“پدرخوانده”، “محله چینی ها” و “کشتار با اره برقی در تگزاس” از جمله عناوین فیلمهایی بودند که در سال ۱۹۷۴ میلادی، در محیط هالیوود جدید، بهوجود آمدند.
5 شاهکار سینمایی که باید دوباره تماشا کنید
در سال ۱۹۷۴، صدور سرفصل طلایی سینمای آمریکا برجسته شد. پدیدهای که در نهایت به عنوان “هالیوود جدید” معروف شد، از سال ۱۹۶۷ به وجود آمد و از آن زمان به بعد، پیگیری شد تا در سال ۱۹۷۴ به اوج خود برسد. این دوره سینمایی، به طرز واضحی نمایانگر تلاشها و مبارزات فراوان جوانان فارغ التحصیل از دانشکدههای هنر و سینما، بهویژه در آمریکا، در مواجهه با نظام سیاسی حاکم بود.
جیک گیتس، با بازی جک نیکلسون، به عنوان یک کارآگاه خصوصی لس آنجلسی که به امور افشای خیانتهای زناشویی تخصص دارد، توسط زنی با نام خانم مالوری استخدام میشود. وظیفهاش پردهای از راز خیانت شوهر او برداشتن است. آقای مالوری، سرمهندس شرکت آب و برق لس آنجلس که درگیر پروژهای درباره سدسازی و آبرسانی در زمان قحطی است، توسط جیک گیتس تعقیب میشود. تصاویر رسوا کنندهای که نشانگر خیانت اوست، به طور اتفاقی در روزنامههای محلی چاپ میشوند. اما خیلی زود، خانم مالوری واقعی با بازی فی داناوی اعتراض میکند و مشخص میشود که همه قربانی یک ماجرای رازآلود شدهاند که هدف اصلی آن بی آبرو کردن آقای مالوری بوده است.
جیک گیتس تصمیم میگیرد زن مرموزی را که او را استخدام کرده بود، پیدا کند. اما با کشته شدن آقای مالوری، داستان شکل دیگری میگیرد و جیک متوجه میشود که معشوقه آقای مالوری، دختر خانم مالوری بوده و خانم مالوری تصمیم دارد او را از شهر خارج کند. در همین حین، کارگاه گیتس متوجه میشود که قتل آقای مالوری توسط پدرخوانده زن آقای مالوری بوده است. در پایان، خانم مالوری به پدرخوانده خود تیر اندازی میکند و با ماشین فرار میکند، اما بر اثر تیراندازی پلیس کشته میشود و جیک تصمیم میگیرد تا دیگر پروندهای را قبول نکند.
به عبارت دیگر، “محله چینیها” نه مکانی است، بلکه حالتی از فرسودگی، جنگلی از سیمان که تو را از تشنگی از بین میبرد، را نشان میدهد.
۱. محله چینیها ساخته رومن پولانسکی
از بازیگران این فیلم، میتوان به جک نیکلسون و فی داناوی اشاره کرد. “محله چینیها” نامزد جوایزی از جمله اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جک نیکلسون و اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای فی داناوی شد. همچنین، جک نیکلسون برای بازی در این فیلم، برنده گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام نیز شد. رابرت تاون به عنوان فیلمنامهنویس و پولانسکی به عنوان کارگردان، با داستانی خشن از خیانت و خودتخریبی، جان تازهای به فیلم نوآر بخشیدند.
جیک گیتس، با بازی جک نیکلسون، به عنوان یک کارآگاه خصوصی لس آنجلسی که به امور افشای خیانتهای زناشویی تخصص دارد، توسط زنی با نام خانم مالوری استخدام میشود. وظیفهاش پردهای از راز خیانت شوهر او برداشتن است. آقای مالوری، سرمهندس شرکت آب و برق لس آنجلس که درگیر پروژهای درباره سدسازی و آبرسانی در زمان قحطی است، توسط جیک گیتس تعقیب میشود. تصاویر رسوا کنندهای که نشانگر خیانت اوست، به طور اتفاقی در روزنامههای محلی چاپ میشوند. اما خیلی زود، خانم مالوری واقعی با بازی فی داناوی اعتراض میکند و مشخص میشود که همه قربانی یک ماجرای رازآلود شدهاند که هدف اصلی آن بی آبرو کردن آقای مالوری بوده است.
جیک گیتس تصمیم میگیرد زن مرموزی را که او را استخدام کرده بود، پیدا کند. اما با کشته شدن آقای مالوری، داستان شکل دیگری میگیرد و جیک متوجه میشود که معشوقه آقای مالوری، دختر خانم مالوری بوده و خانم مالوری تصمیم دارد او را از شهر خارج کند. در همین حین، کارگاه گیتس متوجه میشود که قتل آقای مالوری توسط پدرخوانده زن آقای مالوری بوده است. در پایان، خانم مالوری به پدرخوانده خود تیر اندازی میکند و با ماشین فرار میکند، اما بر اثر تیراندازی پلیس کشته میشود و جیک تصمیم میگیرد تا دیگر پروندهای را قبول نکند.
به عبارت دیگر، “محله چینیها” نه مکانی است، بلکه حالتی از فرسودگی، جنگلی از سیمان که تو را از تشنگی از بین میبرد، را نشان میدهد.
۲. قسمت دوم پدرخوانده ساخته فرانسیس فورد کاپولا
در این قسمت از فیلم “پدرخوانده”، همه چیز درباره ظهور ویتو و سقوط مایکل است. داستان، درباره خانوادهای در کشوری که از مهاجران تشکیل شده، داستانی از ریشهها، انگیزهها، امیدها و راهبردهای بقا را روایت میکند؛ یک داستان دوگانه از رویاها و خشونت. این فیلم، داستان سیاهترین خیانتها و بیرحمانهترین انتقامهای خانوادگی را به تصویر میکشد.
تاریکی مطلق را در قلب مایکل نشان میدهد؛ جایی که او با بازی آل پاچینو در یک دیالوگ بیفراموش میگوید: “تام، تو مرا غافلگیر کردی. اگر چیزی در این زندگی قطعی است، اگر تاریخ چیزی را به ما یاد داده باشد، آن درس این است که میتوانید هر کسی را به قتل برسانید”.
۳. مکالمه ساخته فرانسیس فورد کاپولا
پدرخوانده تنها شاهکاری نبود که توسط فرانسیس فورد کاپولا در سال ۱۹۷۴ میلادی ساخته شد. “مکالمه” نیز یکی از شاهکارهای او بود که سبب شد نام کاپولا چندین بار در اسکار تکرار شود. او نامزد بهترین کارگردانی برای قسمت دوم پدرخوانده شد و همچنین دو بار برای بهترین فیلم و دو بار دیگر برای بهترین فیلمنامه، یکی اصلی و دیگری اقتباسی، نامزد شد. در مجموع، ۱۴ نامزدی مثبت برای هر دو فیلم از آن او شد. مکالمه داستانی پارانوئیدی درباره نظارت و جاسوسی و همچنین یک اثر اگزیستانسیال است، فیلمی در مورد تنهایی و خودباختگی مردی متخصص در شنود غیرقانونی.
همچنین، “مکالمه” فیلمی درباره ویرانگری خود کشور (آمریکا) غرق در پارانویا میباشد. این فیلم در آوریل ۱۹۷۴ میلادی در حالی که رویداد واترگیت به طرز وحشتناکی در حال رخ داد، اکران شد و ضبطها و نوارهای خصوصی “ریچارد نیکسون” رئیس جمهور آن زمان امریکا کاملاً با شخصیت “جین هکمن” بازیگر نقش اصلی در این فیلم هماهنگی داشت. همانطور که “باب وودوارد” منتقد سینمایی روزنامه “واشنگتن پست” گفته بود، فیلم ساخته کاپولا نمادی از وضعیت درون کاخ سفید “یک کاخ سفید مملو از دروغ، هرج و مرج، بی اعتمادی، حدس و گمان، محافظت از خود، مانور و ضدمانور” بود.
۴. زنی تحت تاثیر ساخته جان کاساوتیس
کاساوتیس یک شخصیتی منحصر به فرد در تاریخ سینماست که نمیتوان او را در هیچ چارچوبی قرار داد. او سادگی، پدر خلاق بسیاری از موارد در دنیای سینما بوده است؛ پیشتاز سینمای مستقل و نوید دهندهی موج نوی آمریکا. او به راحتی توانسته است درباره بی قراری درونی و هیجان بیرونی فرد را ثبت و به تصویر بکشد، حتی در فاصله چند اینچی از چهره. همچنین، با همسرش جنا رولندز، که نقش مِیبِل را ایفا میکند، و گروهی از دوستان هنرمند با استعداد، شیوه فیلمسازی او به اوج خود رسید.
در فیلم “مِیبِل”، زن و مادر خانهدار ساکن لس آنجلس به نام میبل همسرش نیک را دوست دارد و دل اش میخواهد او را خوشحال کند، اما رفتارهای عجیب و غریبی، به احتمال زیاد به دلیل اختلال دوقطبی، از خود نشان میدهد. کاساوتیس دربارهٔ میبل، شخصیت اصلی فیلمش میگوید: “فکر نمیکنم سقوط میبل به دلیل یک مشکل اجتماعی باشد. دلایل را باید در روابط بین فردی جستجو کرد. هرکسی کسی را دوست دارد میتواند او را دیوانه کند”.
پس از خواندن فیلمنامه، رولندز با اصرار از کاساوتیس خواسته بود که نقش میبل را روی پرده سینما به نمایش نگذارد، زیرا این نقش به طور جسمی و روانی او را ویران میکرد. راه حل نهایی، اما آن بود که یک زن تحت تأثیر را به فیلمی پیشگامانه تبدیل کردند که با نامزدی بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر زن به جوایز اسکار دست یافت.
۵. نمای اختلاف منظر (پارالاکس) ساخته آلن جی پاکولا
شرکت پارالاکس بدون شک یکی از مدعیان اصلی به عنوان غیر رسمیترین شرکت در تاریخ سینما محسوب میشود. مقر این شرکت در ساختمانی بزرگ، خاکستری و بیروح در لس آنجلس قرار دارد که حتی مصاحبههای شغلی نیز در آن برگزار میشود، اما عملیات آن از حدود هر قراردادی فراتر میرود؛ از قبول کمیسیون برای ترور رئیسجمهوران، مقامهای بلندپایه سیاسی تا هر فردی که ممکن است تهدیدی برای آنها باشد. این شرکت در زمانی که جنون توطئه آمریکایی در دهه ۱۹۷۰ پس از مرگ فردیچ کندی، مارتین لوتر کینگ و مالکوم ایکس، قهرمانان سینمایی خود را در فیلمهای بینظیری چون “کلوت” و “همه مردان رئیسجمهور” پیدا کرده بود، قدرتمندترین شکل خود را یافت.
در فیلم “ترور”، که توسط پاکولا کارگردانی شده است و با بازی وارن بیتی به تصویر کشیده شده، قهرمان داستان در مورد غرایز قاتل و احساسات آمریکاییگراییاش مصاحبه میکند. این فیلم با تلفیق بیرحمانهی تصاویر با مفاهیمی از عشق، مادر، پدر، دشمنی و خودباوری، نمایی از فرهنگ کنترل و بازی ترس را ارائه میدهد.
در این فیلم، استعارهای از منطقهای نامطلوب از شهر آورده شده است؛ یک منطقه که مملو از ساختمانهای بزرگ و زشت و بدون هیچ فضای خالی یا سبزی است. این فضای خاکستری و ناخوشایند همانند یک جنگل ساخته شده است که هیچ فضای سبزی بین آنها وجود ندارد.
نظرات کاربران