دونالد ترامپ حتی در جشنواره کن نیز جنجال به پا میکند. این شخصیت سابقاً تاجر و امروز سیاستمدار، موضوع یکی از فیلمهای پر سر و صدای هفتاد و هفتمین دوره جشنواره فیلم کن، «کارآموز» به کارگردانی علی عباسی، فیلمساز دانمارکی ایرانیتبار است. ساخت این فیلم به دلایل مالی و سیاسی هفت سال طول کشید و بدون برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در جشنواره کن ۲۰۲۴ به نمایش درآمد.
این فیلم یکی از امیدهای گیشه سال ۲۰۲۴ است و یکی از سرمایهگذارانش نیز علیه سازندگان شکایت کرده است. تاکنون ترامپ واکنشی به این فیلم نشان نداده است. او در حال حاضر مشغول کمپین انتخاباتیاش است و احتمال دارد علاوه بر چهل و پنجمین، چهل و هفتمین رئیسجمهور ایالات متحده نیز بشود؛ چرا که نظرسنجیها نشان میدهد که آراء او از جو بایدن، رئیسجمهور فعلی، جلوتر است.
عباسی معتقد است که ترامپ احتمالاً فیلمش را دوست خواهد داشت. «کارآموز» دوشنبه بیستم مه در جشنواره کن ۲۰۲۴ بدون حضور سباستین استن، بازیگر نقش اصلی، به نمایش درآمد و یک تشویق ایستاده هشت دقیقهای دریافت کرد. عباسی اظهار داشت که دوباره وقت ساختن فیلمهای سیاسی است. نقدهای این فیلم بعد از نمایش در کن بیشتر بر بازی بازیگران نقشهای اصلی تمرکز دارند.
سباستین استن در نقش ترامپ و جرمی استرانگ در نقش روی کوهن ظاهر شدهاند. کوهن وکیل و مرشد ترامپ در سالهای جوانیاش و پیش از ورود به دنیای سلبریتیها و سیاست بود. استن پیش از این در فیلمهای «شاهین» و «سرباز زمستانی» بازی کرده و استرانگ نیز بازیگر سریال موفق «وراثت» بوده است.
روی کوهن، وکیل بدنام نیویورکی، در دهه ۱۹۵۰ مشاور کل سناتور جوزف مککارتی در دوران وحشت سرخ امریکا بود، دورهای که ترس از کمونیسم در امریکا شدید بود. کوهن همچنین رئیسجمهور آیزنهاور را ترغیب کرد که استخدام دگرباشان را در دولت فدرال ممنوع کند. او در فرار مالیاتی به ترامپ، زمانی که در حوزه مستغلات فعالیت داشت، کمک کرد تا هتل کومودورش در منهتن را بازسازی کند. او همچنین سه درس مهم به ترامپ داد که باعث شدند او به کاخ سفید برسد: همیشه حمله کن، همهچیز را انکار کن و هرگز شکست را نپذیر. کوهن در سال ۱۹۸۶ به علت ابتلا به بیماری ایدز درگذشت.
نقدهای فیلم «کارآموز» بعد از نمایش در جشنواره کن ۲۰۲۴ متناقض بود
در فیلم «کارآموز» به کارگردانی علی عباسی، علاوه بر رابطه میان ترامپ و روی کوهن، ورود ایوانا، همسر اول ترامپ، نیز به تصویر کشیده شده است. نقش ایوانا را ماریا باکالوا بازی میکند که پیشتر در فیلم «بورات ۲» دیدهایم. فیلمنامه توسط گابریل شرمان، روزنامهنگاری که اخبار دوران ترامپ را پوشش میداد، به همراه راجر آیلز، مؤسس فاکس نیوز، نوشته شده است. عنوان فیلم از برنامه تلویزیونی «کارآموز» ترامپ در شبکه انبیسی گرفته شده است؛ برنامهای که به احیای حرفهای و وجهه عمومی ترامپ پس از چندین ورشکستگی اقتصادی کمک کرد.
ترامپ در فیلم «کارآموز» به عنوان فردی کوشا و بلندپرواز به تصویر کشیده شده که تحت تأثیر روی کوهن قرار میگیرد، خصوصاً در زمانی که با پرونده شکایت از بنگاه خانوادگیاش به خاطر برخورد ناعادلانه با مشتریان سیاهپوست مواجه است. این بخش ممکن است برای ترامپ و طرفدارانش آزاردهنده باشد. شخصیت اصلی فیلم یک قلدر، دروغگو، شیاد و متجاوز است. در فیلم، ترامپ را در حال سوءمصرف آمفتامین برای کاهش وزن، انجام یک عمل کاشت مو ناخوشایند، معامله با مافیا برای پیشرفت برج ترامپ، و نادیدهگرفتن برادر مریضش میبینیم. همچنین او در پرداخت صورتحسابهایش دچار مشکل میشود و یک شرط بد روی کازینو میبندد. صحنهای هم وجود دارد که رفتار دگرباشانه کوهن در برابر ترامپ را نشان میدهد.
علی عباسی «کارآموز» را فیلمی انسانی توصیف کرده و گفته است: «باید به خاطر داشته باشیم که اینها همه انساناند. حتی پستترین هیولا و سزاوارترین چهرههای سرزنششده تاریخ نیز در زندگی خود سگی دوست داشته، کسی را دوست داشته یا در جایی از زندگیاش با کسی مهربانی کردهاند. بنابراین، اگر این فیلم یک ایدئولوژی داشته باشد، ایدئولوژی انساندوستانه است.»
فیلم علی عباسی با دوران رسوایی واترگیت آغاز میشود و تا دهه ۱۹۸۰ و دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان ادامه مییابد. در «کارآموز»، ما شاهد روند بیرحمانه به قدرت رسیدن دونالد ترامپ هستیم. با این حال، فیلم با چالشهای زیادی روبرو است. نقدهای متناقضی که پس از نمایش در جشنواره کن ۲۰۲۴ دریافت کرد، نشان میدهند که این محصول مشترک کانادا، دانمارک و ایرلند هنوز قراردادی برای پخش در امریکا ندارد و این مسئله باعث نگرانی سازندگان شده است.
علی عباسی با ابراز امیدواری نسبت به نمایش فیلم در ایالات متحده گفت: «ما یک رویداد تبلیغاتی بزرگ پیش رو داریم که انتخابات امریکا است و امیدواریم به فیلممان کمک کند. اگر درست بگویم، مناظره دوم نامزدهای ریاستجمهوری در اکتبر خواهد بود که زمان مناسبی برای اکران فیلم ماست.»
اما موانع زیادی بر سر راه فیلم وجود دارد. به دلیل نمایش صحنه تجاوز، فیلم ممکن است با چالشهای قانونی از سوی کمپین ترامپ مواجه شود. این صحنه، بازسازی خیالی ادعایی است که ایوانا ترامپ در سال ۱۹۹۹ درباره تجاوز ترامپ به او مطرح کرد، هرچند که بعداً آن را پس گرفت و گفت که رابطه خوبی با ترامپ دارد.
سخنگوی ارشد کمپین ترامپ پس از نمایش «کارآموز» در جشنواره فیلم کن ۲۰۲۴ در بیانیهای که توسط ورایتی منتشر شد، گفت: «این فیلم تخیل مطلق و دروغ محض است و هیچ ارزشی ندارد. این تهمتی کاملاً کینهتوزانه است و نباید هرگز به پرده سینما برسد. حتی ارزش ندارد که دیویدی آن از یک کلوپ فیلم در آستانه تعطیلی پخش شود. به درد سطل آشغال میخورد.» علی عباسی در واکنش به این اظهارات گفت: «همه میدانیم که ترامپ از بسیاری از افراد شکایت کرده، اما کمتر کسی از میزان موفقیت این پروندهها صحبت میکند.»
ورایتی – اوون گلیبرمن
اوون گلیبرمن در نقد خود برای فیلم «کارآموز» آن را بهعنوان یک درام مستند معرفی میکند که همه چیز را درباره دونالد ترامپ بیان میکند، به جز راز و معماگونه بودن شخصیت او. او این پرسش را مطرح میکند که آیا تصویر ارائه شده از زندگی ترامپ در این فیلم برای توضیح ترامپ امروز کافی است؟ گلیبرمن مینویسد: «بسیاری احتمالاً با من مخالفت خواهند کرد، اما به نظر من یک راز در قلب دونالد ترامپ وجود دارد.
بسیاری این ادعا را رد میکنند و او را نتیجه آشکار رفتار بد، خودخواهی، فساد اخلاقی و سوءاستفاده از قدرت میدانند. آنها میگویند که ترامپ دروغ میگوید، تهمت میزند، خودنمایی میکند، قلدری میکند و آشکارا از رئیسجمهوری مستبدی که میخواهد باشد، صحبت میکند. روز به روز بیشتر.»
او ادامه میدهد: «همه اینها درست است، اما خیلی هم سادهانگارانه است. چیزی که فیلم به آن توجه نمیکند، نوع مردی است که دونالد ترامپ هست. وقتی میگوید در انتخابات سال ۲۰۲۰ تقلب شده و جو بایدن انتخابات را دزدیده است، آیا این صرفاً بزرگترین دروغ اوست؟ (آیا میدانسته که حقیقت ندارد؟) یا دروغی است که ترامپ آنقدر به خود گفته که واقعاً باورش شده؟ حقیقتاً دومی از اولی عجیبتر است.
و این به نظر من سؤالی مهم است که یافتن جوابش شاید مغز آدم را منفجر کند. اگر فقط برایت رفتار و عواقبش مهم باشد، شاید سؤال بیاهمیتی باشد. اما اگر فکر میکنی که عامل محرک همه آدمها، حتی مشهورترین سران فاسد دنیا، کلید معمای وجود و درک حقیقتشان است، آنوقت یافتن جواب این سؤال که آیا دونالد ترامپ خودش دروغهایش را باور میکند یا نه، بخشی از حقیقت ماست.»
پرسشی که فیلم «کارآموز» مطرح میکند، همین است. فیلم یک درام مستند زنده، سرگرمکننده و نه چندان جسور درباره سالهایی است که دونالد ترامپ شد دونالد ترامپ. به این معنا که او همیشه این ترامپی که ما میشناسیم نبود. «کارآموز» تند و کوبنده است، اما از حمله ناجوانمردانه دوری میکند. کمدی نیست؛ ساخته شده تا آنچه را در واقعیت اتفاق افتاده، به نمایش بگذارد.
جرمی استرانگ در نقش روی کوهن در همان حضور اولش ما را تسخیر میکند. او با موی کوتاه نقرهای و چشمهایی که انگار همه چیز را میبیند، نسخه جذابی از روی کوهن را به نمایش میگذارد؛ کسی که قلدری را به یک قانون جدید تبدیل کرد و در چشمهایش میبینی که میخواهد کسی را بکشد، یا خود تو را یا کسی دیگر را از طرف تو.
ترامپی که در «کارآموز» میبینیم، از سوی دیگر، لطیف است؛ شاید برای کسانی که فیلمهای او را از دهه ۱۹۷۰ ندیده باشند، به شکل شوکهکنندهای لطیف به نظر بیاید. او یک پسر بزرگتر از سن خودش است که فکر میکند به رؤیاهایش رسیده، اما نمیداند برای زندگی کردن این رؤیاها چقدر باید بیرحم باشد. ما خانواده او را هم در «کارآموز» میبینیم. پدرش، فرد ترامپ (با بازی مارتین داناوان که چهرهاش غیرقابل تشخیص است) که مانند یک رئیس مافیا، کسب و کار خانوادگی و خود خانواده را اداره میکند.
رفتار او با پسرانش بیرحمانه است؛ بهخصوص با پسری که همنام خودش است. فردی که نقشاش را چارلی کریک بازی میکند و همانند فردو در خانواده «پدرخوانده» است. پدرش او را به خاطر خلبان بودنش جلو همه مسخره میکند. دونالد مایکل کورلئونه خانواده است؛ معصوم و بیتجربه، تسلیم پدر اما با برقی خاص در چشمانش. او از طریق روی احساس میکند راهی برای نجات خانوادهاش پیدا کرده است. از سویی، روی برای دونالد پدری است که هرگز نداشته است؛ کسی که به جای رقابت، به او یاد میدهد چگونه به قدرت برسد.
علی عباسی بخش زیادی از فیلم خود را با دوربین روی دست روایت میکند که به نظر من، فیلم را شبیه به یک اثر تلویزیونی کرده است. اما این روش موثر است؛ ما را متقاعد میکند که در حال دیدن واقعیت هستیم. طراحی صحنه فیلم نیز همین تأثیر را دارد. هرچه ترامپ به دکورهای مجللتر علاقه پیدا میکند، فیلم هم فضای باروکگونهای را با رنگهای طلایی بازسازی میکند. سباستین استن در نقش ترامپ فوقالعاده است. او به خوبی زبان بدن عجیب و غریب ترامپ و طرز نگهداشتن دستهایش را به تصویر میکشد، و همچنین حالات چهره او را.
نیمه اول «کارآموز» عالی است؛ نگاهی نزدیک به سیر تحول ترامپ که بسیاری از ما کنجکاو بودیم بدانیم و هم متقاعدکننده و هم جذاب است. اما مشکل من با فیلم این است که به معمای وجود ترامپ نمیپردازد. لحظهای در فیلم هست که ترامپ از دستاوردهایش فراتر میرود و بر خلاف نظر کوهن، تصمیم اشتباهی در سرمایهگذاری میگیرد. اینجا جایی است که ترامپ روی را پشت سر میگذارد و تبدیل به نسخهای از خود او میشود. حالا این ترامپ است که با همه اطرافیانش مانند روی رفتار میکند. اینجا ترامپ دچار غرور افراطی میشود، بهخصوص وقتی او را با روزهای اولش در تجارت مقایسه میکنیم.
مشکل «کارآموز» این است که ما در فیلم نمیبینیم این وجه ترامپ از کجا آمده است. فیلم به سرعت از این نقطه تحول مهم در زندگی ترامپ میگذرد و به یکباره ما با ترامپی مواجه میشویم که امروز میشناسیم. همان مرد خودشیفته مغرور سمی که با تمام اطرافیانش مثل آشغال برخورد میکند. او با برادر الکلی افتادهاش مثل یک غریبه رفتار میکند و آنقدر بیرحم میشود که روی کوهن در مقایسه با او فرشته به نظر میآید. وقتی کوهن به ایدز مبتلا میشود، ترامپ از ترس حتی از او هم فاصله میگیرد.
درست است که ما میدانیم دونالد ترامپ همه این کارها را کرده است. اما در «کارآموز» نمیبینیم وجه جامعهستیز او از کجا آمده است. مشکلات او با پدرش، آنطور که فیلم نشان میدهد، چیزی را توجیه نمیکند. اینکه برای لاغری به قرص و آمفتامین اعتیاد داشت، شاید یکی از دلایلش باشد. با این حال، ما در فیلم ترامپ را در گذر از آیینه خیانت، گسترش امپراتوریاش، و آنچه از احساساتش باقی میماند، تا سر حد مرگ میبینیم.
و در واقع، در حال تماشای یک فیلم تلویزیونی خوشساخت پر از قصههای آشنا درباره ترامپی هستیم که امروز میشناسیم و همهشان را بلدیم. همین امر فیلم را علیرغم بخشهای خوبش، غیرجذاب میکند. معمایی که فیلم هرگز حل نمیکند، این است: در آن لحظهای که دونالد ترامپ تصمیم گرفت دونالد ترامپ شود، واقعاً به چه فکر میکرده؟
گاردین – پیتر بردشاو
نقد پیتر بردشاو، منتقد گاردین، یکی از نقدهای مخالف فیلم «کارآموز» است. او در یادداشتی نسبتاً منفی، فیلم را نسخهای کارتونی از سالهای جوانی دونالد ترامپ میداند و معتقد است علی عباسی، ترامپ را به عنوان یک خودشیفته بیاخلاق به تصویر کشیده است. بردشاو همچنین اشاره میکند که کارگردان استعداد جرمی استرانگ را هدر داده است. او صحنه تجاوز در فیلم را وحشتناک میخواند اما میگوید که خیلی زود فراموش میشود. برخلاف گلیبرمن از ورایتی، بردشاو معتقد است که دونالد ترامپ اصلاً نگران فیلم «کارآموز» نخواهد بود.
علی عباسی پیش از این هم هیولاهای جذاب را در فیلمهایش به نمایش گذاشته است، اما هیولایی که در «کارآموز» نشان داده، تقریباً سانتیمانتال است؛ کارتونی که از بسیاری از جوکها و پیشگوییها درباره ترامپ زیراکس شده است. فیلم اورجینال نیست؛ فضایش را از اسکورسیزی و کوپولا قرض گرفته و حتی یک صحنه فردومانند «پدرخوانده» هم دارد. عباسی نیز مانند بسیاری از فیلمسازان امروزی شیفته فضای عیاشانه نیویورک دهه ۱۹۷۰ است.
سباستین استن با یک گریم معمولی به دونالد ترامپ جوان تبدیل شده و بازیاش هم معمولی است. فیلم چند صحنه دلخراش و اذیتکننده از عمل کاشت مو دارد. جرمی استرانگ در نقش کوهن با آن سکون عجیب بدن و نگاه مارمولکگونهاش بسیار جالبتر و تأثیرگذارتر است. ولتاژ فیلم با حضور استرانگ روی پرده بالا میرود، اما این کافی نیست.
تنها انتخاب استرانگ به عنوان بازیگر نقش روی کوهن است که این قصه را اورجینال میکند، اما در بخش زیادی از فیلم غایب است و آنچه میبینیم قصه به قدرت رسیدن دونالد در کنار همسر اولش ایوانا است، در حالی که مشغول دکور کردن برج مجلل ترامپ هستند. یک شخصیت مهم دیگر زندگی دونالد، پدرِ در نهایت حسود به دستاوردهای پسر، هوشمندانه به تصویر کشیده میشود. اما خود ترامپ یک شیاد و خودشیفته بیاخلاق است که بیشتر مواقع چیزی بیشتر از یک آدم ابله کسلکننده و زدل به نظر نمیآید.
تلگراف – رابی کالین
یکی از نقدهای فیلم «کارآموز» در نشریه تلگراف بهصورت متعادلتری منتشر شده است. نویسنده تلگراف «کارآموز» را خوانشی افراطی و عیاشانه از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ میداند و مینویسد: «مشکل اصلی فیلم علی عباسی این است که با وجود تلاش برای مطالعه شخصیت، سوژهای عمیق برای مطالعه ندارد.
«کارآموز» که یکی از فیلمهای بخش مسابقه جشنواره فیلم کن ۲۰۲۴ است، یک فیلم دورهای افراطی و سرگرمکننده درباره به قدرت رسیدن چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده در حوزه املاک نیویورک در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ است. سوژه روانشناختی فیلم درام را پیش میبرد، اما در عمق و پیچیدگیها ضعیف عمل میکند. دونالد ترامپ جوانی بلندپرواز و مضطرب است که میخواهد ثروتمند، زنباره و زیرکانه به جامعه الیت میلیاردر شهرش راه پیدا کند.»
آنچه فیلم کم دارد، نگاهی بیپرده و روشنگرانه به روح و روان ترامپ است. در عوض، تلاش کرده فضایی جذاب خلق کند. عنوان فیلم از نام رئالیتی شوی ترامپ برداشته شده است؛ برنامهای که او در چهار فصل هم میزبانش بود و هم یکی از تهیهکنندگانش. این برنامه بود که نام ترامپ را به عنوان یک غول آلفا در اذهان ثبت کرد.
اما در فیلم عباسی، ارباب واقعی کوهن است که ترامپ جوان را با سه درس مهم برای به قدرت رسیدن در زندگی تربیت میکند. استرانگ در نقش کوهن فوقالعاده است؛ او کوهن را همچون دیوی پر از کینه و خودبیزاری به تصویر کشیده است. اما رویکرد استن به نقش ترامپ کمی احساساتی است که به نظر میرسد برای کاریکاتور بودن شخصیت لازم بوده است.
بیرحمی شخصیت ترامپ بیشتر در صحنههای پایانی فیلم نمایان میشود، جایی که فیلمساز صحنه جنجالی تجاوز را بازسازی کرده است. اینجا تنها جایی است که ترامپ بهعنوان یک هیولا به تصویر کشیده میشود، همان هیولایی که انتظار داریم. اما در دیگر بخشهای فیلم خبری از این بیرحمی نیست. سؤال اصلی این است که آیا سر و صدای حول فیلم «کارآموز» تأثیری بر کمپین نامزدی دوباره ترامپ برای انتخابات ریاستجمهوری خواهد داشت؟ مشخصاً نه. وقتی صحبت از ترامپ میشود، قوانین معمولاً درباره او صدق نمیکند. اما فیلم به خاطر افشاگریهایش درباره بخشهای نسبتاً ناشناخته زندگی ترامپ، ارزش دیدن دارد؛ هرچند چیزی جدیدی درباره سوژه اصلیاش نمیگوید که پیش از این ندانیم.
اسکرین دیلی – تیم گرییرسون
تیم گرییرسون از اسکرین دیلی نیز یکی از نقدهای فیلم «کارآموز» را نوشته است. او با تحسین بازی سباستین استن و جرمی استرانگ، فیلم علی عباسی را بیارزش دانسته و یادداشتش را چنین آغاز میکند: «چه چیزی دونالد ترامپ را به شخصیتی دوقطبی تبدیل کرد؟ این پرسشی است که فیلم «کارآموز» سعی میکند پاسخ دهد. نمیتوان به بازی سباستین استن و جرمی استرانگ خرده گرفت، اما اولین فیلم انگلیسیزبان علی عباسی هرگز نگاه قاطعی به مردی ندارد که طمع و جاهطلبیاش او را به کاخ سفید رساند.»
چهارمین فیلم بلند عباسی، سومین فیلم متوالی اوست که در جشنواره فیلم کن به نمایش درمیآید. با «کارآموز»، عباسی دوباره به بخش مسابقه کن بازگشته و این بار درامی تلخ و بهموقع را ارائه کرده است. ترامپ پاییز امسال کمپین انتخاباتیاش را برای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آغاز میکند و بازیگران فیلم نیز کنجکاویبرانگیز هستند.
اما آنچه هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد، میزان استقبال مخاطبان از فیلمی درباره مردی جنجالی است که نامش طی چند ماه آینده، بهخصوص در امریکا، در صدر اخبار خواهد بود. فیلم به جاهای مختلفی برای اکران فروخته شده، اما وضعیت نمایش آن در ایالات متحده هنوز مشخص نیست. عباسی گفته که حاضر است فیلم را بهطور اختصاصی برای ترامپ به نمایش بگذارد و بعد درباره آن صحبت کنند. اعتراض و شکایت احتمالی ترامپ از فیلم، یکی از موانع بزرگ بر سر راه اکران آن در ایالات متحده است.
عباسی اصرار دارد شخصیت اصلیاش را انسانی جلوه دهد و از کاریکاتوری شدن او جلوگیری میکند. بازی استن در نقش ترامپ با درکی درست از حالات چهره و زبان بدن خوب است و تلاش کرده شخصیت را واقعی به نمایش بگذارد. در فیلم اشارههایی به چگونگی تاثیر تحقیرهای پدر ترامپ در تبدیل او به تاجری بیرحم وجود دارد، اما فیلم بیشتر بر روی نقش کوهن در مسیر دروغ، قلدری و شیادی ترامپ تأکید دارد. البته فیلم نمیخواهد بگوید ترامپ معصوم بوده و دیگران او را به سمت فساد سوق دادهاند؛ او همیشه یک قاتل درون داشت.
با وجود فضای جذاب و کار خوب طراح لباس و صحنه در ساختن یک کار دورهای، فیلم نتوانسته قوس شخصیتی جذابی برای قهرمان ضدقهرمانش ایجاد کند. تماشای اینکه این شخصیت خودشیفته یکی پس از دیگری موانع را از سر راهش برمیدارد، نوعی رضایت ترسناک در بیننده ایجاد میکند، اما این مسیر بیرحمانه به عمق شخصیت این غول دنیای تجارت نمیپردازد و نشان نمیدهد ترامپ چگونه از سویه تاریک استثناگرایی کذایی آمریکایی الگوبرداری میکند. «کارآموز» به دلیل تلاش برای واقعگرایی، بیحس و حال میشود. فیلمبرداری با فضای مبهم مهآلود، نیویورک دهه ۱۹۷۰ را در دوران رکود اقتصادی که منجر به شکوفایی دهه ۱۹۸۰ شد، بهخوبی به تصویر کشیده است.
جرمی استرانگ تا زمانی که شخصیت کوهن قوی و سرپاست، فوقالعاده است، اما از زمانی که به ایدز مبتلا میشود، از خط روایی حذف شده و جذابیت و پویایی نیمه نخست فیلم نیز با او میرود. متأسفانه، باکالوا در نقش ایوانا ترامپ نیز خیلی زود به حاشیه رانده میشود. «کارآموز» میخواهد بگوید کوهن، که بسیاری او را به اندازه ترامپ هیولا میدانند، در نهایت متوجه میشود چه انسان مخوفی را به جهان تحویل داده است، اما این باورپذیر نیست؛ صرفاً تلاشی زورکی است برای دراماتیک کردن فیلمی که دونالد ترامپ را معرفی میکند، اما تأثیرگذار نیست.
منبع: screendaily
نظرات کاربران