مجله سیمدخت
0

9 چیز جالب درباره چارلی چاپلین که احتمالا نمی دانستید

بازدید 159

از کودکی چالش برانگیز تا دزدیده شدن تابوتش، داستان ستاره سینمای صامت چیزی فراتر از یک داستان عادی بود

1. چارلی چاپلین اولین بار در صحنه به عنوان کودک ظاهر شد

هر دو والدین چارلی چاپلین سرگرم‌کننده‌های موزیکال در لندن بودند. او در زندگینامه خود توضیح می‌دهد که چگونه در سن 5 سالگی، صدای مادرش ناگهان در مقابل جمعی از سربازان پر سر و صدا قطع شد. سپس مدیر صحنه (یا شاید پدرش یا یکی از معشوقه‌های مادرش) او را به عنوان جایگزین به روی صحنه برد. چاپلین ابتدا آهنگ محبوبی به نام “جک جونز” را خواند و باعث شد تماشاگران سکه به سمت او پرتاب کنند. او ظاهراً با اعلام اینکه قبل از ادامه دادن پول را برمی‌دارد، خنده‌های زیادی را برانگیخت. خنده بیشتر زمانی رخ داد که او شروع به تقلید از مادرش کرد که صدای او در اثر التهاب حنجره گرفته بود. چند سال بعد، چاپلین به عنوان عضو یک گروه رقص کلگ جوانان، اولین حضور حرفه ای خود را انجام داد. او پس از آن چندین نقش تئاتری داشت، با نمایش‌های وودویل تور کرد و یک شب فاجعه‌بار از کمدی استندآپ را اجرا کرد که در آن توسط تماشاگران هو شد.

2. چارلی چاپلین بخشی از دوران کودکی خود را در پرورشگاه بزرگ شد

با وخامت سلامتی مادر چاپلین، وضعیت مالی خانواده نیز بدتر شد. اوضاع به قدری وخیم شد که در سال 1896، چاپلین و برادر ناتنی بزرگترش به یک مدرسه شبانه روزی دولتی برای “کودکان یتیم و فقیر” فرستاده شدند. چاپلین حدود 18 ماه را در آنجا گذراند، که طولانی ترین دوره تحصیل مداوم او بود. او خواندن و نوشتن را آموخت، اما ظاهراً رنج های زیادی را تحمل کرد، از جمله کتک خوردن شدید و تراشیدن موهای سرش در طول دوره ای که به بیماری قارچی پوستی مبتلا بود. کمی پس از آن، مادرش به یک مؤسسه روانی منتقل شد. پدرش نیز نقش بسیار کمی در تربیت او ایفا کرد و در نهایت در سن 37 سالگی بر اثر اعتیاد به الکل درگذشت.

3. چاپلین از اولین فیلمش متنفر بود

در دومین تور وودویل چاپلین در ایالات متحده در سال 1913، استودیو کی استون او را با دستمزد 150 دلار در هفته استخدام کرد. او اولین حضور سینمایی خود را در اوایل سال بعد انجام داد و نقش یک کلاهبردار بیکار را در فیلم “تامین زندگی” بازی کرد. با داشتن سبیل بند ریش، کلاه سیلندری و تک چشم، او چندین تکه خنده‌دار اجرا کرد، به خصوص در حالی که با قهرمان داستان، روزنامه‌نگاری که در یک مقطع به جای کمک به مردی که زیر ماشین گیر کرده است با او مصاحبه می‌کند، می‌جنگید. با این حال، در کل، چاپلین از عملکرد خود وحشت زده بود. او بعداً گفت: “من سفت بودم. من با پیش بینی حرکت بعدی، تمام غافلگیری صحنه ها را از بین بردم.” او همچنین کارگردان را متهم کرد که بهترین مطالب او را از روی حسادت حذف کرده است.

4. چاپلین در همه فیلم ها به جز چند فیلم، نقش همان شخصیت را ایفا کرد

پیش از ساخت دومین فیلم خود، چاپلین یک روز با شلوار گشاد، کت تنگ، کفش‌های بزرگ، کلاه لبه پهن کوچک و عصا بامبو لباس پوشید. او یک سبیل مصنوعی کوچک نیز گذاشت و گفته می‌شود در حالی که همبازی‌هایش در حال بازی پینوچل بودند، مشغول قدم زدن بود. رئیس استودیو کی استون که این صحنه را دیده بود، ظاهراً آنقدر خندید تا بدنش شروع به لرزیدن کرد. او فریاد زد: «چاپلین، تو دقیقاً همان کاری را انجام می‌دهی که قرار است در فیلم بعدی‌ات انجام دهی. یادت باشد که این کار را با همان لباس انجام دهی.» این شخصیت که بعدها به «ولگرد کوچولو» معروف شد، بلافاصله محبوب شد و تقلیدکنندگان و طرح‌های بازاریابی زیادی را به وجود آورد که مطبوعات آن را «چاپلینیتیس» نامیدند و برای دو دهه و نیم آینده به شخصیت سینمایی چاپلین تبدیل شد. تنها در سال 1914، او در ده‌ها فیلم کوتاه در نقش ولگرد کوچولو ظاهر شد که بیشتر آنها را خودش کارگردانی کرد.

5. چاپلین به سرعت میلیونر شد

چاپلین در دسامبر 1914 با دستمزد 1250 دلار در هفته به علاوه 10 هزار دلار پاداش، به استودیو اِسِنِی نقل مکان کرد که او را به عنوان “بزرگترین کمدین جهان” تبلیغ می کردند.. سپس او با شرکت موچوال برای 67 هزار دلار در سال قرارداد امضا کرد و پس از آن موافقت کرد که هشت کمدی برای کمپانی فرست نشنال* به مبلغ بیش از 1 میلیون دلار بسازد. سرانجام، در سال 1919، او همراه با سایر نمادهای هالیوود، داگلاس فیربنکس، مری پیکفورد و دی دبلیو گریفیث، استودیوی خود را تأسیس کرد. چاپلین یک بار گفت: “من برای پول وارد این تجارت شدم و هنر از آن بیرون آمد. اگر مردم از این حرف ناامید شده اند، نمی توانم کاری کنم. این حقیقت است”.

6. چاپلین در برابر ورود فیلم‌های ناطق مقاومت کرد

از سال 1927 و با فیلم “خواننده جاز”، فیلم‌های ناطق به سرعت جایگزین فیلم‌های صامت شدند. با این حال، چاپلین از پذیرش این فناوری جدید تردید داشت، زیرا می‌ترسید شخصیت ولگرد کوچولوی او را خراب کند. در دو فیلم دهه 1930 خود، “روشنایی‌های شهر” و “عصر جدید”، چاپلین موسیقی را گنجاند، اما نه دیالوگ، به جز یک صحنه که در آن به زبان ایتالیایی تقلبی آواز می‌خواند. سرانجام، در سال 1940، او اولین فیلم کاملاً ناطق خود، “دیکتاتور بزرگ” را منتشر کرد، یک طنز ضد هیتلر که در آن چاپلین برای اولین بار در حدود 20 سال، نقش شخصیتی غیر از ولگرد کوچولو را بازی کرد.

7. چاپلین سه بار با نوجوانان ازدواج کرد

در سال 1918، چاپلین به سرعت با میلدرد هاریس، هنرپیشه 17 ساله ازدواج کرد، تصمیمی که به زودی از آن پشیمان شد و گفت که آنها “کاملاً ناسازگار” هستند. پس از طلاق، او با لیتا گری 16 ساله، بازیگر دیگری که جدایی تلخی از او داشت، ازدواج کرد. و در سال 1943، در حالی که درگیر یک دعوی پدری پر سر و صدا بود، چاپلین 54 ساله با اونا اونیل 18 ساله ازدواج کرد که توسط یک عامل هالیوودی به او معرفی شده بود. پدر اونیل، نمایشنامه نویس یوجین اونیل، از این ازدواج بسیار ناراحت شد که او را از ارث محروم کرد. اما برخلاف سایر روابط چاپلین، این یکی ماندگار بود. آن دو تا زمان مرگ چاپلین در سن 88 سالگی با هم ماندند و هشت فرزند داشتند.

8. ایالات متحده اساسا او را تبعید کرد

با وجود اینکه چاپلین تقریبا 40 سال در ایالات متحده زندگی کرد، هرگز شهروند آمریکایی نشد. در همین حال، او تا حدی به دلیل فیلم “عصر جدید”، یک هجو از عصر ماشین، به عنوان یک طرفدار کمونیست شهرت یافت. در طول دوران مک کارتی، FBI او را تحت نظر گرفت و یک نماینده کنگره از می سی سی پی خواستار اخراج او شد. دولت ایالات متحده سپس در سال 1952، زمانی که او برای تعطیلات به انگلستان سفر می کرد، مجوز ورود مجدد او را باطل کرد. چاپلین به جای بازگشت برای پاسخگویی به اتهامات در مقابل هیئت مأموران مهاجرت، تصمیم گرفت خانواده خود را به سوئیس منتقل کند. او تنها یک بار دیگر، در سال 1972، برای دریافت جایزه افتخاری اسکار به ایالات متحده سفر کرد.

9. قاچاقچیان قبر، بقایای چاپلین را دزدیدند

فقط چند ماه پس از مرگ چاپلین، دو سارق تابوت چاپلین را از قبرستان سوئیس دزدیدند و در ازای بازگرداندن تابوت از همسرش 600 هزار دلار پول درخواست کردند. وقتی او از پرداخت امتناع کرد، ظاهرا آنها فرزندانش را تهدید کردند. با این حال، سارقین ولگرد خیلی زود دستگیر شدند و تابوت پیدا شد. سپس دوباره در یک طاق بتنی ضد سرقت دفن شد.

مترجم : آراز رحیمی

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید