مجله سیمدخت
0

رازهای نهفته در زندگی دیکنز: 14 حقیقت شگفت‌انگیز

رازهای نهفته در زندگی دیکنز: 14 حقیقت شگفت‌انگیز
بازدید 75

“روزهای خوبی داشتیم و روزهای بدی هم بود”، چارلز دیکنز همه جزئیات را درباره آن زمان‌ها و روزها نوشت؛ به ویژه حقایق ترسناکی که در زیر پوست انگلستان ویکتوریایی پنهان بود. این او را به شهرتی بی‌نظیر دست‌یافت. او به این شهرت رسید که به یکی از برجسته‌ترین نویسندگان قرن نوزدهم تبدیل شد و از آن زمان تا به امروز کتاب‌هایش همواره چاپ می‌شود. زندگی نویسنده “آرزوهای بزرگ” و “سرود کریسمس” و دیگر آثارش پر از لحظات شیرین و تلخی بود.

۱. چارلز دیکنز از سنین پایین مجبور بود کار کند

پسر بزرگ‌تر الیزابت و جان دیکنز در فوریه ۱۸۱۲ در جزیره پورتسی، شهر پورتسموث بریتانیا متولد شد. در سال‌های جوانی، با خانواده‌اش به یورکشایر و سپس به لندن نقل مکان کرد.

وقتی پدرش دوباره به لندن بازگشت تا در اداره نیروی دریایی کار کند، بدهی‌های بسیاری را بر عهده گرفت که منجر به ارسال تمام خانواده به زندان بدهکاران مارشال (به جز چارلز و خواهر بزرگترش فانی) شد.

چارلز دیکنز، که در آن زمان تنها ۱۲ سال داشت، مجبور شد مدرسه خصوصی را رها کند و در انبار وارنز بلکینگ در کنار رودخانه تیمز کار کند. او با چسباندن برچسب به کفش‌ها، هفته‌ای شش شیلینگ درآمد کسب می‌کرد.

۲. شغلی که دیکنز را به سمت نویسندگی سوق داد

در سال‌های ۱۸۲۷ و ۱۸۲۸، چارلز دیکنز، که در آن زمان ۱۵ سال داشت، به عنوان یک منشی جوان در دفتر وکالت الیس و بلک‌مور مشغول به کار شد. اما به جای اینکه به حرفه حقوقی ادامه دهد تا در نهایت وکیل شود، با شوق و علاقه به نوشتن، آثار توماس گارنی را مطالعه کرد. این مهارت به او اجازه داد تا در دهه ۱۸۳۰ به عنوان گزارشگر فعالیت کرده و انتخابات پارلمان و بریتانیا را برای رسانه‌هایی مانند Morning Chronicle گزارش دهد.

۳. دیکنز آثاری را با نام مستعار منتشر می‌کرد

در سال‌های ۱۸۳۳ و ۱۸۳۴، اولین کتاب‌های چارلز دیکنز بدون نام نویسنده منتشر شدند. در ماه آگوست ۱۸۳۴، داستان کوتاه او به نام “The Boarding-House” با نام مستعار “بوز” در یک مجله منتشر شد. این نام مستعار یک اشاره به شخصیت موسی در دوران کودکی از رمان “ویکفار ویکفیلد” نوشته الیور گلداسمیت، نویسنده ایرلندی، است که بعدها در رمان “داستان دو شهر” نوشته دیکنز به آن اشاره شد.

۴. دیکنز احتمالا به صرع مبتلا بوده است

اگرچه در سوابق پزشکی چارلز دیکنز هیچ نشانه‌ای از صرع دیده نمی‌شود، اما او بارها در آثار خود به این اختلال عصبی اشاره کرده است، تا جایی که برخی اعتقاد دارند که احتمالاً از تجربیات شخصی خود درباره تشنج استفاده کرده است. شخصیت‌هایی مانند گستر از بلیک هاوس، مانکس از رمان الیور تویست، و برادلی هدستون از دوست مشترک ما، همگی داستان‌های خود را درگیر با صرع بیان می‌کنند.

۵. دیکنز از آمریکا خوشش نمی‌آمد

رازهای نهفته در زندگی دیکنز: 14 حقیقت شگفت‌انگیز

در سال ۱۸۴۲، چارلز دیکنز برای اولین بار در یک تور سخنرانی به آمریکا سفر کرد، که بعدها در سفرنامه‌اش شرح داده شد. او به دلیل آثارش شخصیتی بین‌المللی پیدا کرده بود و هنگام بازدید از شهرهای ساحل شرقی مانند بوستون، مورد استقبال قرار گرفت. اگرچه دیکنز عاشق شهرهایی بود که به سرعت در حال رشد بودند و از سفر به غرب به دشت‌های آمریکا شگفت‌زده بود، اما به طور کلی لذت بردن از این سفر را نیافت. به‌ویژه در پایتخت کشور، واشنگتن. او درباره واشنگتن نوشت: “واشنگتن را می‌توان مقر بزاق تنباکو نامید!”

۶. دیکنز برای برانگیختن کنجکاوی خوانندگان از تعلیق استفاده می‌کرد

بیشتر رمان‌های چارلز دیکنز، از جمله رمان‌های معروف مانند “دیوید کاپرفیلد” و “الیور توئیست”، ابتدا به صورت ماهانه، هفتگی یا در موارد نادر به صورت اشتراکی یا در مجلات منتشر می‌شدند. در این فرآیند، دیکنز از تکنیک تعلیق استفاده می‌کرد تا خوانندگان را برای خرید قسمت‌های بعدی ترغیب کند. در سال ۱۸۴۱، خوانندگان آمریکایی به اندازه‌ای مشتاق بودند که بدانند چه اتفاقی در “مغازه عتیقه‌فروشی” دیکنز افتاده است که به اسکله‌های بندر نیویورک حمله کردند، امیدوار به پرسیدن از مسافران اروپایی که می‌آمدند که آیا پایان داستان را می‌دانند یا خیر.

 ۷. دیکنز پنجه گربه خانگی‌اش را تاکسیدرمی کرده بود

دیکنز به اندازه‌ای علاقه‌مند به گربه بود که یک بار اعلام کرد: “چه هدیه‌ای بزرگ‌تر از عشق به یک گربه؟”

وقتی گربه‌اش در سال ۱۸۶۲ درگذشت، او پنجه‌اش را تاکسیدرمی (یا آکنده‌سازی، نوعی روش نگهداری پیکر حیوانات) کرد و روی یک بازکن عاج سوار کرد و از آن به عنوان نامه‌بازکن استفاده کرد. این نامه‌بازکن اکنون جزء مجموعه ادبیات انگلیسی و آمریکایی کتابخانه عمومی نیویورک می‌باشد.

۸. او عاشق شنل قرمزی بود

در سال ۱۸۵۰، چارلز دیکنز شروع به ویرایش یک مجله هفتگی به نام “هاوس‌هولد وردز” (Household Words) کرد، که در آن علاوه بر مقالات متنوع، رمان‌های داستانی کوتاه و سریالی نیز منتشر می‌شد. در یکی از اولین داستان‌هایش برای این مجله، دیکنز شخصیت شنل قرمزی را به عنوان اولین عشقش معرفی کرد!

۹. او یک کلمه‌ساز متبحر بود

دیکنز نه تنها یک نویسنده با استعداد بلکه یک شکل‌دهنده زبان هم بود، او برای خلق کلمات و عباراتی نظیر “Slangular” (عامیانه)، “Butterfingers” (دست‌وپا چلفتی)، “Flummox” (پریشان)، “Dustbin” (سطل زباله)، “Ugsome” (ترسناک) و موارد دیگر، شهرت دارد.

۱۰. چارلز دیکنز یک کلاغ خانگی داشت

رازهای نهفته در زندگی دیکنز: 14 حقیقت شگفت‌انگیز

دیکنز یک کلاغ محبوب به نام گریپ داشت که حتی به عنوان یک شخصیت در رمان “بارنابی رودج” او ظاهر شد.

پس از مرگ اولین کلاغ (احتمالاً به دلیل خوردن تراشه‌های سربی) در اواخر همان سال، دیکنز آن را با یک کلاغ دیگر جایگزین کرد و نام او را هم گریپ گذاشت. گریپ دوم الهام بخش شعر ادگار آلن پو “کلاغ” بود. وقتی کلاغ دوم هم با مرگ مواجه شد، دیکنز او را تاکسیدرمی کرد و پرنده را در یک جعبه چوبی و شیشه‌ای قرار داد. این تاکسیدرمی اکنون در مجموعه کتابخانه فیلادلفیا نگهداری می‌شود.

۱۱. دیکنز پناهگاهی برای زنان بی‌خانمان راه اندازی کرد

دیکنز با همکاری آنجلا کوتس، وارث بانکی میلیونر، کلبه اورانیا را برای توانبخشی زنان بی‌سرپرست و زندانیان سابق تأسیس کرد و مدیریت کرد، با هدف ادغام آنان در جامعه ویکتوریایی. به گفته گاردین، دیکنز اغلب چند بار در هفته از خانه در شپردز بوش بازدید می‌کرد تا بر آن نظارت داشته باشد.

۱۲. او عضو یک باشگاه احضار روح بود

در دورانی که جلسات و رسانه‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بودند و بسیاری از افراد دوره ویکتوریایی هم به معنویت و هم به علم اعتقاد داشتند، چارلز دیکنز همراه با نویسندگان دیگری نظیر سر آرتور کانن دویل و ویلیام باتلر ییتس عضو کلوپ ارواح بود. با توجه به اینکه برخی از معروف‌ترین آثار دیکنز، مانند “سرود کریسمس”، ارتباطی با ماوراء طبیعی داشتند، این امر قابل درک است. اما بر خلاف کانن دویل، او همچنان با شک و تردید روبرو ماند.

۱۳. دیکنز از یک تصادف قطار جان سالم به در برد

در تاریخ ۱۰ ژوئن ۱۸۶۵، چارلز دیکنز در حال سفر از فرانسه به خانه بود که قطارش هنگام عبور از یک پل از ریل خارج شده و واگنش از روی ریل آویزان شد. این نویسنده ۵۳ ساله به مسافران سرگردان کمک کرد تا به جای امنی بروند. پس از اتمام همه این کارها، او دوباره به داخل قطار آویزان برگشت تا قسمت گمشده از رمان “دوست مشترک ما” که قرار بود برای ناشرانش بفرستد، را پیدا کند.

۱۴. او بر خلاف میلش در کلیسای وست‌مینستر به خاک سپرده شد

در ابتدا، چارلز دیکنز آرزو داشت که در کنار خواهر همسرش، مری هوگارث (که در سال ۱۸۳۷ درگذشت و در قبرستان کنسال گرین در لندن به خاک سپرده شد)، دفن شود. سپس درخواست کرد که در یک قبر ساده در گورستان کلیسای جامع روچستر در کنت دفن شود.

اما سرانجام، چارلز دیکنز در حالی که با دیگر خواهر همسرش، یعنی جورجینا هوگارث، غذا می‌خورد، سکته مغزی کرد و در تاریخ ۹ ژوئن ۱۸۷۰ درگذشت. اما در هیچ یک از نقاط انتخابی‌اش آرام نیاورد. به جای آن، جسد او را به قطعه شاعران وست‌مینستر بردند، زیرا رئیس وست‌مینستر، آرتور استنلی، در آن زمان نویسنده‌های بزرگی مانند دیکنز را کم دیده و به کلیسا اهمیت فرهنگی نمی‌داد. با این حال، علیرغم اینکه دیکنز در وصیت‌نامه خود تصریح کرده بود که “زمان یا مکان دفن من اعلام عمومی نشود”، صدها هزار نفر در صف ایستادند تا از کنار جسد او در کلیسای وست‌مینستر عبور کنند.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *