در گذشتهی چند سال، صنعت بازیهای ویدیویی به بازسازیهای بسیاری از بازیهای کلاسیک پرداخته است. این بازسازیها از جملهی رزیدنت اویل ۲، فاینال فانتزی ۷ و سایر نمونهها، بازگردانی روح نسخهی اصلی را در کنار ارائهی ایدههای نوین تحسین برانگیز میسازند. با این وجود، والماری بازسازیهای اخیر، برخی از گیمرها را به دلیل استفادهی مکرر از ایدههای گذشته، مورد انتقاد قرار داده است. اما وضعیت پیرامون این بازسازیها بسیار پیچیدهتر از آنچه که به نظر میرسد است.
بازیهای مدرن
بیشتر انتقادات مربوط به بازسازیهای بازیهای ویدیویی، به قیمت بالا و از دست دادن اصالت ظاهری آنها متمرکز است. در حالی که برخی از بازسازیها سعی میکنند به خودشان هویتی جدید بدهند، اما دیگران به دنبال حفظ وفاداری به نسخههای اصلی هستند، که این موضوع معمولاً به منظور توجیه قیمت بالای آن برای بازیکنانی که قبلاً نسخههای اصلی را تجربه کردهاند، صورت میگیرد. این وضعیت به خصوص در مورد بازسازیهایی که نسخههای اصلی آنها هنوز هم به قیمت پایینتری در دسترس هستند، مشهود است، مثل لست آو آس ۱. با این حال، خوشبختانه، بسیاری از بازسازیهای مدرن تجربیات نوآورانه و ارزشمندی را ارائه میدهند که به پیشرفت صنعت کمک میکنند.
فراهم کردن زمینه برای آزمایش ایدههای جدید
اگر چه بازسازیها معمولاً به عنوان بازگشتی به ایدههای قدیمیتر و داستانهای از قبل روایت شده در نظر گرفته میشوند، اما بسیاری از توسعهدهندگان بازیهای ویدیویی از بازسازیها برای آوردن ایدههای جدید به یک سری استفاده میکنند. سری رزیدنت اویل از کپکام برخی از معروفترین مکانیزمهای گیمپلی خود را از طریق بازسازیهای خود معرفی کرد. به عنوان مثال، زامبیهای کریمسون هد ترسناک در اولین بازسازی رزیدنت اویل و مکانیک پری چاقو در بازسازی رزیدنت اویل ۴ معرفی شد.
در حالی که کپکام میتوانست این ویژگیها را در یک دنبالهی مناسب معرفی کند، دلیلی وجود دارد که این شرکت تصمیم گرفت با یک بازسازی شروع کند. هر دو مکانیک گیمپلی با ایجاد یک منبع محدود جدید که بازیکنان باید آن را مدیریت کنند، فرمول رزیدنت اویل را به شدت تغییر میدهند. طراحی یک دنبالهی کامل حول یک مکانیک چالشبرانگیزی که موفقیت آن آزمایش نشده میتواند تازهواردهای سری را بترساند و احتمالاً طرفداران قدیمی را ناراحت کند.
با این حال، استفاده از چارچوبهای آزمایش شده و ثابت بازیهای قبلی برای آزمایش این ایدهها اغلب انتخاب بسیار مطمئنتری است. بدین وسیله حتی اگر مکانیکهای جدید محبوب نباشند، بازیکنان همچنان از کاوش در عمارت اسپنسر رزیدنت اویل ۱ و مبارزه در میان برخوردهای هیجانانگیز رزیدنت اویل ۴ لذت خواهند برد.
خوشبختانه، این مکانیکهای بهروز شده به بازسازیها کمک کرد که حتی برای طرفداران سرسخت آثار اصلی، تجربههای تازهای در دسترس قرار گیرد. بازسازیها همچنین به استودیوها اجازه میدهد تا سریهای مرده را احیا کنند و علاقهی بازیکنان را به دنبالههای احتمالی بسنجند. در حالی که یک دنبالهی کاملاً جدید یکی از راههای بازگرداندن یک سری قدیمی است، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازیکنان جدید یا طرفداران از بین رفته را جذب کند.
بازیهایی مانند Dead Space و Crash Bandicoot N. Sane Trilogy قسمتهای اولیهی سری مربوطهی خود را بازسازی میکنند تا نقطهی ورود جذابی برای بازیکنان جدید و بازگشت رضایتبخشی به آثار قدیمی برای طرفداران ایجاد کنند. علاوهبر این، گرافیک بهبود یافته و گیمپلی اصلاح شدهی این آثار میتوانند به عنوان پایهای برای دنبالههای آینده استفاده شود.
در کنار آثاری که همچنان با استانداردهای فعلی سازگار هستند، برخی از بازسازیهای بازیهای ویدیویی تلاش میکنند تا آثار کالت کلاسیک و جواهرات قدیمی را که برای جذب مخاطب مدرن به چیزی بیش از یک پورت ساده نیاز دارند، بهبود ببخشند. به عنوان مثال بازی Odin Sphere: Leifthrasir، بازسازی بازی فانتزی استودیوی وانیلاویر (Vanillaware) در سال ۲۰۰۷، Odin Sphere را به طور قابل توجهی اصلاح کرده است تا به یکی از سرگرمکنندهترین و از نظر بصری چشمگیرترین بازیها در ژانر خود تبدیل شود. به طور مشابه، Fire Emblem Echoes: Shadows of Valentia قسمت دوم این سری را با داستانی گسترده، شخصیتهای برجسته و ویژگیهای گیمپلی جدیدی که دوباره در بازیهای Fire Emblem در آینده ظاهر میشوند، بازسازی کرد.
جذب مخاطب با آثار محبوب
علیرغم راههای زیادی که بازسازیها الهامبخش خلاقیت و نوآوری در صنعت بازی هستند، مهمدلیل دلیل وجود آنها ریشه در انگیزههای مالی سازندگان دارد. با افزایش مداوم هزینههای توسعهی بازی، بسیاری از استودیوها در مورد فرصتسازی با ایدههای جدید یا ساخت نسخهی جدید سریهای فراموش شده تردید دارند. برای برخی از شرکتها، یک بازی جدیدی که نتواند انتظارات فروش آنها را برآورده کند، میتواند منجر به زیانهای مالی ویرانگری شود که به نوبهی خود ممکن است که استودیو را تعطیل کند.
بازسازیها با چالشها و خطرات مشابهی روبرو هستند، اما یک مزیت نسبت به دنبالهها و آیپیهای جدید دارند. در واقع بازیکنان اغلب به دلیل دلتنگی شخصی یا شهرت افسانهای نسخهی اصلی به سمت بازسازی آثار معروف کشیده میشوند. بازیهایی مانند فاینال فانتزی ۷، رزیدنت اویل ۴ و سیستم شاک در بین طرفداران سبکهای مربوط به خود شاهکار محسوب میشوند. از آنجایی که بازسازیهای آنها خود را بهعنوان نسخههای جدیدتر و بهتری از این آثار کلاسیک به یاد ماندنی تبلیغ میکنند، جای تعجب نیست که آنها موفقیت تجاری عظیمی را تجربه کنند.
در این میان، طرفداران تنها کسانی نیستند که به بازسازیها کشیده میشوند. بازسازی دیمونز سولز از بلوپوینت گیمز (Bluepoint Games) برای پلیاستیشن ۵ توانایی این کنسول را در ارائهی گرافیکی خیرهکننده با عملکردی روان به نمایش گذاشت. یک بازی کاملا جدید میتوانست به راحتی همان هدف را برآورده کند، اما نسخهی بازسازی شده همچنین پیشرفتهای فنی ایجاد شده از زمان عرضهی بازی اصلی در پلیاستیشن ۳ را برجسته میکند و مهمتر از آن، نشان میدهد که توسعهدهندگان میتوانند با سختافزار جدید چه کارهایی انجام دهند. این بازی همچنین به عنوان تلاش سونی برای متقاعد کردن استودیوهای دیگر برای شروع توسعهی بازیهای جدید برای کنسول آن نیز محسوب میشود.
در نهایت با توجه به اینکه بازسازیهای بسیار مورد انتظاری مانند بازسازی ویچر ۱، سایلنت هیل ۲ و متال گیر سالید ۳ در دست توسعه هستند، به نظر میرسد که بازسازیهای بازی ویدیویی به این زودیها از بین نخواهند رفت. خوشبختانه، این چیز بدی نیست، زیرا اکثر بازسازیهای مدرن، توسعهدهندگان را به نوآوری و یافتن ابزارهای جدیدی برای بهبود آثار کلاسیک سوق دادهاند و تا زمانی که بازسازیها بر معرفیایدههای جدید تمرکز کنند، بخش ارزشمندی از صنعت بازی باقی خواهند ماند.
منبع: CBR
نظرات کاربران