سریال «ساوت پارک» (South Park) یکی از تأثیرگذارترین برنامههای تلویزیونی در دو دهه اخیر بوده و توانسته به شکلی شگفتانگیز کیفیت ثابتی را حفظ کند؛ چرا که همواره به موضوعات تازه میپردازد. اگرچه این سریال ابتدا به خاطر محتوای جنجالیاش جلب توجه کرد، اما در نهایت به یک تحلیل بینظیر از سیاست، وقایع جهانی، صنعت سرگرمی و ارزشهای زندگی در شهرهای کوچک تبدیل شد.
در حالی که حتی برخی از بهترین کمدیهای تاریخ تلویزیون نیز ممکن است چند لحظه ضعیف داشته باشند، قسمتهای برتر «ساوت پارک» نمونهای از بالاترین سطح تلویزیون هستند. بسیاری از طرفداران معتقدند که بهترین قسمتهای این سریال به فصلهای اولیه آن تعلق دارد، اما چند قسمت جدیدتر هم توانستهاند مخاطبان جدیدی را جذب کنند. اینجا ده قسمت از «ساوت پارک» معرفی شده که تقریباً بینقص هستند. داستان سریال درباره ماجراهای چهار دانشآموز بیادب در شهر کوچک و ناکارآمد «ساوت پارک» در ایالت کلرادو است.
۱۰. اسکات تنورمن باید بمیرد
- سال پخش: ۲۰۰۱
- فصل ۵، قسمت ۵
با اینکه «ساوت پارک» همیشه سریالی نسبتاً تاریک بوده، اما قسمت «اسکات تنورمن باید بمیرد» شاید ناراحتکنندهترین قسمت آن باشد. این قسمت به طرح انتقامجویانهای بینهایت بیرحمانه میپردازد که در آن کارتمن برای تلافی آزار و اذیتی که از یک قلدر مدرسه به نام اسکات تنورمن دیده، نقشهای هولناک اجرا میکند. نکته طنز ماجرا این است که با وجود اینکه کارتمن یکی از خودخواهترین و بیادبترین شخصیتهای سریال است، بینندگان ممکن است در ابتدا، وقتی که اسکات او را به شدت تحقیر میکند، با او همدردی کنند.
«اسکات تنورمن باید بمیرد» نشان میدهد که کارتمن چقدر میتواند خطرناک شود وقتی که تصمیم به انتقام دارد و ثابت میکند که سریال از به تصویر کشیدن شخصیتهایش به شکلی بیپرده و جسورانه ابایی ندارد. این قسمت کلاسیک از «ساوت پارک» در لحظات متعددی سعی میکند بینندگان را از آنچه که به آن میخندند، دچار ناراحتی و تردید کند.
۹. کاسا بونیتا
- سال پخش: ۲۰۰۳
- فصل ۷، قسمت ۱۱
«کاسا بونیتا» یکی دیگر از قسمتهای برجستهی «ساوت پارک» است که بهخوبی نشان میدهد کارتمن تا چه حد میتواند خودخواه باشد. در این قسمت، تلاشهای بیپایان او برای دعوت شدن به یک رستوران مکزیکی مجلل، که به عقیدهاش بهترین رستوران دنیاست، مورد بررسی قرار میگیرد. تماشای لحظاتی که کارتمن مجبور میشود برخلاف تمام غرایز طبیعیاش، رفتاری مهربان از خود نشان دهد تا به خواستهاش برسد، جذابیت خاصی دارد.
«کاسا بونیتا» ممکن است بهترین دیالوگها را در میان قسمتهای دیگر سریال داشته باشد، زیرا توهینها و حرفهای کارتمن هنگام عصبانیت از بهترین نمونههای طنز در این سریال هستند. این قسمت بهخوبی توضیح میدهد چرا کارتمن یک شخصیت قهرمانِ غیرمعمول است. همچنین، استن و کایل نیز با نقشآفرینی بهعنوان صدای عقلانیت، لحظات خندهداری را رقم میزنند، زیرا تلاش میکنند توضیح دهند چرا «کاسا بونیتا» تا این حد برای کارتمن مهم است.
۸. کریسمس حیوانات جنگلی
- سال پخش: ۲۰۰۴
- فصل ۸، قسمت ۱۴
با توجه به اینکه سریال «ساوت پارک» در ابتدا بهعنوان مجموعهای از ویژهبرنامههای تعطیلات توسط تری پارکر و مت استون ساخته شده بود، منطقی است که برخی از بهترین قسمتهای آن، ویژهبرنامههای کریسمسی باشند. یکی از این قسمتها، «کریسمس حیوانات جنگلی»، بهطرزی تاریک و غیرمنتظره روی یک ویژهبرنامهی معمولی تعطیلات تمرکز میکند. در این قسمت، استن به جنگل میرود و با گروهی از حیوانات سخنگوی جادویی مواجه میشود، اما پیچش داستان این است که آنها در واقع درگیر یک مراسم شیطانی و بیرحمانه هستند.
«ساوت پارک» در ترکیب طنز مضحک با عناصر ناراحتکننده در بهترین حالت خود قرار میگیرد و حقیقتاً تعجبآور است که «کریسمس حیوانات جنگلی» با وجود محتوای خشن و گرافیکیاش توانست از فیلترهای تلویزیونی عبور کند. این سریال هرگز مناسب افراد حساس نبوده، اما صحنههای گرافیکی و خشن این قسمت، حتی تماشاگران قویدل را نیز ممکن است برای لحظاتی وادار به رویگرداندن کند.
۷. گرفتار در کمد
- سال پخش: ۲۰۰۵
- فصل ۹، قسمت ۱۲
سریال «ساوت پارک» همیشه در تمسخر افراد مشهور برجسته عمل کرده است، اما تعداد کمی از این برداشتها به اندازهی قسمت «گرفتار در کمد» دربارهی تام کروز جنجالی بوده است. این قسمت، کروز را بهخاطر ارتباطش با کلیسای ساینتولوژی به چالش میکشد و به طرز کنایهآمیزی او را بهعنوان فردی عجیب و مخفیکار به تصویر میکشد که تمایلات واقعیاش را از هوادارانش پنهان میکند.
قسمت «گرفتار در کمد» بهعنوان یک اثر طنز بهویژه موفق بود، زیرا «ساوت پارک» به جای ضربه زدن به افراد ضعیف، بزرگترین ستارهی جهان در آن زمان، یعنی تام کروز، را هدف قرار داد. این قسمت به طرز قابلتوجهی ممکن است به جایگاه کروز بهعنوان یک نماد فرهنگ عامه آسیب زده باشد. واکنشهای شدید خود کروز به این قسمت نیز تنها بر تأثیرگذاری کار پارکر و استون میافزاید و نشان میدهد که تا چه حد توانستند توجهات را جلب کنند.
۶. جنگهای کارتونی
- سال پخش: ۲۰۰۶
- فصل ۱۰، قسمتهای ۳-۴
دو قسمت «جنگهای کارتونی» از سریال «ساوت پارک» از جمله معدود قسمتهایی هستند که بهصورت آنلاین در دسترس نیستند، هرچند همچنان میتوان آنها را خریداری کرد. شبکههایی مانند مکس و پارامونت پلاس این قسمتها را حتی نسبت به استانداردهای گستردهی سریال بسیار تاریک ارزیابی کردند. در این قسمتها، سریال بهشدت به برنامه انیمیشن بزرگسالان رقیب، «فمیلی گای» (Family Guy)، حمله میکند و جنجال پیرامون یک قسمت فرضی از آن سریال را که با مسلمانان شوخی میکند، مورد بررسی قرار میدهد.
اگرچه بیشتر قسمتهای «جنگهای کارتونی» به موضوعات کلاسیک «ساوت پارک» درباره سانسور میپردازند، اما خندهدارترین لحظهی این قسمتها، به نمایش فرآیند نوشتن یک قسمت از «فمیلی گای» مربوط میشود، جایی که شوخیهای تصادفی با ارجاعات به افراد مشهور ترکیب میشوند. با اینکه بسیاری از طرفداران به دلیل محدودیتهای دسترسی این قسمتها را ندیدهاند، «جنگهای کارتونی» آنقدر بیرحمانه است که پس از تماشای آن، دیدن «فمیلی گای» به شکل قبلی تقریباً غیرممکن میشود.
۵. عشق بورز، نه جنگ
- سال پخش: ۲۰۰۶
- فصل ۱۰، قسمت ۸
سریال «ساوت پارک» بارها به دنیای بازیهای ویدئویی پرداخته، اما قسمت «عشق بورز، نه جنگ» بهعنوان بهترین نمایش این سریال از جوامع وسواسی بازیهای آنلاین چندنفره شناخته میشود. در این قسمت، پس از آنکه یک بازیکن رقیب بهطور مداوم آنها را شکست میدهد، استن، کایل، کارتمن و کنی تیمی تشکیل میدهند و تمام وقت خود را صرف تقویت شخصیتهایشان در بازی «دنیای وارکرافت» میکنند، در نتیجه به تدریج تنبل و ناسالم میشوند.
ادغام تصاویر واقعی «دنیای وارکرافت» در این قسمت بهطور ویژهای موفق است، چرا که نشان میدهد برنامه بهخوبی با سازوکارهای واقعی بازی آشناست. دیدن این چهار پسر که به افرادی وسواسی تبدیل شدهاند و بهسختی میتوانند از پشت صفحههای رایانه بلند شوند، یکی از بزرگترین و در عین حال ناراحتکنندهترین شوخیهای بصری است که «ساوت پارک» تاکنون ارائه کرده است.
۴. سرزمین تخیل
- سال پخش: ۲۰۰۷
- فصل ۱۱، قسمتهای ۱۰ تا ۱۲
سریال «ساوت پارک» چندین داستان چند قسمتی برجسته دارد، اما هیچکدام به اندازهی سهگانه «سرزمین تخیل» از فصل یازدهم موفق نبودهاند. این قسمتها از دنیای معمول سریال فاصله میگیرند و در فضایی خیالی رخ میدهند، جایی که پسرها باید از تخیلات خود در برابر نیروهای شیطانی محافظت کنند.
«سرزمین تخیل» مملو از ارجاعات به فرهنگ عامه مانند «جنگ ستارگان»، «ارباب حلقهها»، «هری پاتر» و انواع ابرقهرمانان است، در حالی که گاهی اوقات به طرز شگفتانگیزی سوررئال و عجیب میشود. موفقیت این سهگانه به حدی بود که شبکه کمدی سنترال آن را بهطور موقت بهعنوان یک فیلم سینمایی در قالب دیویدی منتشر کرد؛ نزدیکترین چیزی که طرفداران میتوانند به دنبالهی فیلم «ساوت پارک: بزرگتر، طولانیتر و بدون برش» (۱۹۹۹) داشته باشند.
۳. چوب ماهی
- سال پخش: ۲۰۰۹
- فصل ۱۳، قسمت ۵
بسیاری از طرفداران ممکن است فراموش کرده باشند که بیل هیدر به نوشتن یک فصل از «ساوت پارک» کمک کرده است که یکی از عمیقترین بررسیهای سریال در مورد نحوهی ویروسی شدن کلیپهای کمدی را ارائه میدهد. این قسمت، داستان جیمی و کارتمن را دنبال میکند که بر سر مالکیت یک شوخی با یکدیگر به نزاع میپردازند و در نهایت کانیه وست را درگیر میکنند که از مفاهیم آن شوخی ناراحت میشود.
«چوب ماهی» یک طنز بسیار جذاب دربارهی چگونگی انحراف خلاقیت است که با شوخیهای واقعاً خندهدار ترکیب شده است. این قسمت نشان میدهد که «ساوت پارک» بهمراتب متعادلتر از آن چیزی است که اغلب تصور میشود. همچنین، قسمت با یک آهنگ اصلی فوقالعاده به نام «چوب ماهی» به پایان میرسد که بدون شک در میان بزرگترین لحظات موسیقی در تاریخ «ساوت پارک» قرار میگیرد. با توجه به اینکه پارکر و استون موسیقیدانان برندهی جایزهی تونی هستند، این موسیقی بههیچوجه بیاهمیت نیست.
۲. تو پیر میشوی
- سال پخش: ۲۰۱۱
- فصل ۱۵، قسمت ۷
قسمت «تو پیر میشوی» از سریال «ساوت پارک» به طور قابل توجهی از استانداردهای معمول این سریال فاصله میگیرد و داستان جدیتری را دربارهی چگونگی مواجههی استن با بزرگ شدن روایت میکند که باعث نزاعهای میان دوستانش میشود. پس از جشن تولدش، استن دچار افسردگی عمیق درباره وضعیت جهان میشود و به نظرش همه چیز به طور واقعی به هیچ تبدیل شده است.
«تو پیر میشوی» به خاطر نمایش حساس و معتبر از مشکلات سلامت روانی ستایش شده است، زیرا بهخوبی احساساتی را که بسیاری از بینندگان ممکن است تجربه کنند، به تصویر کشیده و آنها را به شکلی بسیار اصیل و شخصیسازی شده ارائه داده است. تماشای استن، شخصیتی که طرفداران زیادی دارد، در مواجههی مستقیم با ترسهایش، به طرز شگفتآوری تأثیرگذار بود. این قسمت همچنین همان میزان شوکآور و طنز ناخوشایند را که طرفداران سریال به آن عادت کردهاند، حفظ کرده است.
۱. توتهای یادآوری
- سال پخش: ۲۰۱۶
- فصل ۲۰، قسمت ۱
قسمت «توتهای یادآوری» به حدی محبوب شده است که به فرهنگ عامه و نقد فیلمها راه یافته است، چرا که این اصطلاح بهطور معمول برای اشاره به استفاده از نوستالژی در دنبالههای میراثی مجموعههای سینمایی به کار میرود. این قسمت به بررسی نحوهی استفاده از نوستالژی میپردازد، نشان میدهد که چگونه این روش میتواند در لحظه تازهکننده باشد، اما در عین حال ممکن است به یک ابزار اعتیادآور تبدیل شود که برای جلب توجه و ایجاد هیجان نسبت به چیزهایی که دیگر مرتبط نیستند، استفاده شود.
«توتهای یادآوری» همچنین به پیشبرد داستان اصلی فصل که حول انتخابات ریاستجمهوری میچرخید، کمک کرد. در این انتخابات، آقای گاریسون به یک نامزد افراطی راستگرا تبدیل شد که بهطور واضح از دونالد ترامپ الهام گرفته بود. از آنجا که سریال در طول چرخهی انتخاباتی پخش میشد، پارکر و استون توانستند بهطور مداوم صعود شگفتانگیز گاریسون به موفقیت را به تصویر بکشند، تا زمانی که ترامپ در نوامبر به پیروزی رسید.
منبع: collider
نظرات کاربران