مجله سیمدخت
0

احتمال داشتن خودآگاهی در هزاران گونه حیوانات

بازدید 114

گروهی از محققان در تلاشند تا مکانیسم خودآگاهی را در مغز کشف کنند.
دکتر جوزف لودو، یک دانشمند برجسته در زمینه آمیگدال‌ها، رهبری گروهی از دانشمندان است که سعی دارند سازوکار خودآگاهی را در مغز شناسایی کنند. آمیگدال‌ها ساختارهایی در مغز هستند که نقش ایجاد حس ترس و واکنش به خطرات را برعهده دارند.

گروهی به نام آمیگدالوئید‌ها به رهبری دکتر لودو در جهت مطالعه خودآگاهی فعالیت می‌کنند. این گروه در اجلاس سالیانه انجمن مطالعه‌ی علمی خودآگاهی (ASSC) شرکت کرده و نتایج تحقیقات خود را اعلام می‌کنند.

از سال ۲۰۲۰، این گروه آزمایشات متعددی را برای بررسی دو فرضیه مختلف درباره خودآگاهی انجام می‌دهند. هدف آن‌ها تعیین این است که کدام یک از این فرضیه‌ها درست است یا آیا هر دو نادرست هستند.

هر چند مسیر خودآگاهی هنوز به‌طور کامل معلوم نیست، اما پژوهشگرانی مانند دکتر دیوید چالمرز و کریستف کُخ، که به عنوان پیشروان در زمینه خودآگاهی محسوب می‌شوند، همچنان در پی کشف همبسته‌های عصبی خودآگاهی هستند. آن‌ها در دهه ۱۹۹۸ شرط بستند که تا ۲۵ سال آینده، این همبسته‌ها کشف خواهند شد یا هنوز ناشناخته باقی خواهند ماند.

مفهوم خودآگاهی هنوز یکی از پدیده‌هایی است که به‌طور کامل توسط علم پوشش داده نشده است. همچنین، مانند رازهایی که در فیزیک وجود دارد، فهم کاملی از آن نداریم. اما پژوهشگرانی که به بررسی خودآگاهی می‌پردازند، با چنین چالش‌هایی روبه‌رو هستند.

اندیشه‌های عمیق

دکتر چالمرز، که در حال حاضر در دانشگاه نیویورک فعالیت می‌کند، در سال ۱۹۹۴، دشواری‌های مرتبط با این مسیر را بررسی کرد. او مفهوم خودآگاهی را به دو بخش “مسئله‌ی ساده” و “مسئله‌ی دشوار” تقسیم کرد. مسئله‌ی ساده درباره‌ی شناخت مکانیسم‌های مغزی است که به تجربه‌ی خودآگاهی منجر می‌شوند. این مسیر اغلب پیچیده است، اما در عمل قابل حل است. مسئله‌ی دشوار بیشتر بر روی تجربه‌ی درونی تمرکز دارد، که به آن “کیفیات ذهنی” مشهور است. دکتر چالمرز، که خود یک فیلسوف است و بیشتر به تجربه‌گرایی علاقه‌مند است، مسئله‌ی دشوار را به این صورت مطرح می‌کند: “چرا وقتی سیستم شناختی ما داده‌های بصری و شنوایی را پردازش می‌کند، تجربه‌ی بصری و شنوایی داریم؟”

متن مورد بحث درباره‌ی یک آزمایش بزرگ است که به دنبال پاسخگویی به مسئله‌ی ساده است. همانطور که روکو جنارو، فیلسوفی از دانشگاه ایندیانای جنوبی می‌گوید، حوزه‌ی خودآگاهی در نظریه‌ها کمبودی ندارد. او به نظریاتی مانند دوگانه‌گرایی جوهری، همایندگرایی، ماده‌گرایی حذف‌گرا، نظریه‌ی پیش‌نویس‌های چندآگاهی، نظریه‌ی سطحِ میانیِ مراقبت‌شده، نظریه‌ی حس‌حرکتی، همه‌جان‌انگاری و امرجنتیسم اشاره می‌کند. از این میان، دو نظریه به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته‌اند؛ نظریه‌ی اطلاعات یکپارچه (IIT) و فضای کار سراسری نورونی (GWNT). هدف آزمایش اخیر نیز بررسی و مقایسه این دو نظریه بود.

شناخته شده است که اتصال تعداد زیادی سلول عصبی برای ایجاد خودآگاهی کافی نیست. به عنوان مثال، برخی افراد بدون مخچه به دنیا می‌آیند. این افراد با وجود فقدان برخی از سلول‌های عصبی، کاملاً خودآگاه هستند، اگرچه ممکن است با مشکلاتی مانند عدم توانایی حفظ تعادل و برقراری روابط عاطفی مواجه شوند. آنچه که اهمیت دارد، نحوهٔ ارتباط بین این سلول‌ها است. به ویژه، بسیاری از پژوهشگران به نحوهٔ عملکرد حلقه‌های بازخورد بین این سلول‌ها اشاره می‌کنند.

نظریه‌ی IIT سعی دارد با استفاده از یک مقدار به نام “فی” (Φ)، سطحی از یکپارچگی که حلقه‌های بازخورد ایجاد می‌کنند، را ریاضی محاسبه کند. از سوی دیگر، نظریه‌ی GWNT وابسته به حلقه‌های بازخورد نیست؛ بلکه ترتیب و ارتباط داده‌ها بین یک ناحیهٔ مرکزی پردازش حافظهٔ کوتاه‌مدت، که در آن ادراک آگاهانه به وجود می‌آید، و نواحی پیرامونی که فرآیندهایی مانند ادراک، توجه، کنترل حرکت و حافظهٔ بلندمدت را پردازش می‌کنند، را مورد بررسی قرار می‌دهد.

موجودات ریز و درشت

در دانشگاه تل‌آویو، اوریان زاکس و تیمش به تحقیق دربارهٔ تبارزایی و نوروآناتومی مهره‌داران می‌پردازند. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که تمامی آرواره‌دهانان که بیش از ۴۰ میلیون سال پیش در دوران سیلوریَن وجود داشته‌اند، مغزی با ساختار عصبی لازم برای فضای کار سراسری نورونی داشته‌اند. این نتیجه نشان می‌دهد که حدود ۶۰ هزار گونهٔ جانوری امروزی از جمله پستانداران، مارمولک‌ها، دوزیستان و بیشتر ماهی‌ها، خودآگاهی دارند.

پیتر گادفری-اسمیت از دانشگاه سیدنی، براساس رفتار این جانوران، به جای دلایل کالبدشناسی، به آنها توجه می‌کند. او به نتایج آزمایش‌هایی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد این جانوران در مقابل محرک‌های ناخوشایند واکنش‌های پیچیده‌ای نشان می‌دهند. همچنین ویدیوهای جالبی از بازی این جانوران با دوربین‌های نصب شده در محیط دریا ضبط شده است.

با این حال، وضعیت بندپایان به طور کلی مبهم است. داریا زاخاروا از مدرسه اقتصاد لندن، بر روی خودآگاهی عنکبوت شکارچی با نام پورتیا تحقیق کرده است. آزمایشی که او و تیمش انجام دادند نشان می‌دهد که این جانوران با دید خوب، قادرند نقشهٔ شکار را طراحی کنند و در صورت عدم امکان شکار، از آن خودداری کنند. اندرو کرامپ، یکی از همکاران زاخاروا، بر روی زنبورهای گرده تحقیقی انجام داد که در آن از آب قند برای تشویق و کوئینین برای تنبیه استفاده شده است. نتایج این تحقیق مشابه تحقیقات زاخاروا نبود، اما ارزش بررسی بیشتر را دارد.

یوشوا بِنجیو از دانشگاه مونترال، که به عنوان یکی از پیشروان در یادگیری عمیق هوش مصنوعی شناخته می‌شود، در یک کنفرانس اخیر اظهار داشت که ممکن است با استفاده از روش فضای کار سراسری، خودآگاهی را در ماشین‌ها پیاده‌سازی کنیم. او به مزایای این روش، از جمله توانایی تعمیم نتایج با استفاده از داده‌های کمتر نسبت به مدل‌های فعلی، اشاره کرد. اما او نگرانی دارد که یک هوش مصنوعی خودآگاه، به دلیل غریزه بقا، از کنترل خارج شود. وی همچنین از امضاکنندگان یک نامه در ماه مارس بود که خواستار توقف آزمایشات بزرگ هوش مصنوعی شد.

در حال حاضر، هوش مصنوعی خودآگاه هنوز در حوزه داستان‌های علمی تخیلی قرار دارد، اما در عرصه‌ای که ده سال پیش یک ماهی آن هم تازه در دوران سیلورین، هوموساپینس نیز وجود نداشت، پیشرفت‌های قابل توجهی رخ داده است. گام بعدی در مسیر خودآگاهی به نظر می‌رسد به سرعت برداشته خواهد شد.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *