معماری مدرن در اوایل دههی آخر قرن نوزدهم شکل گرفت و در ادامهی آن به تدریج گسترش یافت. احتمالاً میتوان فاکتورهایی از جمله رنسانس و ظهور افکار امانیستی را بهعنوان زمینههای پیدایش معماری مدرن در اواخر قرن نوزدهم میلادی نام برد.
این معماری با شکوه خود را از زمان ظهور مکتب شیکاگو، جنبش هنر نو و جنبش فوتوریسم آغاز کرد و با توجه به پیشرفتهای فناوری، به تدریج رشد و ارتقا پیدا کرد. بهطور کلی، معماری مدرن به پیشرفت فناوری بسیار وابسته است و عظمت و کمال آن بیشتر به این پیشرفتها بدهکار است.
لوکوربوزیه بهعنوان یکی از پیشگامان این جریان معماری مدرن شناخته میشود. این معمار برجسته سوئیسی با ایجاد ساختمانهای شکسته و نوآورانه، به تحولات عظیمی در دنیای معماری مدرن منجر شد. شروع این سبک معماری با دوران رنسانس و همراهی با ظهور باورهای انسانگرایانه و خردگرایانه بوده است.
نغمه نو در آواز آجر و سیمان
معماری مدرن، سبکی جدید و پیشگام در عرصهٔ هنر معماری است. معماری نوین بهطور جدیتر و انقلابی، یک رویکرد و سبک جدید را در هنر معماری آغاز کرده است. در این جریان، ایدههای خلاقانه با توجه به نیازها و عملکرد، بههم ترکیب میشوند تا یک طرح معماری نوظهور و بیسابقه به وجود آید.
رنسانس به معنای “بیداری مجدد” و “تجدید حیات” اصول و نمادهای روم باستان است و در واقع، انسانگرایی و اعتقاد به قدرت و تواناییهای انسان از آنجا آغاز میشود. در هنر و معماری این دوره، اشکال سادهای مانند مکعب، استوانه، کره و هرم به دلیل قابلیت درک و استنباط توسط ذهن انسان، اهمیت زیادی پیدا میکنند.
توجه به تناسبات ریاضی، همگنی و تقارن در این دوره دوباره مورد توجه قرار میگیرد؛ بهطوریکه در طراحی کلیساها و ساختمانهای دیگر در این دوره، تقارن در نما و نقشهها به وضوح دیده میشود.
عوامل مختلفی مانند پیشرفت علم، تفکرات و ایدهها، و انقلاب صنعتی، در تحولات و تغییراتی که در سبک معماری مدرن ایجاد شدهاند، نقش بسیار مهمی داشتهاند، و هر کدام به نحوی در رشد و تحول این سبک تاثیرگذار بودهاند.
در اوایل قرن بیستم، لویی سالیوان، شناخته شده به عنوان پدر معماری مدرن، یکی از شخصیتهای برجسته در این سبک معماری بود. سایر معمارانی که پیروان سبک معماری مدرن بودند، به طور قابل توجهی تحت تأثیر لویی سالیوان قرار گرفتهاند.
سالیوان بر عملکرد و طراحی داخلی ساختمان تأکید میکرد. در معماری مدرن، اهمیت بیشتری به عملکرد نسبت به فرم داده میشد؛ بهطوریکه عملکرد از اولویت قابل توجهی برخوردار بود.
رسالت معماری نوین
هدف معماری مدرن از جدا شدن از الگوهای سنتی در زمان طراحی ساختمانها، خلق فرمها و سازههای خلاقانه، استفاده از مواد مدرن مانند فلز و اعمال تزئینات نوآورانه است.
از جمله ویژگیهای معماری مدرن میتوان به استفاده از دیوارهای منحنی، فضاهایی با اشکال هندسی متقارن یا نامتقارن، و سازههایی با حجمهای مختلف اشاره کرد. این سبک معماری، علاوه بر جنبههای زیباییشناسی، تغییرات اساسی در زمینه کنترل مصرف انرژی را به دنبال داشته است.
در کل، هدف معماری مدرن بیاعتنایی به الگوهای سنتی و ساختارشکنی است، بهطوریکه اصول قدیمی را رد کرده و به سمت نوآوری و خلاقیت حرکت کند.
در معماری مدرن، مشاهده میشود که بهطور متفاوت از دیگر سبکها، از پلانهای چندضلعی استفاده میشود. همچنین، ابزار و متریال مدرنی مانند شیشه، کامپوزیت، فلز و حتی تکنولوژی نانو در طراحیها به چشم میخورد.
مصرف بهینه انرژی نیز یکی از موارد حیاتی است که در معماری مدرن به آن توجه ویژهای شده است.
این امر منجر به ظهور پنجرههای بزرگ و سرتاسری شد که هدف اصلی آن تأمین نور بیشتر بود، که به عنوان یکی از ویژگیهای بارز در سبک معماری مدرن بهشمار میآید. به علاوه، امروزه ما شاهد استفاده از سیستمهای نوینی مانند پنلهای خورشیدی هستیم که به طور قابل توجهی به صرفهجویی در مصرف انرژی کمک میکنند.
قواعد حاکم بر معماری نوین
یکی از اصول اساسی در معماری مدرن، سادگی در طراحی و اجرای فرم و نما است. این سبک معماری بسیار کارآمد و عملی بوده و از مدرنیزاسیون بالایی برخوردار است.
در معماری مدرن، اولویت اصلی برای طراحی ساده و در عین حال خلاقانه و نوآورانه در فرم و نما بود. نقطه عطف در تاریخ معماری، واقعاً یک رونق بزرگ بود که هنر معماری را از سبک کلاسیک به سمت مدرن منتقل کرد و به واقعیت جدیدی مبدل شد.
در معماری مدرن، ساختمانهایی مانند قصرها و کلیساها از اهمیت کمتری برخوردار بودند.
یکی از معماران برجسته، لودویگ میس فن، درباره معماری مدرن اینگونه بیان کرده است: “کمتر بیشتر است.” این اظهار نظر تأثیر گذاری در تکامل معماری مدرن داشته است.
معماری مدرن بیشتر به سبک پوست و استخوان تمایل داشت؛ زیرا استفاده از مینیمال در طراحی و اجرا، احساسی از سادگی و شفافیت در فرم، فضای باز و پلان آزاد، و ارتباط نزدیکتر با انسان را به وجود میآورد.
مدرسه باوهاوس، یکی از اثرات معماری مدرن است که توسط والتر گروپیوس در سال ۱۹۱۹ طراحی و احداث شد. گروپیوس، بنیانگذار باوهاوس، به جمله «فرم تابع کارکرد است» اعتقاد داشت، و این مفهوم به عنوان یکی از چالشهای معمار مدرن در دهه ۱۹۳۰ محسوب میشد.
مدرنیسم، رقصی نو در دنیای بناها
یکی از ویژگیهای بارز معماری مدرن، خردگرایی است که اولین و مهمترین ویژگی آن به حساب میآید. استفاده از فلز، به عنوان یک عنصر، نشانگر آغاز معماری مدرن بوده است، و به ترتیب، بهرهگیری از بتن و شیشه نیز وارد دایره توسعه این سبک معماری شده است. برج ایفل مثالی برجسته از معماری مدرن است که تمامی این مصالح نوین را شامل میشود.
پس از جنگ جهانی دوم، ساختن سازههای معماری مدرن بیشتر شد. اما سادگی در فرم و نما و بیتفاوتی معماری مدرن نسبت به تاریخ و فرهنگ، با انتقادهای زیادی مواجه شدند. بنابراین، معماران به سمت جایگزینی طراحی داخلی با ساخت شاهکارهایی با استفاده از مصالح معماری مدرن، که هم عملکردی و هم ظاهری جذاب داشته باشند، پیش رفتند.
در حالی که آدلف لوس اظهار میکند: “تزئینات جنایت است.”
این سبک از معماری به دنبال ایجاد ارتباطی بین طراحی ساختمان و ویژگیهای بومی و محلی است. از شکلهای ساده هندسی مانند مکعب، هرم و استوانه استفاده میکند و آنها را با رنگها و نورهای متضاد ترکیب میکند. هدف این سبک این است که حسی از متافیزیک را در بیننده ایجاد کند و بر اساس اندیشههای فلسفی استوار است، بدون این که به عامهپسندی روی بیاورد. از فرمهای ارگانیک، خطوط منحنی و بدون زاویه استفاده میکند و به تزئینات زیبا و استفاده از رنگهای روشن و شاد توجه میکند. این سبک معماری به دنبال بازگشت به گذشته است و حتی ممکن است از آینده و حال فرار کند.
معماری مدرن، فراتر از زیبایی
با تاکید بر روی نقشهها و فرمهای هندسی، مدرنیسم به وجود آمد و اهمیت بسیاری به سازه و فضای معماری اختصاص داد. آرشیتکتهایی مانند فرانک لوید رایت، از فضای زمین به شکلی استفاده کردند که بر روی نما و نقشههای ساختمان تأثیر بگذارد. حضور ساختمان بر روی زمین به عنوان یکی از ویژگیهای طبیعی پروژه معماری است که به عنوان نقطهی آغاز برای ایجاد ارتباط بین داخل و خارج ساختمان استفاده شده است.
به عنوان مثال، آرشیتکتهای مدرنیسم اتاقهایی را طراحی کردهاند که به پاسیو و فضای باز گشوده شدهاند یا دیوارها شیشهای هستند که ارتباط بین داخل و خارج را برقرار میکنند. یکی از ویژگیهای مهم معماری مدرن، سادگی در طراحی و فرم است که بیشتر بر روی نمای بیرونی به عنوان یک فضای کل تمرکز دارد. معماری مدرن پاکیزگی، کارکردگرایی و سادگی را در طراحی نماهای خانه ترویج داده است، و فضاهای داخلی خانه و عناصر ساختاری به صورت اکسپوز برای ناظر قابل مشاهده هستند.
گشتی در سبکهای معماری مدرن
معماری مدرن میتواند به عنوان یکی از خوشبینترین و امیدبخشترین سبکهای تاریخ معماری مطرح شود. در این سبک، معماران با بهرهگیری از خلاقیت و ابتکار خود، به طراحی شهرهای ایدهآل میپردازند و سعی در تغییر و بهبود شرایط زندگی انسانها دارند. با وجود تغییرات فراوان در دنیا، فلسفه مدرنیسم همچنان موضوع مهمی در بحثهای معماری است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۹، جشن صد سالگی ساختمان مدرسه Bauhaus باهاوس، که به عنوان نمادی از آغاز معماری مدرن شناخته میشود، برگزار شد.
Bauhaus
واژه “باهاوس” از زبان آلمانی مشتق شده و به معنای “خانه ساخت و ساز” است. این ساختمان در سال ۱۹۱۹ به عنوان یک مدرسه برای معماری و هنر توسط والتر گروپیوس تأسیس شد. به سرعت، مدرسه Bauhaus به عنوان الگویی برای بسیاری از مدارس معماری در اروپا و سراسر جهان شناخته شد. این مدرسه بعدها نام یک جریان در معماری مدرن شد، که از ویژگیهای بارز آن میتوان به ترکیب اشکال متقارن و انتزاعی، تأکید بر کاربردی بودن، و استفاده کم از تزئینات اشاره کرد.
De Stijl
“De Stijl” یک واژه هلندی به معنای “استایل” است. این سبک در سال ۱۹۱۷ در کشور هلند شکل گرفت و در طی سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۱ به اوج خود رسید. در آن دوران، مجله De Stijl توسط طراح هلندی، تئو وان دوسبرگ، نشر میشد و این سبک را حمایت میکرد. از ویژگیهای اصلی سبک De Stijl میتوان به استفاده از طرحها و رنگهای اساسی با عناصر افقی و عمودی ساده، به همراه رنگهای اصلی مانند سیاه و سفید، اشاره کرد.
Constructivism
هنگامی که سبکهای Bauhaus و De Stijl در دهه ۱۹۲۰ در اروپای غربی در حال گسترش بودند، کنستراکتیویسم (سازهانگاری) در اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد. این سبک، نوآوری در تکنولوژی و آیندهنگری را با هم ترکیب کرد و تودههای هندسی انتزاعی را به وجود آورد. اما این سبک در اوایل دهه ۱۹۷۰ محبوبیت خود را از دست داد. معماران برجستهای نظیر ولادیمیر تاتلین و ال لیسیتسکی در این سبک فعالیت داشتند و بیشتر به دلیل کارها و پیشنهادات عملی نشدهشان شناخته میشوند.
Expressionism
سبک اکسپرسیونیسم شامل اشکال و تصاویر زیستی، اندامی و عاطفی است. این سبک در دوره یکسان با Bauhaus در سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰ وجود داشته، اما با مفاهیم یکدیگر در تناقض است. اکسپرسیونیسم از کشورهای آلمان، چک، دانمارک و اتریش نیز الهام گرفته و مفاهیم جدیدی را دربرمیگیرد. به طور کلی، این سبک تصاویر و اشکال خیالی و رویایی را به تصویر میکشد.
Functionalism
ایمان سبک فانکشنالیسم این است که طراحی ساختمان باید هدف و عملکرد آن را به خوبی منعکس کند. ظهور این سبک پس از جنگ جهانی اول، با ایدههای انسانگرایی مدرن و سوسیالیسم پیوند خورده است. فانکشنالیسم در دهه ۱۹۳۰ میلادی و به ویژه در کشورهای آلمان، لهستان، اتحاد جماهیر شوروی و هلند گسترش یافت. هدف اصلی این سبک در آن زمان، استفاده از معماری به منظور ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان بود.
Minimalism
مینیمالیسم از مفاهیم سبکهای د استایل و باهاوس برای تکمیل شدن بهره برد و در دهه ۱۹۲۰ گسترش یافت. تاکید این سبک بر کاربرد عناصر طراحی ساده بدون تزیین و دکور میباشد. این سبک پیشنهادی که توسط معمارانی همچون لودویگ میس فن در روهه طراحی شده است. او معتقد است که طراحی یک شئ باید ضروریات اصلی آن را در بر داشته و ماهیت واقعی آن را آشکار سازد. ویژگیهای این سبک شامل اشکال هندسی ساده، مصالح ساده، تکرار و خطوط مرتب است.
International Style
سبک بینالمللی یا اینترنشنال استایل، توسط فیلیپ جانسون و هنری هیچکاک در نمایشگاه بینالمللی معماری مدرن معرفی شد. اینترنشنال استایل دورهای را بیان میکند که در آن مدرنیسم اروپایی در سراسر جهان و به ویژه آمریکا گسترش یافت، که این خود تحولی در اصول اولیه معماری مدرن بود. در نهایت، این سبک با اشکال ساده و تزئینات کم، در آسمانخراشهای بلند آمریکا و خانههای دارای پشتبام مسطح به کار گرفته شد.
Metabolism
متابولیسم یک سبک معماری است که پس از جنگ در ژاپن شکل گرفت و در آن، ساخت و ساز بناها با رشد بیولوژیکی ارگانیک تلقی میشد.
گروهی از طراحان جوان ژاپنی، که تحت تأثیر نظریههای مارکسیستی و فرایندهای زیستی قرار گرفته بودند، با عضویت کیونوری کیکوتاکه، کیشو کوروکاوا و فومی هیکو ماکی، در سال ۱۹۶۰ نخستین بیانه خود را درباره سبک متابولیسم منتشر کردند و توجه عموم را به خود جلب کردند.
از ویژگیهای بناهای ساختهشده با این سبک میتوان به واحدبندی، داشتن پیشساخت و زیرساخت قوی، و همچنین انطباقپذیری اشاره کرد.
Brutalism
سبک بروتالیسم (زبرهکاری) توسط پیتر و آلیسون اسمیتسون در سال ۱۹۵۳ میلادی ابداع شد.
در این سبک از بتن خام استفاده میشود و از ویژگیهای آن میتوان یکپارچگی اشکال و وجود مدلهای هندسی و اشکال غیرعادی را برشمرد.
ساختمانهایی که با سبک بروتالیسم ساخته میشوند، با بتن زبره پوشانده شده و دارای هیچگونه روکشی نمیباشند.
معمولا از این سبک در ساختمانهای دولتی، آموزشی و آپارتمانهای مسکونی بلند استفاده میشود.
مدرنیسم، پستمدرنیسم و کلاسیک: تقابل در فلسفه و زیباییشناسی
معماری پست مدرن از کثرتگرایی استقبال میکند.
اگر به آثاری که براساس چنین مکتبی ساخته شدهاند نگاهی بیندازید، کثرتگرایی را که در آن موج میزند، متوجه خواهید شد.
مثلاً ممکن است یک ساختمان از طرحهای قدیمی و تازه الهام گرفته باشد، تزئیناتش براساس تزئینات ساختمانهای شرقی و غربی شکل گرفته و یادآور هیچ فرهنگ یا قومی نباشد.
این در حالی است که برای مثال، ساختمانهای کلاسیک کاملاً به فرهنگی که در آن شکل گرفتهاند وفادار هستند.
در نوع مدرن آن آثار هنری تماماً رنگ و بویی غربی دارند و تصور اینکه بخواهند از چند فرهنگ در کنار هم استفاده کنند، خیلی آسان نیست.
البته مساله کثرتگرایی محدود به فرهنگ و قومیت و جامعه نیست، بلکه از نظر رنگ، بافت، جنس، نمای داخلی و خارجی، مواد اولیه بکار رفته و … شاهد این هستیم که طرحها و ایدههایی نامتناسب و نامتناسجس در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
شکی نیست که برای حفظ زیبایی در چنین آثاری، داشتن یک الگوی واحد واجب است. ساختمانهایی که بر اساس معماری پست مدرنیستی ساخته میشوند هم نظم خاص خود را دارند. اگر آنها از این نظم دوری نمایند، دچار ابهامی خواهند شد که با اساس این تفکر در تضاد میباشد. پس از کثرتگرایی، توجه به مسائل اقلیمی و محیط زیستی مطرح است.
معماری مدرن کمترین دوستی را با محیط زیست و اکوسیستم ندارد و معماران مدرن تنها به ساختن بلندترین برجها و طراحی شیکترین نماها با استفاده از متریالهای فلزی یا شیشهای فکر میکنند. در بسیاری از موارد، ساختن چنین بناهایی به محیط زیست اطراف آسیب میزند.
همچنین، معماران کلاسیک با توجه به وسواسی که در انتخاب متریالهای گرانقیمت و پر زرق و برق دارند، ساختن یک بنای تجملاتی و عظیم برایشان اصل قضیه است.
اما هنگامی که یک معمار پستمدرن در حال طراحی و ساخت و ساز است، خلق یک بنا که نه تنها در مقابل محیط زیست و اکوسیستم نیست بلکه در خدمت منافعشان باشد بسیار مهم میباشد.
تفاوت دیگری در جهانبینی هنرمندان این مکاتب وجود دارد:
یک معمار مدرن به دنبال طرحی است که در دنیا تک باشد و بتواند ادعا کند که اولین کسی است که تا به حال چنین ایدهای به ذهنش خطور کرده است.
یک معمار کلاسیک نیز، در تلاش است تا بناهای مشهور تاریخ را بازسازی نماید و این کار را در تناسب با روزگار فعالی و مقتضیات کنونی انجام دهد. هرقدر که او ایدههای کهن و قدیمی را بهتر و جذابتر پیاده کند، معمار موفقتری به حساب میآید.
در معماری پستمدرن، شرایط به کلی متفاوت است. معماران پستمدرن از اینکه از آثار قدیمیتر به طور مشخص و بارز گرتهبرداری کنند، هیچ ترسی ندارند. در هنر پستمدرن، هجو کردن، پارودی، اغراق در کلیشهها، و کولاژ ساختن از سبکهای مختلف و گوناگون بسیار جذاب است.
این هنر به منظور نقد عقلانیت مدرنیستی و هجو به اصالت کلاسیکها شکل گرفته است، تا بتواند از آثار آنها بهره ببرد. در این فضا، هر کسی که با ذوق و دانش هنریاش ترکیب بهتر و هدفمندتری از آثار گذشته را ارائه دهد، بیشتر میدرخشد.
مشکلات معماری مدرن، از نقصانهای کارکردی تا پیامدهای اجتماعی
از جمله مشکلات اساسی مرتبط با سبک معماری مدرن، عدم تمرکز کافی بر انعطاف و محدودیتهای فرمی مختلف در ساختمانهای ساخته شده قابل ذکر است.
در معماری مدرن، طرحها و ایدهها اغلب با محیط اطراف و نیازهای انسانی به طور کامل همخوانی ندارند، که این موضوع میتواند باعث ظاهر خشن و سخت به نظر رسیدن برخی از ساختمانهای این سبک شود. به نظر برخی منتقدان، در سبک معماری مدرن، زیباییشناسی نیز به همان اندازه اهمیتی که قابلیتهای کاربردی و بناها دارند، توجه نمیشود.
علاوه بر این، اصرار بر طرحهای مشخص و معمولاً خطوط ساده و شکلهای هندسی در این سبک میتواند منجر به کاهش قابل توجهی در خلاقیت معماری شود. این معایب باعث شده است که بسیاری از معماران این سبک احساس ناامیدی کنند و به سمت استفاده از معماری پستمدرن بروند.
معماری مدرن در سراسر جهان
- استفاده از معماری مدرن در اسلام:
با پیشرفت تکنولوژی و ایجاد طرحهای پیچیده و سیستمهای رایانهای مدرن، نقش اساسی این تکنولوژی در معماری اسلامی مدرن به وجود آمد.
استفاده از سیستمهای رایانهای به طراحان اجازه داد تا طرحهایی با ابعاد بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از طرحهای سنتی ایجاد کنند.
با این امکانات، طراحان توانستند طرحهای مدرن اسلامی را به صورت مدلهای سهبعدی پیادهسازی کنند.
این طرحها با پیچیدگی بسیار بالا و به شکل ماهرانهای در معماری مدرن اسلامی شکل گرفتند.
در ساختمانها و خانههای اسلامی، بیشتر رنگهای آبی، خاکستری، سیاه و سفید مورد استفاده قرار میگیرد.
کندهکاریهای پیچیده، درهای قوس دار و استفاده از پارچههای رنگی از دیگر ویژگیهای معماری مدرن اسلامی است.
- استفاده از معماری مدرن در ایران:
معماری دوره قاجار به عنوان پیش زمینهای برای تکامل معماری مدرن ایرانی عمل کرد.
طرحهای معماری قاجار باعث ارتقاء اصول معماری سنتی ایرانی شد و در همین زمان، فرصت برای خلاقیت و نوآوری در معماران ایجاد شد، که تغییرات مثبت و مدرنی در معماری ایران را به همراه داشت.
بعد از جنگ جهانی اول و ظهور دودمان پهلوی، معماری مدرن در ایران آغاز شد.
این سبک معماری با ورود معمارانی که در خارج از ایران تحصیل کرده بودند، رونق یافت.
به عنوان آثاری از معماری مدرن ایران میتوان به ایستگاه قطار تهران، بانک ملی، مدرسه دارالفنون، کاخ شهربانی، آرامگاه فردوسی و سعدی اشاره کرد.
- استفاده از معماری مدرن در غرب:
معماری مدرن در غرب به عنوان یک راهبرد برای پیشرفت فکری به سوی صنعتیسازی مطرح شد. این سبک در واقع به عنوان پاسخی به نیاز به جدا شدن از بحرانهای اجتماعی و بیگانگی از مذهب مطرح شد.
یکی از ویژگیهای بارز معماری مدرن، کمتر کردن تزئینات و تجملات، استفاده از خطوط ساده و شکلهای سادهتری که در بناهای سنتی و تاریخی دیده نمیشد. در عوض، تمرکز بر روی خطوط صاف، تمیز و مستقیم از ویژگیهای مهم این سبک معماری است.
در طراحی داخلی مدرن، اهمیت بسیاری به نور طبیعی داده میشود، به همین دلیل پنجرههای بزرگ و نورگیرهایی که از کف تا سقف میرسند، در این سبک مشاهده میشوند. با پیشرفت معماری مدرن، استفاده از مصالح طبیعی در طراحی داخلی بیشتر به توجه معماران افزوده شده است، به طوری که از موادی مانند چرم، پشم، کتان و … نیز استفاده میشود.
معمارانی همچون فرانک لوید رایت، فیلیپ جانسون، لودویگ میس فن در روهه، ایرو سرنین، و لوکوربوزیه از مشهورترین نمونههای معماران مدرن هستند.
برای مطالعه مطالب بیشتر درباره دکوراسیون با ما همراه باشید.
نظرات کاربران