مجله سیمدخت
0

تاریخچه سورئالیسم

بازدید 78

سورئالیسم یک جنبش هنری است که تأثیر عمیقی بر نقاشی، مجسمه‌سازی، ادبیات، عکاسی و سینما داشته است. سورئالیست‌ها که از تئوری‌های زیگموند فروید در مورد خواب‌ها و ناخودآگاه الهام گرفته‌اند، بر این باور بودند که جنون شکستن زنجیرهای منطق است، و آن‌ها این ایده را در هنر خود با خلق تصاویری که در واقعیت غیرممکن هستند، نشان دادند و اشکال بعید را در کنار منظره‌های غیرقابل تصور قرار دادند. اگرچه سورئالیسم به عنوان یک جنبش سازماندهی شده از بین رفت، اما هرگز به عنوان یک اصل هنری خلاقانه ناپدید نشد.

آغاز سورئالیسم

سورئالیسم رسما با انتشار مانیفست سورئالیسم توسط نویسنده دادائیسم، آندره برتون در سال 1924 آغاز شد، اما این جنبش از سال 1917 به بعد با الهام از نقاشی‌های جورجو دو کیریکو که مکان‌های خیابانی را با کیفیتی توهم‌آمیز به تصویر می‌کشید، شکل گرفت.

پس از سال 1917، د کیریکو آن سبک را رها کرد، اما تأثیر او از طریق هنرمند دادائیست آلمانی، ماکس ارنست، به سورئالیست‌ها رسید. ارنست در سال 1922، زمانی که جنبش دادا به پایان رسید، به پاریس نقل مکان کرد و نقش مهمی در آغاز سورئالیسم داشت، به خصوص به دلیل کارهای کلاژش در آن زمان.

منطق نامعقول و گیج‌کننده‌ی کلاژهای ارنست، تخیل برتون را در حالی که بیشتر درگیر ایده‌های فروید می‌شد، تحریک می‌کرد.

تکنیک های سورئالیست ها

برتون و دیگران، از جمله ارنست، با هیپنوتیزم به عنوان وسیله‌ای برای دسترسی به خلاقیت ناخودآگاه آزمایش کردند، اما گروه تصمیم گرفتند که این آزمایش‌ها خطرناک هستند.

در سال 1923، نقاشان خوان میرو و آندره ماسون با بریتون آشنا شدند و به فعالیت‌های او پیوستند. بریتون که تحت تأثیر فروید بود، با اتوماتوئیسم در نوشتن آزمایش کرده بود تا کلمات را بدون فکر یا برنامه‌ریزی ایجاد کند. تا سال 1924، میرو و ماسون نسخه خود را با قلم و مرکب آغاز کردند.

در سال 1925، ارنست در پاسخ به اتوماتوئیسم، از تکنیک فروتاژ استفاده کرد و از ترک‌های کفپوش به عنوان سطح زیرین کاغذ طراحی خود استفاده کرد. او این مفهوم را به نقاشی با روغن نیز تطبیق داد و رنگدانه‌ها را روی بوم پخش کرد و سپس آن‌ها را خراش داد. نقاشی «جنگل و کبوتر» ارنست در سال 1927 از این تکنیک استفاده می‌کند.

میرو اتوماتوئیسم را به عنوان اولین مرحله از خلق آثار نقاشی خود اقتباس کرد. او یک کدگذاری انتزاعی را به عنوان یک واژگان شخصی سوررئالیستی توسعه داد که در آثارش تکرار می شد. میرو به شدت تحت تأثیر هنر خارجی، نقاشی های کودکان و هنر ابتدایی بود.

نقاشان سورئالیسم

سایر نقاشان در دهه 1920 به جنبش سوررئالیسم پیوستند. ایو تانگی تا زمانی که آثار د کیریکو او را الهام بخشید تا در سال 1923 نقاشی را به تنهایی بیاموزد، نویسنده بود. تانگی در مناظر رویایی بی نهایت با فیگورهای مبهم تخصص داشت، مانند مادر، پدر زخمی شد! (1927).

آلبرتو جاکومتی یک مجسمه‌ساز سوئیسی بود که در سال ۱۹۲۸ با ماسون ملاقات کرد. او از هنر آفریقایی و مصری تأثیر پذیرفته بود که آن را با زیبایی‌شناسی رویایی ترکیب کرد تا فیگورهای عجیب و غریب و سبکیزه خلق کند.

ویکتور براونر، نقاش رومانیایی، توسط تانگی با این جنبش آشنا شد. براونر که مورد انتقاد منتقدان پاریسی قرار گرفته بود، به علوم خفیه علاقه داشت. نقاشی او در سال 1931 با عنوان “پرتره خود با چشم چیده شده” پس از اینکه هفت سال بعد در یک مبارزه چشم خود را از دست داد، به شهرت رسید.

سالوادور دالی

نقاش اسپانیایی سالوادور دالی در سال 1928 به جنبش سوررئالیست پیوست و توجه زیگموند فروید، بنیانگذار نظریه روانکاوی، را به خود جلب کرد که کار او را به کار هر سوررئالیست دیگری ترجیح می داد.

نقاشی‌های دالی دارای زیرمتن‌های روانی-جنسی خودآزاری هستند که به تصویر می‌کشد که فروید آن را به عنوان تجلی ناخودآگاه در جهان آگاه توصیف می‌کند. نقاشی‌هایش به مرز توهم نزدیک می‌شود و از ترسیم‌های واقع‌گرایانه استفاده می‌کند که به او محبوبیت جهانی پایدار و طولانی مدتی به ارمغان آورد.

یکی از معروف‌ترین نقاشی‌های او، پایداری حافظه (1931)، ساعت‌های ذوب شده را در یک منظره متروکه به نمایش می‌گذارد.

رنه ماگریت

بلژیک جنبش سورئالیست تأثیرگذار خود را داشت که بلافاصله پس از انتشار مانیفست برتون اعلام وجود کرد. کامیل گومانز، مارسال لکومته و پل نوگه‌ هنرمندان اصلی این جنبش بودند.

دیگران نیز به این جنبش پیوستند، اما این نقاش رنه ماگریت بود که تخیل جهان را به خود جلب کرد.

ماگریت به خاطر طنزآمیز بودن تصاویرش مشهور است که برخی از آنها به نماد تبدیل شده اند، مانند آینه دروغین در سال 1928 که آسمان ابری را در تصویر نزدیک از یک چشم ترکیب می کند، و خیانت تصاویر در سال 1929، یک پرتره ساده از یک پیپ با کلمات به زبان فرانسوی که اعلام می کند این یک پیپ نیست.

زنان سورئالیسم

علی‌رغم نادیده گرفته شدن آن‌ها توسط بسیاری از منتقدان و تمایل سوررئالیست‌های مرد به کنار گذاشتن آن‌ها، تعداد قابل توجهی از زنان در سورئالیسم مشارکت داشتند.

هنرمند آلمانی مریت اپنهایم در سال 1932 از طریق جاکومتی به سوررئالیست ها پیوست. او یک نقاش و مجسمه‌ساز بود و معروف‌ترین اثر او مجسمه فنجان، نعلبکی و قاشق چایخوری پوشیده شده از خز به نام Object است که در سال 1936 ساخته شد.

چندین زن از طریق ماکس ارنست به جنبش سوررئالیست پیوستند. لیونورا کارینگتون جوان شاگرد ارنست بود که در سال 1937 با سوررئالیست‌های پاریسی آشنا شد. کارینگتون در سال 1942 به مکزیک رفت و ایده‌های غیبی را با تاریخ شخصی خود در آثار ادبی و بصری خود ترکیب کرد، مانند نقاشی خودنگاره (مهمانخانه اسب سفید) در سال 1937.

چهارمین همسر ارنست، نقاش آمریکایی دوروتیا تانینگ، پس از دیدن نمایشگاهی در موزه هنر مدرن نیویورک، به سوررئالیسم روی آورد. آثاری مانند Eine Kleine Nachtmusik در سال 1943 پیچیدگی مفاهیم بصری او را آشکار می کند.

نقاش اسپانیایی رمدیوس وارو در سال 1940 از کشور مادری خود فرار کرد و به مکزیک رسید. او دوست نزدیک کارینگتون بود و به عنوان تصویرگر تجاری در مکزیک کار می کرد، که اعتقاد بر این است که کلید سبک منحصر به فرد او و همچنین تمایل او به قرار دادن خود در نقاشی هایش بوده است.

فریدا کالو

نقاش مکزیکی فریدا کالو بخشی از گروه هنرمندان مکزیکی بود. نقاشی‌های او شباهت‌هایی با آثار سوررئالیستی دارند و برتون او را یک سوررئالیست اعلام کرد، اما کالو این عنوان را رد کرد.

نقاش آمریکایی کی سیج در سال 1937 در حالی که در پاریس زندگی می کرد، با الهام از آثار د کریکو به سوررئالیسم روی آورد. اندکی پس از آن، او با تانگوی ملاقات کرد و تحت تأثیر او قرار گرفت و بعداً در ایالات متحده با او ازدواج کرد. آثار سیج با شیفتگی تاریک به معماری و اشکال هندسی، به ویژه داربست، مشخص می شد.

مان ری و عکاسی سوررئالیستی

در خط مقدم عکاسی سورئالیستی، مان ری، بومی فیلادلفیا، متولد امانوئل رادنیتسکی قرار داشت.

پس از نقل مکان به پاریس در دهه 1920، ری در ریوگراف‌ها تخصص یافت، که نوعی از فوتوگرام‌ها هستند که با قرار دادن اشیا روی کاغذ عکاسی و تاباندن نور به آن ساخته می‌شوند. ری همچنین به خاطر عکاسی مد و پرتره خود و فیلمسازی تجربی مورد ستایش قرار گرفت.

عکاس فرانسوی موریس تابارد توسط ماگریت و مان ری به این جنبش وارد شد. او به خاطر استفاده از تکنیک‌هایی مانند نوردهی مضاعف و سولاریزاسیون در خدمت هندسه مشهور است. عکاس آلمانی هانس بلمر به خاطر استفاده از عروسک‌های دست‌ساز و در اندازه واقعی خود به عنوان سوژه‌های عکاسی مشهور است.

دستاوردهای هنری دورا مار در سایه رابطه عاشقانه او با پابلو پیکاسو قرار گرفته است. این هنرمند فرانسوی-کرواسیایی از همکاران سوررئالیست خود و همچنین پیکاسو پرتره کشید، اما مشهورترین اثر او، “پرتره اوب”، بر روی یک جوجه تیغی نوزادی متمرکز است.

 فیلم های سورئالیست

اولین فیلم سورئالیستی “صدف و کشیش” از سال 1928 به کارگردانی ژرمن دولاک از روی فیلمنامه ای از آنتونن آرتود بود. با این حال، مشهورترین فیلم، “Un Chien Andalou” اثر لوئیس بونوئل در همکاری با سالوادور دالی در سال 1929 است که در آن تصویر نمادین چشم یک زن توسط تیغ تیز بریده می شود.

دالی در سال 1930 با بونوئل در فیلم عصر طلایی همکاری کرد که در آن شراکت آنها پایان یافت. دالی بعداً توسط آلفرد هیچکاک برای کمک به خلق یک سکانس رویای سورئالیستی در فیلم طلسم شده در سال 1945 استخدام شد.

فیلمسازان سورئالیست اخیر مورد تحسین عبارتند از کارگردان شیلیایی آلخاندرو جودوروسکی و نقاش و کارگردان آمریکایی دیوید لینچ.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *