Studio Ghibli (استودیو جیبلی)، که در دهه ۸۰ میلادی تأسیس شد و توسط هایائو میازاکی و ایسائو تاکاهاتا راهاندازی شد، با اثرات خیرهکننده خود در دنیای سینما توانست تعداد زیادی از علاقهمندان به هنر سینما را به خود جلب کند. این استودیو در حال حاضر هواداران فراوانی در سطح جهان دارد و حتی اگر شما یک طرفدار انیمه نباشید، از آثار خلاقانه آنها لذت ببرید میتوانید. آثار Studio Ghibli، معروف به “گیبلی” یا “جیبوری”، همواره به خاطر جلوههای بصری فوقالعاده، شخصیتهای قدرتمند، و داستانگویی خلاقانهاش تحسینبرانگیز بودهاند. برخی افراد حتی این استودیو را به عنوان “دیزنی ژاپنی” توصیف کردهاند، اما از نظر برخی جوانب، فیلمهای این استودیو گاهی از نظر کیفیت و ثبات نیز از رقیب غربی خود جلوهمیکنند.
رتبهبندی ۲۴ انیمه Studio Ghibli از نظر کیفیت
تقریباً همه محصولات Studio Ghibli به دلیل کیفیت برتری که دارند، دشواری در رتبهبندی آنها را ایجاد کرده است. این کار با چالشهای بسیاری همراه بوده است، حتی اگر این فهرست ممکن است برای همه قابل قبول نباشد. تا حد زیادی، ما سعی کردهایم تا بیشترین اندازه ممکن به خلاقیت، عمق، فضاسازی، داستانگویی، و کلیت کیفیت آثار توجه داشته باشیم، اما در نهایت باید توجه داشت که چنین لیستی ممکن است به دلیل سلیقههای فردی، همواره جوابگوی تمام افراد نباشد.
- 20 انیمه رازآلود و جنایی که شما را غافلگیر خواهند کرد
- معرفی شخصیتهای برتر از دنیای انیمه جاسوس و خانواده
- معرفی قدرتمندترین تایتانها در انیمه حمله به تایتان
۲۴- ارویگ و جادوگر (Earwig and the Witch)
- سال انتشار: ۲۰۲۰
- کارگردان: گورو میازاکی
- صداپیشگان: شینوبو تراجیما، اتسوشی تویوکاوا، گاکو هامادا، یوجی یوئدا، کوکورو هیراساوا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۹ از ۱۰۰
متاسفانه جدیدترین اثر Studio Ghibli، از ضعیفترین محصولات آنها به حساب میآید. این فیلم، اقتباسی از رمان “دیانا وین جونز” است که نویسندهاش همان فردی است که “قلعهی متحرک هاول” را نیز به کارنامه خود افزوده است. ارویگ و جادوگر اولین انیمیشن رایانهای سهبعدی این استودیو است. مگرچه مشاهده دور شدن Studio Ghibli از ریشههایش برخی را ناخوشایند میکند، این تصمیم به نظر نمیآمد که روی کاغذ چندان بد باشد. با این حال، نقدهای منفی به انیمیشن و تاریخمصرفگذشتهی داستان ارویگ، منجر به انتقادهایی شده و فیلم به عنوان یکی از آثار درجهدو و تلویزیونی جلوه کرده است. در مقایسه با آثار دیگر دوبعدی و شاداب Studio Ghibli، ارویگ و جادوگر حداقل از نظر بصری جلب توجه نمیکند.
داستان این انیمیشن، در نظر مناسبی نیز قرار ندارد و نمیتواند مخاطب را هیجانزده کند. ارویگ، یک دختر یتیم است که وظایف خانه را بر عهده دارد. بلا یاگا، مادرخواندهاش که یک جادوگر است، اما به نظر جلبی یا جذابیت خاصی ندارد و شخصیتپردازی ضعیفی دارد. پایان ناامیدکنندهای که به انیمیشن افزوده شده است، بیشتر به منظور ناراضیکردن طرفداران به نظر میآید.
حتی در بخشهایی که داستان به قدری کمی جذاب میشود، ناگهان به پایان میرسد و اندک پتانسیل ارویگ و جادوگر از بین میرود. گورو میازاکی، که فرزند هایائو میازاکی بزرگ، به طور معمول در آثارش به آزمونوخطا میپردازد و این باعث میشود که ساختههایش گاهی عالی و گاهی ضعیف باشند. اما در این اثر، هیچ نقطهی روشنی به چشم نمیخورد.
۲۳- امواج اقیانوس (Ocean Waves)
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- کارگردان: تومومی موچیزوکی
- صداپیشگان: نوبو توبیتا، یوکو ساکاموتو، کای اراکی، یوری آمانو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
“امواج اقیانوس” یکی از اثار کمتر دیدهشده و شناختهشدهی Studio Ghibli است؛ این انیمه تلویزیونی به منظور پروژههای کمهزینه توسط اعضای جوانتر Studio Ghibli ساخته شد. هرچند توسعه این اثر مطابق انتظار پیش نرفت و از بودجه معینشده خارج شد، اما هنوز هم ارزانی آن در نسخه نهایی بهوضوح مشهود است؛ زیرا این انیمه تلویزیونی تلفیقی از سبک و سیاق Studio Ghibli و سبک معمول انیمههای تلویزیونی ارائه میدهد.
اگرچه از ضعفهای بصری این انیمه میتوان گذشت اگر داستان به شکل فوقالعادهای ترتیب میشد، اما متأسفانه قصه این انیمه به طور کلی الگوی معمولی دارد: یک داستان عاشقانه نوجوانانه که پیچیدگی خاصی ندارد. شخصیتهای اصلی از نظر دوستداشتنی بودن خیلی جلبتوجه نیستند، و اعمال آنها باعث میشود تا مخاطب از آنها دور شود.
به عنوان مثال، “تاکو” دوستش را بهصورت مخفیانه استخدام میکند تا عکسی از دختری که علاقهمند به اوست، بگیرد! یا “ریکاکو” که با دروغگویی از تاکو مقدار زیادی پول جلب میکند! این اقدامات نهچندان سالم بوده و فیلم این مسائل را بهدرستی توضیح نمیدهد تا احساس کنیم گرایش دو شخصیت به یکدیگر تنها به صورت فیزیکی است و نه چیزی بیشتر. با این وجود، Studio Ghibli را باید به خاطر داد که فرصت ساخت یک اثر متفاوت را به هنرمندان جوان خود داد و اگر چه ممکن است سنگینگیرانه نگاه نشود، “امواج اقیانوس” میتواند سرگرمکننده باشد.
۲۲- حکایت دریای زمین (Tales from Earthsea)
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- کارگردان: گورو میازاکی
- صداپیشگان: بونتا سوگاوارا، جونایچی اوکادا، یوکو تاناکا، ترویوکی کاگاوا، کائورو کوبایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۳ از ۱۰۰
“حکایت دریای زمین”، اقتباسی از مجموعه کتاب محبوب با همین نام اثر “اورسولا لو گویین” بود و اولین پروژهای بود که ساخت آن به گورو میازاکی سپرده شد. این پروژه برای فیلمساز آماتور به نظر میرسید که بیش از حد پیچیده و چالشبرانگیز باشد. “حکایت دریای زمین” عناصر داستانی چهار کتاب اول مجموعه را تلفیق کرده و آنها را در مدت زمان دو ساعت به نمایش میگذارد، که بدون شک کافی نبوده است.
این فیلم جاهطلبانه است و از انیمیشنها و تصویرسازیهای زیبایی نیز برخوردار است، اما این موارد بهتنهایی کافی نیستند تا آن را به عنوان یک اثر شاخص معرفی کنند. منتقدان این فیلم را بخاطر جدیت افراطی، ملالآور بودن، شخصیتپردازی ضعیف و لحن نامشخص مورد انتقاد قرار دادند.
قصه با شخصیت “آرن” شروع میشود که پدرش را به قتل میرساند و سپس با سرقت شمشیر او از جلوی چشمانش فرار میکند؛ اما هیچ توضیحی در ابتدا درباره این حادثه ارائه نمیشود و وقتی که پاسخ داده میشود، همه چیز هنوز هم مبهم است. این تنها یک نمونه از وضعیت شخصیتهاست که در تمامی دقایق فیلم، حس میدهید وجودشان تنها برای پیش بردن قصه اصلی است؛ آنها پرداخت و عمقی ندارند و فیلمساز نیز نسبت به آنها بیتوجه است. “حکایت دریای زمین” از اصول پویایی، انسانیت و قلب و احساسی که در سایر آثار Studio Ghibli وجود دارد، کمتر خبری است.
شخصیتها مانند مهرههایی هستند که به دلخواه فیلمساز حرکت میکنند تا منطق را به قصه تزریق کنند. و مشکل اینجاست که قصه اصلی هم به درستی اقتباس نشده است، در حالی که همه کلیشههای ژانر فانتزی را در خود جای داده است. به نظر میرسد گورو میازاکی از خلق یک اثر منحصربهفرد ترس داشته و تصمیم گرفته است تا همان مسیری را طی کند که بارها در ژانر فانتزی پیش رفته است، اما او در تکرار مکررات هم ضعیف عمل میکند. “حکایت دریای زمین” را باید به عنوان یک انیمهی ناامیدآور بدانیم، خصوصاً وقتی به یاد می
آوریم که اورسولا لو گویین با کتابهای اصلی، کلیشههای آثار فانتزی غربی را کنار زد و این ژانر را به مسیر تازهای برد.
۲۱- بر فراز تپهی شقایق (From Up on Poppy Hill)
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- کارگردان: گورو میازاکی
- صداپیشگان: ماسامی ناگاساوا، جونایچی اوکادا، کئیکو تاکشیتا، یوریکو ایشیدا، جون فوبوکی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
“بر فراز تپهی شقایق” بیگمان بهترین و کاملترین ساختهی گورو میازاکی در مقام یک فیلمساز است. این بار با یک قصهی عاشقانهی نوجوانانه روبرو هستیم که میتواند طرفداران این ژانر را راضی کند. گورو میازاکی با ظرافت ویژهای، همهی کلیشههای ممکن را به اثرش آورده است تا مطمئن شود نیازهای مخاطب هدف اثر را برآورده کرده است. “برگ برنده” این اثر حس نوستالژیکی از دههی ۶۰ میلادی ارائه میدهد و بر خلاف برخی از آثار Studio Ghibli، با ریتم آرام و سنجیدهای پیش میرود.
قصه چندان واقعگرایانه نیست و به آثار ملودرام نزدیک میشود که با فضای موردنظر گورو میازاکی همخوانی دارد. دو شخصیت اصلی ابتدا با یکدیگر کنار نمیآیند اما در ادامه بههم گرایش پیدا میکنند تا اینکه یک چرخش داستانی عجیب رخ میدهد. آنها متوجه میشوند که شاید خواهر و برادر باشند.
این خردهپیرنگِ غیرمنتظره آزاردهنده است و اگر از این انیمه حذف میشد، اتفاقی رخ نمیداد. داستان فرعی دیگر فیلم دربارهی نجات یک ساختمان قدیمی که در آستانهی تخریب قرار دارد نیز کلیشهای است اما میتوان آن را تحمل کرد. لحظات شیرین فیلم، همان لحظاتی است که شخصیتها در زندگی عادی غرق شدهاند و با دنیای اطراف خود تعامل دارند. “بر فراز تپهی شقایق” برای هر نوع سلیقهای مناسب نیست اما انیمیشنها، فضاسازی و ریتم آن برای طرفداران آثار Studio Ghibli راضیکننده خواهد بود.
۲۰- وقتی مارنی آنجا بود (When Marnie Was There)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- کارگردان: هیروماسا یونهبایاشی
- صداپیشگان: سارا تاکاتسوکی، کاسومی آریمورا، ریوکو موریاما، هیتومی کوروکی، ناناکو ماتسوشیما
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
“وقتی مارنی آنجا بود” یک درام احساسی و بیادعا است که از ساختار مناسبی بهره میبرد اما آنطور که باید، ماندگاری و تاثیرگذاری چندان ندارد. پس از تماشای آن، احتمالا به این نکته فکر میکنید که اصلا هدف از ساخت چنین اثری چه بوده است اما در هر صورت، با اثری روبرو هستیم که در رابطه با نوستالژی، دوران کودکی و رفاقت مرثیه میخواند و این کار را بهشکلی درست انجام میدهد.
قصه دربارهی دخترکی ۱۲ ساله به نام «آنا» است که در تابستان به یک شهر تازه سفر میکند تا مدتی را در کنار فامیلهایش سپری کند. او آنجا با دخترکی مرموز به نام «مارنی» آشنا میشود که در یک خانهی قدیمی زندگی میکند و از آنا میخواهد تا رازهایش را به کسی نگوید.
همانند آثار شاخص Studio Ghibli، اینجا هم با چشماندازهای خیرهکنندهای مواجه میشوید. فیلم لحن محزون و صادقانهای دارد که چندان بد نیست اما باعث میشود تا در بخشهای پایانی احساس کنید فیلم دارد به خودش خیانت میکند. به جای تمرکز بر روی دوستی این دو دختر، یک چرخش داستانی غیرضروری در یکسوم پایانی رخ میدهد تا ارتباط میان این دو را توجیه کند. این چرخش نه تنها نابهجا و گیجکننده است بلکه بهدرستی هم توضیح داده نمیشود. فارغ از یک پایانبندی مأیوسکننده، وقتی “مارنی آنجا بود” برداشتی احساسی از تجربیات و جهانبینی یک دختر جوان ارائه میدهد اما هیروماسا یونهبایاشی بیشک میتوانست اثر بهتری بسازد.
۱۹- بازگشت گربه (The Cat Returns)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- کارگردان: هیروماسا یونهبایاشی
- صداپیشگان: سارا تاکاتسوکی، کاسومی آریمورا، ریوکو موریاما، هیتومی کوروکی، ناناکو ماتسوشیما
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
“وقتی مارنی آنجا بود” یک درام احساسی و بیادعا است که از ساختار مناسبی بهره میبرد اما آنطور که باید، ماندگاری و تاثیرگذاری چندان ندارد. پس از تماشای آن، احتمالا به این نکته فکر میکنید که اصلا هدف از ساخت چنین اثری چه بوده است اما در هر صورت، با اثری روبرو هستیم که در رابطه با نوستالژی، دوران کودکی و رفاقت مرثیه میخواند و این کار را بهشکلی درست انجام میدهد.
قصه دربارهی دخترکی ۱۲ ساله به نام «آنا» است که در تابستان به یک شهر تازه سفر میکند تا مدتی را در کنار فامیلهایش سپری کند. او آنجا با دخترکی مرموز به نام «مارنی» آشنا میشود که در یک خانهی قدیمی زندگی میکند و از آنا میخواهد تا رازهایش را به کسی نگوید.
همانند آثار شاخص Studio Ghibli، اینجا هم با چشماندازهای خیرهکنندهای مواجه میشوید. فیلم لحن محزون و صادقانهای دارد که چندان بد نیست اما باعث میشود تا در بخشهای پایانی احساس کنید فیلم دارد به خودش خیانت میکند. به جای تمرکز بر روی دوستی این دو دختر، یک چرخش داستانی غیرضروری در یکسوم پایانی رخ میدهد تا ارتباط میان این دو را توجیه کند. این چرخش نه تنها نابهجا و گیجکننده است بلکه بهدرستی هم توضیح داده نمیشود. فارغ از یک پایانبندی مأیوسکننده، وقتی “مارنی آنجا بود” برداشتی احساسی از تجربیات و جهانبینی یک دختر جوان ارائه میدهد اما هیروماسا یونهبایاشی بیشک میتوانست اثر بهتری بسازد.
۱۸- زمزمهی قلب (Whisper of the Heart)
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- کارگردان: یوشیفومی کوندو
- صداپیشگان: یوکو هونا، ایسی تاکاهاشی، شیگرو موروئی، شیگرو تسویوگوچی، کیجو کوبایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
“زمزمهی قلب” یک داستان عاشقانهی آرام دیگر؛ زمزمهی قلب طرفداران خاص خودش را دارد. نقطهی قوت این انیمه، پرترهای است که از «شیزوکو تسوکیشیما» ارائه میدهد، دخترک ۱۴ سالهای که در حال بزرگ شدن است و کشف میکند میخواهد چه جایگاهی در جهان داشته باشد و در نهایت تصمیم میگیرد به یک نویسنده تبدیل شود.
رابطهی عاشقانهی فیلم خوب از کار درآمده است اما کمی بیش از حد ایدهآل یا به اصطلاح آرمانی است. بعضی از لحظات شیرین و حتی احساسی فیلم بر روی هر نوع مخاطبی تاثیرگذار نیست و گاهی تا مرز آزاردهنده بودن پیش میرود اما زمزمهی قلب در مجموع بیآلایش و متواضع است. حتی سکانسهایی وجود دارد که همان جادو و فانتزی همیشگی Studio Ghibli را احساس میکنید. اما شاید بزرگترین مشکل فیلم، پایانبندی آن باشد که مشابه بعضی از آثار این استودیو، ناگهانی اتفاق میافتد، اگرچه حتی این پایان نه چندان خوب هم به برداشتی که انیمه از دوران نوجوانی ارائه میدهد، آسیبی وارد نمیکند.
۱۷- همسایهی من یامادا (My Neighbors the Yamadas)
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- صداپیشگان: هایاتو ایزوباتا، ماساکو آراکی، ناومی اونو، تورو ماسوکا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
“همسایهی من یامادا” یک انیمهی خوب دیگر است که تا حد زیادی فراموش شده، اما با اثر قابل دفاعی که با یک سبک انیمیشنی متفاوت خود را از آثار آشنای Studio Ghibli متمایز میکند و به فرمت «یونکوما»، منبع اصلی وفادار است (یونکوما در واقع نوعی بخش خاص از کمیک استریپ است که در رمانهای گرافیکی مانگا پیدا میشود).
فیلم رویدادهایی مختصر از زندگی خانوادهی یامادا را روایت میکند. بعضی از این رویدادها کمتر از یک دقیقه به پایان میرسند و بعضی دیگر کمی طولانیتر هستند اما هر کدام را میتوان یک فیلم کوتاه توصیف کرد. خانوادهی یامادا شاید نامتعارف و بههم ریخته باشد اما دوستداشتنی است و احتمالا بعضی از رفتارهای آنها را در هر کدام از خانوادههای خود میتوانید پیدا کنید، در نتیجه میتوان با این شخصیتها ارتباط برقرار کرد.
کمی زمان نیاز خواهید داشت تا به سبک انیمیشنی اثر عادت کنید و سبکوسیاق مینیمال آن شاید برای هر سلیقهای جذاب نباشد اما ایسائو تاکاهاتا در همین ساختار ساده، موفق شده است تا تصاویر زیبایی خلق کند، خصوصا در بخش اولیه و پایانی فیلم. “همسایهی من یامادا” اثری تجربی است که در همهی بخشها قانعکننده نیست اما با مزگیها و احساساتی که در آن موج میزند، کافی است تا شما را تا انتها بکشاند.
۱۶- دنیای مخفی آریتی (The Secret World of Arrietty)
- سال انتشار: ۲۰۱۰
- کارگردان: هیروماسا یونهبایاشی
- صداپیشگان: میرائی شیدا، ریونوسوکه کامیکی، شینوبو اوتاکه، کئیکو تاکشیتا، تاتسویا فوجیوارا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
“دنیای مخفی آریتی”، اقتباسی از رمان «امانتبگیرها» نوشتهی «مری نورتن»، بیشتر به جذابیتهای بصری توجه دارد تا محتوا، اما این امر به عنوان یک نقد مثبت در نظر گرفته میشود زیرا از نظر بصری یکی از زیباترین انیمههای Studio Ghibli محسوب میشود. داستان حول خانوادهای از آدمهای کوچک در دیوارهای خانهای با اندازهی معمولی گردش میکند.
جهانی که هیروماسا یونهبایاشی در این انیمه خلق کرده است، جذابیت خود را از جزئیات کوچک زندگی درون دیوارهای خانه به نمایش میگذارد. اشیای روزمره مانند قاشقها و گیرهی مو به ابزارهای بقا تبدیل شدهاند. قصهی فرعی مربوط به “شو” و بیماری قلبیاش ممکن است در مقایسه با ماجراجوییهای آریتی و دیگر شخصیتها جالب نباشد، اما باعث ایجاد حس تمرکز و پیوستگی در داستان میشود. دنیای مخفی آریتی، با زیباییهای ملایم و توجه به جزئیات، میتواند سلیقههای مختلف را راضی کند.
۱۵- قلعهی متحرک هاول (Howl’s Moving Castle)
- سال انتشار: ۲۰۰۴
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: چیکو بایشو، تاکویا کیمورا، آکیهیرو میوا، ریونوسوکه کامیکی، هاروکو کاتو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
“قلعهی متحرک هاول”، انیمهای مشهور است که بسیاری از طرفداران Studio Ghibli به عنوان یکی از اثرات محبوب خود ارجاع میدهند. اما در مقایسه با آثار پیشین این استودیو، این انیمه یک قدم عقبتر ایستاده است (نظرات این متن ممکن است با دیدگاههای دیگران متفاوت باشد). هرچند این انیمه از نظر بصری بسیار چشمگیر است، اما از سادگی دلنشین شاهکارهای هایائو میازاکی عقب میافتد. داستان رویاپردازانهای دارد و به نظر میرسد که از نظر مضمون به وضوح متمایز نیست. در برخی جاها، گیجکننده است و برخی از تفاصیل ناگفته باقی میمانند. جنگی که در داستان اتفاق میافتد و نقش “هاول” در آن، به خوبی توضیح داده نشده است. این امور ممکن است باعث عدم درک برخی بخشهای داستان شود.
ضعف دیگر این انیمه در این است که داستان به نحوی پراکنده و حاشیهای است و گاهی از مرکز داستان منحرف میشود. این سبب میشود برخی بینندگان ارتباط کامل با داستان را تجربه نکنند. از نظر بصری، این انیمه روزنههای خیرهکنندهای را نشان میدهد، اما اگرچه زیباست، اما ایدهی یا مفهومی در پس زمینه این زیباییها مشاهده نمیشود. این انیمه به دلیل شخصیتها، انیمیشن، اصالت و فضاسازی آن محبوب است، حتی اگر قضیه و ضعفهای روایی آن ممکن است برخی از بینندگان را ناراحت کند.
۱۴- همین دیروز (Only Yesterday)
- سال انتشار: ۱۹۹۱
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- صداپیشگان: میکی ایمای، توشیرو یاناگیبا، یوکو هونا، مایومی ایزوکا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
“همین دیروز” یک انیمهی منحصر به فرد از Studio Ghibli است که به یک دورهٔ خاص از زندگی، یعنی دوران بلوغ و بزرگسالی، میپردازد. داستان “تائکو”، یک زن ۲۷ ساله است که تصمیم میگیرد برای یک مدت به شهر فرار کند و در این سفر، خاطرات و دوران کودکیاش را به یاد میآورد. او همچنین در تلاش است تا هویت خود در زمان حال را کشف کند و تصمیمهای مهمی در مورد آیندهاش بگیرد.
این انیمه با تلفیق زمان حال با خاطرات گذشته، یک ساختار داستانی نوآورانه ایجاد میکند. از طریق ماجراجویی تائکو، مخاطب بزرگسال را به تفکر و تأمل در موضوعات مهم زندگی و هویت فردی وادار میکند. ایسائو تاکاهاتا به زیبایی در دوران بلوغ و دوران نوجوانی از عشق و احساسات پرداخته و این مضامین را به نحوی ماندگار در انیمیشنهای خود جا داده است. “همین دیروز” یک اثر هنری ارزشمند و فلسفی است که برای بزرگسالان با پیامهای مهم دربارهی زندگی و یادآوری اهمیت توجه به خود و هویت فردی مناسب است.
۱۳- پورکو روسو (Porco Rosso)
- سال انتشار: ۱۹۹۲
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: شوئیچیرو مورییاما، توکیکو کاتو، آکیدو اوتسوکا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
“پورکو روسو” از جمله آثار منحصر به فرد هایائو میازاکی است که با ایدهی داستانی نوآورانه، به تصویر شخصیتهای دوستداشتنی، و با ایجاد سکانسهای حیرتانگیز و احساسی، به زیبایی درخشیده است. در داستانی که در سال ۱۹۲۹ و در ایتالیا جریان دارد، دنیای متفاوتی از دزدان با هواپیماهای دریایی و شکارچیان جوایز پر از هیجان و ماجراها به تصویر کشیده شده است.
“پورکو روسو” با شخصیت اصلیاش، “پورکو”، یک شکارچی جوایز با سر خوک، در جریان داستان برخوردهای ماجراجویانه با دزدان هواپیما و دولت فاشیست را تجربه میکند. این انیمه، همچون سایر اثار Studio Ghibli، از جذابیت شخصیتها و زیبایی انیمیشن بهرهمند است. هایائو میازاکی با ایجاد یک داستان کمی عجیب اما جذاب، به مخاطبان پیشنهاد میکند تا در دنیای متفاوت “پورکو روسو” غرق شوند و از دنیای هیجان انگیز و فراگیر این انیمه لذت ببرند.
۱۲- افسانهی شاهدخت کاگویا (The Tale of the Princess Kaguya)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- صداپیشگان: کنگو کورا، تاکهئو چی، آتسوکو تاکاهاتا، توموکو تاباتا، تاکایا کامیکاوا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
“افسانهی شاهدخت کاگویا”، آخرین اثر ایسائو تاکاهاتا، با تفاوتهای چشمگیری از سبک معمول انیمیشنهای مشهور Studio Ghibli به تصویر کشیده شده است. این انیمه با الهام از نقاشیهای آبرنگ ساخته شده و داستان زیبای ژاپنی “داستان بامبوشکن” را روایت میکند. در داستان، یک کشاورز بامبوشکن دخترکی را پیدا میکند و او را به عنوان دختر خود بزرگ میکند. داستان با پیدا شدن شاهدخت بزرگشده و تلاش او برای تبدیل شدن به یک شاهزاده و جلب توجه امپراطور پیش میرود.
این انیمه با مدت زمان ۲ ساعت و ۱۷ دقیقه، یکی از طولانیترین انیمههای تاریخ به شمار میآید. اگرچه از نظر انیمیشنی مینیمال به نظر میرسد، اما با یک داستان غنی و پرمعنا، یکی از پرخرجترین فیلمهای ژاپنی تاریخ است. این اثر، خرده پیرنگهایی دارد که ممکن بود از آن حذف شوند، اما با وجود تمرکز طولانی بر بخشهای مختلف داستان، توانسته جلب توجه مخاطبان را حفظ کند. افسانهی شاهدخت کاگویا هرچند که طولانی است، اما خستهکننده نیست و با خلاقیت در ساختار و تغییر سبک انیمیشن در برخی لحظات، توانسته است به عنوان یک اثر هنری درخشان به یاد ماندنی باقی بماند، حتی اگر امروزه توجه کمتری به آن شود.
۱۱- همسایهی من توتورو (My Neighbor Totoro)
- سال انتشار: ۱۹۸۸
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: چیکا ساکاموتو، هیتوشی تاکاگی، نوریکو هیداکا، سومی شیماموتو، تانیه کیتابایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
“توتورو” به عنوان یکی از نمادهای مهم و یکی از شخصیتهای محبوب Studio Ghibli شناخته میشود. این انیمه، که از زمان اکران خود تحسینهای زیادی را به دنبال داشته، داستان کوچکی از یک خانواده را به تصویر میکشد که به حومه شهر نقل مکان کردهاند و فرزندان خانواده با ارواح مرموز جنگل آشنا میشوند. مانند بسیاری از اثار Studio Ghibli، جادو و سحر این انیمه در سادگی و طبیعت نهفته است و با ارائه یک داستان مثبت و آرامبخش، ما را در دنیایی از شگفتی و معصومیت میبرد.
“توتورو” یک موجود دوستداشتنی است که حس میشود خودتان میخواهید آن را در آغوش بگیرید، و تعاملات خانوادگی نیز به همین شکل دوستداشتنی هستند. برخی از صحنههای فیلم که به مرز سورئالیتها میرسند، تأثیرگذاری خاص را بر مخاطب دارند. در طول سالها، برخی از طرفداران تئوریهای مختلفی را در مورد این فیلم ارائه دادهاند، اما “همسایهی من توتورو” چیزی بیشتر از معصومیت و شگفتی کودکانه را ارائه نمیدهد. این انیمه به عنوان یک اثر صاف و صریح شناخته میشود، که همان چیزی را به تصویر میکشد که ما میبینیم.
۱۰- پوم پوکو (Pom Poko)
- سال انتشار: ۱۹۹۴
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- صداپیشگان: شیگهرو ایزومیا، آکیرا کامیا، مگومی هایاشیبارا، یوریکو ایشیدا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
“پوم پوکو” داستانی از گروهی سگراکونها را به تصویر میکشد، این نوع سگها که به شکل راکون هستند و در کشورهای ژاپن، چین و کره زندگی میکنند. در قصههای کهن ژاپنی افسانهها حکایت از قدرت تغییر شکل این سگها دارد و این موضوع نیز در “پوم پوکو” به تصویر کشیده شده است. این انیمه، با ایدههای خاص خود که برای برخی از بینندگان غیربومی به نظر ممکن است عجیب باشد، اثری پرمحتوا و خوشساخت از ایسائو تاکاهاتا است.
از جمله آثار Studio Ghibli که به اهمیت حفاظت از محیط زیست میپردازد، “پوم پوکو” به خصوص این موضوع را با عشق و اراده به تصویر میکشد. سگراکونها در داستان برای مقابله با یک پروژه توسعه به منظور نابودی سرزمین خود میجنگند. شخصیتهای داستان جذاب و بامزه هستند و داستان، در طول آن سرگرمکننده پیش میرود، اما پایان غمانگیز و غافلگیر آن، مانند دنیای واقعی، به مسائل یکطرفه انسان و طبیعت اشاره دارد. پیامهای مخفی در مورد محیط زیست در این فیلم به صورت ملموس شاید آشکار نباشند، اما به هر حال، این انیمه پیام ارزشمندی در زمینه حفاظت از محیط زیست دارد.
۹- پونیو روی صخره کنار دریا (Ponyo)
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: یوریئا نانا، هیروکی دوی، توموکو یاماگوچیچ، یوکی آمامی، جرج توکورو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
“پونیو” یک اقتباس آزاد از “پری دریایی کوچولو” است، اما از قصهی اصلی فاصله میگیرد و به مسیر متفاوتی میپردازد. در این انیمه، پونیو واقعاً یک پری دریایی نیست، بلکه یک موجود کوچک دلپذیر است که توسط یک کودک پنج ساله به نام “سوسُکه” نگهداری میشود. آرزوی این موجود این است که به یک دختر انسان تبدیل شود. “پونیو” یک انیمه خانوادگی بامزه و دوستداشتنی است که در آن نماهای زیبا و لحظات احساسی فراوانی وجود دارد.
شخصیتهای فیلم، به خصوص مادر سوسُکه که او را به تنهایی بزرگ میکند، جذاب و جالب هستند. پونیو، با وجود رفتار کودکانهاش و کمبود عمق در شخصیت، به عنوان یک شخصیت دوستداشتنی و قابل ارتباط برجسته میشود. جادوگر قصه، “فوجیموتو” نیز به طور متفاوت از دیگر شخصیتهای منفی در آثار Studio Ghibli، به تصویر کشیده شده است و از کاراکتری تکبعدی و شیطانی خودداری شده است.
۸- باد برمیخیزد (The Wind Rises)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: هیدئاکی آنو، میوری تاکیموتو، هیدهتوشی نیشیجیما، ماساهیکو نیشیمورا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
“باد برمیخیزد” یکی از ساختههای معنادار هایائو میازاکی است که به پایان دورهی حرفهای او نقطهگذار میشود. قبل از اعلام بازگشت به دنیای فیلمسازی، او تصمیم به بهپایان رساندن پروژههنریاش گرفت. این انیمه داستانی ساختگی از زندگی “جیرو هوریکوشی”، مهندس و طراح هواپیماهای جنگنده ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم را روایت میکند. جیرو عاشق هواپیماها بود و آنها را “رویاهای زیبا” مینامید. این فیلم به شکلی حسی و انسانی به زندگی جیرو نگاه میکند.
“باد برمیخیزد” سکانسهای دیوانهواری دارد؛ از هواپیماهای عجیبی که در رویاهای جیرو پرواز میکنند تا پرترهای تراژیک از زلزلهی سال ۱۹۲۳ و اتفاقات پس از آن. این فیلم نه تنها به جوانب هنری جیرو میپردازد بلکه دلواپسیهای اخلاقی او را نیز به تصویر میکشد. جیرو، که در گذشته به عنوان طراح هواپیماهای نوآورانه شناخته میشود، حالا متوجه میشود که ابتکاراتش در تولید هواپیماهای جنگی مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. این انتقادات اخلاقی جیرو نسبت به کارهایش، ابعاد انسانی و داستان زندگی او را برجسته میکند.
“باد برمیخیزد” نه تنها به مسائل اخلاقی میپردازد، بلکه به زندگی شخصی و رویاپردازیهای یک مرد به نام جیرو نیز میپردازد. این فیلم، با نگاهی شفاف و تأملبرانگیز، تلاشها و رویاهای یک هنرمند و مخترع را در مقابل چالشها و اتفاقات تلخ دوران خود نشان میدهد.
۷- قلعهی کاگلیوسترو (Lupin III: The Castle of Cagliostro)
- سال انتشار: ۱۹۷۹
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: یاسوئو یامادا، یوشی کوبایاشی، ماکیو اینوئه، ایکو ماسویاما، گورو نایا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
“قلعهی کاگلیوسترو” یکی از آثار نخستین هایائو میازاکی است که پیش از تأسیس Studio Ghibli ساخته شده است. این فیلم اقتباسی از مانگای “لوپن سوم” است و نشان دهندهی آغاز همکاریهای میازاکی با تیمی که در آینده به Studio Ghibli تبدیل خواهند شد، میباشد. برای لذت بردن از این فیلم، نیازی به اطلاعات بیشتری از مجموعه “لوپن سوم” نیست و تماشای این انیمه میتواند یک تجربه هیجانانگیز از اوایل دههی ۷۰ میلادی به کارگردانی میازاکی باشد.
“قلعهی کاگلیوسترو” عنوان یک انیمه اکشن محسوب میشود که الهام گرفته از انیمههای تلویزیونی ماجراجویانه کلاسیک است. با این حال، عناصری از Studio Ghibli نیز در آن گنجانده شدهاند؛ از فضاسازی متفاوت گرفته تا یک دنیای پرانرژی و رنگارنگ. شخصیت لوپن، که در مجموعهی اصلی یک ضدقهرمان بود، در این فیلم به تصویر کشیده شده است به عنوان یک جوان سرکش و دوستداشتنی. این فیلم به عنوان آغاز همکاری میازاکی با تیم آیندهای که Studio Ghibli را تأسیس میکنند، نشانگر عشق و وسواس تیم سازنده برای ارائهی یک اثر منحصربهفرد است.
۶- قلعهای در آسمان (Castle in the Sky)
- سال انتشار: ۱۹۸۶
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: کیکو یوکوزاوا، مایومی تاناکا، کوتوئه هاتسویی، مینوری ترادا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
“قلعهای در آسمان”، نخستین اثر رسمی Studio Ghibli، تمامی عناصر جادویی و نگاه خاص این استودیو به انیمیشن را در خود جای داده است. هایائو میازاکی در این فیلم، تلفیقی بینظیر از فانتزی، استیمپانک و ماجراجویی ارائه کرده است. داستان دربارهٔ دو کودک به نامهای “پازو” و “شیتا” است که در تلاش برای پیدا کردن شهر معلق افسانهای به نام “لاپوتا”، با راهزنان، ماشینهای پرنده عجیب، تکنولوژیهای پیشرفته و شگفتیهای دیگر روبرو میشوند.
برخی از ویژگیهای این فیلم شامل وجود یک شخصیت منفی واضح، به نام “مارک همیل” که در نسخهی انگلیسی، صداپیشگی آن توسط “مارک همیل” انجام شده است. این شخصیت تلاشهای شیطانی دولت را به تصویر میکشد و از طریق او، میازاکی به تجسم رساندن مفهومهای خاکستری در داستاننویسی پرداخته است. در مقایسه با ساختههای بعدی میازاکی، “قلعهای در آسمان” از یک شخصیت منفی رنگارنگ بهرهمند است.
این اثر به گونهای است که هر بار تماشا کننده را به دنیای جدید و مبهم میبرد. شخصیتهای داستان، از جمله راهزنان، جذابیت خود را حفظ کردهاند و نماهای بهیادماندنی همچون ظاهر عظیمالجثهی ربات، نشاندهنده علاقه میازاکی به تلفیق طبیعت با تکنولوژی است.
۵- شاهزاده مونونوکه (Princess Mononoke)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: یوجی ماتسودا، یوریکو ایشیدا، یوکو تاناکا، کائورو کوبایاشی، ماساهیکو نیشیمورا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
“شاهزاده مونونوکه” از آن انیمههایی است که از نگاه اول مشخص است که چقدر متفاوت و خلاقانه است. این اثر یک ماجراجویی فانتزی-حماسی را به تصویر میکشد که داستان آن در مورد خدایان، شیاطین و ارواح میباشد. این انیمه به عنوان یکی از تلاشهای ماندگار Studio Ghibli در حوزه هنر و انیمیشن محسوب میشود و نقلی است که افراد غربی را به این استودیو معرفی کرد و ایدهآلهای جدیدی از انیمیشن را در ذهن آنها ایجاد کرد.
“شاهزاده مونونوکه” به بررسی رابطه بین انسان و طبیعت میپردازد و این تحلیل را با زیبایی بینظیری انجام میدهد. در این داستان، انسانها و حیوانات با ارواح در تقابل هستند، اما هیچکدام از این گروهها به عنوان نمایندههایی شیطانی نمایش داده نشدهاند. همگی در تلاش برای بقا هستند.
انسانها با توسعه صنعت و تمدن، حیوانات با مقاومت در برابر سوءاستفاده از منابع طبیعی. شخصیت “بانو ابوشی”، که یک دختر مهربان است و به بیماران و آسیبدیدگان مراقبت میکند، در عین حال به دنبال نابودی روح جنگل (قدرتمندترین روح طبیعت) است، زیرا او آن را به عنوان تهدیدی جدی برای مردم خود میبیند. “سان”، دختری که توسط گرگها بزرگ شده و یک نماد این فیلم است، در تطابق با “بانو ابوشی”، از لحاظ شخصیتپردازی کمی در پایینترین مرتبه قرار میگیرد، اما هنر و زیبایی این انیمه از بسیاری از نقاط ضعف جلوگیری کرده و تجربهی دیدنیای ارائه میدهد.
۴- سرویس تحویل کیکی (Kiki’s Delivery Service)
- سال انتشار: ۱۹۸۹
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: مینامی تاکایاما، ری ساکوما، کاپی یاماگوچی، کوئیچی یامادرا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
“سرویس تحویل کیکی” به طور فریبآمیز از یک فیلم ساده به نظر میآید و اتفاقات خاصی در آن رخ نمیدهد. این داستان به نظر میرسد در مورد دختر جوانی باشد که درس میخواند تا به یک جادوگر تبدیل شود. اما واقعیت این است که داستان دختر ۱۳ سالهای را به تصویر میکشد که در حال عبور از مشکلات زندگی به سوی بلوغ است.
گرچه به نظر میآید در فیلم هیچ منافات خاصی وجود ندارد و هیچ شخصیت منفیای قصد نابودی دیگران را ندارد، اما این منافات درونی است. مبارزهی کیکی با خودش برای مقابله با ترسها و اضطرابهایش، و به دست آوردن اعتماد به نفس، اصلیترین تناقضات در داستان است. این فیلم خلاصهای از احساسات یک کودک یا نوجوان را ارائه میدهد که میداند روزی بزرگ خواهد شد. نشان میدهد که گاهی اوقات برای رسیدن به هدف، لازم است با شکستها و تحمل ناامیدیها مواجه شویم و دوباره از نقطهی شروع شروع به پیشرفت کنیم. “سرویس تحویل کیکی” به ما یادآوری میکند که تسلیم و ناامید نشویم و برای دستیابی به اهداف خود پیش برویم.
۳- نائوشیکا از دره باد (Nausicaä of the Valley of the Wind)
- سال انتشار: ۱۹۸۴
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: سومی شیماموتو، گورو نایا، یوجی ماتسودا، یوشیکو ساکاکیبارا، لماسا کایومی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
“نائوشیکا” یک فیلم حماسی است که در یک دنیای پس از آخرالزمان، زیر بارنده بیابانها و پر از حشرات عظیمالجثه قرار دارد. این انیمه پیش از تأسیس Studio Ghibli ساخته شده است، اما همچنان به عنوان یکی از محصولات مهم و تأثیرگذار این استودیو شناخته میشود.
داستان “نائوشیکا” در دنیای پیچیدهای رخ میدهد که گروههای مختلف با فناوریها و سبکهای زندگی متفاوت با یکدیگر در جنگند. این جهان پر از جزئیات مختلف و خاص است که به تدریج به مخاطب نمایش داده میشود. هایائو میازاکی با داستانگویی خود، جهانی جذاب و منحصربهفرد ایجاد کرده است. اگر تمایل دارید به عمق بیشتری از این دنیا بپردازید، میتوانید به مانگای اصلی مراجعه کنید که توسط همین میازاکی خلق شده است.
شخصیت “نائوشیکا” به عنوان یک قهرمان زن نمادین از Studio Ghibli معرفی میشود. این دختر نوجوان با هدف برقراری صلح میان گروهها و تبدیل به یک رهبر لایق برای مردمش نقش میبازد. میازاکی با وارد کردن آسیبپذیری انسانی، این شخصیت را زنده و محبوب میکند. “نائوشیکا” در دلهای تاریخی میازاکی، یک نقطه اوج با تصویرهای خیرهکننده از Studio Ghibli است که در دره باد ظاهر میشود. با وجود جهانی دیوانهوار و غیرممکن به نظر میرسد، اما عناصر انسانی درون آن باعث میشود تا ما این داستان را باور کنیم.
۲- مدفن کرمهای شبتاب (Grave of the Fireflies)
- سال انتشار: ۱۹۸۸
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- صداپیشگان: تسوتومو تاتسومی، آیانو شیرائیشی، یوشیکو شینوهارا، آکمی یاماگوچی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
“مدفن کرمهای شبتاب” بدون شک یکی از غمانگیزترین آثار تاریخ سینما است. این انیمه به خوبی از فرار از حساسیتها و ملودراماهای مصنوعی دوری میکند و به جای آن، پرترهای واقعگرایانه از زندگی دو کودک ژاپنی در دوران جنگ جهانی دوم ارائه میدهد.
داستان “سیتا” و “ستسوکو”، برادر و خواهری که پس از مرگ مادر و اعزام پدر به ارتش، با عمهای بیرحم زندگی میکنند، به سرعت به یک فاجعه تبدیل میشود. عمه ناپسند با رفتارهای تحقیرآمیز، زندگی دو کودک را به شدت آسیب میزند. حالا “سیتا” تصمیم به ترک خانه میگیرد و سعی دارد زندگی مستقلی را شروع کند. این مسیر، با وجود آرزوهای “سیتا” برای حفظ عزت نفس و فراهم کردن امانت به “ستسوکو”، به سرعت به یک تراژدی پیچیده و دردناک منجر میشود.
ایسائو تاکاهاتا در “مدفن کرمهای شبتاب” از زیباییهای بصری و فانتزی Studio Ghibli دوری میکند و به نمایشگاه واقعگرایی و عمق آثار میپردازد. این فیلم تأکید دارد که گاهی واقعیتهای تلخ و دردناک، بیانگر زندگیهای معمولی انسانها هستند. ایسائو تاکاهاتا به دور از رویکردهای ملودرامات انیمه، بازیگران اصلی خود را در چالشها و سختیهای واقعی زندگی میکشاند و این اثر او نه تنها جلب توجه بلکه اعماق انسانی را باز میکند. “مدفن کرمهای شبتاب” با ویژگیهای غیرمصنوعی و بالاترین امتیاز از نظر راتن تومیتوز، یکی از آثار بینظیر در تاریخ سینماست که باز هم اثرگذاری و جذابیت خود را حفظ کرده است.
۱- شهر اشباح (Spirited Away)
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: رومی هیراگی، ماری ناتسوکی، میو ایرینو، بونتا سوگاوارا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
“شهر اشباح” که در سال ۲۰۰۱ اکران شد، به سرعت به یک پدیده جهانی تبدیل شد. این انیمه Studio Ghibli را به نمایانترین و بهترین شکل خود نشان میدهد. این اثر در هر جنبه از بصریهای برجسته گرفته تا موسیقی متن دلنشین و داستان پرهیجان، بالاترین کیفیت را ارائه میدهد. اما این اثر به خاطر خلاقیتهای هایائو میازاکی، کارگردان برجستهاش، به یک شاهکار جهانی تبدیل شده است.
فیلم با نگاهی به دنیای اشباح از زاویه چشمان دخترکی ده ساله به نام “چیهیرو” آغاز میشود. سفر او به دنیای ارواح، یک قصه کهنه را روایت میکند، با ارتباط ورود به دنیای زیرین و بازگشت به دنیای واقعی. این دنیای غنی از سایهها و ارواح، با تمام جزئیات زندگی روزمره روایت شده است. اگرچه برخی از مضامین به اساطیر ژاپن مربوط هستند، اما تجربهٔ دیدن این انیمه به هر کسی از هر فرهنگی ارزشمند است.
“شهر اشباح” به لطف فضاسازی بینظیر خود، توانسته است حتی از دنیای سینمای ویژهی سازندگان بزرگ مانند “آندری تارکوفسکی” و “یاسوجیرو اوزو” بالاتر برود. این فیلم با ایجاد جهانی از خیال، بیننده را به تدریج در این دنیای فراموشنشدنی فرو میبرد. شهر اشباح نه تنها بهترین انیمه Studio Ghibli به شمار میآید بلکه یکی از شاهکارهای بیپایان تاریخ سینماست.
منبع: Taste of Cinema
نظرات کاربران