در دهه ۲۰ شمسی (۴۰ میلادی)، اکولایزر با حضور نوارهای مغناطیسی و دستگاههای پخش به اهمیت بیشتری دست یافت. با توسعه شیوههای ضبط صدا و ایجاد تحول در نوارهای کاست، نگرانی از ضبط صدا در خانه نیز به سمت بهبود کیفیت حرکت کرد. هرچند برای برخی، لوازم ضبط هنوز به عنوان تجملات محسوب میشدند و ضبط با کیفیت به مثابه هنری خاص برای اندکی افراد تلقی میشد، اما در هنگام پخش صدا، اکولایزرها با سیلدرهای قابل تنظیم کارآمد نشان دادند که در بهبود کیفیت صدا اثربخش هستند.
گاهی محتوای نوار کاست برای مخاطبان به اندازهای ارزشمند بود که آن را با هیچچیز دیگری جایگزین نمیکردند. در آغاز ضبط نوارهای مغناطیسی و هنگامی که این نوارها پخش میشدند، وجود نویز هیس (Hiss) به عنوان یک مزاحم و جدا نشدنی از نوارهای کاست مطرح بود. با تشکر از پوشش اکسید کرم بر روی نوارهای مغناطیسی، علاوه بر کاهش صدای هیس، این نوارها توانستند فرکانسهای بالا را نیز ضبط کنند. تا زمان استفاده از نوارهای با کیفیت، اکولایزرها برای درمان بهترین راه حل بودند. هر سیلدر اکولایزر در یک محدوده فرکانسی عمل میکرد و با توجه به شناخت از فرکانسهای متناسب با تولیدکننده صدا، صدای بهتری از کاستها شنیده میشد. این به عبارت دیگر نشاندهنده تلاش برای تقویت صدا سازهای مختلف و خوانندگان بود که از تلاشهای جذاب برای کاربران کنجکاو به شمار میآمد. با این حال، کاربران با اطلاعات بیشتر درباره فرکانس و ادوات تولید کننده صدا با استفاده از اکولایزرها موفق بودند.
در دنیای صدا، تقسیمبندیهای گوناگون وجود دارد. اما تقسیمبندی بر اساس فرکانسها، اگر از نظر اعداد و ارقام پیش همه آشنا نباشد، اصطلاحاتی همچون باس (Bass) و ترابل (Treble) ممکن است ناآشنا باشند. تقسیمبندی فرکانسها به صورت زیر است:
- صداهای Sub Bass: فرکانس کمتر از ۲۰ تا ۶۰ هرتز
- صدای باس (Bass): فرکانس های بین ۶۰ تا ۲۵۰ هرتز
- صدای Low Midrange: فرکانسهای بین ۳۰۰ هرتز تا ۶۰۰ هرتز
- صدای Midrange: فرکانس های بین ۶۰۰ هرتز تا ۱۲۰۰ هرتز
- صدای High Mid: فرکانس های بین ۱۲۰۰ تا ۲۴۰۰ هرتز
- صدای Mid Treble: فرکانس های بین ۴۸۰۰ تا ۹۶۰۰ هرتز
- صدای High Treble: فرکانس های بین ۹۶۰۰ هرتز تا ۲۰۰۰۰ هرتز
برای مثال، وقتی قرار است صدای سوپرانو یا فلوت تنظیم شود، نیاز به تنظیم سیلدرهای رنج ۲۰۰ هرتز به بالا است. البته نوع موسیقی هم در پیدا کردن محدودهها مؤثر است، اما تقریباً با کمی تمرین میتوان فهمید که فرکانسهای پایین بر روی صدای بم و فرکانسهای بالا بر روی صدای تیزتر تأثیرگذار هستند.
با درک دقیقتر از محدوده فرکانسهای مختلف وسایل تولید صدا، مانند صدای انسان و آلات موسیقی، امکان دارد با استفاده از اکولایزر، صدا را افزایش یا کاهش دهید. اکولایزر قابلیت شفافتر کردن صداها و کاهش نویزها را داراست، به اضافه اینکه میتواند فرکانسها را برجسته یا محو کند. با این حال، در مواجهه با صدایی که بهطور نادرست ضبط شده است، اکولایزرها نیز ممکن است ناتوان باشند. به همین دلیل کیفیت نوارها و عملکرد آنها در زمان ضبط، بههمراه مهارت ضبطکننده، امور بسیار حیاتی بودند. در نتیجه، نوارهای کاست به کاربران فرصتی برای انتخاب درخواستی خود از نظر کیفیت فراهم میکردند، به گونهای که هر فرد با هزینهی بیشتر میتوانست نوار با کیفیت بهتری را تهیه کند. در این حالت، عوامل دیگری نظیر تأثیر مهارت فرد در زمان ضبط نیز به اهمیت خود ادامه میدادند.
یکی از ویژگیهای مهم دیگر که به پیشرفت نوارهای کاست کمک کرد، بهبود تکنولوژی نوارها بود. همانطور که پیشرفت فیزیک به بهتر شدن نوارهای کاستها کمک کرد، تلاشهای علم شیمی نیز موثر بودند. علم شیمی به ما میآموخت که جنس نوارها میتواند متفاوت باشد و این تفاوت باعث متغیر شدن خصوصیات ضبط و پخش شده و هر نوار به منظور استفاده در یک شرایط خاص ممکن است مورد استفاده قرار گیرد.
نوارهای کاست، با توجه به کیفیت، چهار نوع (Type) مختلف را معرفی نمودند. برای تشخیص کیفیت و نوع نوارهای کاست، به جز اطلاعات موجود در بروشور و مشخصات آنها، از قسمت زیر نوار کاست و فرورفتگی آن نیز میتوانستید به عنوان یک راهنما استفاده نمایید. این فرورفتگیها، علاوه بر تعیین نوع نوار، مزیت اضافی داشتند. در واقع، با عدم وجود مانع در حفره زیر نوار کاست، امکان ضبط بر روی نوار وجود نداشت. این ایده نه تنها یک روش جالب برای رعایت حقوق کپی رایت بود، بلکه در صورت فشار غیرمنتظره بر دکمه ضبط، از ورود ناخواسته نوار به دستگاه ضبط جلوگیری میکرد. با این حال، این مانع به اندازه کافی محکم نبود و معمولاً با استفاده از یک پیچگوشتی و کمی فشار، کنار میرفت و مشکل رفع میشد. قرارگیری این شکافها در دستگاه پخش به آن کمک میکرد تا تشخیص دهد که نوار شما از کدام نوع نوار کاست است و تنظیمات لازم برای ضبط را بهطور اتوماتیک انجام دهد.
نوع اول (Type I) نوارهای از جنس فریک
نوارهای کاست نوع اول (Type I)، مدل پایه و رایج نوارهای کاست بودند که با ذرات اکسید فریک پوشش یافته بودند. بیشترین تعداد تولید نوارهای کاست به این نوع تعلق داشت. این نوارها کارایی خوبی داشتند و البته از نظر هزینه نیز ارزانترین گزینه بودند؛ با این حال، با خود همراهی صدای هیس نیز مواجه بودند. بسیاری از مدلهای این نوع با نامهای تجاری معروفی همچون TDK D، SONY EF & HF، Maxell UR & UD یا BASF Ferro Extra شناخته میشدند.
نوع دوم (Type II) نوارهای از جنس کروم
نوع دوم (Type II) از نوارهای کاست به عنوان نمونههای باکیفیت شناخته میشد. پوشش مغناطیسی این نوارها از جنس اکسید کروم (مشهور به نوار کاست کروم اصل) یا ذرات اکسید فریک یا یونهای کبالت (معروف به نوار کاست شبه کروم) بود. این نوارها بالاترین سطح کیفیت خروجی (MOL) و شفافیت فرکانس بالا (SOL) و همچنین کمترین سطح صدای هیس را در دستهبندی خود ارائه میدادند. قیمت این نوع از نوارها نسبت به نوع اول بیشتر بود و بسیاری از آنها با نامهای تجاری مانند TDK CDIngII، SONY UX، CDIt II، Maxell UDII (BASF Chrome Extra)، Chrome Super در بازار موجود بودند.
نوع سوم (Type III) نوارهای فریک کروم
نوع سوم (Type III) یک محصول تجاری که به نام موفقیت نرسید، بود. این نوع نتیجه ترکیب ویژگیهای دو مدل اول و دوم بود. اگرچه نوع سوم بهبود کارایی نسبت به نوعهای قبلی داشت، اما همچنان با نقاط ضعف خود مواجه بود و پس از مدتی از رقابت در بازار کنار گذاشته شد.
نوع چهارم (Type IV) نوارهایی از جنس متال
نوع چهارم (Type IV) به عنوان سرآمدی دیگر در زمینه نوارهای کاست ظاهر شد، حتی اگر این که در انتهای دهه ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی) به بازار عرضه شدند. این نوارها اوایل دهه ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی) وارد بازار شدند و در چند سال بعد از آن، از محبوبترینها بهحساب میآمدند. فرمول تولید این نوارهای مغناطیسی کاملاً نوآورانه بود و از ذرات فلزی خالص بهجای اکسیدهای فلزی استفاده میکرد. هزینه نوار کاست متال برای کاربران متوسط به سمت بالا میرفت، اما در نهایت از کیفیت صدای ضبط شده بهطور کامل رضایت بخش برخوردار بودند.
استفاده خلاقانه از نوار کاست برای انتقال انواع محتوا، منجر به گسترش و افزایش تقاضا برای آنها شد. نوارهای کاست به عنوان یک رسانه مفید، ارزان و راحت برای انتقال و جابجایی، در قالب مجموعههای آموزشی، سرگرمی و موسیقی در سیستم پستی آمریکا با توزیع بالا، به دسترس قرار میگرفتند. شرکتهایی مانند Media Mail آمریکا که به طور اختصاصی به توزیع کتب، مجلات و سایر محتواها مشغول به کار بودند، با استقبال خوبی از نوارهای کاست برخورد کردند. اهمیت محتوا و تفاوت در نوع صدا و سبک موسیقی، با استفاده از فناوری، این نوارهای مغناطیسی را به کانالهای صوتی بیشتری مجهز کرد. این نوارها بر اساس تعداد تراکها نیز معرفی میشدند.
نوار کاستها، یکی از نمایانترین نسلهای این دسته از وسایل ضبط بودند که به صورت ۲ کاناله و ۴ کاناله در بازار عرضه میشدند. مدلهای دیگر از نوارهای مغناطیسی، مانند ۸ تراک یا ۸ کانال، نوار ۱.۲ با ۴ کانال و نوار ۱.۴ نیز وجود داشتند؛ اما نوارهای با ۲ یا ۱۶ کانال بهترین توانایی را در زمینه نوارهای مغناطیسی ارائه میدادند. این نوارها از این توانایی برخوردار نبودند و این باعث شد که قیمت مناسبی داشته باشند.
فرمتهای ضبط به صورت منو (Mono) و استریو عرضه میشدند ولی ظرفیت نوار کاستها در طول زمان، راحتی کاربران را تسهیل کرد. ظرفیت زمانی ضبط کاستها میان ۴۵ و ۶۰ تا ۹۰ و ۱۲۰ دقیقه متغیر بود. همچنین در بعضی دستگاههای ضبط، امکان تغییر سرعت ضبط و ضبط فشرده نیز وجود داشت. سرعت دستگاههای پخش معمولاً یک و ۳٫۴ اینچ بود و زیاد متغیر نبود. برخی از دستگاهها اجازه میدادند این سرعت را در حدود ۵٪ افزایش یا کاهش دهید. این امکان باعث میشد گام ملودی کمی تغییر کند، اما مزیت اصلی در دستگاههای ضبط دو کاستخوان بود که سرعت ضبط را افزایش میداد و این مسئله در هنگام ضبط در دستگاهها چالشبرانگیز بود.
محبوبیت بالا و تقاضای رو به افزایش برای نوارهای کاست، باعث به وجود آمدن و رشد شرکتهای تولیدکننده این نوع وسایل در سراسر جهان شد. این موج باعث شد تا نوارهای کاست با کیفیتها و قیمتهای متنوع، جذابیت هر گروه مخاطبی را فراهم کنند. شرکتهای مشهوری که در این حوزه فعالیت داشتند و محصولات خود را به بازار عرضه میکردند، در ایران نیز شناخته شده بودند؛ از جمله شرکتهایی مانند اسکاسی (SKC)، اسمت (Smat)، آگفا (AGFA)، یاماها (Yamaha)، آیوا (Aiwa)، باسف (BASF)، تیدیکا (TDK)، دنون (DENON)، راکس (RAKS)، سامسونگ (Samsung)، سونی (SONY)، فیلیپس (Philips)، فوجی (FUJI)، کونیکا (Konica)، گلدستار (GoldStar)، ماکسل (Maxell)، ناسیونال (National)، هیتاچی (Hitachi) و غیره.
فروش نوارهای کاست در چند سال اخیر با یک رشد قابل توجه همراه بوده است. تنوع شرکتهای تولیدکننده با برندهای مختلف، ممکن است به یک چالش جدی تبدیل شود و کاربران گاهی ممکن است در انتخاب نوار کاست با صرفه با موقعیتی مواجه شوند. تجربه نشان داده است که نوارهای ارزان، کیفیت صدای پایینی دارند و خرید آنها ممکن است موجب تلفات مالی شود، زیرا برای درجهبندی و بستهبندی به مراتب دست کمتری اختصاص یافته است. به جای آن، نوارهای High Bias محدودهی گستردهتری از صدا را پوشش میدهند و تا حد زیادی از اعوجاج صدا جلوگیری میکنند. نوارهای کروم دی اکسید، با نام تجاری CRO2، محدودهی گستردهتری از فرکانسها را پوشش میدهند و اگرچه گرانتر هستند، اما به دلیل کیفیت و دوام بالا، ارزش خود را اثبات میکنند. با وجود رضایت اکثر کاربران از عملکرد نوارهای کاست، شرکتها همواره در توسعه و بهبود محصولات خود سرمایهگذاری میکردند و به طور معمول موفقیت آمیز بودند.
یکی از مدلهای نوار کاستی که به بازار عرضه شد، به نام نوارهای کاست بدون پایان (Endless Cassette Tape) معروف بود. ویژگی منحصربهفرد این کاستها، قابلیت پخش بینهایت بود؛ این ویژگی باعث شد که در کلوپهای شبانه، رستورانها، و مکانهای تفریحی مشابه، موسیقی به صورت مداوم و بدون انقطا پخش شود. فلسفهی ایجاد “تیپ لوپ” (Tape Loop) برای ساخت و مدیریت ریتم و تولید موسیقی با لایههای صدا دارای الگوهای تکراری، در دههی ۲۰ شمسی (۴۰ میلادی) موجود بود. البته، رول به رولهای مغناطیسی نیز از قبل این امکان را به کاربران ارائه میدادند؛ اما نوارهای کاست، با داشتن ویژگیهای خود، توانستند جایگاه خود را در صنعت موسیقی حفظ کنند. امروزه این روش کار را در نرمافزارهای ساخت و ویرایش آهنگ از جمله Adobe Audition، FL Studio و دیگر نرمافزارها مشاهده میکنیم.
نبرد میان دو جناح گرامافون و نوار کاست در دههی ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی) به پایان خود رسیده بود. در این دوره، نوارهای کاست به قدرت و اهمیت بیشتری دست یافته بودند، اما با گسترش قدرت ضبط دیجیتال از دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی (۶۰ و ۷۰ میلادی)، عصر طلایی نوارهای کاست با ظهور سیدی به چالش کشیده شد. سیدی، با تکنولوژی بسیار مدرنتری که یادآور دوران شکوه گرامافون بود، به پایهگذاری امپراطوری خود در دنیای دیجیتال میپرداخت. هرچند در زمان ورود به بازار (سال ۱۳۵۶ – ۱۹۷۸) ابعادی بزرگ داشتند، اما استفاده از شیوهی ضبط اپتیکال و لیزر، آنها را از سایر فناوریها متمایز کرده بود.
شرکتهای برجسته و معتبر نظیر سونی، پاناسونیک، فوجی، هیتاچی و سایران، علاوه بر تولید نوارهای کاست، به توسعه ملزومات مرتبط با آنها و ابتکار در ساخت دستگاههای پخش جدید نیز میپرداختند. ایجاد دستگاههای جدید که با نوارهای کاست کار میکردند، تجربه کاربران را بهبود میبخشید و این موضوع باعث جلب توجه بیشتر به نوارهای کاست و توسعه امکانات جدید میشد. این حلقههای کارآمد باعث نفوذ بیشتر نوارهای کاست در زندگی روزمره مردم گشته و این نفوذ، سرمایهگذاری فعال در بخش تحقیق، توسعه، و پژوهش شرکتهای بزرگ را برای ایجاد نوآوریهای بزرگتر تشویق میکرده است.
در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹)، شرکت سونی با عرضه واکمن (Walkman)، هدیهای استثنایی به دوستداران نوار کاستها وارد بازار شد. این دستگاه جذاب توسط سونی ارائه شده بود و به مخاطبان امکان میداد موسیقی را از خانهها و خودروها به فضای باز و محیطهای بیرونی ببرند.
واکمن نقشی بسیار مهم در تحولات تکنولوژیکی داشت و وجود نوار کاست و ارزش آنها را در تاریخ به طور دائمی ثبت کرد. این دستگاه بینظیر بدون نوار کاست ممکن نبود و احتمالاً راهی برای توسعه دستگاههای پرتابل هم نمیشد. خلق واکمن نشان میداد که حتی طراحان و مهندسان نیز از تاثیر نوار کاستها بر جهان الهام گرفته بودند.
علت سریع و غمانگیز سقوط نوار کاستها مقابل سیدی، باید در زمینههای ضبط دیجیتال جستجو شود. ضبط آنالوگ گرم و دلپذیر است و این حقیقت توسط طرفداران صدا و هنر صدا تأیید میشود. در هنوز هم ثبت آنالوگ، با تمام نویزها و صداهای اضافی، اصالتی را به خود اختصاص میدهد که ضبط دیجیتال تلاش میکند آن را با کمک فناوری بازسازی کند. در ضبط دیجیتال، اطلاعات بر اساس صفر و یک تعریف میشوند و تلاش برای افزایش دقت نمونهگیری و بازسازی از اهمیت بالایی برخوردار است.
نوارهای مغناطیسی همچنان یکی از بهترین گزینهها برای ضبط و ثبت دادهها هستند. زمانی که شما یک فیلم را تماشا میکنید و حس و حال را به طور پیوسته درک میکنید، این یک مفهوم از آنالوگ است. حالا فرض کنید تعدادی عکس از همان فیلم را پشتسر هم به شما نشان دهند. به عبارت دیگر، تصویر در مقابل شما به شکل کامل نیست و شما باید ارتباط بین تصاویر را متوجه شوید. هرچه تعداد این تصاویر بیشتر باشد، تجربه شما بهتر خواهد شد و این تجربه نزدیکتر به تجربه آنالوگ خواهد بود.
با وجود پیشرفت فناوریهای مدرن، ضبط دیجیتال در دنیای امروز راهی دشوار و پر چالش را برای تفکیک کیفیتها و اصالتهای ضبط آنالوگ ارائه کرده است، به ویژه در زمینهٔ موسیقی که برای درک اختلافات این دو سطح نیاز به گوشپذیری دارید. ضبط دیجیتال امروز با گامهای بسیار ریز و دقیق به ارزیابی اطلاعات میپردازد، به حدی که در یک تحلیل نموداری، نمودار آنالوگ و دیجیتال را به راحتی با یکدیگر هماهنگ میکند. از سوی دیگر، ضبط دیجیتال و تبدیل داده به دو متغییر گسسته دنیایی، امکانات ویرایشی و انتقال سریع و بدون محدودیت را برای انسان همراه داشته است.
در دههٔ ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی)، اولین رایانههای خانگی وارد بازار شدند و نیز به متغییرهای گسسته، یا به عبارتی، واحدهای صفر و یک علاقهمند بودند. این رایانهها همچنین توانایی ثبت اطلاعات را به عنوان یک وظیفه مهم و حیاتی در نظر میگرفتند. نوار کاستها نیز به منظور بقاء و حفظ جایگاه خود، وارد دنیای این میکروکامپیوترها (Microcomputers) شدند. رایانههایی همچون زد ایکس اسپکتروم (ZX Spectrum) در انگلیس و کمودور ۶۴ در آمریکا نشان دادند که با استفاده از نوار کاستها، به عنوان یک منبع داده، به خوبی میتوانند عمل کنند.
در آذر ماه ۱۳۶۰ (نوامبر سال ۱۹۸۱)، اولین مجلهی موسیقی بر روی نوار کاست نیز با نام SFX Cassette Magazine معرفی شد. این مجلهی صوتی شامل مصاحبهها با بزرگان موسیقی، نقد و تحلیل، و معرفی آثار جدید بر روی نوارهای کاست بود. این حرکت نوآورانه، به عنوان یک مهمانه مهم، در گسترش موسیقی و فرهنگ آن از طریق نوارهای کاست تأثیرگذار بود. نوارهای کاست به واسطهی فعالیتهای گروههای زیرزمینی و با بهرهمندی از پتانسیل بالا، موانع سانسور را در کشورهای کمونیست و بلوک شرقی جهان نیز شکستند. این وسیلههای صوتی نشان دادند که موسیقی به عنوان یک فریاد انسانی بدون هیچ محدودیت فرهنگی یا سیاسیای میتواند به گوش جهانیان برسد.
در سال ۱۳۶۲ (۱۹۸۳) ویندوز ۱ معرفی شد که بر روی دو فلاپی دیسک اجرا میشد و برای نصب نیاز به ۱۹۲ کیلوبایت حافظه داشت. این که یک سیستم عامل را به جای اجرای یک برنامه از روی فلاپی دیسکها، که از تکنولوژی ضبط مغناطیسی بهره میبرد، نصب کنیم، نشان از آن میدهد که رقبای نوار کاستها در آینده امکانات چشمگیری دارند.
دستگاههای ترکیبی به عنوان یک راهحل مسالمتآمیز و موثر برای ادغام نوار کاست با رقبا ظاهر شدند. حداقل برای نوار کاست که با آنها خاطرات خوبی از فروش دستگاههای ضبط و پخش و رادیو داشتیم. در میانه دههی ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی)، دستگاههای Boombox جدید، علاوه بر نوار کاست، از سیدیها نیز حمایت میکردند و جشنوارههای بزرگ با شعارهای “بوم، بوم، بوممممم!” توسط اقشار مختلف جامعه در هر نقطهای از دنیا برگزار میشدند. از یک جهت، این حرکت یک ترکیب موثر برای رشد هر دو وسیله بود، اما به راحتی میتوانست به یک صحنه رقابت برای انتخاب قهرمان کیفیت تبدیل شود.
پشتیبانان نوار کاست، با توجه به پشتوانه و محبوبیت بیشتر نوار کاستها، از اصلاحات و ابداعات دست برنمیداشتند. در سال ۱۳۶۶ (۱۹۸۷)، کاستهای DAT یا Digital Audio Tape به بازار عرضه شدند، که توسط شرکت سونی ارائه شدند. این نوع کاستها الهام گرفته از کاستهای ویدیو بودند. با نرخ ۴۸ کیلوهرتز در ۶ بیت، کیفیت بالاتر ضبط این کاستها با سیدیها به رقابت پرداخت. افزایش عرض نوار مغناطیسی به ۴ میلیمتر این امکان را فراهم کرد که صدای استریو با کیفیتی برتر ارایه شود. مقدار زمان ضبط کاستهای DAT، هرچند تنها در یک سمت قابلیت ضبط داشتند، باز هم ۹۰ دقیقه بود. با این حال، مسائلی همچون هزینه، باعث شد که این فرمت در بازار عمومی جایگاه برجستهای نداشته باشد و بیشتر توسط علاقهمندان حرفهای مد نظر قرار بگیرد.
در سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲)، خانوادهی نوار کاست DCC یا Digital Compact Cassette توسط همکاری بین شرکتهای فیلیپس و ماتسوشیتا (ماتسوشیتا نام اولیهی شرکت پاناسونیک) معرفی شد. با زمان ضبط ۱۰۵ دقیقه، این فرمت به عنوان یک رقیب قابل توجه برای دیگر کاستهای مدرن، از جمله کاستهای DAT شرکت سونی، مطرح بود. حتی در رقابت با مینی سیدی سونی که در همین سال عرضه شده بود، موفق به کسب موقعیت برتر شده بود. با این حال، این موفقیتها برای فیلیپس به اندازه کافی رضایتبخش نبودند و در سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶) تصمیم به قطع تولید نوارهای کاست DCC گرفته شد.
در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱)، تلاشها، فصل گرم و موفقیتهای کاستها برای فتح دنیا با حضور سیدی، رقیب جدی و نازک اندام آنها به خزانی بزرگ تبدیل شد. با شکوفایی سیدی در ضبط و انتقال اطلاعات، جلوهای چشمگیر به خود گرفت که کاستها را به درهی فراموشی سقوط کردند. اما در پشت پرده این بروز، چه نقشی بر عهده داشت؟ قدرتهای پشت صحنهی جهان تکنولوژی هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار نمیدادند. در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی (۸۰ میلادی)، شرکتهای فیلیپس و سونی دیسکهای نوری را به بازار معرفی کردند. این محصولات جدید از فناوری ثبت اطلاعات اپتیکال بهره میبردند. در این روش، با استفاده از لیزر و برجستهسازی یک دیسک پلاستیکی و رمزگذاری، اطلاعات ثبت و ضبط میشود. سیدی، دیویدی و البته بلوری (Blue-ray) با فناوری ضبط اپتیکال، به جمعآوری جهان اطلاعات نیز پرداختند.
در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹)، جیسون ترانس فیلیپس (Jason Terrance Phillips)، خوانندهی مشهور، آلبوم آخرین بوسه را با تیراژی بالا بر روی نوارهای مغناطیسی عرضه کرد. این آلبوم میتواند نمادی از پایان دوران درخشان کاستها برای حفظ جایگاه خود باشد. با این حال، نوارهای مغناطیسی همچنان از تکنولوژی پیشرفتهای چشمگیری کردهاند و اکنون قادر به ضبط بیش از ۱۰ ترابیت اطلاعات هستند.
در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰)، پس از سالها، شرکت سونی تصمیم به توقف تولید واکمن گرفت و تا سال بعد نیز نوارهای کاست را به فرمتهای دیگر، از جمله سیدی، تبدیل کرد. این تغییر در شیوههای ذخیرهسازی به جامعه کمک کرد تا از سیدیها و دیویدیها در ذخیرهسازی اطلاعات استفاده بیشتری کند. امروزه، شیوههای ضبط دیگر مانند ضبط بر روی فلش مموری و ذخیره ابری نیز وجود دارند که در مقایسه با سیدیها و دیویدیها، جایگاه بهتری در ذخیره اطلاعات دارند. با این حال، حقیقت این است که اطلاعات مرتبط با صدا و موسیقی تأثیر ژرف و متفاوتی بر ذهن مخاطبان دارد و در تعریف جایگاه ابزارهای رسانه، همچنان مؤثر و موفق است. حس نوستالژیک و تأثیر عمیق نوارهای کاست هنوز هم در بین مردم جهان وجود دارد و طراحان گجتها، مانند گجت Mixxtape، این واقعیت را بهخوبی درک کردهاند. آنها ارزش فرم و طراحی ظاهری نوارهای کاست را ادراک کرده و برای بهترین فروش محصول خود، روی آن برنامهریزی کردهاند.
استفاده جالب دیگری از کاستها، تولید مدلی به نام “نوار زندان” یا Prison Tape است. این نوار کاست بهطور خاص برای زندانیان طراحی شده و از ویژگیهای فنی خاصی برخوردار است. قاب این نوار کاست شفاف است و هیچ گونه پیچی بر روی آن بهکار نرفته است. این ویژگیها برای زندانیان اهمیت ویژهای داشت، زیرا کسی نمیتوانست تصور کند که سیدی یا صفحات وینیلی را به آنها برساند، چالشی که نوارهای کاست بهخوبی از پس آن برآمده بودند.
هنوز تبدیل دادن به MP3 از نوارهای کاست و محتوای آنها چالشبرانگیز است و به همین دلیل دستگاههایی برای این کار توسعه یافتهاند. با وجود این پیشرفتها، علاقه برخی به صدای گرم و اصیل نوارهای کاست همچنان باقی است. این تمایل منجر به تولید گجتها و دستگاههای مخصوصی شده برای حفظ اصالت نوارهای کاست شده است. یکی از این مثالها، گجت Elbow است.
با وجود چالشهایی مانند مشکلات تأمین انرژی و قدرت موتور برای Elbow cassette player، افراد با اراده استوار سازنده این گجت تلاش میکنند. این تلاش نشأت عمیقی از علاقه به مدیومی به نام نوار کاست گرفته است. این مبارزه به خوبی بازارهای فروش آلبومهای دیجیتال و آلبومهای فیزیکی را مورد تحلیل قرار داده است. در مقابل صف تراکهای موسیقی دیجیتال و صنعت استریم آنلاین، فروش محصولات موسیقی در بستههای فیزیکی، بهخصوص صفحات وینیلی و کاستها، یک اصل انکارناپذیر در دنیای تجربهی موسیقی را نشان میدهد.
به همین دلیل، خیلی از هنرمندان بزرگ هنوز هم برخی از آثار خود را در قالبهای فیزیکی مانند صفحات وینیلی و کاست عرضه میکنند، که این موارد تأثیر عمیقی در ارتباط مخاطبان با محتوای موسیقی دارد.
البته اشغال قلههای بلندی که ابتدا سیدی و دیویدیها و بعد از آن فناوریهای ذخیرهسازی اطلاعات دیگر فتح کردهاند، به نظر میرسد که برای نوارهای کاست و صفحات گرامافون امری بسیار دور و بعید باشد. اما گزارشهای مالی و اقتصادی به افزایش ۷۴٪ در فروش نوارهای کاست در سال ۱۳۹۵ (۲۰۱۶) و جذب اقبال وسیع به صفحات وینیلی در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷) اشاره دارد. هنوز هم این دو رقیب سنتی تلاش میکنند تا قلههای کوچک را تسخیر کرده و قلبهای عاشقپیشه را درگیر کنند. به نظر میرسد که این دو رقیب، با ایستادگی و مقاومت، قصد دارند هرگز از صحنه بازنشسته نشوند.
معمولاً عمر کاستها به مدت تا ۴۰ سال میرسد و این یک دلیل است که در حال حاضر نیز میتوانیم این باقیماندههای نسلهای گذشته را در گوشه و کنار ببینیم. کاستها تحت تأثیر عواملی مانند نحوه نگهداری آنها (مثلاً قرار گرفتن عمودی یا افقی در قفسه)، شدت گرما و رطوبت، و گذر زمان، ممکن است کیفیت خود را از دست بدهند. اما در واقعیت، کاستها هنوز هم در دنیای افراد خلاق جای دارند و برای مصارف مختلفی استفاده میشوند، حتی اگر به نظر برسند که کمی فرسوده یا بیخاصیت شدهاند.
این داستان دربارهٔ دوران امپراطوری بزرگ کاستها بود، یک امپراطوری کوتاه اما بسیار تأثیرگذار. بعد از گذشت نیمه قرن، اکثر مردم هنوز هم در یادگیری با نوارهای کاست به خواب میرود یا در داخل خودرو به دنبال یک کاست محبوب، داخل داشبورد، مشغول به جستجو هستند. کاستها وارد شدند و همراه خود اوج رویاهای عصر آنالوگ را به یادآوری همگان کشاندند. اگر هنوز هم نوار کاست و دستگاه پخش نوار کاست دارید، تردید نکنید. برای چند لحظه از دنیا دور شوید، نوار کاست را در دل دستگاه قرار دهید و یک موسیقی خاطرهانگیز را تجربه کنید. با چرخش اسپولهای نوار کاست، لبخندی ناخودآگاه بر لبهای شما خواهد نشست که ارزش یک دنیا را دارد.
نظرات کاربران